مشاعره!!!

[mistermaster]

آن که شد هم بی خبر هم بی اثر
از میان جمله او دارد خبر

 

[xlord3]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

 

[mistermaster]

ناله کنم بگویدم
دم مرن و بیان مکن

 

[xlord3]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

 

[bitcomet]

ديوانه منم یار پیمانه منم
از خود بيگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم

 

[پرنیان]

مُـردم از بس شـهر را گـشتم يکي عـاقل نبود
راستي تو اين همه ديوانه مي‌خواهي چه کار؟

 

[wonnin]

مُـردم از بس شـهر را گـشتم يکي عـاقل نبود
راستي تو اين همه ديوانه مي‌خواهي چه کار؟

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست.
وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست.
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت.
امروز همه ملک جهان زیر پر ماست.

 

[wonnin]

مُـردم از بس شـهر را گـشتم يکي عـاقل نبود
راستي تو اين همه ديوانه مي‌خواهي چه کار؟

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست.
وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست.
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت.
امروز همه ملک جهان زیر پر ماست.

 

[mistermaster]

تیغ و ترنج چون به یک جای رسند
عالمی از هوس و شور نماند بر جای

 

[bitcomet]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[mistermaster]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

 

[پرنیان]

شد یار شیرینت کنون تنهانشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی...

 

[PS3.ONE]

شد یار شیرینت کنون تنهانشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی...

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح ... هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

 

[space0111]

ای باوفا رسم وفا از غم نیاموزی چرا؟
غم با همه بیگانگی هر شب به من سر میزند

 

[mistermaster]

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خموشان بی گنه روی بر آسمان مکن

 

[xlord3]

نقاش غزل تا که به چشمان تو پرداخت
دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت

 

[پرنیان]

توانم گفت مستم مي كني با يك نگه اما
حـبيـبـا درد هـجـرانت به گفتن بر نمي آيد...

 

[xlord3]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد؟...

 

[persianlicence]

در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت...

 

[xlord3]

تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم
می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری