javad parisa
کاربر تازه وارد
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
رخ برافروز که فارغ کنی ازبرگ گلم
قدبرافروز که از سرو کنی آزادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شورشیرین منما تا نکنی فرهادم...(حافظ)