یعنی به قانونی که خودشون ذاشتن عمل نمیکنن ؟ عجباسلام دوستان
من 6.1 اعزامم
برای معافیت پزشکی اقدام کردم که فقط معاف از رزم دادند
دربند 36 قانون معافیت پزشکی نوشته :
چسبندگی شدید و یا اناستوموز شده : معاف دائم
من هم چسبندگی شدید داشتم و هم اناستوموز شدم
3بار عمل جراحی کردم
ولی الان معاف از رزم دادن بهم چطوری میتونم به اینا بفهمونم خودتون نوشتید معاف کامل
چون خیلیا میگن اگه اعتراض هم بدی باز همون دکترا به مشکلت رسیدگی می کنن و همون رای قبلی صادر می کنن
خواهشا راهنمایی کنید من باید چیکار کنم ؟
یعنی به قانونی که خودشون ذاشتن عمل نمیکنن ؟ عجبا
لینک در سایت سازمان وظیفه عمومی ناجابند 36- هرگونه اعمال جراحي روي دستگاه گوارش که همراه با اختلالات گوارشي بوده و منجر به برداشتن قسمتي از عضو (بجز آپانديس ) و يا آناستوموز شده و يا چسبندگي وسيع ايجاد كرده باشد : معاف دائم
قبل از اعزام معاف شدید یا در حین خدمت؟!بنده به خاطر افسردگی شديد مزمن معاف شدم
اين داستانای کارت قرمز و ابی و اينا کشکه همش مثل همه اون بندی که باهاش معاف ميشن رو ميزنن رو کارت
الان خيلی سخت ميگيرن قديما گلابی بود
در کل حداقل 5 سال بايد به طور هميشگی برين ويزيت پزشک روانشناس بستری اينا نميخاد
افسرده هستين ديوانه و اسکيزفرنی که نيستين
خسته هستين همين
سعی کنيد دکی از دکی های مورد اعتماد خوده **** وظيفه باشه اون ويزيتش رو ميخواد پشمش نيست شما:general112::general112:
دارو هاتون رو هميشه بگيرين اسمش رو يادتون باشه و بريزين تو سطل آشغال
خالکوبی نزنيد خود زنی نکنيد و برايه بخيه هايه روی بدنتون گواهی داشته باشين
اصلاً قيافه افسرده ها رو نگيرين چون شما تحت درمان هستين قشنگ موارد افسردگی شديد مزمن رو رو اينترنت بخونيد و حفظ کنيد
خلاق باشين
گواهينامه ميدن ولی اولش زمانش کمه بعداً زياد ميشه
جديداً سخت ميگيرن
تو همین چند وقت پیش معافی گرفته یا خیلی وقت پیش؟بنده به خاطر افسردگی شديد مزمن معاف شدم
اين داستانای کارت قرمز و ابی و اينا کشکه همش مثل همه اون بندی که باهاش معاف ميشن رو ميزنن رو کارت
الان خيلی سخت ميگيرن قديما گلابی بود
در کل حداقل 5 سال بايد به طور هميشگی برين ويزيت پزشک روانشناس بستری اينا نميخاد
افسرده هستين ديوانه و اسکيزفرنی که نيستين
خسته هستين همين
سعی کنيد دکی از دکی های مورد اعتماد خوده **** وظيفه باشه اون ويزيتش رو ميخواد پشمش نيست شما:general112::general112:
دارو هاتون رو هميشه بگيرين اسمش رو يادتون باشه و بريزين تو سطل آشغال
خالکوبی نزنيد خود زنی نکنيد و برايه بخيه هايه روی بدنتون گواهی داشته باشين
اصلاً قيافه افسرده ها رو نگيرين چون شما تحت درمان هستين قشنگ موارد افسردگی شديد مزمن رو رو اينترنت بخونيد و حفظ کنيد
خلاق باشين
گواهينامه ميدن ولی اولش زمانش کمه بعداً زياد ميشه
جديداً سخت ميگيرن
10 سال پيش بود تقريباً الان خيلی سخت شدهتو همین چند وقت پیش معافی گرفته یا خیلی وقت پیش؟
اینجا نوشته حتی برای افسردگی اساسی هم معافی نمیدن
خبر سال 95 هست
https://www.isna.ir/news/95100603065/واکنش-کمالی-به-معافیت-افسرده-ها-از-سربازی
درد و رنجش اونجاست که با این همه گرفتاری, بهت گفتن 6 ماه معافیت موقت!! تا برای چندمین بار رفتی شورای پزشکی و معاف شدیمن معافیت افسردگی اساسی گرفتم
بخش ۵ - بند ۲
اول بگم که پاسپورت گرفتم. گواهینامه م ۱۰ ساله س و ۴ سالش مونده. اگه بابت اینا سرچ کردید همین اول جوابش رو بخونید. بقیه ش یه شرح از زندگیم هست و ماجرای **** وظیفه!
از سال ۹۳ من به دکتر مراجعه کردم و تشخیص اضطراب و استرس شدید و افسردگی دادن. چنتی دکتر عوض کردم ولی حالم خوب نشد. این روند تا اواخر سال ۹۵ ادامه داشت که اولین بار بود با قرص خودکشی کردم. فرستادنم روزبه. ۱۰ روزی اونجا بودم ولی محیطش بقدری ترسناک بود که با اصرار و گریه خانواده منو اوردن بیرون. باز رفتم پیش یه دکتر دیگه تو بیمارستان مهرگان. قرصام به حدی زیاد بود که مثلا فقط از یه قرص روزی ۸ تا میخوردم. اواسط سال ۹۶ حالم بد بود دوباره ۱۰۰ تا قرص خوردم که تموم شه. باز شستشوی معده و اب زغال و اینا بهم دادن فکر کنم بیمارستان لقمان بود. منو بعدش بردن بیمارستان مهرگان برای بستری نمیدونستم ماجرا چیه و فکر میکردم فقط تحت نظرم. یشب گفتن دیگه چیزی نخور صبح ازمایش داری بردنم صبح بردنم انژوکت زدن به دستم. بیهوش شدم و بعد چند ساعت که بهوش اومدم نمیدونستم کیم و کجام. بعدش مامانم گریون اومد تازه کم کم فهمیدم قضیه چیه و بهم شوک زدن. بعد از چند بار شوک و اینا مرخص شدم ولی باز حالم بد بود برگشتم پیش دکتر گلچین قرص بهم میداد ولی باز حالم خوب نبود. از بستری و شوک میترسیدم. دوبارخ سال ۹۷ افکار خودکشیم زیاد شده بود. از طرف خانواده فشار بود روم که برم خدمت و منم از همه چیز ترس داشتم. از همون سال اولم پنیک اتک داشتم و همیشه باهام بود. اوایل ۹۷ رفتم پیش یه مرکز مشاوره برای خدمت ببینم معاف میشم. طرف خودش افسر باز نشسته **** وظیفه بود. بعد تایید اون دفترچه فرستادم. یه نامه اومد که باید برم بیمارستان امام سجاد اونجا پزشکا نامه دادن و مدارکم رو از بیمارستانها و دکترا جمع کنم. جمع کردم و رفتم اونجا ازم تست گرفتن چنتا دکتر منو دید. اینقدر فشار روانی روم بود خودم رو تو خونه با چادر حلق اویز کردم. مامانم رسید و چادر رو پاره کرد. زنگ زدن اورژانس اومد. میخواستن ببرنم روزبه. اینقدر خواهش و التماس کردن تا نبردن. روزی ۱۲ تا قرص میخوردم. فرداش بردنم یه بیمارستان تو ستارخان. نمیدونم رسول الله بود چی بود اسمش یادم نیست. نزدیک یکماه بستری بودم و چند بار بهم شوک زدن. از استرس زیاد اونجا هم قصد خودکشی داشتم. نامه اومده بود برای شورا پزشکی و من نتونستم برم. بعد اون دوباره نامه اومد و اولین شورا رو رفتم. مدارک رو دیدن. اول یکی گفت ۶ ماه معاف موقت بقیه گفتن نه بره بیمارستان ۰۵ ارتش. اسمش درست یادم نیست. اونجا هم یروز صبح رفتم تست گرفتن روانشناس حرف زد و روانپزشک دید. نامه دادن دوباره برو از بیمارستانهایی که بستری بودی پرونده هات رو بیار. دوباره شروع کردم به جمع کردن. حالم اونقدر بد بود و همچنان هم بد هست که ۱۰ دقیقه پیاده میرم کل بدنم یخ میکنه و فشارم میفته. بخاطر قرص ها کبد گرید ۳ شده. ینی میخوام بگم با بدبختی مدارک جمع کردم بردم دوباره نامه اومد برم همون بیمارستان شورا. کلی علاف شدم. مدارکم رو دوتا پزشکی که دیدن تایید دادن. فکر میکنم یکیشون تایید نداد. یک ماه گذشت تا نامه از **** وظیفه اومد. رفتم شورا به همه جواب دادن به من نه. باز دوباره رفتم شورا باز هم تا ساعت ۱۲ اسم همه رو خوند بجز من یک ماه بعد نامه برای حضور در شورای عالی پزشکی که مرحله آخرش بود اومد. من ۱۸ سالم بود یبار دستم رو زدم ولی به رگ نرسیده بود و جاش بود. تو شورا همه پرونده ها رو دیدن و بقدر کافی تحقیرم کردن مثل تک تک حضورام تو **** وظیفه رو صندلی بهم حمله عصبی دست داد. اشکم درومد. گفتن برو بیرون. اون روزم باز بهم جواب ندادن و بعد یه هفته رفتم **** وظیفه شماره گرفتم و نوبتم شد. اونجا بهم گفتن معاف شدی یه کاغذ دادن به این شماره حساب ها پول بریزم. گریه م گرفته بود بعد این همه زجر. تا سر شریعتی پیاده رفتم به بد بختی. فشارم افتاده بود به بد بختی پول رو ریختم. بر گشتم **** وظیفه گفت اطلاعات و شماره ملیت رو پشت فیش ها بنویس. کارتم بعد یک ماه و چند روز اومد. برای پاسپورتم اقدام کردم بهم دادن. خیلی سخت بود این ۷ ماه اذیت و زجر...
بیشتر بخاطر فشار خانواده و روشن شدن تکلیف سربازیم رفتم. خیلی اذیت و تحقیر داشت...درد و رنجش اونجاست که با این همه گرفتاری, بهت گفتن 6 ماه معافیت موقت!! تا برای چندمین بار رفتی شورای پزشکی و معاف شدی
آدم های نامرد تر از این ها هم پیدا میشه
بنظرم اگه نمیخواستی پاسپورت و گذرنامه بگیری اصلا لازم نبود برای سربازی اقدام کنی آزاد زندگی میکردی
من معافیت افسردگی اساسی گرفتم
بخش ۵ - بند ۲
اول بگم که پاسپورت گرفتم. گواهینامه م ۱۰ ساله س و ۴ سالش مونده. اگه بابت اینا سرچ کردید همین اول جوابش رو بخونید. بقیه ش یه شرح از زندگیم هست و ماجرای **** وظیفه!
از سال ۹۳ من به دکتر مراجعه کردم و تشخیص اضطراب و استرس شدید و افسردگی دادن. چنتی دکتر عوض کردم ولی حالم خوب نشد. این روند تا اواخر سال ۹۵ ادامه داشت که اولین بار بود با قرص خودکشی کردم. فرستادنم روزبه. ۱۰ روزی اونجا بودم ولی محیطش بقدری ترسناک بود که با اصرار و گریه خانواده منو اوردن بیرون. باز رفتم پیش یه دکتر دیگه تو بیمارستان مهرگان. قرصام به حدی زیاد بود که مثلا فقط از یه قرص روزی ۸ تا میخوردم. اواسط سال ۹۶ حالم بد بود دوباره ۱۰۰ تا قرص خوردم که تموم شه. باز شستشوی معده و اب زغال و اینا بهم دادن فکر کنم بیمارستان لقمان بود. منو بعدش بردن بیمارستان مهرگان برای بستری نمیدونستم ماجرا چیه و فکر میکردم فقط تحت نظرم. یشب گفتن دیگه چیزی نخور صبح ازمایش داری بردنم صبح بردنم انژوکت زدن به دستم. بیهوش شدم و بعد چند ساعت که بهوش اومدم نمیدونستم کیم و کجام. بعدش مامانم گریون اومد تازه کم کم فهمیدم قضیه چیه و بهم شوک زدن. بعد از چند بار شوک و اینا مرخص شدم ولی باز حالم بد بود برگشتم پیش دکتر گلچین قرص بهم میداد ولی باز حالم خوب نبود. از بستری و شوک میترسیدم. دوبارخ سال ۹۷ افکار خودکشیم زیاد شده بود. از طرف خانواده فشار بود روم که برم خدمت و منم از همه چیز ترس داشتم. از همون سال اولم پنیک اتک داشتم و همیشه باهام بود. اوایل ۹۷ رفتم پیش یه مرکز مشاوره برای خدمت ببینم معاف میشم. طرف خودش افسر باز نشسته **** وظیفه بود. بعد تایید اون دفترچه فرستادم. یه نامه اومد که باید برم بیمارستان امام سجاد اونجا پزشکا نامه دادن و مدارکم رو از بیمارستانها و دکترا جمع کنم. جمع کردم و رفتم اونجا ازم تست گرفتن چنتا دکتر منو دید. اینقدر فشار روانی روم بود خودم رو تو خونه با چادر حلق اویز کردم. مامانم رسید و چادر رو پاره کرد. زنگ زدن اورژانس اومد. میخواستن ببرنم روزبه. اینقدر خواهش و التماس کردن تا نبردن. روزی ۱۲ تا قرص میخوردم. فرداش بردنم یه بیمارستان تو ستارخان. نمیدونم رسول الله بود چی بود اسمش یادم نیست. نزدیک یکماه بستری بودم و چند بار بهم شوک زدن. از استرس زیاد اونجا هم قصد خودکشی داشتم. نامه اومده بود برای شورا پزشکی و من نتونستم برم. بعد اون دوباره نامه اومد و اولین شورا رو رفتم. مدارک رو دیدن. اول یکی گفت ۶ ماه معاف موقت بقیه گفتن نه بره بیمارستان ۰۵ ارتش. اسمش درست یادم نیست. اونجا هم یروز صبح رفتم تست گرفتن روانشناس حرف زد و روانپزشک دید. نامه دادن دوباره برو از بیمارستانهایی که بستری بودی پرونده هات رو بیار. دوباره شروع کردم به جمع کردن. حالم اونقدر بد بود و همچنان هم بد هست که ۱۰ دقیقه پیاده میرم کل بدنم یخ میکنه و فشارم میفته. بخاطر قرص ها کبد گرید ۳ شده. ینی میخوام بگم با بدبختی مدارک جمع کردم بردم دوباره نامه اومد برم همون بیمارستان شورا. کلی علاف شدم. مدارکم رو دوتا پزشکی که دیدن تایید دادن. فکر میکنم یکیشون تایید نداد. یک ماه گذشت تا نامه از **** وظیفه اومد. رفتم شورا به همه جواب دادن به من نه. باز دوباره رفتم شورا باز هم تا ساعت ۱۲ اسم همه رو خوند بجز من یک ماه بعد نامه برای حضور در شورای عالی پزشکی که مرحله آخرش بود اومد. من ۱۸ سالم بود یبار دستم رو زدم ولی به رگ نرسیده بود و جاش بود. تو شورا همه پرونده ها رو دیدن و بقدر کافی تحقیرم کردن مثل تک تک حضورام تو **** وظیفه رو صندلی بهم حمله عصبی دست داد. اشکم درومد. گفتن برو بیرون. اون روزم باز بهم جواب ندادن و بعد یه هفته رفتم **** وظیفه شماره گرفتم و نوبتم شد. اونجا بهم گفتن معاف شدی یه کاغذ دادن به این شماره حساب ها پول بریزم. گریه م گرفته بود بعد این همه زجر. تا سر شریعتی پیاده رفتم به بد بختی. فشارم افتاده بود به بد بختی پول رو ریختم. بر گشتم **** وظیفه گفت اطلاعات و شماره ملیت رو پشت فیش ها بنویس. کارتم بعد یک ماه و چند روز اومد. برای پاسپورتم اقدام کردم بهم دادن. خیلی سخت بود این ۷ ماه اذیت و زجر...