check_shark
کاربر تازه وارد
ایلیا پطروسیان نویسنده وبلاگ « لوح دل» در ایام شهادت حضرت علی علیه السلام بر اثر سانحه رانندگی جان خود را از دست داد.
وی که به همراه خانواده خود شش سال پیش در شب 21 ماه رمضان در مسجد جمکران به دین مقدس اسلام گرویده بود ، سرگذشت عجیبی پشت سر گذاشت.
ایلیا چند روز قبل از درگذشت خود ، وصیت کرد که هیچ مجلس بزرگداشتی برایش برگزار نشود و مخارج آن را صرف کارهای خیریه کنند. نکته جالب توجه وصیت وی ، دفن جنازه اش در منطقه شلمچه می باشد.
دوستان ایلیا هنوز هم در بهت عروج عارفانه و عجیب وی هستند. ایلیا در روز تولد مجددش و در همان راه یعنی شب 21 ماه مبارک رمضان و در مسیر مسجد مقدس جمکران بر اثر سانحه رانندگی جان خود را از دست داد.
آخرین یادداشت وی در وبلاگش چنین است :
بسوزان هر طـــريقي مي پسندي
کــه آتش از تو و خاكــــستر از من
بكش چون صيد و در خونم بغلطان
تـــــماشا كـــردن از تــو پرپر از من
ندارم چون متاعي ديگر اي عشق
بگيــــر انگشت و اين انگشتر از من
مـــرا كـــن زائــــر بـــاباي زيـــــنب
كه خـون ســر از او چـشم تر از من
http://louhedel.parsiblog.com/
نظرات کاربران :
عالي - خيلي عجيب بود
واقعا تحت تاثير قرار گرفتم - اگه ميشه بيشتر از ايشون بنويسيد
اگر آتش ز او خاكستر از تو
نصيب من نما دودي نهايت
تو در خون او تماشايت نمايد
بخواه من هم بروبم خاك پايت
اگر پابوس باب العلم رفتي
بگو من هم اسير يك نگاهت
بكن لطفي بده نام مراهم
گدايم من گدايم من گدايم
بنام خداوند توانا
آري اينچنين حق بر دل اهلش مي زند. خداي او را بيامرزاد و در جوار مولايش علي پناهش باد. خداوندا سرانجام ما را نيز با مرگي زيبا آنگونه كه مرضي توست قرين بفرما. عادل از آلمان
وی که به همراه خانواده خود شش سال پیش در شب 21 ماه رمضان در مسجد جمکران به دین مقدس اسلام گرویده بود ، سرگذشت عجیبی پشت سر گذاشت.
ایلیا چند روز قبل از درگذشت خود ، وصیت کرد که هیچ مجلس بزرگداشتی برایش برگزار نشود و مخارج آن را صرف کارهای خیریه کنند. نکته جالب توجه وصیت وی ، دفن جنازه اش در منطقه شلمچه می باشد.
دوستان ایلیا هنوز هم در بهت عروج عارفانه و عجیب وی هستند. ایلیا در روز تولد مجددش و در همان راه یعنی شب 21 ماه مبارک رمضان و در مسیر مسجد مقدس جمکران بر اثر سانحه رانندگی جان خود را از دست داد.
آخرین یادداشت وی در وبلاگش چنین است :
بسوزان هر طـــريقي مي پسندي
کــه آتش از تو و خاكــــستر از من
بكش چون صيد و در خونم بغلطان
تـــــماشا كـــردن از تــو پرپر از من
ندارم چون متاعي ديگر اي عشق
بگيــــر انگشت و اين انگشتر از من
مـــرا كـــن زائــــر بـــاباي زيـــــنب
كه خـون ســر از او چـشم تر از من
http://louhedel.parsiblog.com/
نظرات کاربران :
عالي - خيلي عجيب بود
واقعا تحت تاثير قرار گرفتم - اگه ميشه بيشتر از ايشون بنويسيد
اگر آتش ز او خاكستر از تو
نصيب من نما دودي نهايت
تو در خون او تماشايت نمايد
بخواه من هم بروبم خاك پايت
اگر پابوس باب العلم رفتي
بگو من هم اسير يك نگاهت
بكن لطفي بده نام مراهم
گدايم من گدايم من گدايم
بنام خداوند توانا
آري اينچنين حق بر دل اهلش مي زند. خداي او را بيامرزاد و در جوار مولايش علي پناهش باد. خداوندا سرانجام ما را نيز با مرگي زيبا آنگونه كه مرضي توست قرين بفرما. عادل از آلمان