s_habibee
Registered User
منبع فراموش شده اطلاعات
بسياري از مجلات و روزنامهها اخبار را منتشر ميكنند و وظيفه قابل تحسين انعكاس اخبار گوشه و كنار كشور و جهان را انجام ميدهند. اما تعداد كمي از آنان «چرايي» اين حوادث را توضيح ميدهند و هيچ اساسي براي توضيح اين پرسش ندارند كه چرا عليرغم تمام تلاشي كه براي يافت راهحلها به عمل ميآيد، باز حوادث مشخصي رخ ميدهد و شرايط هيچگاه تغيير نميكند.
عليرغم داشتن نبوغ، ما انواع بشر، از حل برخي از مشكلات اساسي خويش عاجز هستيم: عاجز از پيداكردن راهحل مسالمتآميز براي مشكلاتمان، عاجز از محو فقر و گرسنگي و شكاف بين داشتنها و نداشتنها.
نويسندگان، سردبيران و ناشران هر كدام منابعي براي تفسير حوادث و اخبار دارند. اما يك منبع اصلي وجود دارد كه اگرچه هيچ وقت قابل خدشه نبوده است، اما بسياري از مردم توجهي به آن ندارند. بسياري از نويسندگان، سردبيران و ناشران هيچ ملاحظه و توجهي به اين منبع ندارند، در نتيجه، اگر چه آنها ميتوانند «كيستي»، «چيستي»، «زمان»، «مكان» و «چگونگي» اخبار را بيان كنند، اما نميتوانند بگويند «چرا؟». گزارشات و مطالب آنها اين بعد گمشده را ناديده گرفتهاند.
اين منبع «چرايي» جهان را تشريح ميكند.
اين منبع اصلي همان، «قرآن» و «احاديث» است. درك قرآني اهداف خداوند و برنامه او براي نوع بشر و تدبير و اجراي آنها در زمين، امكان توضيح و تفسير «چرايي» مواجه شدن دنيا با مشكلات عديدهاي كه هر كدام به نوبه خود آرامش و امنيت ما را تهديد ميكند، را در اختيار ما قرار ميدهد. زماني كه «چرايي» حوادث را دريابيم، و اينكه چرا مردم اينگونه فكر يا عمل ميكنند، درك اينكه به كدام سمت ميرويم و چه چيزي در انتظار ماست نيز ميسر خواهد بود.
قرن حاضر يا هزاره حاضر چه چيزي را با خود خواهد آورد؟ آيا اين دوره، زمان خرابي خواهد بود، يا زمان ساختن بهشتي به دست بشر؟
بدون داشتن دانشي كه از طريق مطالعه و فهم كلام خدا به دست ميآيد، هرگز نخواهيم دانست كه آيا سياره ما مقدر است تا يك جرم دودي پرتاب شده در فضا باشد يا يك آرمانشهر ابدي و زماني طلايي و نوراني فراسوي تخيل ما؟
ميتوانيم دريابيم كه اين دنيا به كجا ميرود و چرا. ميتوانيم عواملي را كه باعث حوادث پيراموني ميشود، دريابيم. اما يك چيزي در اين ميان هست كه ما نداريم و آن «ترس» است. ترس از خدا سرآغاز حكمت و دانش است؛ درك بهتر را آنهايي دارند كه از او اطاعت ميكنند.
بسياري از مجلات و روزنامهها اخبار را منتشر ميكنند و وظيفه قابل تحسين انعكاس اخبار گوشه و كنار كشور و جهان را انجام ميدهند. اما تعداد كمي از آنان «چرايي» اين حوادث را توضيح ميدهند و هيچ اساسي براي توضيح اين پرسش ندارند كه چرا عليرغم تمام تلاشي كه براي يافت راهحلها به عمل ميآيد، باز حوادث مشخصي رخ ميدهد و شرايط هيچگاه تغيير نميكند.
عليرغم داشتن نبوغ، ما انواع بشر، از حل برخي از مشكلات اساسي خويش عاجز هستيم: عاجز از پيداكردن راهحل مسالمتآميز براي مشكلاتمان، عاجز از محو فقر و گرسنگي و شكاف بين داشتنها و نداشتنها.
نويسندگان، سردبيران و ناشران هر كدام منابعي براي تفسير حوادث و اخبار دارند. اما يك منبع اصلي وجود دارد كه اگرچه هيچ وقت قابل خدشه نبوده است، اما بسياري از مردم توجهي به آن ندارند. بسياري از نويسندگان، سردبيران و ناشران هيچ ملاحظه و توجهي به اين منبع ندارند، در نتيجه، اگر چه آنها ميتوانند «كيستي»، «چيستي»، «زمان»، «مكان» و «چگونگي» اخبار را بيان كنند، اما نميتوانند بگويند «چرا؟». گزارشات و مطالب آنها اين بعد گمشده را ناديده گرفتهاند.
اين منبع «چرايي» جهان را تشريح ميكند.
اين منبع اصلي همان، «قرآن» و «احاديث» است. درك قرآني اهداف خداوند و برنامه او براي نوع بشر و تدبير و اجراي آنها در زمين، امكان توضيح و تفسير «چرايي» مواجه شدن دنيا با مشكلات عديدهاي كه هر كدام به نوبه خود آرامش و امنيت ما را تهديد ميكند، را در اختيار ما قرار ميدهد. زماني كه «چرايي» حوادث را دريابيم، و اينكه چرا مردم اينگونه فكر يا عمل ميكنند، درك اينكه به كدام سمت ميرويم و چه چيزي در انتظار ماست نيز ميسر خواهد بود.
قرن حاضر يا هزاره حاضر چه چيزي را با خود خواهد آورد؟ آيا اين دوره، زمان خرابي خواهد بود، يا زمان ساختن بهشتي به دست بشر؟
بدون داشتن دانشي كه از طريق مطالعه و فهم كلام خدا به دست ميآيد، هرگز نخواهيم دانست كه آيا سياره ما مقدر است تا يك جرم دودي پرتاب شده در فضا باشد يا يك آرمانشهر ابدي و زماني طلايي و نوراني فراسوي تخيل ما؟
ميتوانيم دريابيم كه اين دنيا به كجا ميرود و چرا. ميتوانيم عواملي را كه باعث حوادث پيراموني ميشود، دريابيم. اما يك چيزي در اين ميان هست كه ما نداريم و آن «ترس» است. ترس از خدا سرآغاز حكمت و دانش است؛ درك بهتر را آنهايي دارند كه از او اطاعت ميكنند.