من تو این فروم یه جستجو زدم و جای این مبحث رو خالی دیدم امید وارم پست مشابه نداشته باشیم
{ البته نمونه اونرو روتو یک
فروم دیگه هم دیدم و اونجا هم پست کردم .}
خوب اول خاطره من :
خاطره من از مشهد :
حقیقتش من اونقدر از ماشین سواری تو این ترافیک وحشتناک مشهد نفرت دارم که با وجود حدود 29 سال سن تازه تابستون 86 اونم به اصرار پدرم تو آموزشگاه رانندگی ثبت نام کردم . ایین نامه رو دفعه اول قبول شدم و اموزش شهری رو هم با یک بنده خدایه مسنی ورداشتم . این آقا هم با وجود وقت گذاشتن برای آموزشم چون خودم انگیزه نداشتم نتونست چیز زیادی یادم بده بعدش هم که نتایج ارشد اومد و من به بهانه های مختلف نمی رفتم ازمون عملی بدم تا اینکه حدود 2 سال گذشت وبعد فارغ التحصیلی بنابر اتفاقاتی که پیش اومد فهمیدم داشتن گواهینامه مثل کارت پایان خدمت جزء واجباته (یعنی داشتنش چیزه خیلی خاصی نیست ولی نداشتنش ...) و تصمیم گرفتم هر جور شده گواهیناممو بگیرم ( مثلا تو یک آزمون برای مدرک درجه داری به بالا شرط داشتن گواهینامه هم اومده بود و یا یک مورد اورژانس برای داییم یش اومد ولی من نتونستم ببرمش بیمارستان و ... ) . خلاصه رفتم آموزشگاه قبلی سرهنگ راهنما هم بدون هیچ سوالی از منکه چرا اینقدر دیر اومدم واسه ازمون شهری گفت معاینات پزشکی و امتحان آیین نامرو باید دوباره بدم که اونم تو دوسه روزه انجام شد بعدشم تاریخ ازمون عملی رو برای 11 بهمن زد منم برای اینکه یاد آوری بشه شانشی با یک مربی چند ساعتی رفتم اموزش چند سری هم ازش خواستم که که منو به منطقه ازمون شهری ببره که هی ناز می کرد و می گفت همسایه ها شکایت می کنند و ممنوعه !!!! خلاصه اینکه بنابر اتفاقاتی بعد دو سه جلسه برای ادامه اموز ش با یک مربی دیگه نوشتم این بنده خدا هم بدون اینکه ما ازش بخوایم ما رو برد منطقه ازمون تنها عیبی هم که داشت این بود که خیلی ما رو می ترسوند که اره اگه بخوای فرمون رو اینجوری محکم بگیری سرهنگ همون وسط راه از ماشین بیرون می کندت و .... ما هم با این تصورات ، قبل آزمون شهری اول با فرض رد شدن برای روزهای بعدش هم با این آقا کلاس برداشتم ( حالا نگو این حرفا واسه اینه که ما تعداد جلسات بیشتری رو با آقا برداریم ) خلاصه 11 بهمن رفتیم واسه ازمون شهری یارو بر خلاف اونیکه انتظار داشتم خیلی آدم خوش برخورد و با نزاکتی در اومد منم تو ماشین دوم امتحان داشتم و نفر قبل من رو با وجود چند تا سوتی قبول کرد (سوتیهای این اقا : از بس هول کرده بود دستش خورد و برف پاک کن ماشین رو روشن کرد ! با وجود ممنوع بودن جلوی پل پارک کرد نگفتم ممنوعه و ... )با وجود اینکه متوجه شدم این سرهنگ به قول معروفه گلابی امتحان میگیره ولی چون دفعه اولم بود و هول کرده بودم تمام موارد مربوط به شروع کارو گند زدم . کمی جلوتر هم یک ماشین پارک بود سرهنگه سه بار گفت پارک کن ولی من به هوای پارک دوبل هی به ماشین نزدیکتر میشدم سرهنگه هم با کلی معذرت خواهی از ما منو مردود کرد ( اونقدر بد گفته بودن اصلا باورم نشد داره از من معذرت خواهی میکنه ) دو مورد جالب این بود که یک معتاد هم تو جمع بود و همونجا قبل شروع ازمون شهری جلوی جمع شروع کرد به دوپینگ کردن ، و از اقایون هر کی رد می شد بلافاصله خودشو از یکی از کوچه های فرعی گم و گور می کرد ولی خانموا میومدند و خاطره تعریف می کردند.
بعد از رد شدن دو جلسه دیگه هم با مربی آخری اموزش رفتم که خداییش خوب حوصله ای داشت تو آخرین آموزش داشتیم برمی گشتیم آموزشگاه که تو راه یکی از منشی های اموزشگاه که دختر جوونی هم هست رو دیدیم بنابر توصیه مربی این خانم رو هم سوار کردیم تا برسونیم اموزشگاه . سه روز بعد هم با اینکه تاریخ ازمون شهریم نبود صبح زود رفتم تا شاید به عنوان رزرو بتونم امتحان بدم . هوا اونقدر سرد بود که سگ پاشو نمیذاشت بیرون بالاخره بعد از مدتی سرهنگ آزمایش که تغییر کرده بود اومد تا ملت ریخت سرهنگرو دیدن باد همه خوابید چون قیافه خیلی جدی با یک ابروی پرپشت اخم کرده بعلاوه سبیل چخماقی داشت . ملت اینقدر کب کرده بودن که یادشون رفت سلام کنند اونم گفت مگه شما ادب ندارین و ... بعد از خانما خواست که بعد رد شدن داستان خانوادگی براش تعریف نکنند و ... بعدشم هم اسامی سه نفر اول رو خوند اولین اسم مال من بود نگو خانم منشیه مثلا واسه اینکه محبت ما رو جبران کنه مارو گذاشته نفر اول تو دلم گفتم دوستی خاله خرسه به این می گن .محلی که ما واسه ازمون واستاده بودیم جای پرتی بود من هم از روی حواس پرتی و ناراحتی از شانسم رفتم صندلی جلوی کنار راننده نشستم ( گفتم حتما میره از خیابون اصلی شروع میکنه به امتحان گرفتن ) خلاصه تا سرهنگه روش روبرگردوند و منو دید داد زد که مگه تو می خوای از من امتحان بگیری
( ما هم بعد کلی معذرت خواهی رفتم جای راننده نشستم اونم دستور داد شروع کنم یک دقیقه اول چند تا تپق زدم تا حواسم اومد سرجاش (یا سرهنگه چون همه حواسش به نوشتن لیست اسامی بود متوجه نشد یا هم اینکه اوانتاژ داد ) بعد هم پارک دوبل و دور سه فرمون خواست نکته جالب این بود که همیشه موقع تمرین پارک دوبل ماشین تو دور دوم با شتاب می رفت ولی ایندفعه فکر کنم چون دو نفر هم عقب نشسته بودن و ماشین سنگینتر بود کنترل راحتتر شده بود یک دنده عقب هم امتحان گرفت و مارو قبول کرد :thumbsup: . با توجه به خصوصیاته ظاهری که گفتم اینکه بدون سریش شدن منو قبول کرد برام خیلی جالب بود واقعا نمیشه از روی ظاهر آدما قضاوت کرد . از بقیه هم که دفعه چندمشون بود دلایل افتادنشون رو پرسیدم نتیجه این شد که اگه ماشین رو خاموش کنی و یا اینکه با ترمز دستی بالا حرکت کنی اونقدر چرخت می دن تا یکجا ردت کنند در ضمن هر سرهنگ عشقه یک چیزو دارو مثلا همین سرهنگه عشق دور سه فرمون بود که خدارو شکر گند نزدم .