برگزیده های پرشین تولز

مقالات و اخبار مرتبط با فیلم و سینما

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
سال از تولد «استنلي كوبريك» گذشت

«استنلي كوبريك»، كارگردان و تهيه‌كننده آمريكايي 26 جولاي سال 1928 در نيويورك متولد شد.

به گزارش خبرگزاري فارس، استنلي كوبريك كارگردان و تهيه‌كننده آمريكايي يكي از بهترين كارگردانان جهان در قرن بيستم به حساب مي‌آيد، بيشتر فيلم‌هاي او اقتباس‌هاي ادبي هستند. او سعي كرده است كه در تمام گونه‌هاي معروف و محبوب در سينما فعاليت سينمايي داشته باشد.
كوبريك در سال 1928 در محله منهتن نيويورك به دنيا آمد. او اولين فرزند خانواده ژاك كوبريك و همسرش گرتورد بود. اجداد كوبريك از مهاجران يهودي ساكن اتريش بودند. پدرش در 12 سالگي شطرنج را به او آموخت و در سن 13 سالگي كار با دوربين عكاسي و فيلم‌برداري را به صورت آماتور فراگرفت. در نوجواني به موسيقي جاز علاقه پيدا كرد و مي‌خواست كه يك نوازنده درام شود.
كوبريك در دوران دبيرستان به وسيله دوربيني كه از پدرش هديه گرفته بود، به طور جدي به عكاسي پرداخت و به زودي به عنوان عكاس رسمي مدرسه شناخته شد. بعد از فارغ‌التحصيلي، عكس‌هاي خود را براي مجله نيويوركي "لوك" فرستاد. پس از مدتي به بازي‌ حرفه‌اي شطرنج روي آورد و در همين حال فروش عكس به مجله لوك را نيز ادامه مي‌داد، او در سال 1946 به عنوان يكي از خبرنگاران تمام وقت مجله شناخته شد. وي طي شش سال فعاليت در مجله لوك، عكس‌هاي بسياري از مناظر و وقايع در آمريكا گرفت. او در اين سال‌ها با «توبا متز» ازدواج كرد و به دهكده گرنويچ واقع در نيويورك نقل مكان كرد.
در سال 1951 «آلن سينگر» دوست كوبريك او را تشويق كرد كه يك فيلم مستند كوتاه براي شركت March of Time بسازد. كوبريك موافقت كرد و با هزينه شخصي فيلم «روز دعوا» را ساخت. اگرچه پخش‌كننده در همان سال كارش را تعطيل كرد، اما كوبريك توانست فيلم را به قيمت 100 دلار به شركت «آر. ك. او» بفروشد.
كمي بعد كوبريك كار در مجله لوك را رها كرد و دومين مستند كوتاهش را با نام «كشيش پرنده» در همان سال و با سرمايه‌گذاري RKO ساخت. سومين فيلمش «ملوان» اولين فيلم رنگي او به مدت 30 دقيقه، تبليغي براي «اتحاديه جهاني ملوانان» بود. اين فيلم‌ها همراه با چند فيلم كوتاه ديگر كه اكنون باقي نمانده‌اند، تنها آثار او در ژانر(گونه) سينماي مستند بودند. او همچنين دستيار كارگردان يكي از قسمت‌هاي برنامه تلويزيوني «اتوبوس همگاني» درباره زندگي آبراهام لينكلن بود.
«ترس و تمايل (علاقه)» در سال 1953 اولين فيلم داستاني كوبريك بود. ترس و تمايل، داستان گروهي سرباز بود كه در جنگي خيالي پشت خطوط دشمن گير افتاده بودند. در پايان آن‌ها درمي‌يافتند كه تصوير دشمنان در واقع همان تصوير خودشان است.كوبريك و همسرش «توبا متز»، تنها عوامل فيلم بودند و داستان را دوست كوبريك «هوارد ساكلر» نوشته بود كه بعدها نويسنده موفقي شد. فيلم با برخورد خوبي مواجه شد اما توفيق تجاري نيافت. بعدها وقتي كوبريك كارگردان مهمي شد آن را اثر يك تازه‌كار كه باعث خجالت او است ناميد و نگذاشت كه در هيچ‌جا به عنوان آثار قبلي او نمايش داده شود. بعدها به شكل غيررسمي به صورت DVD منتشر شد و دانشجوياني كه آن را ديدند معتقد بودند واقعاً كار جالبي نبوده است.
زندگي مشترك او با «توبا» دوست دوران مدرسه‌اش هم‌زمان با ساخت «ترس» پايان يافت و او با «روت سوبوتكا» اتريشي در سال 1954 ازدواج كرد. او بايد در فيلم بعدي كوبريك با نام «بوسه قاتل» (1955) هنرنمايي مي‌كرد. بوسه قاتل، ‌همانند «ترس و تمايل» فيلمي كوتاه با زماني كم‌تر از يك ساعت بود. و همانند آن با توفيق تجاري و انتقادي كمي مواجه شد. فيلم داستان مشت‌زن سنگين‌وزني است كه در پايان دوران حرفه‌اي خود درگير يك جنايت مي‌شود. اين دو فيلم با سرمايه خانوادگي خود كوبريك تهيه شدند.
آلكس سينگر، كوبريك را به تهيه‌كننده جواني به نام «جيمز بي هريس» معرفي كرد و آن دو براي تمام عمر دوست هم باقي ماندند. شركت مشترك آن دو هريس-كوبريك، تهيه كننده سه فيلم بعدي او بود. آن دو حقوق كتاب «شكست كامل» نوشته «ليونل وايت» را خريدند، كوبريك و «جيم تامپسون» آن را به داستاني درباره سرقت از يك مسابقه كه پايان وحشتناكي دارد تبديل كردند. «استرليگ هيدن» در اين فيلم بازي كرد.
«كشتن» اولين فيلم كوبريك با بازيگران و دست‌اندركاران حرفه‌اي بود. فيلم به‌خوبي از روش داستان‌گويي غيرخطي استفاده كرده بود كه در دهه 50 نامتداول بود و اگرچه توفيق تجاري نيافت ولي با تحسين منتقدان مواجه شد. تحسين زياد از فيلم توجه استوديوي «متروگلدين ما‌ير» را جلب كرد و به او پيشنهاد ساخت دو فيلم‌نامه كه در اختيار آن‌ها بود داده شد. كوبريك داستان «رازهاي آشكار» نوشته نويسنده آلماني «اشتفان تسوايگ» را انتخاب كرد. اما آن‌ها پيش از ساخت به توافق نرسيدند.
از جمله‌هاي مشهور اين كارگردان آمريكايي مي‌توان به«دكتر استرنج لاو»، «تلالو»، «چشمان باز كاملا بسته»، «غلاف تمام فلزي» و «لوليتا» اشاره كرد.
«كوبريك» پس از نيم قرن فعاليت در عرصه سينما، سرانجام در سال 1999 در سن 71 سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
پايان تدوين «خواستگار محترم»

مهر؛ فيلم سينمايي «خواستگار محترم» به کارگرداني داوود موثقي در مراحل پايان تدوين و آغاز صداگذاري قرار دارد. تا چند روز آينده تدوين اين فيلم توسط مستانه مهاجر به پايان مي رسد و حامد رضي به زودي صداگذاري آن را آغاز خواهد کرد. حميدرضا توسلي نيز ساخت موسيقي فيلم را همزمان با صداگذاري انجام مي دهد. در خلاصه داستان «خواستگار محترم» آمده است؛ احمد مرادي که حدود 40 سال پيش به دليل ناکامي در خواستگاري از دختري به نام اختر به فرانسه مهاجرت کرده، اينک بنا به توصيه پزشکان معالج خود به ايران بازمي گردد و همزمان به جست وجوي دوستان و آشنايان مي پردازد. در حين اين جست وجو او اختر را مي يابد، اما... گوهر خيرانديش، نگين صدق گويا، فرهاد آئيش، يوسف تيموري، مرضيه خوش تراش و مجيد مشيري از بازيگران «خواستگار محترم» هستند.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
«تسويه حساب» در انتظار پروانه نمايش

اعتماد؛ تازه ترين فيلم تهمينه ميلاني همچنان در اداره نظارت و ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در انتظار دريافت پروانه نمايش است تا روانه اکران عمومي شود. «تسويه حساب» جديدترين فيلم تهمينه ميلاني هفته گذشته براي اعضاي اداره نظارت و ارزشيابي به نمايش در آمد تا در صورت موافقت اعضا، ميلاني فيلم جديدش را روانه اکران عمومي کند. هدايت فيلم پخش «تسويه حساب» را برعهده دارد و قرار است در صورت دريافت پروانه نمايش، يکي از فيلم هاي برنامه اکران عيد فطر باشد. ميلاني در «تسويه حساب» دليل گرايش برخي از زنان به بزهکاري را به تصوير کشيده و در پي يافتن راهکاري مناسب براي حل اين معضل است. مهناز افشار، لادن مستوفي، بهاره افشاري، السا فيروزآذر، اکبر عبدي، رضا عطاران و محمدرضا شريفي نيا در اين فيلم ايفاي نقش کرده اند.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
چاه کندن امير نادري

ايرنا؛ امير نادري کارگردان ايراني مقيم خارج از کشور به تازگي فيلمبرداري «چاه کندن در لاس وگاس» را به پايان رساند و مشغول مونتاژ آن است . اين فيلم داستان خانواده يي در حومه شهر لاس وگاس است که خانه کوچکي دارند اما ناگهان افراد مختلفي خواهان خريداري اين خانه کوچک حتي با بهاي بالا هستند و اين امر موجب تعجب خانواده و احتمال وجود گنج در اين خانه مي شود. به گفته نادري، تدوين فيلم چاه کندن در لاس وگاس، حدود 9ماه طول مي کشد. نادري با ساخت فيلم هايي چون «دونده»، «سازدهني» و «تنگنا» از سينماگران موج نو ايران به شمار مي رود.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
«محاكمه» 22 ميليوني و حرف‌هاي «ايرج قادري»

خبرگزاري فارس: ايرج قادري در مورد اكران فيلم «محاكمه» كه در سه روز نخست اكران ناگهاني خود، 22 ميليون تومان فروخته است، اظهار داشت: استقبال مردم از نمايش بدون تبليغ «محاكمه» راضي‌كننده بوده است.


«ايرج قادري» در گفت‌وگو با خبرنگار سينمايي فارس اظهار داشت: سال‌هاست كه رسم است قبل از آغاز نمايش يك فيلم در سالن سينما، يك آنونس يا نمونه فيلم از آن فيلم، از هفته‌ها قبل از آغاز نمايش عمومي در سالن‌ها به نمايش درمي‌آيد تا مخاطب سينما از وجود چنين فيلمي و آغاز نمايش آن باخبر باشد اما ما شانسي در اين زمينه نداشتيم و با اين وجود استقبال مردم از «محاكمه» در روزهاي نخست راضي كننده بوده است.
وي اظهار داشت: البته مقطع زماني اكران «محاكمه» به عنوان زمان اكران عمومي براي يك فيلم مناسب است اما بايد بگويم ما آمادگي اكران فيلم «محاكمه » را نداشتيم و البته اكران گروه قدس در اين مقطع، حق آقاي مهرجويي بود و من نمي‌دانم فيلم اين كارگردان قابل احترام به چه مشكلي برخورد كرد كه سه روز مانده به سوم مرداد، به ما گفته شد كه بايد «محاكمه» را اكران كنيم و من اميدوارم كه فيلم ايشان نيز در موقع مناسبي به نمايش درآيد.
وي گفت: به هرحال ما با حداقل كارهاي تبليغاتي يك روزه همه كارهاي مربوط به نمايش فيلم را انجام داديم كه در نوع خودش يك ركورد است!
«قادري» كه «محاكمه» دومين تجربه بازيگري‌اش در سال‌هاي اخير پس از فيلم «آكواريوم»(ساخته خودش) است، در مورد علت بازي نكردن در فيلم‌هاي سينماگران ديگر اظهار داشت: تا به حال چنين فرصتي پيش نيامده و صحبتي هم در اين مورد نشده است اما خيلي خوشحالم كه پس از سال‌ها دارم بازي مي‌كنم.
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
6cyw877.jpg
 

thomson762

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2003
نوشته‌ها
2,082
لایک‌ها
11
و او هم رفت

اینگمار برگمن هم در بازی شطرنج مغلوب شد...
به تمامی دوستان تسلیت میگم.
با وجوداینکه فیلم هاش برام نامفهوم و عقل سبک، کثیف و بی چیز من در حد درک فیلم های بزرگ او رو نداره ولی او را دوست داشتم بقول وودی عزیز او اسم خودش رو بعنوان یکی از پدران سینما ثبت کرد.

====
منبع بی بی سی:
اینگمار برگمن، کارگردان سرشناس سوئدی روز دوشنبه، 30 ژوئیه در سن 89 سالگی درگذشت.

از وی به عنوان یکی از چهره های برجسته دنیای سینما و یکی از اساتید واقعی آن نام برده می شد و ساخته های وی از جمله "توت فرنگی های وحشی" و "سونات پائیزی"، کماکان در میان هواداران هنر هفتم محبوبیت فراوانی دارند.

وودی آلن، کارگردان در سال 1988 اینگمار برگمن را بزرگ ترین هنرمند از زمان اختراع دوربین فیلمبرداری معرفی کرد اما خود کارگردان در مصاحبه ای در سال 2004 گفته بود که از تماشای فیلم هایش دچار افسردگی می شود، به همین دلیل هیچ وقت به تماشای آنها نمی پردازد.
====

به انتظار بازی شطرنج با او مینشینیم....
 

last_samurai

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 ژوئن 2004
نوشته‌ها
189
لایک‌ها
0
خدایش بیامرزد
همین سر شبی با یکی از بچه ها داشتیم یادش می کردیم
فیلم هایی مثل Persona و Cries and Whispers رو بار ها و بار ها دیده ام و به این رسیدم که جز هنر ناب چیز دیگری نیستن این دو فیلم خیلی به درک بیشتر زیبایی های هنر بهم کمک کردن و حس زیبایی شناسانه ی هنر رو درم تقویت کردن کاری که مدت ها پیش تارکوفسکی باهام کرد
 

Radiohead

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 جولای 2006
نوشته‌ها
3,856
لایک‌ها
184
من هم ناراحت شدم... پرسونا مرد...

ولی با شناخت ناچیزی که از تفکراتش دارم، فکر میکنم نباید از رفتنش ناراحت باشم. نمیدونم...
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
چه حيف كه برگمان هم "ميرا" بود...
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
ليلا حاتمي؛ بازگشت بعد از 2 سال دوري


leyla1185716979big.jpg



سينماي ما - آن سال ها که «کمال الملک» ساخته زنده ياد «علي حاتمي» روي پرده رفت از علاقه مندان سينما، شايد کمتر کسي مي دانست که آن پسربچه يي که نقش دوران کودکي استاد نقاش را بازي کرد، در واقع دختربچه يي بود به نام «ليلا حاتمي» که بعدها با نقش به يادماندني اش در فيلم«ليلا» داريوش مهرجويي، در خاطره علاقه مندان سينما نقش بست و از آن پس «ليلا حاتمي» به يکي از بازيگران مطرح سينماي ايران در سال هاي اخير بدل شد.«ليلا حاتمي» متولد سال 1351 در تهران است، بازيگري را با ايفاي نقش در فيلم هاي «کمال الملک» و پس از آن «دلشدگان» که هر دو از ساخته هاي پدرش زنده ياد علي حاتمي بودند، آغاز کرد. اما شهرت خود را مديون بازي در فيلم«ليلا» است. ضمن اينکه ايفاي نقش او در سريال «کيف انگليسي» ضياءالدين دري در نقش مستانه پيرايش را نيز نمي توان از ياد برد.
آخرين فيلمي که نام «ليلا حاتمي» را به عنوان بازيگر نقش اول زن بر پيشاني داشت،فيلم «حکم» ساخته «مسعود کيميايي» بود و اکنون که دو سال از آخرين حضور او در عرصه سينما مي گذرد، اين بازيگر نام آشنا اين روزها قرار است بعد از چند سال دوري از سينما و تلويزيون براي نخستين بار در يکي از اپيزودهاي مجموعه يي تلويزيوني به نام «شهري که دوست مي دارم» بازي کند. «شهري که دوست مي دارم» تله فيلمي است چند اپيزودي به کارگرداني رسول صدرعاملي و با محوريت شهر مشهد که از ابتداي ساخت به لحاظ حضور چهره هاي معروف سينمايي خبرساز بوده است.
اپيزود اول اين مجموعه با عنوان «شب» با بازي «خسرو شکيبايي» ، «عزت الله انتظامي» و «امين حيايي» ساخته شد و تصويربرداري دومين اپيزود آن، با عنوان «عطيه» و با بازيگري «ليلا حاتمي» به زودي آغاز مي شود. پيش از اين گفته مي شد که مجموعه «شهري که دوست مي دارم» در قالب يک مجموعه 15 قسمتي که هر قسمت آن به اندازه يک فيلم سينمايي خواهد بود، ساخته مي شود که ظاهراً در ماه هاي اخير اين تصميم تغيير کرده و مجموعه به سه قسمت تقليل يافته است.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
جواد رضویان٬ رضا عطاران و فتحعلی اویسی به سینماها می آیند

kolah1185719277big.jpg



سینمای ما ـ امیر کاظمی : «کلاهی برای باران» جدیدترین ساخته مسعود نوابی از چهارشنبه ۱۷ مرداد در گروه سینمایی عصر جدید به نمایش در می آید . جواد رضویان با ۴ گریم کاملاً متفاوت در این فیلم ظاهر شده است . رضا عطاران ٬ جواد رضویان ٬ حدیث فولادوند ٬ مهران غفوریان ٬ فتحعلی اویسی ٬ فلور نظری ٬ ساناز کیهان ٬ مهران رجبی ٬ زهره حمیدی ٬ سید محمدرضا وزیری و سید محمد علی وزیری در جدیدترین ساخته ی مسعود نوابی به ایفای نقش می پردازند . رضا عطاران علاوه بر بازی ٬ خوانندگی تیتراژ «کلاهی برای باران» را هم بر عهده داشته است . نوابی با فاصله کمی از اتمام فیلمبرداری «قلقلک» ٬ «کلاهی برای باران» را با گروه کاملا ً جدیدی کلید زد . این فیلم محصول کارگاه فیلم اندیشه است و تهیه کنندگی آن بر عهده ی سید محسن وزیری بوده است .
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
محمد حسين لطيفي: رزمندگان، فيلم «روز سوم» را به عنوان اثري واقعگرا قبول دارند



سينماي ما - "محمد حسين لطيفي" كارگردان فيلم "روز سوم" معتقد است كه رزمندگان دوران دفاع مقدس روز سوم را به عنوان اثري واقعگرا قبول دارند. فيلم روز سوم ساخته لطيفي كه در جدول اكران اين فصل قرار دارد با مضمون دفاع مقدس به موضوع دفاع مردم خرمشهر در زمان حمله ارتش بعثي عراق به اين شهر مي‌پردازد.
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، لطيفي، بازتاب‌هاي نمايش اين فيلم را در ميان اقشار مختلف اجتماعي مثبت دانست و افزود: پرداخت به واقعيت‌هاي آن دوران عامل اقبال مخاطبان بويژه رزمندگان به فيلم روز سوم است.
وي يادآور شد: دراين فيلم تا حد ممكن تلاش شده از كليشه‌هاي رايج پرهيز شود و با ايجاد نوآوري مخاطب را جذب كرد.
كارگردان فيلم روز سوم ادامه داد: برخي پرداخت‌هاي شخصيتي و شخصيت پردازي‌ها در آثار سينماي دفاع مقدس به كليشه در اين گونه تبديل شده و اين در حاليست كه در روز سوم براي نخستين بار نگاه متفاوت به يك افسر عراقي بر جذابيت اين اثر افزوده است.
لطيفي به نوع روايت فيلم روز سوم و ايجاد ارتباط ميان روايت و مضمون اشاره كرد و ادامه داد: پنهان نمي‌كنم كه در اين فيلم درام در خدمت اثر بوده تا بتوان به اين واسطه تماشاگر را به سمت خود جذب كرد.
كارگردان فيلم روز سوم همچنين به فروش اثر اشاره كرد و گفت: با توجه به تبليغات نامناسب، فروش فيلم اميدواركننده بود چون معتقدم با توجه به اينكه اين فيلم سعي داشت عظمت روح و حماسه خرمشهر را به تصوير بكشد، با تبليغات مناسب‌تر مي‌توانست جايگاه بهتري در اكران كسب كند.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
«نصف مال من نصف مال تو» و «قاعده بازي» به نمايش درمي‌آيند


سينماي ما - طبق اعلام شوراي صنفي نمايش اكران دوفيلم "نصف مال من نصف مال تو" و "قاعده بازي" از صبح چهارشنبه ـ 10 مرداد ماه ـ در سينماهاي تهران آغاز مي‌شود. به گزارش سينماي ما اين دوفيلم به ترتيب جايگزين فيلم‌هاي "پارك وي" در گروه سينمايي استقلال و "روز سوم" در گروه آفريقا مي‌شوند.
"نصف مال من نصف مال تو" دومين ساخته بلند وحيد نيكخواه آزاد كه در جشنواره فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان همدان به نمايش درآمد با بازي محمدرضا شريفي نيا، شقايق فراهاني، مريلا زارعي،فرهاد آييش،شهره لرستاني، ترلان پروانه و آلما اسكويي روايت مردي است كه پنهاني دو زن گرفته و بعد از بروز مشكلاتي تصميم مي‌گيرد اين موضوع را فاش كند كه فرزندانش براي اين كار او را ياري مي‌كنند.
فيلمنامه اين فيلم توسط اصغر عبدالهي نوشته شده و علي سرتيپي نيز فيلم را تهيه كرده است.
"قاعده بازي" هم به‌عنوان چهارمين ساخته سينمايي احمدرضا معتمدي و با بازي داريوش ارجمند، جمشيد هاشم‌پور, سعيد پورصميمي, اكبر عبدي, حميد لولايي, عليرضا خمسه , محسن قاضي مرادي , گوهر خيرانديش, الناز شاکردوست, ژاله صامتي , مهتاج نجومي , فريده **** منصور, انوشيروان ارجمند, مهران رجبي, مريم سعادت و كيومرث ملك‌مطيعي روايتي از دو گروه دارا و ندار است كه بر سر يك ميراث كشف شده به جنگ و ستيز مي‌پردازند
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
کسی حواس‌اش به اکران سنتوری هست؟

santori91185456872big.jpg



سینمای ما - حنانه سلطانی: عشق فیلم ها منتظرند. درخت سینما بار نداده و این حادثه در ارتباط با خاک و زمین و آب است و کاری به شعر و فلسفه و عالم غیب و جبروت ندارد! اما هنوز کورسوی امیدی هست،استاد مهرجویی؛ مگر نه؟ من مهرجویی را می شناسم و بهترین سال های عمرم با خاطره های او آمیخته است. آن زمان، مهرجویی استاد نبود،این شکلی هم نبود. گذر سال ها کس دیگری از او ساخته است و از من. خیلی وقت است همه منتظرند آخرین کار استاد را ببینند. شاید از وقتی که علی سنتوری بهشان گفته بود بهترین کارش است و اگر بد شده باشد بیشتر از این بلد نیست. شاید هم از قبل ترش، از وقتی توی صفحه رویدادهای سینما اسم سنتوری را دیدند یا اصلا از وقتی که گزارش پشت صحنه اش را خواندند که استاد معتادهای واقعی را جمع کرده و شریفی نیا توی بلندگو می گفته: "آقایون معتاد!" ولی چی شد؟ از کی همه چیز خراب شد؟...
باید بتوانم تکه های خاطراتم را کنار همدیگر بگذارم و ببینم از کی همه چیز خراب شد؟ روزهای جشنواره بود.استاد توی یادداشت اش به بهانه فیلم نوشته بود:
"به جای نوشتن یادداشت ترجیح می دهم قطعه ای از ترانه سنگ صبور را که در فیلم خوانده می شود به شما تقدیم کنم. شاید شما هم بخواهید پس از تماشای فیلم به یاد تنهایی علی سنتوری آن را با خود زمزمه کنید:
رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمی فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی"
ولی سنتوری به در بسته خورد. همه بسیج شدند تا سنتوری در جشنواره نمایش داده شود و شاید اگر اصرار این عشق مهرجویی ها نبود سنتوری هیچ وقت در لیست اکران جشنواره قرار نمی گرفت.حدس استاد درست بود. بعد جشنواره، همه سنگ صبور چاووشی توی حافظه موبایل شان بود. همه دوست داشتند با چاووشی زمزمه کنند اما با صدای او به سنتوری اجازه اکران نمی دادند. دیدم بی آنکه گناهی کرده باشیم بساط عیش مان را جمع کرده اند. استاد هم مجبور شد صدای رادان را روی فیلم بگذارد. دیگر همه چیز جور شده بود. قرار بود سنتوری سوم مرداد اکران شود. همه منتظر بودند ببینند استاد این بار سنگ صبور را مثل تو نسیم خوش نفسی یا ترانه گنج قارون روی فیلم اش درست پیاده کرده یا نه؟ مهرجویی این بار چه سفره ای برایمان پهن کرده؟ پر از مرغ و ماهی و میگو یا پر از کاسه های شله زرد با اسامی الله و حسن و حسین.عشق مهرجویی ها تدارک مراسم استقبال را هم دیده بودند. رفته بودند سراغ هامون، لیلا، درخت گلابی، بانو، مهمان مامان و ... و داشتند خاطرات گذشته را دوباره زنده می کردند. اما،اما باز هم سنتوری به در بسته خورد.
"اگه من وکیلتم میگم دیگه هیچ راهی نمونده. تو این قضیه دستش پره نا کس."
"من که نمی تونم. یعنی به این سادگی ول کنم بره؟"

این ملال آرام،این تنبلی،این میل به ابطال و فراموشی از کجا آمده؟خواب و خیال های شیرین، آرزوهای بزرگ بشردوستانه، تعهد های سیاسی، اجتماعی، توهم های فریبنده درباره خود و دیگران همه فروکش کرده و آن اعتیاد مضمن به فلسفه و فرضیه و هنر که خوراک لذیذ اذهان بود از یادها رفته است. اما من هستم، مواظبتم، پیش ات می مانم، بی خیال این حرف ها.
چند شب پیش خواب دیدم که در یک سردابه قدیمی روی یک تخته سنگ،مجروحی خوابیده است.جراحان و پرستاران دوروبرش حلقه زده اند...
 

iycs_b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 دسامبر 2005
نوشته‌ها
52
لایک‌ها
0
من در دفتر کارم عکس تعدادی از فیلمسازان بزرگ سینما را زده ام . چند روز پیش داشتم به عکسها نگاه می کردم و یادم آمد که بیشتر این فیلمسازان در قید حیات نیستند و تعدادی هم که زنده اند سالهای آخر عمر خود را می گذرانند . برگمان رفت ، نمی دانم تا چه زمانی گدار ، وایدا ، رنه ، رومر و آنتونیونی زنده می مانند و بعد از آنها تکلیف سینما چه می شود
 

iycs_b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 دسامبر 2005
نوشته‌ها
52
لایک‌ها
0
ایسنا بنقل از بی بی سی اعلام کرد که آنتونیونی هم در گذشت
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2

فایل های ضمیمه

  • {2F8C638F-B858-4267-A084-64B993C03DC5}.jpg
    {2F8C638F-B858-4267-A084-64B993C03DC5}.jpg
    51.2 KB · نمایش ها: 2
  • {406DAF81-D205-48F9-87E0-7FF3A568EB7F}.jpg
    {406DAF81-D205-48F9-87E0-7FF3A568EB7F}.jpg
    56.9 KB · نمایش ها: 1
  • 9081109.jpg
    9081109.jpg
    72.2 KB · نمایش ها: 2

thomson762

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2003
نوشته‌ها
2,082
لایک‌ها
11
بله شاید کلمه مردن برای این کارگردان ها درست نباشه و این ما آدم های معمولی هستیم که بعد از یک زندگی معمولی به خاک تبدیل میشیم.
انگار تا حالا کسی به نام ستوده نبوده
ولی نام این کارگردان ها تا چندین قرن باقی میمونه

آنتونیونی هم رفت.
مرگ دریچه ای نو به زندگی ابدی...............
 

last_samurai

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 ژوئن 2004
نوشته‌ها
189
لایک‌ها
0
خدایش بیامرزد
چه عجیب که این دو کارگردان تو یه روز مردن و خیلی عجیب تر اینکه چند شب پیش داشتم تو یه سایت خاطرات برگمان رو می خوندم
که یه تیکه هاییش درباره ی انتونیونی بود یه جاهایی باهاش موافق بود یه جاهایی هم
اصلا فیلم های انتونیونی رو قبول نداشت و اونا رو فاقد اون حرکت و جذابیت های اکسپرسیونیستی می دونست

واسه من که خیلی عجیبه

بله انتونیونی هم رفت ، میکل آنژ سینما

صحرای سرخش رو با اون فضای بیمارگونش هرگز فراموش نمی کنم
 
بالا