• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

من و فوتبال !!

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
ابتدا نام فوتبال نامه در ذهنم بود ولي ديدم ممكن است مطالبي كه نوشته مي شوند بعضا مرتبط با ورزشهاي ديگر يا مسائل كلان ورزشي و يا كلا بي ارتباط با ورزش باشند اين بود كه بهتر ديدم يك اسم عمومي تر انتخاب كنم بهرجهت اگر مديران محترم نظرشان بر اين بود كه تاپيك مناسب بخش فوتبال نيست صاحب اختيارند كه آنرا به بخش ورزش منتقل كنند يا همين جا نگهدارند
اما چه شد كه اين نام قدري عحيب و غريب رو انتخاب كردم.
در اين سن و سال فوتبال براي من معنا و رنگ و بويي متفاوت با آنجه كه در اكثريت تاپيك هاي اين بخش مي بينم و مي خوانم پيدا كرده است . براي من ديگر چندان جدابيني ندارد كه چه كسي آمد و چه كسي رفت ، كري خواني و تعصب ورزيدن براي يك باشگاه و يك تيم هم همينطور ، نقل قول صرف يكسري خبر هم كه لطفي ندارد بيشتر اخبار را مي توان در سايت هاي مختلف پيدا كرد و خواند . براي من فوتبال ديگر اين چيزها نيست بلكه فوتبال به جزئي از شخصيت ، تاريخ و زندگي ام تبديل شده كه برايم خاطراتي از گذشته هاي دور را زنده مي كند و بعبارتي فوتبال پلي است ميان من و گذشته اي كه خيلي دوستش دارم ، البته هنوزهم در مسابقات مهم نظير جام جهاني يا ملتها و بعضي بازيهاي باشگاهي آن حس علاقه و هواداري و تعصب هم به جاي خودش فعال مي شود و حتي گاهي شكست تيمهاي محبوب رمق آدم را مي گيرد.
اما بيشتر آنچه كه من دوست دارم بگويم و بنويسم شايد مطالب جسته و گريخته اي باشد زاييده ذهن و روح كه نه بدنبال اثبات آنم نه دفاع از آن حالا اگر كسي هم آمد و لطف داشت و نظري داد و مطلبي نوشت شايد گفتگوي كوتاهي هم شكل بگيرد اما مسلما يك تبادل نظر خواهد بود و بس .بهترين جايگاه چنين نوشته هايي معمولا در وبلاگهاي شخصي است و شايد در آينده آنها را به خانه مناسبشان منتقل كنم.
بهمين خاطر عنوان اين تاپيك را گذاشته ام RobyLog كه تركيب نام كاربري بعنوان نماد نويسنده مطالب و شخصي بودن آن و كلمه Log برگفته از كلمه وبلاگ است اما اينكه چرا انگليسي است صرفا بخاطر خواناتر بودن و زيبايي ظاهري است و نه چيز ديگر.


از اين پس بيشتر مطالب خودم را در اين تاپيك مي نويسم از نظرات فوتبالي گرفته تا نوشتارهاي شخصي و پراكنده مگر آنكه مطلبي باشد مرتبط با يك تاپيك موجود كه در اينصورت آنرا همانجا خواهم نوشت . انتظار ندارم كه مطالبي با اين سبك و سياق خواننده چنداني داشته باشد و جذابيني اما گاهي وقتها انسان دوست دارد تا صرفا آنچه را كه از درونش بر مي آيد بنويسد حتي بي هيچ مخاطبي.
بي ربط است اما عجيب ياد اين گفته زيبايي شريعتي افتادم كه
"حرفهايي هست براي نگفتن و سرمايه هر كس به اندازه حرفهايي است كه براي نگفتن دارد."
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
1- چگونه يك هوادار شدم؟
مطلب اول خودم را به اين موضوع اختصاص دادم كه اصلا چطور ما هوادار يك تيم مي شويم
خب مسلما من در مورد سايرين نمي توانم نظري بدهم چراكه فرآيند هوادار شدن به عقيده من وابسته به مجموعه اي از مسائل شخصيتي ؛ اجتماعي و فرهنگي است كه به شدت تابع مقتضيات زمان هستند و مطمئنا براي هر كس متفاوت خواهند بود.
بعنوان مثال در دهه 80 و اوايل 90 آلمان – برزيل - ايتاليا و آرژانتين تيمهاي مطرح دنيا بودند كه در 82-86-90و 94 در فينال هاي جام جهاني تنها به نام اين چهار تيم برمي خوريم
بهمين خاطر اكثر كساني كه دوران نوجواني اشان در اين سالها بوده طرفدار يكي از اين تيمها هستند
اما در مورد خودم بعد از كلي نقب زدن در گذشته هاي دور به مسائلي بيش از اين مورد رسيدم كه در اين نوشتار به آنها خواهم پرداخت
سال 1982 اولين تجربيات فوتبالي زندگيم شكل گرفت در آن زمان فقط 8 سال داشتم و ما بوديم يك تلويزيون سياه و سفيد شاب لورنس كه نميدانم چند نفر در اين انجمن سن و سالشان به تجربه ديدن تلويزيون هاي سياه و سفيد قد مي دهد اما در ميان اين نوع تلويزيون ها شاب لورنس براي خودش كسي بود . آن زمانها مد بود كه گزارشگران فوتبال درابتداي بازي اين جمله كليشه اي را بگويند كه" براي آن دسته از بينندگاني كه از گيرنده هاي سياه و سفيد استفاده مي كنند عرض مي كنم كه تيم فلان با لباس هاي يك دست سفيد از سمت راست به چپ تصوير و تيم بهمان با لباس تيره، شورت و جوراب سفيد از سمت چپ به راست تصوير بازي مي كنند."
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
اما چرا اين مطلب را گفتم دليلش اين است كه يكي از عوامل شكل گيري طرفداري در خانه ما همين مساله سياه و سفيد بود. من وبرادر بزرگترم بهترين تفريحمان مشاهده اندك بازيهاي فوتبالي بود كه از تلويزيون و تك شبكه اش پخش مي شد كارمان هم به اين شكل بود كه هميشه برادرم طرفدار تيمهاي سفيد بود و من طرفدار تيم هاي تيره و مي نشستيم پاي تلويزيون و كري خواندن براي هم كه كدام تيم خواهد برد.
اين شد كه تيمهاي فوتبال به تدريج بين من و برادرم تقسيم شدند و هركدام تعداد زيادي تيم محبوب داشتيم كه هنوز هم پس از سالها هر وقت همديگر را مي بينيم احوالات اين باشگاه ها و تيمهاي ملي را با يكديگر به صحبت مي نشينيم و بسي لذت مي بريم.
مثالهايي ازتاثير گذاري اين عامل رنگ را مي توان در ايتاليا -آلمان و رئال – بارسا ديد
يك عامل جالب ديگر تيم هاي راه راه پوش بودند كه با توجه به سياه و سفيد بودن تصاوير براي من به نوعي تفاوت و جذابيت داشتند. و نتيجه اين شد كه من تعداد زيادي تيم راه راه پوش در ليست تيمهاي مورد علاقه ام دارم نظير اروگوئه كه علاوه بر اين فاكتور بخاطر اينكه همواره در كوپا آمريكاهاي آن زمان خوب حال برزيل كه منفورترين تيم من بود را مي گرفت به شدت به آن علاقه مند بودم حتي زماني در حد ايتاليا اروگوئه را دوست داشتم شايد بگوييد كه آنها امروزه لباسهايشان آبي آسماني است اما در گذشته لباس اصلي اين تيم راه راه سفيد و سياه بود. علاوه بر اروگوئه تيمهايي نظير آيندهوون هلند – اتلتيكومادريد اسپانيا و مهمتر از همه يوونتوس ايتاليا هم در زمره همين دست تيمها هستند. و يوونتوس فاكتورهاي ديگري هم داشت حضور دينوزوف و پائولو روسي و شيره آ و تاردلي و كابريني هر طرفدار ايتاليايي را شايد مجاب به دوست داشتن يووه هم مي كرد.
خب ما بعدها يك تلويزيون رنگي خريديم و البته با بالاتر رفتن سنمان اين عامل رنگ كم كم رنگ باخت و عواملي نظير زيبايي مدل و رنگ لباس تيمها – بازيكنان مهم – نتيجه گيري تيمها و ناكام گذاشتن تيمهاي منفور كه به مصداق ضرب مثل دشمن دشمن من دوست من است بعضا در ليست تيمهاي محبوب من قرار مي گرفتند؛ پررنگ تر شدند
باشگاه هاي ديگري در اين دوران به ليست من اضافه شدند نظير ليورپول – اورتون – هامبورگ و ...

بدين منوال ليست بلند بالايي از تيمهاي دوست و دشمن بوجود آمد كه هنوز در اين سن و سال به بيشتر آنها پايبندم و حتي وضعيتشان را گرچه بعضا ديگر در سطح اول فوتبال كشورشان نيستند را هم دنبال مي كنم شايد زياد براي شما جالب نباشد اما خيلي وقتها من از شكست و ناكامي تيمهاي منفور بيشتر لذت مي بردم و مي برم تا پيروزي تيمهاي محبوب اينست كه مي گويم هواداري به فاكتورهاي شخصيتي و رواني آدمها هم مرتبط است.
شايد خالي از لطف نباشد كه در پايان نگاهي به اين ليست بيندازيم و بصورت خلاصه به دلايل محبوبيتشان هم اشاره اي بكنم
 
Last edited:

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
تيمهاي ملي
ايتاليا ؛ قهرماني در جام جهاني 82 كه اولين تجربه تماشاي فوتبال كه بياد مي آورم مربوط به آن زمان است و رنگ مشكلي لباسها و اسامي بازيكنان ايتاليايي كه اكثرشان خيلي براي من خوشايند هستند.. همچنين از لحاظ نوع چهره نيز من چهره هاي ايتاليايي را خيلي دوست دارم اين علاقه تا جايي پيش رفت كه به تاريخ ايتاليا و هر آنچه به اين كشور مربوط ميشد به شدت علاقه مند شدم و در روياهاي نوجواني خود آرزو داشتم ايكاش يك ايتاليايي بودم
انگلستان ؛ دقيقا نميدانم چرا اين كشور تيم دوم من شد اما ميدانم كه از كلمه انگلستان و نوع تلقظ اش و اينكه هميشه مي گفتند استعمار پير و روباه پير است خوشم مي آمد همچنين سبك تلفظ نامهاي انگليسي را هم دوست داشتم اسامي نظير كوين كيگان – گري لينه كر – برايان رابسون و ... و رقابتهاي باشگاهي بسيار جذاب .انگلستان در زماني كه هر برد در فوتبال 2 امتياز داشت در ليگش براي هر برد 3 امتياز لحاظ مي كرد و ليگي داشت با 22 تيم كه در نوع خودش بي نظير بود.

اروگوئه كه قبلا به آن اشاره كردم اما شكست دادن برزيل و همينطور حركت شادي پس از گل يكي از بازيكنانش كه به خاطر ندارم نامش چيست اما اولين بار سريدن روي چمن با حالت نشسته روي زانوها را من از اين بازيكن ديدم و خيلي از اين حركت خوشم آمد بخصوص كه گل ها به برزيل زده مي شد و من از شكست برزيل آنچنان مشعوف بودم و در آسمانها پرواز مي كردم كه همين براي دوست داشتن اين تيم كافي بود.

فرانسه ؛ فرانسه دهه 80 به نظر من واقعا بهترين تيم دنيا بود بهتر از ايتاليا و حتي آلمان آن تيم به نظر من حتي از فرانسه 98 هم قويتر بود البته با در نظر گرفتن قدرت آن زمان آلمان – ايتاليا - برزيل و انگلستان. فرانسه 82-86 را اگر به سال 98 مي آورديم به نظر من خيلي مقتدرانه تر قهرمان جهان ميشد. و البته بازيكنان بزرگش همچون پلاتيني و تيگانا و اماروس و ژيرس و باتس و ... واقعا يك نسل طلائي و دوست داشتني بودند بخصوص كه پلاتيني ستاره تيم محبوب من يعني يوونتوس بود. حذف برزيل از حام جهاني 86 هم يك عامل بزرگ در علاقمندي من به اين تيم بود. مطمئنم كه اگر برزيل توسط فرانسه حذف نمي شد آرژانتين هم مقابل آن تيم حرفي براي گفتن نداشت.

دانمارك ؛ دليل اصلي شايد رنگ و مدل زيباي لباسهاي دانماركي ها بود در سال 84 دانماركي ها لباس منحصر به فردي داشتند كه تركيبي از رنگهاي قرمز و راه راه هاي سفيد بود همچنين درخشش قوق تصور اين كشور در جام ملتهاي 84 – جام جهاني 86 و جام ملتهاي 92 هم مزيد بر علت شد

بلژيك ؛ بلژيك هم از جمله تيمهاي قرمز پوش بود با بازيكناني با نامهاي زيبا ( در نظر من ) و درخشش عالي در سال 86 يك عامل ديگر هم دروازه بان ان سالهاي اين تيم بود كه به شدت او را دوست داشتم دروازه بان بزرگي با نام ژان ماري فاف

اسپانيا ؛ نه اين اسپانيايي كه امروزه از هر كس مي پرسي به نوعي طرفدار آن است برعكس من از اين اسپانيا چندان خوشم نمي آيد هميشه همينطور بوده ام كه وقتي يك تيم در اطرافم خيلي طرفدار داشت و خيلي از آن تعريف مي كردند من به جبهه مخالفينش مي پيوستم كه اغلب تهي از سرباز بود.مثالهاي بارز ان برزيل – رئال مادريد – آلمان – آژاكس و ميلان 90 است و امروز هم اسپانيا .اما من اسپانيا را از سال 82 تا 94 دوست داشتم


 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
و در باشگاه ها
يوونتوس؛ كه به آن اشاره كردم و هنوز هم تيم اول من است.
ليورپول؛ تيم رويايي من بخصوص در زمان كني دالگليش و يان راش كه هنوز هم به شدت آنرا دوست دارم ليورپول هيچگاه تيم محبوبي در بين اطرافيان من نبود حتي در روزهايي كه خوب نتيجه مي گرفت برادرم در انگلستان به شدت طرفدار آرسنال و تاتنهام بود و هنوزهم هست و ساير دوستان و آشنايان هم دل خوشي از اين تيم نداشتند . آن سالها منچستر تيم بزرگي نبود و بعضا براي فرار از سقوط دست و پا ميزد چلسي را هم كه اصلا كسي تيم حساب نمي كرد.
بايرن مونيخ ؛ نام تيم – رنگ لباس و برخي از بازيكنان نظير فاف و سورن لربي و اوگن تالر و رومنيگه و البته اوتمار هيتسفيلد بزرگ كه در دوران او علاقه ام به اين تيم به اوج خودش رسيد. خوشبختانه فوتبال آلمان هيچ وقت تك قطبي و دو فطبي نبود كه آدم از اشباع شدن قدرت در يك تيم آن دلزده شود. بايرن هم از اين قاعده مستثني نيست هرچند كه هميشه سعي كرده تا به قدرت بلامنازع بوندس ليگا تبديل شود اما همواره در اين امر ناكام بوده و تلفيق اين ناكامي ها و موفقيت ها به عقيده من جذابيت هواداري را دوچندان مي كند.
بارسلونا ؛ بارسلونا براي من روندي شبيه به روند تيم ملي اسپانيا داشت و دارد .بارسا بعلت تقابلش با رئال كه در ميان باشگاه ها براي من حكم برزيل را دارد همواره تيمي محبوب براي من بود اما در سالهاي اخير خود بارسا به يك رئال ديگر تبديل شده .من بارساي دوران لادروپ و شوستر و كرويف را خيلي دوست داشتم همچنين رنگ لباسشان را
ايندهوون ؛ حكمي شبيه به بارسا داشت در ان زمانها آژاكس دست كمي از رئال مادريد نداشت و يكي از آرزوهاي من توقف اين تيم بود و در هلند تنها تيمي كه بعضا موفق به اين امر ميشد همين آيند هوون بود . نام زيباي تيم و قهرماني شان در اروپا با گاس هيدينگ جوان كه آن زمان كمتر كسي او را مي شناخت هم از ديگر دلايل علاقه من به اين تيم بود.
اندرلشت ؛ نام تيم و موفقيتش در دهه 90 و البته بازيكناني بانامهاي حذاب ( بعدها در مورد اينكه چرا اسامي اينقدر فاكتور تاثير گداري بودند خواهم نوشت) نظير واندرالست و گرتس و ادوين واندنبرگ
نكته جالب در مورد اندرلشت هم اين بود كه در كنار هامبورگ تنها تيمهاي سفيد پوشي هستند كه به آنها علاقه دارم

اما ساير تيمها كه اكثرا تحت تاثير تقابل با تيمهاي بزرگ ونام و رنگ و مدل لباس در اين ليست جاي گرفتند عبارتند از گلاسگو رنجرز – نانت فرانسه – فرانكفورت و هامبورگ و برمن آلمان - اورتون انگلستان و البته اتلتيكو مادريد كه تاريخ شكل گيريش مهمترين عامل براي طرفداري اين تيم شد. مطمئنا ميدانيد كه رئال تيم وابسته به دربار و تحت حمايت ژنرال فرانكو ديكتاتور بزرگ اسپانيا بوده و بعدها مردم يك تيم ديگر در مادريد به نام اتلتيكو شكل مي دهند كه براي تقابل با رئال و البته بهتر بگوييم حكومت ايجاد مي شود. سالي كه اتلتيكو مادريد قهرمان اسپانيا شد به ياد دارم كه در مجله دنياي ورزشي مقاله اي در اين باب نوشته شده بود و اينكه چطور مردم مادريد در يكي از ميدانهاي بزرگ شهر براي جشن گرفتن اين رويداد جمع شده بودند و در آنجا اشاره شده بود كه بيشتر مردم مادريد عضو كلوپ طرفداران اتلتيكو هستند راست و دروعش گردن نويسنده اميدوارم كه دوستان رئالي ناراحت نشوند




و اين بود حكايت عاشق شدن ما مر فوتبال و تيم هايش را
 
Last edited:

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
سلام
روبی جان نمیدونم بدون تعارف مجاز هستم اینجا چیزی بنویسم یا نه. نوشته های خوبت رو خواندم و راستش یه شکی در من به یقین تبدیل شد.
فعلا اینجا ، و این پست رو رزو میکنم تا در زمان کافی بیام و بگم که داستانی که تو این وادی در سرم هست چیست ولی قبلش همین الان یه چیزهایی رو میگم. شاید یه جورایی بین خودمون بوده و حتی فقط برای من بوده ولی حالا که این تاپیک پیش اومده عمومی هم شد موردی نداره.
ولی او شکی که یقین شد چیه؟ همیشه و تو جاهای مختلف به صراحت گفتم که دیدم به نسبت تعداد بسیار بسیار زیادی از مردم نسبت به فوتبال متفاوت هست. ولی یه دریغ تو این زمینه دارم ، اونم اینکه هیچکس نپرسید چطور مگه یا مثلا چطور فرقی! روزهای اولی که با شما تو تاپیک ایتالیا و یووه آشنا شدم تو اولین جمله فقط این مطلب به ذهنم میرسید که این آدم (یعنی شما) فکرش با بقیه خیلی فرق داره و این فرق همونطوری هست که من دوست دارم.(و این یقینی هست که حاصل شده) شخصا آدمی هستم که دوست دارم با بزرگترهای خودم بیشتر باشم چیزهایی رو که میدونند و من نمیدونم ازشون کسب کنم و البته به طبع اگر گوش خوبی گیر بیارم و طالب باشه علاقمندم که همین انتقال رو به کوچکتر ها هم انجام بدم.
تاپیک خوبی هست و میتونه بدور از احساسات یه جای درجه یک باشه .
سر فرصت منم مایلم که داستان هواداری و دیدم نسبت به فوتبال رو توضیح بدم هر چند این کار برام اونقدر سخت هست که فکر کنم کلمه کم بیارم.
کاش این تاپیک حال و هواش همیشه مثل پستهای شما بمونه. احساس غیر ماشینی و غیر ادم اهنی بودن رو متبادر میکنه. یا همون نوستالژی با کلاس ها.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
واقعیتش رابی جان الان که وارد بخش شدم و نام تاپیک رو دیدم تعجب کردم ، بعد نام استارتر رو که دیدم مشتاق شدم ببینم توی این تاپیک چه خبره !! ، واقعا تاپیک متفاوتی هست و تفکرم اینه که این یک تاپیک هست که درش احساس موج میزنه .
شخصا فکر می کنم جای تاپیک در بهترین بخش فروم انتخاب شده و ممنونم که این تاپیک رو اینجا زدی.
برام جالبه که داش جواد هم اومد توی بحث و به خودم هم امیدوار شدم که آدم شناس خوبی هستم که این به نحوه آشنا شدن بیشترمون با هم بر میگرده که قبلا یه جورایی خودتون هم اشاره کرده بودید.
به هر حال از این تاپیک کلی روحیه گرفتم و اگر مناسب می دونی من هم حاضرم بیام و از تیمهای مورد علاقم و اینکه چی شد که اینجوری شد بگم :دی ( خواهشا بی رو دربایستی بگو چون نمی خوام حس و حالت رو یه وقت از بین ببرم)

فقط

تلويزيون سياه و سفيد شاب لورنس كه نميدانم چند نفر در اين انجمن سن و سالشان به تجربه ديدن تلويزيون هاي سياه و سفيد قد مي دهد اما در ميان اين نوع تلويزيون ها شاب لورنس براي خودش كسي بود .

ضمن تایید صحبتهات درباره شاب لورنس ما اونموقع دیگه رفته بودیم سمت این تی وی های 14 اینچ توشیبا که بعضی هاشون اصلا فرکانس های یو اچ اف رو نمی گرفتن و فقط وی اچ اف رو می گرفتن. بهشون هم می گفتن تلویزیون های ترانزیستوری. :lol:

یادش بخیر

شاد و پیروز باشید
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
ساسان و جواد عزيز ممنون
خوشحالم كه دوستان همفكر و هم روحيه اي پيدا كردم و مطمئتم يك روز خدا ميدونه در چند سال بعد يه جايي خاطرات خوش برجاي مانده از اين دوستيها رو خواهم نوشت
من اصلا منظورم اين نبوده كه تاپيك صرفا شخصي باشه مسلما از نوشته هاي شما دو دوست عزيز و ساير دوستان به شدت استقبال مي كنم من خيلي چيزها از فوتبال و روزگاراني كه با اون گذشت براي گفتن دارم و خوشحالم ميشم كه در اين راه همراهي دوستان عزيزي چون شما رو داشته باشم و البته بحث هواداري فقط شروعي بود از اعماق گذشته
بي صبرانه منتظر خواندن داستان هواداري شما دو دوست گرامي هستم
 
Last edited:

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
37
محل سکونت
Old Persian Empire
سن ما که به قدمت بحث های دیرینه این تاپیک قد نمیده اما خوندش جالب بود . متشکرم.
اگر قرار شد که دوستان دیگه هم مطلبی بنویسند من هم استقبال میکنم.
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
سن ما که به قدمت بحث های دیرینه این تاپیک قد نمیده اما خوندش جالب بود . متشکرم.
اگر قرار شد که دوستان دیگه هم مطلبی بنویسند من هم استقبال میکنم.
ممنون كه به اينجا سر زديد
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
روبی عزیز. چقدر خوبه که تو دوباره توی پی تی هستی. همیشه از اون اول به نام کاربریت حسودیم میشد. با اینکه با هم زیاد هم پست نشده بودیم اما پست هات رو می خوندم.
درود بر تو و درود بر مرد افسانه ای زمان ما، باجوی عزیز
تاپیکت هم عالی بود
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
روبی عزیز. چقدر خوبه که تو دوباره توی پی تی هستی. همیشه از اون اول به نام کاربریت حسودیم میشد. با اینکه با هم زیاد هم پست نشده بودیم اما پست هات رو می خوندم.
درود بر تو و درود بر مرد افسانه ای زمان ما، باجوی عزیز
تاپیکت هم عالی بود

يوسف جان نمي دوني پستت رو كه خوندم چقدر خوشحال شدم و انرژي گرفتم . از اينكه يك دوست جديد پيدا كردم كه مثل من باجوي افسانه اي و دم اسبي آسماني رو دوست داره در پوست خودم نمي گنجم فكر نكنم هيچوقت كسي پيدا بشه كه براي من بتونه جاي باجو رو بگيره

اميدوارم بيشتر باهم آشنا بشيم و بازهم ممنون
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
درود...

محفل بزرگان اگر جا داره، ما بیایم دم در بشینیم گوش بدیم... :blush: اگر هم گوشی باشه یادی بکنیم از قدیم... در راستای موضوع...


پاینده باشید... :happy:
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
درود...

محفل بزرگان اگر جا داره، ما بیایم دم در بشینیم گوش بدیم... :blush: اگر هم گوشی باشه یادی بکنیم از قدیم... در راستای موضوع...


پاینده باشید... :happy:
به به خيلي خوش آمديد استاد
آقا چرا دم در بفرماييد بالا
خوشحال ميشيم قابل بدونيد و ما را از قلم توانمندتان بهره مند كنيد
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
چشم استاد ما هم داستان خودمون رو میگیم :دی

من همیشه همراه برادرام که همگی بزرگتر از من بودند گهگاه بازیهای با تاخیر پخش شده و نیم ساعته فوتبال رو از تی وی می دیدیم.
اما جدی شدن فوتبال برای من با بازی افتتاحیه جام جهانی 1982 شروع شد که یادمه حول و حوش ساعت 10-11 شب تلویزیون ملیمون مستقیم اون بازی رو پخش کرد ( جالبه نه؟) بازی ای بود بین بلژیک و آرژانتین . هنوز یادمه بلژیکی ها رو که با چه حربه ای و با زرنگی تونستن مدافع عنوان قهرمانی رو شکست بدن . هنوز یادمه که گل بلژیک رو یکی زد به اسم اروین وان در برگ یا یه چیزی توی این مایه ها
بعد بازی آرژانتین - برزیل هنوز توی خاطرم بولده . بازی بود که برزیل 3-1 زد مارادونا اخراج شد و جونیور یه گل زد که بعدش هم شروع کرد به رقصیدن . کلی با تیم برزیل اونموقع حال کردم و از اونجا تصمیم گرفتم برزیلی بشم. برزیل اون موقع بازیکنهای خفنی داشت . سرزو ، ادر ( که من عاشقش بودم) ، زیکو ، فالکائو و یه دروازه بان کچل که باعث باخت به ایتالیا شد . اون موقع بازیهای دور دوم حذفی نبود و تیمها توی گروه با هم مسابقه میدادن ، جالب بود که برزیل یک مساوی می خواست تا بره نیمه نهایی و ایتالیا باید می برد تا بره جمع چهار تیم و این ایتالی بود که برد و من با فقط دو بازی هواداری برزیل عطاش رو به لقایش بخشیدم :D
من هوادار هیچ تیمی نبودم تا اینکه بازی نیمه نهایی بین زرمنها و نسل طلایی فوتبال فرانسه رو دیدم ، عجب بازی ای بود من یادمه این بازی رو لنگ ظهر داشت پخش می کرد و ما هم قرار بود بریم خونه خالم با خانواده . با اصرار من مامان اینا همه منتظر من بودن تا این بازی تموم بشه تا من رو هم با خودشون ببرن . ولی مگه بازی تموم میشد ؟!! آلمان گل اولو زد ( لیت بارسکی ) بعد فرانسه با گل میشل پلاتینی مساوی کرد و بازی رفت وقت اضافه ، بعد ترزو و ژیرس دو تا گل زدن به آلمان و مامان من هی می گفت پسرم پاشو بریم دیر شد ولی من ول کن نبودم ، بدجور دوست داشتم بقیه بازی رو ببینم و تفکرم این بود که اینجا جاییه که باید تیم مورد علاقه ام برای همیشه انتخاب بشه.

ادامه در پست بعد
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
کاپیتان آلمان غربی توی اون بازی مانفرد کالتز بود ولی گزارشگر که فکر کنم مجید وارث بود می گفت کاپیتان اصلی آلمان رو نیمکته و من دوست داشتم ببینم اون چه جور بازیکنیه . نیمه دوم وقت اضافه بود و دقیقه حدودا 110 رسیده بودیم که رومنیگه از روی نیمکت بلند شد و تا وارد شد گل دوم رو زد. بعد دقیقه 119 بود که کلاوس فیشر گل مساوی رو هم با یه برگردون زیبا زد.
دیگه برام مسلم شده بود من یک آلمانی دو آتیشه هستم . چون واقعا دوست داشتم طرفدار تیمی باشم که تا دقیقه آخر قافیه رو نبازه و آلمان برام نمونه این تفکر بود.
بازی رفت توی پنالتی و اشتیلیکه تو پو خراب کرد . دروازه بان فرانسه یکی بود به نام ژان لوک اتوری .
اما شوماخر که توی بازی با یک حرکت خیلی بد پاتریک باتیستون رو فرستاده بود بیمارستان اومد اشتیلیکه رو دلداری داد و به ظاهر بهش گفت من تلافی می کنم . و به قولش هم وفا کرد پنالتی ماکسیم بوسیس و یکی دیگه رو که یادم نیست گرفت و هروست هروبش تیر خلاص رو زد.
برای من هنوز این بازی زیباترین بازی جام جهانی هست که همه چیز داشت.
ایتالیا ولی در نیمه نهایی هم بازیهای لاتوی لهستانی رو ناک اوت کرد و تو فینال 3-1 ما روزد . یادمه یه گلش رو تاردلی زد یکیش رو فکر کنم آلتوبلی و گل آلمان رو هم پل برایتنر زد.

به هر حال این شد که شدیم یه طرفدار دو آتیشه آلمان غربی
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
اما از اوضاع و احوال اون زمان بگم
من تازه دوم دبستان اومده بودم و بر عکس همه بچه های اون روز که یکشنبه ها منتظر کیهان بچه ها بودند من یک روز زودتر وایمیستادم توی صف کیهان ورزشی و دنیای ورزش .
کیهان ورزشی چهار تومن بود دنیای ورزش پنج تومن و من در عالم بچگی نمی دونستم این تفاوت یک تومنی به خاطر چیه . اکثرا هم کیهان ورزشی می خریدم به اضافه یه بستنی کیم پاک که اون روزا یه پاکت داشت که با کشیدن چوب بستنی بستنی از پاکت بیرن میومد و صفا می کردیم. همین یک تومن تفاوت باعث میشد به عشق اون بستنیه سراغ دنیای ورزش نریم :lol:
توی پستهای قبلیم گفتم اون زمان یه تلویزیون ترانزیستوری زرد رنگ توشیبا داشتیم . یادمه چهارشنبه شبها شبکه 2 فوتبال نشون می داد نیم ساعت . فقط هم باشگاههای تهران رو نشون می داد و فقط بازیهای پرسپولیس و استقلال رو .یک هفته بازیهای پرسپولیس رو نشون می داد نیم ساعت یک هفته هم بازیهای استقلال رو :lol:
و ما چقدر ولع داشتیم برای همون نیم ساعت در هفته .
شبکه دو جمعه شبها یه برنامه ورزشی داشت به اسم ورزش از شبکه 2 که همین جهانگیر خان کوثری مجریش بود ، آخر برنامه هم هر هفته گلهای بوندس لیگا ( فقط بوندس لیگا) رو نشون می داد و همه توی کف ورزشگاههای مرتب و نظم آلمانها می موندیم.

ورزش و مردم هم که هنوز پخش میشه اون زمانها هم بود اول مجریش وارث بود یادمه وقتی داشت می رفت یه جوون ترکه ای رو آورد به جای خودش می دونید کی بود ؟ همین بهرام خان شفیع خودمون با اون گزارشهای خوراکش . :D و معرفیش کرد . یادش به خیر عجب دورانی بود .
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
اما از باشگاهها بگم که خیلی جالبه .
اون موقع که طرفدار آلمان شدم توی باشگاهها هم طرفدار تیم آلمانی بودم . یادمه یه بازی بود بین رئال مادرید و بورسیا مونشن گلادباخ :blink: گلادباخ بازی رفت رو 5-1 بردن توی بازی برگشت 4-0 از رئال باختن و حذف شدن . آقا ما تا صبح پکر بودیم و دپرس که چرا گلادباخ حذف شد. یا مثلا توی باشگاههای اروپا سال 83 هامبورگ با یووه که اونروزها شاکله اصلی تیم ملی ایتالیا بود بازی داشت . کلی منتظر یه همچین روزی بودم تا فوتبال آلمان از ایتالیا انتقام بگیره . گلر هامبورگ اولی اشتاین بود و بهترین بازکنش همین فلیکس ماگات ولی در جبهه حریف دینو زوف افسانه ای گلر بود و شیره آ و کابرینی و جنتیله و پائولو روسی از تیم قهرمان جهان بود و بهترین فرصت برای انتقام گیری و همینطور هم شد و تیم فقیره با تک گل ماگات قهرمان شد.
بازیها از سال 82 به بعد اکیدا زنده پخش نمی شد تا جام 90 که حتما همه به خاطر دارن. یادمه اخبار ساعت 10:30 شبکه 2 به دور از رویه معمول این یه خبر رو شب بعد از بازی داد و ما تازه بعد از یک شب فهمیدم آقای باشگاههای اروپا یک آلمانی شده.
غرض اینکه توی باشگاهها توی اون عالم بچگی فقط کافی بود یک طرف آلمانی باشه تا من طرفدارش بشم.

اما این موضوع با بزرگتر شدنمون هم تغییر کرد و شدیم یه پا منچستر یونایتدی ، یوونتوسی ، رئال مادریدی که تا همین الان هم سرجاش مونده این علاقه.
موقعی من منچستر یونایتدی شدم که این تیم بزرگترین افتخارش نایب قهرمانی لیگ بود و اصلا زورش به لیورپول قدرتمند اون زمان نمی رسید . ییوه ای شدنم هم به دلیل اون واقعه هیسل بلژیک بود و وحشیگری تماشاگران لیورپول ( که قاعدتا دشمن محسوب می شدن) و رئالی شدنم هم به خاطر علاقه مفرط به امیلیو بوتراگئنو و هوگو سانچز کبیر بود.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
اما درباره تیمهای ملی :
بعد آلمان طرفدار پرو پا قرص آرژانتین هستم . به خاطر خشونت بازی ، با غیرت بودن ، جنگندگی ( که البته چند وقتیه یادشون رفته) و نهایتا مارادونا .
هنوز بازی یک هشتم جام جهانی 90 یادمه که با کانیگیا یا به قول شفیع کانیجیا یا هر چی که هست نسخه برزیل رو پیچید و این تیم رو راهی خونه کرد.
همیشه از آرژانتین خوشم میومد که از خجالت برزیل در میومد ولی برعکس تو رابی جان از فوتبال اروگوئه وحشت داشتم. واقعا خشن و خطرناک بازی می کردن و من موندم یکی مثل انزو فرانچسکولی چه جوری در اون سالها از اروگوئه سر برآورد.

بعد آرژانتین تا اندازه ای از سبک تیم ملی انگلیس خوشم میاد و منحصرا عاشق گری لینکر بودم.

دیگه همه تیمها برام توی یه رده بودن و البته اونکه آخره برزیله که همیشه جزو اونهایی هست که منتظر باختش هستم.

استاد من این چیزهایی بود که به ذهنم میرسه . شاید لازم باشه بعد از اینکه شما رشته سخن رو مجددا به دست گرفتید ما با کپی برداری از موضوعات انتخابی شما بحث رو ادامه بدیم و از دلمشغولیهای فوتبالیمون بگیم.

شاد و پیروز باشید
 

Roby

کاربر فعال فوتبال<br> عضو تحریریه مجله فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,263
لایک‌ها
1,395
عجب حالي داد خوندنش خيلي جالب بود ما رو با خودش برد به چه روزايي:( روزاي رفته اي كه ديگه بر نمي گردند. فكر كنم ديگه خيلي بيش از سنم پير شدم :D از الان گذشته ها برام زيباتر از آينده و حال شده و اين معمولا خصلت پيرمردهاي لب گور هست:lol:

كيهان ورزشي حسنش اين بود كه صفحات خيلي بيشتر از دنياي وززش بود برادر من هم بيشتر اوقات كيهان مي خريد اما در عوض كاغذ هاي دنياي ورزشي مرعوب تر بود و عكسهاش قشنگ تر

آلمان - فرانسه يكي از كلاسيك هاي دنياي فوتبال كه شايد نمونه مشابه اي براش نشه پيدا كرد
آقا اسم ها خيلي خوب يادتون موندن ها:D
اون دروازه بان كچله هم يادمه برزيل اون زمان تنها ضعفش همين نداشت دروازه بان بود وگرنه از لحاظ بازيكن واقعا نظيرش رو نميشه پيدا كرد با مربي اي كه فقط به حمله فكر مي كرد تله سانتانا

يه پسر دائي دارم كه عاشق برزيله تا سالها بعد هميشه ميگفت ايتاليا فقط با مرده خوري پائولو روسي برد خيلي لجش گرفته بود از گلهاي روسي
نميدونم شما هم همجين اصطلاحي استفاده مي كنيد يا نه اما طرفهاي ما به بازيكني كه فقط كارش تموم كردن و گل زدن بود مي گفتند مرده خور در مورد پيوس هم همين رو ميگفتند البته استقلالي ها

جام جهاني 82 اوضاع ما به خوبي شما نبود حالا تو نوشته بعدي در موردش مفصل مي گم .
 
بالا