Gt_Max
Registered User
نگاه درون
روزي در حيا ط ساختماني دوكودك يك بازي دوست داشتني مي كردند. آنها از خودشان زباني كاملا مخصوص خود ساخته بودند كه بوسيله آن مي توانستند باهم صحبت كنند،بدون اينكه افراد ديگر حتي يك كلمه از آن بفهمند. اولي گفت:بريف ،براف. دومي جواب داد:براف بروفدر طبقه بالا پيرمردي دربالكن نشسته بود وروزنامه مي خواند،درخانه اي كه مقابل اوبود پيرزني به پنجره تكيه كرده بود .زن گفت :آن دو بچه احمق كه پايين هستند چه مي گويند؟اما پيرمرد با نظر او موافق نبود وگفت:من اينطور فكر نمي كنم .زن گفت :نمي خواهي آنچه را كه از سخنان اين دوكودک فهميده اي به من بگويي؟ مرد گفت:اولي گفت:امروز چه روز خوبي است و دومي پاسخ داد:تازه فردا از اين بهتر خواهد شد .پيرزن به تندي به آندو نگاه كرد اما به آرامي سكوت كرد چون دو كودكي كه در حياط بازي مي كردند دوباره شروع كردند به اينكه با زبان رمزي خودشان سخن بگويند .اولي گفت:ماراشي، باراشي،پافي،موشي؟دومي پاسخ دادبروف وبارديگر شليك خنده سردادند.پيرزن با ناراحتي از همسايه اش پرسيد :آيا بازم فهميديد آندو چه مي گويند؟؟پيرمرد بالبخند پاسخ داد :البته،اولي گفت:ما خوشحاليم ازاين كه دراين جهان زندگي مي كنيم ودومي پاسخ داد:جهان خيلي شگفت انگيز و زيباست!پيرزن دوباره پرسيد:آيا جهان واقعا زيباست؟!!! پيرمرد پاسخ داد :بريف،بروف،براف
اين گفت وگو نشانگر اين نكته زيباست كه زيبايي چيزي نيست كه در عالم بيرون به دنبال آن باشيم بلكه حسي است كه از درون بايد زاده شود.اين نوع احساس لطيف و اشراق درون در پرتو قلب سليم ظاهر مي شود قلبي كه كانون عشق و مهر و دريافت زيبايي شناسنامه جهان هستي است.درك زيبايي نياز فطري انسان است كه موجب حركت به سوي تعالي واوج گيري معنوي مي شوداما نزد عارفان و هنر مندان ديني اين زيبايي نيست كه عشق را مي آفريند بلكه اين عشق است كه زيبايي را مي آفريند...
دنير و ام اس ...
روزي در حيا ط ساختماني دوكودك يك بازي دوست داشتني مي كردند. آنها از خودشان زباني كاملا مخصوص خود ساخته بودند كه بوسيله آن مي توانستند باهم صحبت كنند،بدون اينكه افراد ديگر حتي يك كلمه از آن بفهمند. اولي گفت:بريف ،براف. دومي جواب داد:براف بروفدر طبقه بالا پيرمردي دربالكن نشسته بود وروزنامه مي خواند،درخانه اي كه مقابل اوبود پيرزني به پنجره تكيه كرده بود .زن گفت :آن دو بچه احمق كه پايين هستند چه مي گويند؟اما پيرمرد با نظر او موافق نبود وگفت:من اينطور فكر نمي كنم .زن گفت :نمي خواهي آنچه را كه از سخنان اين دوكودک فهميده اي به من بگويي؟ مرد گفت:اولي گفت:امروز چه روز خوبي است و دومي پاسخ داد:تازه فردا از اين بهتر خواهد شد .پيرزن به تندي به آندو نگاه كرد اما به آرامي سكوت كرد چون دو كودكي كه در حياط بازي مي كردند دوباره شروع كردند به اينكه با زبان رمزي خودشان سخن بگويند .اولي گفت:ماراشي، باراشي،پافي،موشي؟دومي پاسخ دادبروف وبارديگر شليك خنده سردادند.پيرزن با ناراحتي از همسايه اش پرسيد :آيا بازم فهميديد آندو چه مي گويند؟؟پيرمرد بالبخند پاسخ داد :البته،اولي گفت:ما خوشحاليم ازاين كه دراين جهان زندگي مي كنيم ودومي پاسخ داد:جهان خيلي شگفت انگيز و زيباست!پيرزن دوباره پرسيد:آيا جهان واقعا زيباست؟!!! پيرمرد پاسخ داد :بريف،بروف،براف
اين گفت وگو نشانگر اين نكته زيباست كه زيبايي چيزي نيست كه در عالم بيرون به دنبال آن باشيم بلكه حسي است كه از درون بايد زاده شود.اين نوع احساس لطيف و اشراق درون در پرتو قلب سليم ظاهر مي شود قلبي كه كانون عشق و مهر و دريافت زيبايي شناسنامه جهان هستي است.درك زيبايي نياز فطري انسان است كه موجب حركت به سوي تعالي واوج گيري معنوي مي شوداما نزد عارفان و هنر مندان ديني اين زيبايي نيست كه عشق را مي آفريند بلكه اين عشق است كه زيبايي را مي آفريند...
دنير و ام اس ...