• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

پروژه ها و تحقیق ها (در خواست یک مقاله در مورد تفاوت مرزبان نامه و کلیله و دمنه )

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
سلام

با توجه به اینکه خیلی از تاپیک هایی که زده میشن درخواست کمک برای پیدا کردن تحقیق ها و پروژه هاس تصمیم گرفتیم یه تاپیک مرجع برای این موضوع قرار بدیم.

لطفا فقط موضوع پروژه رو به نمایش مشخصات: manuela89 - PersianTools Forums و یا http://forum.persiantools.com/u128342.html پی ام کنید تا تایتل تاپیک و بنا به موضوع پروژه عوض کنیم.

پیشاپیش ممنون از همکاریتون.
 
Last edited:

saeedonline2008

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2010
نوشته‌ها
47
لایک‌ها
0
با سلام
من براي يك پروژه نيازبه زندگي نامه مقاله و خلاصه هر چيزي از لئو تولستوي دارم
اگه دوستان لينك خريد پروژه هم ميتونن بهم بدن ممنون ميشم

با تشكر
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
سلام

توی پست شماره ی 33 تاپیک http://forum.persiantools.com/t205703.html ، خلاصه ای از زندگی تولستوی عنوان شده.

اما اگر می خواید که مطلبتون کاملتر باشه ، پیشنهاد می کنم که به یک کتابخونه مراجعه کنید و مقدمه ی کتاب های این نویسنده رو هم بررسی کنید . مثل مقدمه کتاب های "جنگ و صلح " ، "آنا کارنینا" (هر دو با ترجمه ی سروش حبیبی) ، رستاخیز (ترجمه ی محمد مجلسی) و ... . معمولا توی مقدمه ها اطلاعات خوبی در مورد همون اثر ارائه شده.

راستی! اگر توی نت اطلاعات جالبی از این نویسنده و یا آثارش پیدا کردید ، توی این تاپیک :http://forum.persiantools.com/t205703.html برای ما هم بذارید که دعاگو هستیم!

موفق و سربلند باشید
 

yasertan

Registered User
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2011
نوشته‌ها
244
لایک‌ها
61
با سلام
من براي يك پروژه نيازبه زندگي نامه مقاله و خلاصه هر چيزي از لئو تولستوي دارم
اگه دوستان لينك خريد پروژه هم ميتونن بهم بدن ممنون ميشم

با تشكر
آیا پیداش کردی یا نه؟
اگه پیداش کردی همینجام لینکشو بذار.
 

aadib

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سلام و خسته نباشيد
ميشه لطفا يه نفر يه داستان كلي از اين مثنوي رو برام بنويسه كه كلا داستان شعرو برسونه
ممنون ميشم اگه كمك كنيد بايد ببرم واسه استاد نمره داره
:f34r:

گشت
غمناک دل و جان عقاب


چو ازو دور شد ايام شباب
ديد کش دور به انجامرسيد
آفتابش به لب بام رسيد
بايد از هستي دل بر گيرد
ره سوي کشور ديگرگيرد
خواست تا چاره ناچار کند
دارويي جويد و در کار کند
صبحگاهي زپي چاره کار
گشت بر باد سبک سير سوار
گله کاهنگ چرا داشت به دشت
ناگهاز وحشت پر ولوله گشت
و ان شبان بيم زده، دل نگران
شد پي بره‌ نوزاددوان
کبک در دامن خاري آويخت
مار پيچيد و به سوراخ گريخت
آهواستاد و نگه کرد و رميد
دشت را خط غباري بکشيد
ليک صياد سر ديگرداشت
صيد را فارغ و آزاد گذاشت
چاره مرگ نه کاريست حقير
زنده را دلنشود از جان سير
صيد هر روزه به چنگ آمد زود
مگر آن روز که صيادنبود
آشيان داشت در آن دامن دشت
زاغکي زشت و بد اندام وپلشت
سنگها از کف طفلان خورده
جان ز صد گونه بلا در برده
سال‌هازيسته افزون زشمار
شکم آکنده ز گند و مردار
بر سر شاخ ورا ديد عقاب
ز آسمان سوي زمين شد به شتاب
گفت که اي ديده ز ما بس بيداد
با تو امروز مرا کارافتاد
مشکلي دارم اگر بگشايی
بکنم آنچه تو مي‌فرمیاي
گفت: ما بندهدرگاه توایم
تا که هستيم هوا خواه توايم
بنده آماده بود فرمانچيست؟
جان به راه تو سپارم، جان چيست؟
دل چو در خدمت تو شاد کنم
ننگمآيد که زجان ياد کنم
اين همه گفت وليدر دل خويش
گفتگويي دگر آورد بهپيش
کاين ستمکار قوي پنجه کنون
از نيازست چنين زار و زبون
ليکناگه چو غضبناک شود
زو حساب من و جان پاک شود
دوستي را چو نباشدبنياد
حزم را بايدت از دست نداد
در دل خويش چو اين راي گزيد
پر زد ودور ترک جاي گزيد
زار و افسرده چنين گفت عقاب
که مرا عمر حبابیست برآب
راست است اين که مرا تيز پرست
ليک پرواز زمان تيز تر است
منگذشتم به شتاب از در و دشت
به شتاب ايام از من بگذشت
ارچه از عمر دلسيري نيست
مرگ مي‌آيد و تدبيري نيست
من و اين شهپر و اين شوکت وجاه
عمرم از چيست بدين حد کوتاه؟
تو بدين قامت و بال ناساز
به چه فنيافته‌اي عمر دراز؟
پدرم از پدر خويش شنيد
که يکي زاغ سيه رويپليد
با دو صد حيله به هنگام شکار
صد ره از چنگش کردست فرار
پدرم نيز به تو دست نيافت
تا به منزلگه جاويد شتافت
ليک هنگامدم باز پسين
چون تو بر شاخ شدي جايگزين
از سر حسرت با من فرمود
کاينهمان زاغ پليدست که بود
عمر من نيز به يغما رفته است
يک گل از صد گل تونشکفته است
چيست سرمايه اين عمر دراز؟
رازي اينجاست تو بگشا اينراز
زاغ گفت : گر تو درين تدبيری
عهد کن تا سخنم بپذيري
عمرتانگر که پذيرد کم و کاست
ديگران را چه گنه کاين ز شماست
زآسمان هيچ نياييدفرود
آخر از اين همه پرواز چه سود؟
پدر من که پس از سيصد و اند
کاناندرز بد و دانش و پند
بارها گفت که بر چرخ اثير
بادها راست فراوانتاثير
بادها کز زبر خاک وزند
تن و جان را نرسانند گزند
هر چه ازخاک شوي بالاتر
باد را بيش گزندست و ضرر
تا به جايي که بر اوج افلاک
آيت مرگ شود پيک هلاک
ما از آن سال بسي يافته‌ايم
کز بلندي رخ برتافته‌ايم
زاغ را ميل کند دل به نشيب
عمر بسيارش از آن گشتهنصيب
ديگر اين خاصيت مردار است
عمر مردار خوران بسيار است
گند ومردار بهين درمانست
چاره رنج تو زان آسانست
خيز و زين بيش ره چرخمپوی
طعمه خويش بر افلاک مجوي
آسمان جايگهي سخت نکوست
به از آن کنجحياط و لب جوست
من که بس نکته نيکو دانم
راه هر برزن و هر کودانم
آشيان در پس باغي دارم
وندر آن باغ سراغي دارم
خوان گستردهالواني هست
خوردني‌های فراوانی هست
آنچه زان زاغو راداد سرا
گندزاري بود اندر پس باغ
بوي بد رفته از آن تا ره دور
معدن پشّه، مقامزنبور
نفرتش گشته بلاي دل و جان
سوزش و کوري دو ديده از آن
آندو همراه رسيدند از راه
زاغ بر سفره خود کرد نگاه
گفت :خواني که چنينالوانست
لايق حضرت اين مهمانست
مي‌کنم شکر که درويش نيم
خجل از ماحضر خويش نيم
گفت و بنشست و بخورد از آن گند
تا بياموزد از و مهمانپند
عمر در اوج فلک برده به سر
دم زده در نفس باد سحر
ابر راديده به زير پر خويش
حيوان را همه فرمانبر خويش
بارها آمده شادان زسفر
به رهش بسته فلک طاق ظفر
سينه کبک و تذرو و تيهو
تازه و گرم شدهطعمه او
اينک افتاده بر اين لاشه و گند
بايد از زاغ بياموزد پند؟
بوي گندش دل و جان تافته بود
حال بيماري دق يافته بود
گيج شد،بست دمي ديده خويش
دلش از نفرت و بيزاري ريش
يادش آمد که بر آن اوجسپهر
هست پيروزي و زيبايي و مهر
فرّ و آزادي و فتح و ظفرست
نفس خرّمباد سحرست
ديده بگشود و به هر سو نگريست
ديد گردش اثري زينها نيست
آنچه بود از همه سو خواري بود
وحشت و نفرت و بيزاري بود
بال برهم زد و برجست از جا
گفت : کاي يار ببخشاي مرا
سال‌ها باش و بدين عيشبناز
تو و مردار تو عمر دراز
من نيم در خور اين مهمانی
گند و مردارترا ارزاني
گر بر اوج فلکم بايد مرد
عمر در گند به سر نتوانبرد
شهپر شاه هوا اوج گرفت
زاغ را ديده بر او مانده شگفت
رفتوبالا شد و بالاتر شد
راست با مهر فلک همسر شد
لحظه‌‌اي چند بر اين لوحکبود
نقطه‌اي بود و سپس هيچ نبود
 

ayma

کاربر فعال بخش پاتوق
کاربر فعال
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1,075
لایک‌ها
3,581
سن
36
دارم یه داستان می نویسم یه جاش بدجور هنگیدم ، وقتی دیالوگ شخصیت a,b تموم شد ، باید شروع کنم به نوشتن گفت و گوی شخصیت a با افراد دیگه ای که اون تیکه اش هیچ ربطی به اون گفت و گوی a با b نداره
و مرحله جدیدی از داستانه ، حالا مساله ای که هست اینکه برای اینکه بگم داستان باید وارد مرحله جدیدی شده چه علامتی باید بزارم ، کلا داستان 50 یا 60 صفحه a5 هست !
آیا باید فصل بندی کنم و برا هر کدوم تیتر فصل رو بنویسم یا اینکه یه چیزی مثل سه ستاره(***) بزنم ؟
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
دارم یه داستان می نویسم یه جاش بدجور هنگیدم ، وقتی دیالوگ شخصیت a,b تموم شد ، باید شروع کنم به نوشتن گفت و گوی شخصیت a با افراد دیگه ای که اون تیکه اش هیچ ربطی به اون گفت و گوی a با b نداره
و مرحله جدیدی از داستانه ، حالا مساله ای که هست اینکه برای اینکه بگم داستان باید وارد مرحله جدیدی شده چه علامتی باید بزارم ، کلا داستان 50 یا 60 صفحه a5 هست !
آیا باید فصل بندی کنم و برا هر کدوم تیتر فصل رو بنویسم یا اینکه یه چیزی مثل سه ستاره(***) بزنم ؟
سلام
لازم نیست حتما فصل بندی کنید و تیتر داشته باشه هر فصل ، میتونید وقتی مطالب عوض میشن برید صفحه بعد ، بدون گذاشتن ستاره یا عنوان
بعضی کتاب ها هم کل کتاب پشت سر هم نوشته شده و حتی مطالب غیر مرتبط ولی بین غیر مرتبط ها فقط دو خط فاصله گذاشته
ولی اون سه تا ستاره به نظرم خیلی شلوغ میکنه کتابو ، کم تر هم دیدم تو کتابا ،ولی بازم سلیقه ایه
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
34
محل سکونت
Isfahan
دارم یه داستان می نویسم یه جاش بدجور هنگیدم ، وقتی دیالوگ شخصیت a,b تموم شد ، باید شروع کنم به نوشتن گفت و گوی شخصیت a با افراد دیگه ای که اون تیکه اش هیچ ربطی به اون گفت و گوی a با b نداره
و مرحله جدیدی از داستانه ، حالا مساله ای که هست اینکه برای اینکه بگم داستان باید وارد مرحله جدیدی شده چه علامتی باید بزارم ، کلا داستان 50 یا 60 صفحه a5 هست !
آیا باید فصل بندی کنم و برا هر کدوم تیتر فصل رو بنویسم یا اینکه یه چیزی مثل سه ستاره(***) بزنم ؟

سلام
پشت سر هم نوشتن مطالبی که شاید ربطی به هم نداره به نظر من جالب تره.یه جورایی باعث میشه خواننده تا به یه جای خاصی نرسه نفهمه که این گفت و گو و این مطلب مربوط به کی یا چی هست.
البته این فقط نظرمه
 

parsimag

Registered User
تاریخ عضویت
10 می 2012
نوشته‌ها
645
لایک‌ها
10
محل سکونت
tehran
سلام دوستان برای یه تحقیق 50 تا از اشعار حافظ با معنی (فال)میخوام
هرجا میگردم به صورت عکس هست اما من فایل وردشو میخوام اگه دارید یا سایتی میشناسید لطفا کمکم کنید
 
بالا