برگزیده های پرشین تولز

پاسخ به سوالاتی درباره نفقه

masterina1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 جولای 2016
نوشته‌ها
36
لایک‌ها
9
سن
27
اگر مرد مالى نداشته باشد كه نفقه خود و زن و نزدیكان واجب النفقه اش را بدهد پرداخت نفقه با توجه به قدرت مالی او به این ترتیب خواهد بود: خود شوهر مقدم بر زنش و زن مقدم بر نزدیكانش است‌؛ پس آنچه كه از روزیش زیاد مى آید براى زن مصرف مى شود و به نزدیكان داده نمى‌شود مگر آنكه از نفقه زن هم اضافى آمده باشد. منظور از نفقه خودش هم كه مقدم بر نفقه همسرش است مقدار روزى روز و شبش و نیز پوششى كه لایق حالش مى باشد ‌و نیز هر چیزى است كه اضطرار به او پیدا مى‌كند؛ مانند وسایل آشپزی، زیرانداز و روانداز؛ پس اگر چیزى بیش از این، زیاد بیاید لازم است برای همسرش مصرف نماید سپس برای نزدیكانش.

در فقه اسلامی بخشی از هزینه های جاری در زندگی زن بر عهده شوهر است که از آن به نفقه یاد می شود. اینکه نفقه چیست؟ به چه کسانی تعلق می گیرد؟ و چه مواردی جزء نفقه هستند؟ سوالاتی است که این نوشته به پاسخ آنها می پردازد.


نفقه چیست؟
نفقه در لغت به آن چیزی گفته می شود که انفاق می شود[1] و در اصطلاح شرع، هزینه ی نیازمندیهای متعارف زندگی است که پرداخت آن بر شخص واجب است.


به چه کسانی باید نفقه داد؟
نفقه با یکی از سببهای سه گانه ی زوجیت، قرابت و مالکیت بر انسان واجب می شود.[2] بنابراین پرداخت نفقه به همسر(زن) به سبب زوجیت، فرزندان (و فرزندان آنها)، پدر و مادر (و پدر و مادر آنها) به سبب قرابت و غلام و کنیز و حتی حیواناتی خانگی[3] به سبب مالکیت بر انسان واجب است.


تفاوت این سه نوع
ملاک در نوع سوم نفقه، مالكیت و مملوكیت است.

ملاك نوع دوم نفقه، مالكیت و مملوكیت نیست؛ بلكه حقوقى است كه طبیعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پیدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ایجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمل شده اند بر فرزند پیدا مى كنند. شرط این نوع از نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است.

ملاک نوع اول نفقه كه مرد در مورد زن صرف مى كند نه مالكیت و مملوكیت است و نه حق طبیعى به مفهومى كه در نوع دوم گفته شد و نه عاجز بودن و ناتوان بودن و فقیر بودن زن؛ زیرا اگر زن ثروتمند و داراى درآمد سرشارى هم باشد و مرد ثروت و درآمد كمى داشته باشد، باز هم مرد باید هزینه متعارف زندگی او را تأمین كند.[4]

فرق دیگرى كه این نوع از نفقه با نوع دوم و سوم دارد این است كه در آن دو نوع اگر شخص از زیر بار وظیفه شانه خالى كند و نفقه ندهد گناهكار است؛ اما چون جنبه حقوقی ندارد نمی توان آن را از راه قانون استیفا کرد؛ ولى در نوع اول اگر مرد از زیر بار وظیفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت یك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، تمام نفقه خود را از مرد بگیرد[5].[6]


تمرکز بحث در موضوع همسر
به دلیل گستردگی بحث، احکام و فروعات متعدد در موضوع نفقه، سخن را در نوع اول (نفقه همسر) متمرکز ساخته و تنها به احکام آن می پردازیم:


پرداخت نفقه به کدام زن واجب نیست؟
پرداخت نفقه به زنی که عقدش موقت است و نیز زنی که ناشزه شده است (در نزدیکی و خروج از خانه تابع فرمان شوهر نیست) و نیز همسری که شوهر نمی تواند بهره جنسی ببرد مگر به دلیل شرعی (مانند عادت ماهانه و یا احرام) و یا عقلی (مانند بیماری) و نیز سفری که با اذن مرد صورت پذیرفته است که در تمام این موارد پرداخت نفقه واجب است.[7]

نفقه در طلاق رجعی
زنی که در عده طلاق رجعی است نفقه او پا برجا و مرد باید تا پایان زمان عده نفقه او تمام و کمال پرداخت نماید.[8]

مقدار نفقه
نفقه شرعا اندازه اى ندارد؛ ‌بلكه قاعده این است كه مرد باید آنچه را که زن [برای یک زندگی متعارف] به آن نیاز دارد را برای او تهیه کند؛ مانند غذا، پوشاک، محل سكونت و وسائلى كه برای و پخت و پز و نظافت و مانند آن.[9]


موارد و اندازه و کیفیت آن چه که در نفقه بر مرد واجب است


خوراک

باید به مقداری باشد که او را سیر کند. از نظر نوع و کیفیت نیز ملاک غذایی است که برای امثال آن زن در شهرش متعارف است. همچنین نوع غذا باید با مزاج او سازگار باشد به طوری که ترک یا تحمیل آن ضرری را متوجه او نکند.

پوشاک
در جنس و نوع پوشاک نیز رعایت پوشاک متعارف شهر و دیار او و نیز متناسب با شأنش لازم است. به گونه ای که اگر از صاحبان تجمل باشد واجب است كه علاوه بر لباس بدن، لباسى به حسب حال امثال او، برایش تهیه شود.[10]

مسکن
در تهیه مسکن نیز ملاک همان رعایت متعارف و متناسب با شأن امثال این زن ملاک است. با توجه به این نکته که در موضوع مسکن، زن می تواند از شوهر بخواهد که برای او مسکن مستقلی تهیه کند (خودش باشد و همسرش)؛ چه به خریدن باشد و چه به اجاره و امثال آن.

هزینه درمان
در بیماریهایی که نوع مردم به آن دچار می شوند که هم دچار شدن به آنها و هم هزینه داروی آنها در بین مردم عادی و متعارف است؛ تامین هزینه جزء نفقه است و بر مرد واجب؛ اما در بیماریهای و یا هزینه های نامتعارف بر مرد واجب نیست که به عنوان نفقه هزینه ای کند.[11]


تذکر بسیار مهم
این سخن هرگز به معنای این نیست که پس «هزینه کردن در این موارد حرام شرعی است و مرد باید از آن پرهیز کند»؛ هرگز. نبود تکلیف فقهی در موردی هرگز به معنای منع فقهی از انجام آن و نیز برچیده شدن وظیفه اخلاقی در آن مورد نیست. زن هم از نظر فقهی وظیفه ندارد در خانه مرد بشورد، بپزد و خانه را نظافت کند؛ اما این کار را با دل و جان و برای گرمی کانون خانواده انجام می دهد. بنابراین نبود تکلیف فقهی در پرداخت هزینه های بالای نامتعارف درمان، هرگز به معنای منع فقهی از انجام این کار نمی باشد.

خلاصه اینکه
بهتر آن است كه در تمام موارد ذكر شده رعایت عرف و عادت شود. در وسایلى هم كه زن به آنها احتیاج دارد نیز باید آنچه كه براى امثال او متعارف است، رعایت شود.[12]

دریافت نقدی نفقه
اگر شوهر هزینه خوراک همسر را به صورت نقدی به او پرداخت کرد؛ ضمن آنکه وظیفه از عهده اش ساقط شده است؛ زن نیز مالک آن گشته و مرد حقی در آن پول داده شده ندارد؛ زن نیز نمی توان مرد را ملزم به پرداخت همیشگی نفقه نقدی کند.[13]


مواردی از نفقه که زن مالک نمی شود
به غیر از خوراک، در سایر موارد آنچه که مرد برای رفع نیازهای متعارف زندگی؛ مانند پوشاک و مسکن در اختیار زن قرار می دهد تا وقتی که رسماً به تملیک زن درنیاورده است همگی جزء اموال مرد محسوب شده و مرد مالک تمام آنها است. برای مثال لباسی را که مرد برای پوشش به زن داده است؛ زن نمی تواند بدون اجازه او بفروشد و یا به دیگری ببخشد.[14]


ترتیب پرداخت نفقه به واجب النفقه ها
اگر مرد مالى نداشته باشد كه نفقه خود و زن و نزدیكان واجب النفقه اش را بدهد پرداخت نفقه با توجه به قدرت مالی او به این ترتیب خواهد بود:

خود شوهر مقدم بر زنش و زن مقدم بر نزدیكانش است‌؛ پس آنچه كه از روزیش زیاد مى آید براى زن مصرف مى شود و به نزدیكان داده نمى‌شود مگر آنكه از نفقه زن هم اضافى آمده باشد.[15]

منظور از نفقه خودش هم كه مقدم بر نفقه همسرش است مقدار روزى روز و شبش و نیز پوششى كه لایق حالش مى باشد ‌و نیز هر چیزى است كه اضطرار به او پیدا مى‌كند؛ مانند وسایل آشپزی، زیرانداز و روانداز؛ پس اگر چیزى بیش از این، زیاد بیاید لازم است برای همسرش مصرف نماید سپس برای نزدیكانش.[16]


وجوب تلاش برای کسب هزینه نفقه
مردی که چیزی برای ادای نفقه ندارد واجب است به هر وسیله مشروعی که شده آن را به دست آورد.[17]
 

masterina1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 جولای 2016
نوشته‌ها
36
لایک‌ها
9
سن
27
طبق ماده ي 1107 ق.م ايران نفقه عبارتست از همه ي نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسكن .البسه .غذا .اثاث منزل و هزينه هاي درماني و بهداشتي و هر آنچه را به صورت عادت يا احتياج لازمه ي زندگي وي باشد .

البته قانون ميزان دقيقي براي نفقه مسخص نكرده و بيان نكرده كه مثلا نفقه ي روزانه ي زن بيست هزار تومان باشد بلكه نفقه را بر مبناي نياز هاي متعارف و متناسب با وضعيت زن و منطبق با عرف زمان و مكان زندگي زوجين دانسته است .

اگر چه در قانون مدني و كيفري ايران نسبت به پرداخت نفقه تاكيد بسياري شده است تا به اين وسايل مردان ملزم به پرداخت حق و حقوق شرعي و قانوني همسر خود باشند اما در مواردي نيز به آنها اجازه داده شده است كه از پرداخت آن خودداري كنند و مهمترين چراغ سبز قانون مدني براي ندادن نفقه به زن ماده ي 1108 ق. م است كه ميگ.يد هرگاه زن بدون مانع مشروع از اداي وظايف زوجيت امتناعكند مستحق نفقه نخواهد بود .

طبق اين ماده عدم تمكين مجوزي براي ندادن نفقه است البته تمكين تابع عرف اقوام و نزديكان است .

در اصطلاح قانوني يا حقوقي تمكين عبارتست از براوردن نيازهاي شوهر واجابت كردن خواسته هاي مشروع او .

يكي از موارد داشتن رابطه ي زناشويي است كه در اين مورد تنها به جز موارد خاص شرعي و بيماري يا درخواست هاي خلاف شوون اخلاقي يا مغاير با سلامت جسم و روح زن بايد با همسر خود تمكين كند .

از موارد ديگر تمكين اقامت دراقامتگاه دايمي شوهر است يعني زن براي دريافت نفقه بايد در خانهي شوهر زندگي كند مگر يك استثنا و آن اينكه در خود عقد ازدواج شرطي غير از آن شده باشد كه زن در منزل ديگري يا خانهي ديگري زندگي كند .

اگر زن بدون دليل موجه و بدون موافقت شوهر خانه را ترك كند و حتي در خانهي پدر يا مادر خويش اقامت كند مرد ميتوتند ازدادن نفقه ي وي امتناع كند و ان را پرداخت نكند

مورد ديگر الزام زن به حسن معاشرت با شوهر خويش است زني كه بدون دليل موجه از تمكين خودداري و رن ناشزه يعني نافرمان و خاطي ناميده ميشود و در اين صورت علاوه بر اينكه مرد از دادن نفقه معاف خواهد بود بلكه ميتواند تقاضاي طلاق وي را نيز از دادگاه بخواهد و ميتواند تجديد فراش ( زن ديگر اختيار كند ) كند .

سوء رفتار زن يا انتخاب شغلي مغاير با شوون اخلاقي و وظايف زناشويي و داشتن معاشران فاقد صلاحيت اخلاقي از ديگر موارد نشوز محسوب خواهد شد .البته تمكين به معناي تسليم بي چون چراي زن در مقابل مرد و پاسخ دادن به خواسته هاي نا مشروع وي نيست .چنانچه زن به دليل عذر شرعي يا مسايل پزشكي قادر به ايفاي وظايف زوجيت نباشد يا براي انجام واجب شرعي ناچار باشد به مسافرت برود واز شوهراجازه نگيرد ناشزه محسوب نميشود و نفقهي وي بر عهده ي شوهر است .

دومين چراغ سبز قانوني ازدواج موقت يا همان چيزي كه در اصطلاح عامه به آن صيغه مي گوييم .

طبق مادهي 1113كه ميگويد : در عقد منقطع زن حق نفقه ندارد مگر اينكه شرط شده باشد يا اينكه عقد مبني بر آن جاري شده باشد نفقه تنها منحصر به زني است كه به عقد دايم در آمده است در عقد يا ازدواج موقت زن مستحق نفقه نخواهد بود مگر اينكه در موقع عقد شرط شده باشد يا اينكه طرفين ابتدا با هم توافق كرده باشند .

نفقه ي زن پس از مرگ همسر يا طلاق همسر

آيا زن پس از طلاق هم مستحق نفقه است يا انكه نفقه اي به وي تعلق نميگيرد .

ماده 1109 ق.م پاسخ اين پرسش را به اين صورت ميدهد : زني كه طلاق رجعي گرفته ( طلاقي كه تا مدتش تمام نشده است مرد ميتواند رجوع كند ) در زمان عده اش كه عده ي آن سه طهر است نفقه اش بر عهدهي مرد است مگر آنكه طلاق در زماني واقع شده باشد كه زن تمكين تمكين نكرده باشد (نشوز كرده باشد ) اما اگر طلاق به دليل فسخ نكاح يا طلاق باين رخ داده باشد زن تنها در صورتي كه حامله باشد تا زماني كه فرزندش به دنيا خواهد آمد حق نفقه دارد و در غير از اين مورد حق دريافت آن را ندارد .

قبل از آنكه قانون مدني در سال 1381 اصلاح شود زن س از مرگ شوهرش نفقه اي دريافت نميكرد اما با اصلاحيه اي كه درهمين سال 1381 طبق ماده 1110 زن در ايامي كه در عده ي وفات شوهرش است نفقه دريافت ميكند و اين نفقه در صورتيكه مرد خودش دارايي داشته باشد از دارايي خودش و در غير اين صورت از اموال اقارب (اشنايان و خانوادهي فوت شده ) كه پرداخت نفقه بر عهدهي آنان است تامين خواهد شد .

نفقه حق زن است و در صورت تمكين وي بايد به مي پرداخت شود و قانون ايران در اين مورد به شدت سخت گيري ميكند چرا ؟ چون كه در صورت عدم پرداخت آن زن ممكن است دچار عسر و عرج شده و خداي ناكرده به فساد بيا فتد يه اين دليل قانون اين حق را به زن داده است كه مطابق ماده 1111ق.م درصورت استنكاف شوهرش از دادن نفقه به دادگاه مراجعه كرده و دادخواست دريافت مهريه بدهد كه در اين صورت دادگاه ميزان نقطه را توسط كارشناسي كه دادگاه تعيين مي كند و مرد يا زوج ر را به دادن آن محكوم مي كند .

طبق ماده ي قانون1129 قانون مدني در صورتي كه شوهر پس از شكايت زن از دادن نفقه خودداري كرد و بي خيال حكم دادگاه كه بازهم كه باز هم نفقه نداد كه در اين صورت دادگاه در صورت عدم پرداخت براي اول اجباربعد توقيف اموال و بعد زندان و در صورتي كه اين مراحل را طي كرد يا اصلاَ در مرحله اول خوداري و امتناع از ان زن ميتواند تقاضاي طلاق بدهد و دادگاه شوهررامجبور به طلاق دادن زن ميكند و علاوه براين در صورتي كه شوهر به دليل بيماري يا از كار افتادگي از دادن نفقه عاجز باشد قاضي ميتواند او را مجبور به طلاق همسرش كند .

براي دريافت نفقه زن بايد بايد حتماَ در خانه شوهرش باشد واگرخانه شوهري را بدون اجازه شوهرش (به جز مواردي كه قانون مشخص كرده)ترك كند شوهر مي تواند به او نفقه ندهد ماده 1114 در اين باره مي گويد زن بايد در منزلي كه شوهرش تعيين ميكند سكني گزيند مگرانكه اختيار تعيين منزل به زن داده باشد اما مواقعي است كه قانون و دادگاه اين حق را به زن مي دهد يا اينكه بدون اجازه شوهر از خانه خارج ودر خانه ديگري ساكن شود اما بتواند نفقه اش رامطالبه كند ماده1115 قانون اساسي به اين مساله اختصاص دارد وميگويد اگر بودن زن يا شوهر در يك منزل متضمن خوف ضرربدني يا مالي يا شرافتي براي زن باشد زن ميتواند مسكن جداگانه اي اختيار كند ودر صورتي كه خطربازگشت به خانه ثابت شود دادگاه حكم بازگشتبه منزل شوهررا نخواهد داد اما در تمام اين مدت نفقه به عهده ي شوهر خواهد بود

البطه نكته مهم اين است كه كه طبق ماده نفقه فرزندان تنها در صورت وجود ضرر و خطر از ناحه ي شوهر،دادگاه حكم سكونت در خانه ديگري را صادر نمي كند بلكه چنانچه از خانواده و دوستان شوهرنيز خوف ضرربدني يا مالي ياشرافتي وجود داشته باشد هم زن ميتواند در خواست خانه جداگانه بكند درچنين مواردي زن با تقديم دادخواست از دادگاه مي خواهد به وي اجازه سكونت در منزل و مسكن جداگانه بدهد و در صورتي كه دادگاه حكم را به نفع زن صادركند زن نفقه اش را هم ميگيرد .

يكي ديگر ازمسايل مهم درباره ي نفقه اين است كه پرداخت نفقه از سوي شوهر هيچ ارتباطي با ثروتمند بودن يا فقير بودن شوهرش ندارد و بدون توجه به جيبش بايد مخارج او را بدهد و از ويژگيهاي ديگر نفقه ي زن مقدم بر اقارب است يعني اول بايد نفقه ي زن را هم نسبت به گزشته وهم نسبت به آينده داد اما اقارب فقط نسبت به آينده حق مطالبه ي نفقه را دارند و اينكه نفقه ي زن جز طلب ممتازه است يعني اگر شوهر ورشكست شد اول بايد نفقه ي وي را پرداخت كنيم بعد بدهي هاي وي را وهمچنان كه ماده 1118 ق.م بيان كرده كه زن مستقلاْ ميتواند در دارايي خود هر تصرفي كه را كه ميخواهد بكند زن ميتواند از مالي كه به اوارث به وي رسيده است يا از شغل مستقلش بدست آورده است هر طوري كه ميخواهد استفاده كند و حتي در صورت ثروتمند بودن زن و فقير بودن شوهر شوهر از پرداخت نفقه معاف نخواهد بود .

نفقه چه طوري نقد ميشود

براي نقد كردن نفقه زن ميتواند دو نوع شكايت حقوقي و كيفري مطرح كند .

يكي دادخواست حقوقي وديگري شكايت كيفري است .

كه دادخواست حقوقي : وقتي زنز از شوهرش تمكين مي كند اما شوهر از دادن نفقه خودداري مي ورزد زن ميتواند با مراجعه به دادگاه خانواده و طرح دعوي حقوقي براي گرفتن نفقه محكوميت شوهرش را به پرداخت نفقه از دادگاه بخواهد .در اين صورت دادگاه پس از بررسي ادعاي زن حكم به پرداخت نفقه خواهد داد .در اين شرايط اگر ورد پزيرفت قضيه ختم و آتش بس ميشود .

اما اگر محكوم به پرداخت نفقه شود اما مرد امتناع كرد يا واقعا در فقر باشد يا به قول خودش حال گيري نمايد زن ميتواند درخواست طلاق نمايد و قاضي مرد را مكلف و مجبورخواهد كرد كه وي را طلاق دهد .

اما راه حل ديگر براي نقد كردن نفقه شكايت كيفري است كه علاوه بر دادخواست حقوقي از آنجا كه عدم پرداخت نفقه در قانون ايران جرم است زن در صورتيكه نفقه اش پرداخت نشود ميتواند با مراجعه به دادسراي عمومي تعقيب جزايي شوهرش را از دادگاه بخواهد و در اين صورت با اثبات عدم پرداخت نفقه مرد علاوه بر پرداخت نفقه به مجازات مقرر در قانون نيز محكوم خواهد شد .

ماده 642 ق.م.ا(قانون مجازات اسلامي) مقررميدارد كه:هر كس با داشتن استطاعت مالي نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از تاديه نفقه ديگر اشخاص واجب النفقه امتناع كند دادگاه او را از سه ماه و يك روز تا پنج ماه حبس محكوم خواهد نمود .
 
بالا