/ بزرگداشت " احمد شاملو " در دانشگاه تهران برگزار شد /
دكتر ضياء موحد : " شاملو " پس از " حافظ " ، جدي ترين شاعر زبان فارسي است
تهران- خبرگزاري كار ايران
زمان ميگذرد و بسياري از كساني كه تحمل شنيدن اسم "شاملو" را ندارند به اندك چرخش روزگار از ميان مي روند و "شاملو" ميماند و نسلها با او ارتباط برقرار ميكنند .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, " دكتر ضياء موحد" در مراسم بزرگداشت "احمد شاملو" كه در دانشكده الهيات دانشگاه تهران برگزار شد، گفت:من سال 1346 كه از افسر وظيفه در بوشهر خبر مرگ "فروغ فرخزاد" را شنيدم، بسيار متاثر شدم شاعري كه به كارش اعتقاد داشتم، درگذشت . من در زمان حياتش , چيزي درباره آثارش ننوشتم. اما زماني كه دفتر زمانه "اخوان" منتشر شد , مرحوم "سيروس طاهباز" گفت : چيزي بنويس و من مقالهاي با عنوان "اخوان، شاعر حالت ها" نوشتم و "اخوان" هر بار كه مرا مي ديد , به من دست مريزاد مي گفت.
وي تصريح كرد : اين اتفاق براي شعر "شاملو" نيز افتاد, من با شعر "شاملو" بزرگ شدم و با فعاليتهاي هنري او آشنا بودم. اما در نقد شعر او ،هرگز نگاه من به او به عنوان يك روزنامه نگار , دستور زبان نويس , مترجم يا منتقد نبود، بلكه نگاه من به عنوان شاعر بوده است .
شاعر مجموعه "مشتي نور سرد" افزود: از ديدگاه من دو نوع شعر وجود دارد؛ شعر جوششي و شعر كوششي , شعري كه مي جوشد و شعري كه شاعر با كوشش ميگويد كه در اصطلاح به آن شعرهاي فرهيخته مي گويند. "شاملو" هرچه از "هواي تازه " و " باغ آدينه " فاصله مي گيرد؛ حجم شعرهاي انگيخته و شعرهاي جوششي او كم مي شود .
موحد با اشاره به سخن "بودلر" كه معتقد بود شعر بايد نتيجه الهام باشد، گفت: من شعرهاي فرهيخته "شاملو" را نمي پسندم و در دورهاي به "شاملو" پيشنهاد كردم گزيده اي از شعرهاي جوششي او را انتخاب كنم . از ديدگاه من، " هواي تازه " و " باغ آيينه " اوج قدرت و نمونه شعرهاي جوششي "شاملو" است .
وي با اشاره به مطالبي كه تاكنون به عنوان نقد بر شعر "شاملو" نوشته شده كه بيشتر جنبه تعريف و تمجديد دارد، اظهارداشت: يكي از شعرهايي كه بارها روي آن نقد نوشته شده , "ترانه آبي" است. من با اينكه بارها و بارها اين شعر را خوانده ام، اما آن را نمي فهمم. بعضي شعرهايي كه در آن ابهام است؛ نشان از اين دارد كه شاعر ضعيف عمل كرده است، اين مساله را با "حقوقي" مطرح كردم، او نيز با ابهامي كه در اين شعر به آن معتقد بودم، موافق بود .
وي افزود :" شناختنامه احمد شاملو" كه توسط "جواد مجابي" منتشر شده، در مصاحبهاي در صفحه 639 "شاملو" مي گويد : يك وقتي هست كه خودم شعر را مي فهمم، حقيقت قضيه وقتي نه , بسياري از شعرها مثل لوح گور براي خودم تاريك است، آن لحظهاي كه مي نويسم مي دانم كه چه مي نويسم. اما بعد آنقدر از آن فضا بيرون مي آيم كه برايم عجيب، نو و غريب مي شود. لوح گور، مفهوم روشن چيزهايي است كه مفهوم را روشن مي كند. اما خودش براي من روشن نيست .
موحد با اشاره به اينكه "شاملو" معتقد است شعرهايي مثل لوح گور , براي خود او نيز روشن نيست، گفت: شعرهاي آخر "شاملو" در دسته شعرهاي فرهيخته او قرار مي گيرد. شعرهاي برانگيخته در دفتر بسياري از شاعران كم است، اما شعر "ماهي" شاملو از شعرهايي است كه همواره به شاعر آن رشك برده ام. شعر" باران" نيز يكي از بهترين شعرها "شاملو" و ترجمه پذير است .
وي با اشاره به اين نكته كه "شاملو" پس از "حافظ"، بزرگترين شاعر شعر فارسي است، اظهارداشت : بسياري با اين سخن من مخالف هستند و مي گويند پس تكليف "نيما" چه مي شود، چه طور پس از "حافظ"، شاعري قدرتمند نداريم؛ اين سخن نمي تواند واقعيت داشته باشد، "نيما"، شاعري يكپارچه باهوش و زبان شناس بود ، حرف هايش حساب شده ، دانشش زياد بود و هيچ كس نتوانسته است به اندازه او شاگرد تربيت كند .
موحد با اشاره به اشتباه "شاملو" كه همه پيروانش شبيه خودش شعر مي گويند، گفت: "شاملو" در شعرهايي كه در جملات آن روز و بعدها تصحيح مي كرد , زبان خود را به شعر تحميل مي كرد و شعرهاي نيز كه به انتخاب او منتشر مي شد؛ همه تحت سيطره زبان او قرار داشتند. او خود هميشه نيما را متهم مي كرد كه شاگردانش شبيه خود او هستند، اما اين اتفاق براي خودش نيز افتاد .
وي افزود: بدون شك در دفتر كمتر شاعري ديده مي شود كه سطري به تقليد و تحت تاثير "نيما" گذاشته باشد، "شاملو" حتي يك شاگرد هم تربيت نكرد، اما "نيما" استاد بود . شعوري كه "شاملو" در شعر فارسي داشت، "نيما" نداشت. او با كاري كه در "هواي تازه" و "باغ آيينه" كرد، شعر نو خود را ثبت كرد .
اين انديشمند با اشاره به اينكه "شاملو" در "هواي تازه"، زبان محاوره و گستره امكانات شهر فولكلوريك را به كار برد، گفت: از شعرهاي عاميانه "شاملو" هنوز نتوانسته شاعري تقليد كند و يا شعري هم پايه اين شعر بسرايد. شعر خوب گفتن مثل آواز خواندن است، اگر صدا نداريد، دنبال آواز نرويد. به قول "گلشيري" مي توان داستان نويس درجه سه تربيت كرد، اما شاعر متوسط نه !
وي با اشاره به جنس كلام "شاملو" كه مثل مرواريد در كنار شعر "حافظ" گذاشته شده، اظهارداشت : "سعدي" و "حافظ" در يك دوره اند، اما "حافظ" از "سعدي" فراتر مي رود. همان گونه كه "شاملو" هوش فوق العاده اي دارد و از "نيما" فراتر مي رود. "شاملو" با نوشتن شعر بي وزن از مردم زمانش فراتر رفت و راه تازه اي را رقم زد. البته "هوشنگ ايراني" نيز يك سطر شعر بي وزن "شكوه شكفتن بر تو باد اي نيلوفر آشنايي" را دارد، اما او از همه شاعران هم دوره اش فراتر مي رود .
موحد افزود: "شاملو" سهم بسزايي در فرهنگ و ادب سرزمين ما دارد، اگر نام او را از پاي شعر هايش حذف كني , شعرش شناسنامه خودش را دارد. البته براي بسياري از شاعران كه در وزن آزاد شعر مي سرايند، چنين اتفاقي افتاده است. اما اگر اسم بسياري از شاعران غزل پرداز را از پاي شعرشان حذف كنيم، معلوم نيست كه اين شعر را كدام شاعر سده هاي پيش سروده است .
اين مدرس دانشگاه خاطر نشان كرد: يكبار "جواد حديدي"، مولف كتاب "از سعدي تا آراگون" از من پرسيد چرا معتقدي كه پس از "حافظ"، "شاملو" بزرگترين شاعر زبان فارسي است، با او نشستم و تاريخ ادبيات را باز كردم و در يك بررسي براي او ثابت كردم كه "شاملو" بزرگترين شاعر پس از "حافظ" است. حتي "ملك الشعراي بهار" كه سرآمدترين شاعر دوران خود بوده، شعرش با آنچه كه شاعران امروز مي گويند، تفاوت بسيار دارد .
موحد در پايان سخنانش گفت: زمان مي گذرد و بسياري از كساني كه تحمل شنيدن اسم "شاملو" را ندارند به اندك چرخش روزگار از ميان مي روند و "شاملو" مي ماند و نسل ها با او ارتباط برقرار خواهند كرد.
منبع :
http://www.ilna.ir/shownews.asp?code=297083&code1=7