مشاعره

[pendare_nik]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

 

[banoo]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

یا عافیت از چشم فسون سازم ده / یا آنکه ، زبان شکوه پردازم ده

یا درد و غمی که داده ای بازش گیر / یا جان و دلی که برده ای ، بازم ده

 

[Sarah58]

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 

[پری]

یا رب ندارم خواهشی جز بارش باران تو
تا زنده شود چشم من با نعمت دستان تو

 

[banoo]

یا رب ندارم خواهشی جز بارش باران تو
تا زنده شود چشم من با نعمت دستان تو

وی مرغ شب همرهی کن، زاری به حال رهی کن
تا بر دلم رحمت آرد، صیاد صید افکن من ....

 

[پری]

نمیدانم چه لطفی دیده از ما غم
که هر جا رسد گیرد سراغ خانه ما را

 

[first saeed]

وی مرغ شب همرهی کن، زاری به حال رهی کن
تا بر دلم رحمت آرد، صیاد صید افکن من ....

نقش مستوری و مستی نه بدست من و توست ..... آنچه سلطان ازل گفت بکن، آن کردم

 

[first saeed]

نمیدانم چه لطفی دیده از ما غم
که هر جا رسد گیرد سراغ خانه ما را

اینکه پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت .... اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

 

[پری]

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

 

[first saeed]

تا درخت دوستی کی بر دهد ..... حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

 

[پری]

ما بها و خون بها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم

 

[همسایه]

در دل جمعم و عمري دل من تنها سوخت
اي خوش آن لاله كه چندي بدل صحرا سوخت
به عبث در پي روشنگري خويش نشست
هر چراغي ، كه دراين دوره وانفسا سوخت