برگزیده های پرشین تولز

مشاوره کاملا جدی راجع به یه مشکل

s e v d a

Registered User
تاریخ عضویت
19 آگوست 2009
نوشته‌ها
841
لایک‌ها
1,498
محل سکونت
Earth
فرزان گفت پسره زنش رو میزنه!!!؟؟؟
فرزان گفت پسره توخونه شیره ، بیرون موش؟؟؟!!!
فرزان گفت پسره به زنش زور میگه؟؟؟!!!
من راجع به خلقیاتی که فرزان گفت صحبت کردم ، اینایی که شما گفتی برداشت ذهنی خودت بود.
اصلیت انسانها عوض شدنی نیست چه تو سال 2010 چه 3010 ، ذات یک قوم همیشه اصلش پایدار است شاید زیاد و کم بشه ولی اصلش پایدار است.

برداشت ذهنیه خودش نبود برداشت اعمال و غیرتهای 20 سال پیش بود
منم حرفای کامنیا رو تایید میکنم و اینم اضافه میکنم که البته تمامه اینا به شعور طرف برمیگرده
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
اینا که ما میگی درسته ولی این که نزار با دوستاش بره بیرون غیرت نیست .غیرت اونه که هرروز صبح پاشه بره سرکار که خودش خرج خونشو دربیاره واز مادر پدرش نگیره
غیرتاونه که اگه ماشین داره خودش زنشو ببره بیرون نه اینکه بگه من کار دارم ماشینو میبرم تو هم با تاکسی برو
غیرت یعنی زور بازوتو به کسی که حق تو میخوری نشون بدی نه زورتو تو کتک زدن به زنت نشون بدی
غیرت یعنی اگه کسی حقتو نا حق کرد باهاش تند برخورد کنی نه این که اگه زنت 10دقیقه غذا دیر اورد هرچی دهنت اومد بهش بگی

غیرت به اینا میگن نه به اون

دوما طرف اگه آذری باشه دختر فارس باشه اصلا اهم نمیسازن چون فارس ها دختراشون آزاد تر هستن
یه مثل معروف میگه از آذری دختر بگیر ولی دختر نده

سوما چون بحث آذری غیرت وسط کشید بالای هارو برات گفتم وگرنه الان سال 2010 الان دیگه زمانه اینجور غیرت های الکی نیست الان زمانه تقسیم بندی مردم به اقوام مختلف نیست که فلانی مال این قومه اون مال اون قومه اینجورین اونجورین
جای این که ذهنمونو به این چیزا مشغول کنیم بهتر طرف مقابلو بشناسی نه قومشو

نظرات خوب بودن ..
باهات موافقم ..

موضوع اینه که فرزان هنوز حرفای اون پسر رو نشنیده ! هرچی شنیده و گفته شده از طرف دختر خانم بوده .

توی پست قبلی هم گفتم ، الان بخاطر وجود نفر دوم ، دختر خانم ، مشکلات اون پسر رو بزرگتر از حد میبینه .که بتونه برای بی حسی خودش نسبت به طرف دلیل بیاره .

اما نکته دیگه که نباید فراموش کرد ، اینه که پسر دوباره برگشته ! پس معلومه هنوز اون دختر رو دوست داره . با توجه به وضع مالی (و احتمالا چهره مناسب!) توی جامعه الان پسر احتیاجی به برگشت نداره مگر به دلیل دوست داشتن ! (البته اینا همه حدسه)

در مورد صحبتی که شما گفتید وقتی درسته که شما این رو از نزدیک ببنید ! پس نمیشه حتما نسخه پیچید که واقعا اون پسر چنین مشکلاتی رو داره .

فعلا اول دختر خانم باید تکلیفش رو با دومی مشخص کنه ، چون دومی رو دوست داره ، حرفی هم دیگه توش نیست.
ولی تا قبل از اینکه موضوع رو با دومی حل نکرده ، مورد آب نمک به نظر من توصیه میشه.

چون شما وقتی یه نفر دومی رو برای خودت داری ، همش در حال مقایسه هستی که حالا این بهتره یا اون ! از خوبی های این واسه خودت کوه میسازی ، بدی های اون هم به شدت پیش خودت زیاد میکنی. ولی وقتی تصمیم گیری در مورد یک نفر باشه ، میتونی عاقلانه تر در مورد مشکلاتش تصمیم بگیری .

به این دلیل به نظر من تایید حرفهای دختر خانم در حال حاضر کار اشتباهی هستش.


پ.ن : فرزان ببخشید تو تاپیکت بحث دو به دو کردم :eek:

اتفاقا حرفات درست بود .. این نکته ی یه طرفه با قاضی رفتن هم عالی..

از نکات منفی کوه نساخته ! همیتا رو تو 2سال دیده و لمس کرده !

تکلیف روشن کردن با نفر دوم چه جوریه به نظرت ؟؟
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
یه نظر متفاوت بود !
سن اقا ؟
24 سال
خانوم 22 سال
اصالتا مال تهران و کاشان !

وضع مادی ؟
خوب .. در حد یه ماشین عالی و خونه و شرکت موفق !

نه خب دختر هم نمیگه مرد کار نکنه ! ولی این شخص بیش از اندازه درگیره کاره !

این جوری که شما میگی10 سال اول زندگی فقط در قلق گیری میگذره ! اوج خوشبختی با سختی میگذره !
اینکه با اومدن بچه تغییر می کنه همه چیز 100٪ مخالفم !

شما خودت چند سالته دوست عزیز ؟



لو رفتم !:happy:
نه .. طرف فامیلمه !



من راهنمایی هام رو کردم .. از توی نظرات شما ها گلچین شه .. حرف من در میاد !

من 20 سالمه .
ولی تا دلت بخواد زندگی که این جوری شروع بشه اطرافم زیاد دیدم.
همه چی به خود دختر بستگی داره ، اگر قبول کنه که هر مردی یه قلقی داره و تا اون رو پیدا نکنی نمیتونی حرفت رو پیش ببری ، و سعی کنه اون رو پیدا کنه ، مطمئن باش زندگی موفقی خواهد داشت.
من بازم میگم زندگی با عشق و این جور چیزها کشک است ، اگر آقا بی کار بمونه ، اگر آقا پا کج بزاره ، اگر آقا نا پاک باشه ، اگر آقا ... کسی میتونه زندگی کنه ؟؟؟!!!
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
با اولی ازدواج نکنه و با دومی هم فعلا به فکر ازدواج نباشه

هیچکدومشونم به قول خودت تو آب نمک نخوابونه چون این کار از همه چیز عذاب آور تره

هر تصمیمی میگیره روراست بهشون بگه

منم معتقدم بد ترین کار آب نمک خوابوندنه !:eek:

فرزان گفت پسره زنش رو میزنه!!!؟؟؟
فرزان گفت پسره توخونه شیره ، بیرون موش؟؟؟!!!
فرزان گفت پسره به زنش زور میگه؟؟؟!!!
من راجع به خلقیاتی که فرزان گفت صحبت کردم ، اینایی که شما گفتی برداشت ذهنی خودت بود.
اصلیت انسانها عوض شدنی نیست چه تو سال 2010 چه 3010 ، ذات یک قوم همیشه اصلش پایدار است شاید زیاد و کم بشه ولی اصلش پایدار است.

اینا رو مثال زد ! کلی گفت وگرنه بنده خدا اینجوری که نیست !
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
این یه تفکر سنتی و اشتباهه که به دختره میگفتن برو سر خونه زندگیت با شوهرت بساز و بهش محبت کن تا بهت محبت کنه .. بعد هم که میدیدن فایده نداره به دختره میگن بچه دار شو ، حتما شوهرت بعد از بچه دار شدن به فکر خانواده میفته و ( قلقش دستت میاد ) بعد هم که بچه اومد از قبل بد تر !! آخرش هم دختره از ترس اینکه بچه هاش نون شب نداشته باشن بخورن مجبوره تا آخر عمر با مرد بمونه .
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,557
فرزان اگر قضیه واسه خودته و پسر دومیه خودتی پی ام بده کارت دارم.....
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
این یه تفکر سنتی و اشتباهه که به دختره میگفتن برو سر خونه زندگیت با شوهرت بساز و بهش محبت کن تا بهت محبت کنه .. بعد هم که میدیدن فایده نداره به دختره میگن بچه دار شو ، حتما شوهرت بعد از بچه دار شدن به فکر خانواده میفته و ( قلقش دستت میاد ) بعد هم که بچه اومد از قبل بد تر !! آخرش هم دختره از ترس اینکه بچه هاش نون شب نداشته باشن بخورن مجبوره تا آخر عمر با مرد بمونه .

آره .. خیلیا بودن که حتی تا آخر عمر با ذلت زندگی کردن از ترس آبرو و بخاطر بچه هایی که پس انداختن که وسیله ی خوشبختی بشن !

فرزان اگر قضیه واسه خودته و پسر دومیه خودتی پی ام بده کارت دارم.....

خودم نیستم .. ولی پخ دادم کمک کنی .. من به دختره دسترسی دارم !
 

IvY

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2010
نوشته‌ها
534
لایک‌ها
110
محل سکونت
هواپیما جیمبو
برداشت ذهنیه خودش نبود برداشت اعمال و غیرتهای 20 سال پیش بود
منم حرفای کامنیا رو تایید میکنم و اینم اضافه میکنم که البته تمامه اینا به شعور طرف برمیگرده

غیرت های 20 سال پیش اینجوری بودند؟؟؟
پدر های ما که 20 سال پیش ازدواج کردند ، غیرتشون اینجوری بوده؟؟؟
نه.
غیرت 20 سال پیش این بود که :
آقا با شکم گشنه می خوابید ولی زن وبچه سیر بودند.
آقا با خانمش همه جا می رفت چون مبادا کسی نگاه چپ بهش بکنه.
آقا خانم رو روی تخم چشاش نیگر میداشت چون افت داره ناموس آدم زود پیر بشه.
آقا به خانم کمتر از گل نمی گفت چون مبادا خانم دلش بشکنه.
آقا خانم رو تنها تو خونه نمی ذاشت مبادا خانم دلش از تنهایی بلرزه.
آقا اجازه نمی داد بچه به مادرش زبون درازی کنه چون این مادر این بچه رو به این جا رسونده.

اون غیرتی که از 20 سال پیش تو ذهن شماست ناشی از اون فیلمایی که نشون میداد آقا ( یه سری داش مشتی) مست و لا یعقل نصف شب میومد خونه بعد اگه خانم حرف میزد ، خانم رو به باد کتک می گرفت.
اونا فیلم بود ، با واقعیت زندگی مردم فرق داشت.
 

omidco2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 نوامبر 2006
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
2
اتفاقا حرفات درست بود .. این نکته ی یه طرفه با قاضی رفتن هم عالی..

از نکات منفی کوه نساخته ! همیتا رو تو 2سال دیده و لمس کرده !

تکلیف روشن کردن با نفر دوم چه جوریه به نظرت ؟؟

:)

ادیت : بقیش بیخود بود پاک کردم ! همین این پایینیه بسه !

تمام این شرایط به کنار ، دختر خانم بشینه پیش خودش اول فکر کنه ببینه که اگر فقط یک نفر بود ! یعنی اون نفر اول بود ! میتونست علاقه ای بینشون بوجود بیاد یا نه ! اگر نه ! که هیچی ، تصمیم گرفته شده ! ولی اگر یه کوچیک هم هنوز حس داره . بازم نباید زود تصمیم بگیره.
 
Last edited:

yalda.h

Registered User
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
142
لایک‌ها
168
محل سکونت
:eek:
بابا چرا بحث میکنید؟؟
به هردوتا فعلا میگه نه دیگه...یا حداقل به اولی...والسلام نامه تمام:دی
 

s e v d a

Registered User
تاریخ عضویت
19 آگوست 2009
نوشته‌ها
841
لایک‌ها
1,498
محل سکونت
Earth
غیرت های 20 سال پیش اینجوری بودند؟؟؟
پدر های ما که 20 سال پیش ازدواج کردند ، غیرتشون اینجوری بوده؟؟؟
نه.
غیرت 20 سال پیش این بود که :
آقا با شکم گشنه می خوابید ولی زن وبچه سیر بودند.
آقا با خانمش همه جا می رفت چون مبادا کسی نگاه چپ بهش بکنه.
آقا خانم رو روی تخم چشاش نیگر میداشت چون افت داره ناموس آدم زود پیر بشه.
آقا به خانم کمتر از گل نمی گفت چون مبادا خانم دلش بشکنه.
آقا خانم رو تنها تو خونه نمی ذاشت مبادا خانم دلش از تنهایی بلرزه.
آقا اجازه نمی داد بچه به مادرش زبون درازی کنه چون این مادر این بچه رو به این جا رسونده.

اون غیرتی که از 20 سال پیش تو ذهن شماست ناشی از اون فیلمایی که نشون میداد آقا ( یه سری داش مشتی) مست و لا یعقل نصف شب میومد خونه بعد اگه خانم حرف میزد ، خانم رو به باد کتک می گرفت.
اونا فیلم بود ، با واقعیت زندگی مردم فرق داشت.

اتفاقا فقط پدرهای شما و پدرهای ما رو نگفتم :دی
اگه توجه کنی تو پستم گفتم همش به شعور طرف وابسته اس
خداروشکر توی خانواده ی خودم ندیدم اینچیزارو ولی دوروبرم دیدم
مگه 20 سال پیش 200 سال پیش بوده که خودم نتوسته باشم ببینم و تو فیلما ببینم؟ فقط دقیق توی 20 سال پیش اینجوری نبوده که، گندش تا الان کشیده شده
منم حرف شما رو قبول دارم ولی اینچیزی که شما میگی 100درصده واقعیت نبوده، حتی نصفشم نبوده
در هر صورت بیخیال، تاپیک این بچه رو خراب نکنیم
03236IMMgrin.gif

اگه خواستی ادامه بدی بیا تو یه تاپیک دیگه مثه شب زنده داران، البته من که دیگه حرفی واسه گفتن ندارم
 

web gard

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2008
نوشته‌ها
78
لایک‌ها
9
محل سکونت
On the stage
سلام

بچه ها این بحث واقعا جدیه .. پس خواهشا به شوخی نگیرینش ..:eek:

یکی از اقوام نزدیک من چند وقت پیش با من درد و دل می کرد .. کمی راهنماییش کردم ولی بهش پیشنهاد دادم توی پی تی یه تاپیک بزنه و نظر 4نفر رو هم بپرسه ولی بعدش خودم پشیمون شدم.. چون بیاد یوزر جدید بسازه همه فکر می کنن سرکاریه(حقم دارن) و مسخره بازی میشه !
قرار شد من تاپیک بزنم.. خودش میاد می خونه !

ماجرا از این قرار این دختر خانوم حدود 20 ساله، چند سال پیش با شخصی دوست بوده در حد ازدواج..

ولی

بعد از مدتی خودش رابطشو بهم می زنه .. به دلایل زیر :

- پسره خیلی فکر کار بوده .. همش کار و تلفن های کاری و .. کلا بیش از اندازه درگیر بوده !

- کمی بد بین بوده مثلا نمیزاشته گهگاهی حتی این دختر با دوستاش یه خرید بره !!

- تند مزاج و پرخاشگر بوده زود از کوره در میرفته و بحث بالا میگرفته که آخر هم دختر کوتاه میومده !

- مادره پسره توی کارای پسرش و زندگیش خیلی دخالت می کرده !

- ...

رابطه تموم میشه تا مدتی پیش که باز هم خانواده ی پسر میان پا پیش میزارن ! (با این ادعا که پسر تغییر کرده)

یه مسافرت چند روزه چاشنی کار میشه ... اما توی مسافرت دختر تغییری نمیبینه .. هنوز همون جوری و حتی دخالت های مادر بیشتر حس میشده !!

حالا نکته ی مثبت این پسر ابنه که وضع مالی خوبی داره !
از طرفی فامیل ما (دختر) با اصرار (اجبار نه) مادر پدر مواجهه که کیس خوبیه و علاقه دوباره ایجاد خواهد شد !!!

ولی دخترک هیج حسی بهش نداره و هیچ جرقه ای رو حس نکرده !

حالا بچه ها، از شما کمک می خواد که شما جای اون بودید چه می کردید ؟ خواهشا بدون فکر جواب ندید.. درک کنید و راهنمایی کنید ..

آیا میرفتید زن طرف می شدید ؟(بدون علاقه)

یا جواب منفی رو بهش می دادید ؟؟

توی مسافرت بهتون ثابت شده تغییر نکرده آیا باز هم باهاش یه قرار می زاشتید ؟؟
یا اصلا قرار هم نمیزاشتید و به کسی میگفتید که جواب رو بهش برسونه ؟!؟

پسر رو تو آب نمک نگه می داشتید فعلا نگهش می داشتید ؟



این رو هم در نظر بگیرید پسره دیگه ای هست که دختر رو خیلی دوست داره و دختر هم اون رو دوست داره !
دختر ، یه دختر احساساتیه !

خواهشا هر نظر کلی راجع به ازدواج و ذات دختر ها و ذات پسر ها دارید بزارید کنار .. و مشاوره بدید..

مرسی ...


فرزان جان ... تو رو خدا بهش بگو دور این پسره رو خیت بکشه! کلا بذارش کنار... من الان زندگی رو سراغ دارم که زن خواهان احساسات از مرده ولی مرد براش احساسات معنی نداره و از روی منطق و عقل و چکشی میره جلو...

خودمو مثال میزنم تا قضیه روشن تر بشه :
ببین من خودم آدم بینهایت احساساتی هستم... همونجور که به طرفم مثلا دوست دخترم احساسات ابراز میکنم از اون هم متقابلا چیزی نه مثل اون 100% ولی تا حدودی احساسات میخوام ولی این اواخر طرفم یه آدم خشک و کاملا منطقی و حسابگری بود... من دیدم از ارتباط با اون هیچ لذتی نمیبرم چرا؟؟؟ چون من فقط فکر عشق و احساساتم ولی اون هر حرکتی که من میکنم تحلیل میکرد که منظورم چی بوده؟:blink: ولی من خداییش هیچ منظوری نداشتم و دنبال هیچ سو استفاده ازش نبودم ... من فقط خواهان عشق عمیق و پر حرارت بودم که اون از این چیزا سر در نمیاورد چون تربیت خانوادگیش خشک بود تو خانوادش محبت به اون صورت نبود و مثل حکومت نظامی بوده :دی

یه چیزی گفتی من خیلی حرسم گرفت :wacko: .... به پسره چه مربوط بوده که دختره با دوستاش میرفته بیرون خرید؟؟؟؟ بهش میگفتی مرتیکه پفیوز احمق تو چکاره دختری که بهش امر و نهی میکنی شوهر داراش اینجوری امر و نهی نمیشنون!!!!... از الان اینجوری حرف میزنه وای به بعدش:wacko:...

فرزان جان بهش بگو ایشالا کیس مناسبتو پیدا میکنی و میری سر زندگیت و خوشبخت میشی اینقدر عجله نکن:happy:

و آخر اینکه من متاسفم برای پدر و مادرش که اینجور افکاری دارن
 
Last edited:

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
غیرت های 20 سال پیش اینجوری بودند؟؟؟
پدر های ما که 20 سال پیش ازدواج کردند ، غیرتشون اینجوری بوده؟؟؟
نه.
غیرت 20 سال پیش این بود که :
آقا با شکم گشنه می خوابید ولی زن وبچه سیر بودند.
آقا با خانمش همه جا می رفت چون مبادا کسی نگاه چپ بهش بکنه.
آقا خانم رو روی تخم چشاش نیگر میداشت چون افت داره ناموس آدم زود پیر بشه.
آقا به خانم کمتر از گل نمی گفت چون مبادا خانم دلش بشکنه.
آقا خانم رو تنها تو خونه نمی ذاشت مبادا خانم دلش از تنهایی بلرزه.
آقا اجازه نمی داد بچه به مادرش زبون درازی کنه چون این مادر این بچه رو به این جا رسونده.

اون غیرتی که از 20 سال پیش تو ذهن شماست ناشی از اون فیلمایی که نشون میداد آقا ( یه سری داش مشتی) مست و لا یعقل نصف شب میومد خونه بعد اگه خانم حرف میزد ، خانم رو به باد کتک می گرفت.
اونا فیلم بود ، با واقعیت زندگی مردم فرق داشت.

این اسمش علاقست و خیلی هم قشنگه !
ولی این مرد اینجوری نیست !

:)

ادیت : بقیش بیخود بود پاک کردم ! همین این پایینیه بسه !

تمام این شرایط به کنار ، دختر خانم بشینه پیش خودش اول فکر کنه ببینه که اگر فقط یک نفر بود ! یعنی اون نفر اول بود ! میتونست علاقه ای بینشون بوجود بیاد یا نه ! اگر نه ! که هیچی ، تصمیم گرفته شده ! ولی اگر یه کوچیک هم هنوز حس داره . بازم نباید زود تصمیم بگیره.

اشتباه کردی پاک کردی .. ولی من خوندم !

مرسی

فرزان جان ... تو رو خدا بهش بگو دور این پسره رو خیت بکشه! کلا بذارش کنار... من الان زندگی رو سراغ دارم که زن خواهان احساسات از مرده ولی مرد براش احساسات معنی نداره و از روی منطق و عقل و چکشی میره جلو...

خودمو مثال میزنم تا قضیه روشن تر بشه :
ببین من خودم آدم بینهایت احساساتی هستم... همونجور که به طرفم مثلا دوست دخترم احساسات ابراز میکنم از اون هم متقابلا چیزی نه مثل اون 100% ولی تا حدودی احساسات میخوام ولی این اواخر طرفم یه آدم خشک و کاملا منطقی و حسابگری بود... من دیدم از ارتباط با اون هیچ لذتی نمیبرم چرا؟؟؟ چون من فقط فکر عشق و احساساتم ولی اون هر حرکتی که من میکنم تحلیل میکرد که منظورم چی بوده؟:blink: ولی من خداییش هیچ منظوری نداشتم و دنبال هیچ سو استفاده ازش نبودم ... من فقط خواهان عشق عمیق و پر حرارت بودم که اون از این چیزا سر در نمیاورد چون تربیت خانوادگیش خشک بود تو خانوادش محبت به اون صورت نبود و مثل حکومت نظامی بوده :دی

یه چیزی گفتی من خیلی حرسم گرفت :wacko: .... به پسره چه مربوط بوده که دختره با دوستاش میرفته بیرون خرید؟؟؟؟ بهش میگفتی مرتیکه پفیوز احمق تو چکاره دختری که بهش امر و نهی میکنی شوهر داراش اینجوری امر و نهی نمیشنون!!!!... از الان اینجوری حرف میزنه وای به بعدش:wacko:...

فرزان جان بهش بگو ایشالا کیس مناسبتو پیدا میکنی و میری سر زندگیت و خوشبخت میشی اینقدر عجله نکن:happy:

حرفات رو تائید می کنم !
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,813
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
فرزان ! یه آخوند درست حسابی دیدم !
شهاب مرادی !
حرف منو می زنه ! پسر بچه ننه ، شکاک ! واقعا افتضاح هست !
برو تو سایتش خیلی کامل هست ، به خصوص قسمت مشاوررش !
 

shayan_island

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2010
نوشته‌ها
221
لایک‌ها
218
سلام

بچه ها این بحث واقعا جدیه .. پس خواهشا به شوخی نگیرینش ..:eek:

یکی از اقوام نزدیک من چند وقت پیش با من درد و دل می کرد .. کمی راهنماییش کردم ولی بهش پیشنهاد دادم توی پی تی یه تاپیک بزنه و نظر 4نفر رو هم بپرسه ولی بعدش خودم پشیمون شدم.. چون بیاد یوزر جدید بسازه همه فکر می کنن سرکاریه(حقم دارن) و مسخره بازی میشه !
قرار شد من تاپیک بزنم.. خودش میاد می خونه !

ماجرا از این قرار این دختر خانوم حدود 20 ساله، چند سال پیش با شخصی دوست بوده در حد ازدواج..

ولی

بعد از مدتی خودش رابطشو بهم می زنه .. به دلایل زیر :

- پسره خیلی فکر کار بوده .. همش کار و تلفن های کاری و .. کلا بیش از اندازه درگیر بوده !

- کمی بد بین بوده مثلا نمیزاشته گهگاهی حتی این دختر با دوستاش یه خرید بره !!

- تند مزاج و پرخاشگر بوده زود از کوره در میرفته و بحث بالا میگرفته که آخر هم دختر کوتاه میومده !

- مادره پسره توی کارای پسرش و زندگیش خیلی دخالت می کرده !

- ...

رابطه تموم میشه تا مدتی پیش که باز هم خانواده ی پسر میان پا پیش میزارن ! (با این ادعا که پسر تغییر کرده)

یه مسافرت چند روزه چاشنی کار میشه ... اما توی مسافرت دختر تغییری نمیبینه .. هنوز همون جوری و حتی دخالت های مادر بیشتر حس میشده !!

حالا نکته ی مثبت این پسر ابنه که وضع مالی خوبی داره !
از طرفی فامیل ما (دختر) با اصرار (اجبار نه) مادر پدر مواجهه که کیس خوبیه و علاقه دوباره ایجاد خواهد شد !!!

ولی دخترک هیج حسی بهش نداره و هیچ جرقه ای رو حس نکرده !

حالا بچه ها، از شما کمک می خواد که شما جای اون بودید چه می کردید ؟ خواهشا بدون فکر جواب ندید.. درک کنید و راهنمایی کنید ..

آیا میرفتید زن طرف می شدید ؟(بدون علاقه)

یا جواب منفی رو بهش می دادید ؟؟

توی مسافرت بهتون ثابت شده تغییر نکرده آیا باز هم باهاش یه قرار می زاشتید ؟؟
یا اصلا قرار هم نمیزاشتید و به کسی میگفتید که جواب رو بهش برسونه ؟!؟

پسر رو تو آب نمک نگه می داشتید فعلا نگهش می داشتید ؟



این رو هم در نظر بگیرید پسره دیگه ای هست که دختر رو خیلی دوست داره و دختر هم اون رو دوست داره !
دختر ، یه دختر احساساتیه !

خواهشا هر نظر کلی راجع به ازدواج و ذات دختر ها و ذات پسر ها دارید بزارید کنار .. و مشاوره بدید..

مرسی ...


دوست عزیز اینطور که فرمودید و حداقل من دستگیرم شد این دختر خانم در اوایل جوانی(نوجوانی) با پسر اولی آشنا شده..با توجه به احساسات و علایق مقطعی در این سنین به احتمال زیاد اینگونه روابط پایدار و منجر به ازدواج و متعاقبا زندگی خوب نخواهد شد(البته موارد استثنایی هم وجود دارد )
با توجه به نکات منفی که اشاره کردید به نقل از این خانم...حتما این دختر خانم همین ذهنیات منفی رو از این پسر در افکار خویش دارد و به نوعی تغییر این ذهنیات و فراموش کردن آنها کاری بس سخت و دشوار است ...
یکی از استادای دوران دانشگاهیم میگفت:
اکثر دخترها بدان امید ازدواج می کنند که رفتارها..افکار و علایق پسر را بعد از ازدواج مطابق خواسته و ایده آل خویش کنند...و اکثر مردان بدان امید ازدواج میکنند که تغییری در افکار و رفتار و.. دختر بعد از ازدواج رخ ندهد...اما افسوس که بعد از ازدواج عملا هیچکدام از آنها مطابق انتظار طرفین برآورده نمی شود و این مشکل آفرین می شود..
شاید در مورد برخی ازدواج ها علاقه به طرف مقابل در ابتدای ازدواج چندان مشهود نباشد و بزرگترها با توجه به نکات مثبت پیشنهاد می کنند که علاقه به مرور زمان حاصل خواهد شد اما در موارد اینچنینی که بار منفی طرف مقابل بیشتر از بار مثبت بر روی ذهن است پیشنهاد ایجاد علاقه بعد از ازدواج قدری نا معقول و قابل تامل است و از نگاه من نا درست...
لذا ازدواج دختر خانم با پسر اولی با توجه به نقل قولی که برداشت دختر خانم است منطقی و صحیح بنظر نمی رسد..
با آرزوی سلامتی و خوشبختی
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,813
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
در ضمن ، دختر عاشق پسر اولی هم نیست! چون شک تو عشق معنی نداره ! الان مونده تو 2 راهی ! پول یا علاقه !ولی عشقی در کار نیست !
 

پدر پسر شجاع

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
بهتره بره با همون پسری که دوست داره ازدواج کنه

چون اگر با اون یکی پسره که وضع مالیش بد نیست ازدواج کنه , بعدا کثافت کاری به وقوع می پیوندد چون دختره یه عاشق دلشکسته دارد
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
فرزان خوب معلومه دیگه ... ازدواج بدون عشق = بد بختی ... نکبت ... فاجعه و و و و و و ........
 

mostafa a

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2009
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
183
محل سکونت
esfahan
با پسر اولی که اصلا ازدواج نکنه اگر این کارو بکنه به معنای واقعی کلمه بدبخت شده (با توجه به اخلاق پسره و اینکه دختره هیچ علاقه ای بهش نداره ) پول هم برای خوشبختی لازمه ولی کافی نیست.

اما پسر دومی. آیا اخلاق موقعیت فرهنگی اجتماعی دینی و سیاسی این پسر هم مثل پسر اولی براش روشن شده یا نه اگر هنوز نه پس یه مدت باید بگذره تا بیشتر همدیگه را بشناسن اگر هم طرف را کامل میشناسه و ازش خوشش میاد که نصف مسئله حله.
اما در مورد وضع مالی پسر دومی اینا همیشه در نظر داشته باشید که عشق و علاقه بدون پول مثل دیواری میمونه که بدون ملات کشیده شده باشه با یه تنش کوچیک سریع از هم میپاشه پس در این مورد اصلا احساسی تصمیم نگیره .
اینجاست که نقش پدر و مادر مثل یه عامل تعدیل کننده باعث میشه عقل بر احساسات هر چند قوی باشه غلبه کنه وتصمیم عاقلانه بگیره نه احساسی.
 

SilentStar

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2007
نوشته‌ها
572
لایک‌ها
230
محل سکونت
Tehran
نکته ای که هست اینه که وقتی کسی تو حال و هوای دوستی های قبل ازدواج باشه دید متفاوتی نسبت به ازدواج داره! یه جورایی ازدواج یه مقوله جدی هست و بازی بازی نیست. اول باید ببینه آمادگی پذیرش مسئولیت زندگی و نگاه جدی به زندگی رو داره یا نه! (تو این یکی دو سال اخیر که پسر اول پیداش شده آماده بوده یا نه! ) اگه این آمادگی نباشه یا طرف مقابل رو پس میزنه یا اینکه حداقل تصمیم گیری براش سخت میشه, چون احساس میکنه یه چیزی داره بهش تحمیل میشه. احساس میکنه راحت نیست و تحت فشار قرار گرفته! نظر پدر مادر هم همین حس رو بهش میده و این حس رو افزایش میده (چون پدر مادر وقتی نظر میدن توقع دارن بچه گوش کنه!)

نکته دوم که بچه ها هم بهش اشاره کردن اینه که وقتی یکی رو دوست داریم فرد جدید به چشممون نمیاد! عیبهاش رو پیدا میکنیم و میبینیم!

فرد دوم قصد ازدواج داره؟ آمادگی ازدواج داره؟ توانایی اداره کردن یک زندگی رو داره؟ دختره آماده ی ازدواجه الان؟

اگه جواب سوالهای بالا مثبته بره دنبال نفر دوم.

اگه مثبت نیست بره پیش مشاور ازدواج, با پسر اول بره. اونا واقعا اینکاره هستن و بی طرفانه و سریع همونجا بهشون میگن که به درد هم میخورن یا خیر! :D

اگه واقعا بین دختره و نفر دوم عشق هست نمیدونم چی بگم !
f_raghsmehrabm_a70f3ac.gif


پیش مشاور خوب رفتن یه کم خرج داره ولی میصرفه!
 
Last edited:
بالا