- تاریخ عضویت
- 2 فوریه 2004
- نوشتهها
- 3,971
- لایکها
- 30
- سن
- 47
از ديد من و شما، مهران در نشستن، راه رفتن، حرف زدن، بينايي، تنفس و هزار عضو ديگر، مشكل دارد اما از نظر خودش نه. تازه به اين فكر مي كند كه اسم بچه اش را چه بگذارد و اينكه همسرش بايد دكتر باشد. مهران با داشتن 89 سانتيمتر قد، كوچك ترين مرد ايران است
مهران اميدي با 89 سانتي متر كوتاه قدترين مرد ايران است.
او تنها يك آرزوي بزرگ دارد اينكه بتواند
بازي استقلا ل و پرسپوليس را از نزديك ببيند،
كاري كه براي او غير ممكن است.
علي رضا كيواني نژاد
پنجم آبان سال 1366 مهران اميدي دريك خانواده مذهبي به دنيا آمد. فقط 8 ماه گذشت تا مادرش پي برد كه فرزند آخرش دچار نارسايي جسمي است نه ذهني. مهران حاصل يك ازدواج فاميلي است؛ پسر عمه و دختر دايي. شايد هم به قول مادرش، او موقع وضع حمل مهران، عصبي بوده و...
از ديد من و شما، مهران در نشستن، راه رفتن، حرف زدن، بينايي، تنفس و هزار عضو ديگر، مشكل دارد اما از نظر خودش نه. تازه به اين فكر مي كند كه اسم بچه اش را چه بگذارد و اينكه همسرش بايد دكتر باشد. مهران با داشتن 89 سانتيمتر قد، كوچك ترين مرد ايران است.
ده دقيقه مانده تا زنگ كلاس بخورد و بچه ها بروند خانه هايشان. كلاس حسابان است و ابوالفتحي معلم آن. وارد كه شدم قبل از هر چيز نيمكتي يك نفره نظم ذهني ام را به هم ريخت. هميشه فكر مي كردم كه نيمكت ها دو يا سه نفره هستند. اين بار اما اشتباه كردم. نيمكت تك نفره نيست.
مهران گوشه انتهايي نيمكت نشسته و تكيه داده به ديوار. بالاي سرش پنجره بزرگي قرار دارد و نوري كه از آن به صورت مهران مي خورد، چهره اش را واضح تر كرده. ابوالفتحي مشغول توضيح دادن درس است و بچه ها به اين طرف و آن طرف سرك مي كشند. بعد نوبت به مهران مي رسد. او از بقيه جدا نيست.بدنه اصلي كلاس است، انگار. هر كسي نسبت به مهران حس مالكيت دارد.
احساس كردم مهران آشيل كلاس است و سربازانش حاضرند براي راحت تر بودنش هر كاري بكنند.
مهران اميدي با 89 سانتي متر كوتاه قدترين مرد ايران است.
او تنها يك آرزوي بزرگ دارد اينكه بتواند
بازي استقلا ل و پرسپوليس را از نزديك ببيند،
كاري كه براي او غير ممكن است.
علي رضا كيواني نژاد
پنجم آبان سال 1366 مهران اميدي دريك خانواده مذهبي به دنيا آمد. فقط 8 ماه گذشت تا مادرش پي برد كه فرزند آخرش دچار نارسايي جسمي است نه ذهني. مهران حاصل يك ازدواج فاميلي است؛ پسر عمه و دختر دايي. شايد هم به قول مادرش، او موقع وضع حمل مهران، عصبي بوده و...
از ديد من و شما، مهران در نشستن، راه رفتن، حرف زدن، بينايي، تنفس و هزار عضو ديگر، مشكل دارد اما از نظر خودش نه. تازه به اين فكر مي كند كه اسم بچه اش را چه بگذارد و اينكه همسرش بايد دكتر باشد. مهران با داشتن 89 سانتيمتر قد، كوچك ترين مرد ايران است.
ده دقيقه مانده تا زنگ كلاس بخورد و بچه ها بروند خانه هايشان. كلاس حسابان است و ابوالفتحي معلم آن. وارد كه شدم قبل از هر چيز نيمكتي يك نفره نظم ذهني ام را به هم ريخت. هميشه فكر مي كردم كه نيمكت ها دو يا سه نفره هستند. اين بار اما اشتباه كردم. نيمكت تك نفره نيست.
مهران گوشه انتهايي نيمكت نشسته و تكيه داده به ديوار. بالاي سرش پنجره بزرگي قرار دارد و نوري كه از آن به صورت مهران مي خورد، چهره اش را واضح تر كرده. ابوالفتحي مشغول توضيح دادن درس است و بچه ها به اين طرف و آن طرف سرك مي كشند. بعد نوبت به مهران مي رسد. او از بقيه جدا نيست.بدنه اصلي كلاس است، انگار. هر كسي نسبت به مهران حس مالكيت دارد.
احساس كردم مهران آشيل كلاس است و سربازانش حاضرند براي راحت تر بودنش هر كاري بكنند.