برگزیده های پرشین تولز

چه حسی نسبت به ازدواج داری؟

چه حسی نسبت به ازدواج داری؟


  • Total voters
    108

bache-mosbat

Registered User
تاریخ عضویت
28 می 2007
نوشته‌ها
418
لایک‌ها
12
محل سکونت
Tehran
من اتفاقا دوست دارم کاملا سنتی ازدواج کنم و تا آخر عمرم هم کنارش بمونم


منظورم از سنت ، مراسم و این که که کاری ها نیست منظورم رووح مطلبه


ازدواج سنی کلا STABLE تر هستش . ولی نه کاملا سنتی دیگه . فرض کن میای میشینی اول یه جلسه مامان پسره میاد . بعد خالشو میاره . بعد مامان بزرگشو . بعد خواهر کوچیکشو . وقتی اومدن دیدنت پسندیدن دفعه بعد پسره میاد میبینی اندازه بزغاله حالیش نیس.
 

ali.kolahdoozan

Registered User
تاریخ عضویت
13 فوریه 2007
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
70
سن
41
محل سکونت
کف شهر
منظور من از سنتی اینه که مثل این جدیدها partner نباشیم . زن و شوهر باشیم . اما مراسمها و مزخرفاتش رو نیستم
 

s e v d a

Registered User
تاریخ عضویت
19 آگوست 2009
نوشته‌ها
820
لایک‌ها
1,498
محل سکونت
Earth
این حرفا خوبه از اینا بگید بذارید روحیه ی همه بره بالا
:happy:

داداشی مبارک باشه ولی ایشالا به سلامتی بعد از اینکه ازدواج کردی یه سر بیا پی تی این تاپیکو دوباره از اول بخون

من اصلا یه لحظه هم نمیتونم خودمو در قید و بند یه نفر دیگه تصور کنم
 

s e v d a

Registered User
تاریخ عضویت
19 آگوست 2009
نوشته‌ها
820
لایک‌ها
1,498
محل سکونت
Earth
منظور من از سنتی اینه که مثل این جدیدها partner نباشیم . زن و شوهر باشیم . اما مراسمها و مزخرفاتش رو نیستم

منظورت اینه که خودت از قبل نشناسیش و پدر و مادرت برات انتخاب کرده باشن؟
 

Behzad M

Registered User
تاریخ عضویت
15 مارس 2010
نوشته‌ها
1,615
لایک‌ها
281
محل سکونت
Zanjan
داداشی مبارک باشه ولی ایشالا به سلامتی بعد از اینکه ازدواج کردی یه سر بیا پی تی این تاپیکو دوباره از اول بخون

من اصلا یه لحظه هم نمیتونم خودمو در قید و بند یه نفر دیگه تصور کنم

ایشالا همه ی برو بچ پی تی دعوتن مرسی
میام
هستم
تاپیک واسه عیال و دخترو پسرو نوه و نتیجه و ...ایشالا:D
چه قید و بندی بابا؟:blink:
 

ali.kolahdoozan

Registered User
تاریخ عضویت
13 فوریه 2007
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
70
سن
41
محل سکونت
کف شهر
منظورت اینه که خودت از قبل نشناسیش و پدر و مادرت برات انتخاب کرده باشن؟

انتخاب با خودم و مشورت دیگران . اما این فرمهای بی قید و بندی و بعد از یک مدت به هم زدن رو نیستم . زیادی دیگه بعضیها جدید شدن . من 3 تا دایی دارم در آمریکا همه هم بالای 30 ساله اونجا هستن میگن اونجا هم اینقدر تخمی نیست
 

yalda.h

Registered User
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
142
لایک‌ها
168
محل سکونت
:eek:
5yjbztv.gif
 

s e v d a

Registered User
تاریخ عضویت
19 آگوست 2009
نوشته‌ها
820
لایک‌ها
1,498
محل سکونت
Earth
انتخاب با خودم و مشورت دیگران . اما این فرمهای بی قید و بندی و بعد از یک مدت به هم زدن رو نیستم . زیادی دیگه بعضیها جدید شدن . من 3 تا دایی دارم در آمریکا همه هم بالای 30 ساله اونجا هستن میگن اونجا هم اینقدر تخمی نیست

چند نمونه از بی قید و بندی هارو میگی
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
من یه حس غریبی دارم نسبت به ازدواج .. نمیتونم وصفش کنم ... مثلا دیدی 4 ساعت میری استخر بعد خیلی گشنت میشه میری یه عالمه چیز میخوری ، خوب نمیجوی معدت درد میگیره ولی هنوز گشنه ای ؟ ؟؟؟؟؟؟؟ من یه همچین حسی نسبت به ازدواج دارم
 

پدر پسر شجاع

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
من از ازدواج خیلی خوشم میاد مخصوصا اون رسم و رسوماش

باید به ننه جون بسپاری که یه زن برات بسونه ,ننه جون هم می گرده تو در و همسایه و فامیل و یه دختر آفتاب مهتاب ندیده پیدا می کنه.
قرار خواستگاری گذاشته می شه
می رید سلمونی موهاتونو کوتاه می کنید, کت و شلواره جوانی های آقاجون را می پوشید با یه دسته گل و جعبه شیری ( ترجیحا زبون باشه ) به همراه ایل و تبارتون می رید خونه عروس خانوم

زنگ می زنید, صاحب خونه با ایل و تبارشون (غیر از عروس خانوم ) میان دم در و شروع می کنند همدیگر را ماچیدن و هی سلام و احوال پرسی کردن .

می رید داخل و بابای دختره می پرسه خوب حالا این شازدتون چیکاره هست و بقیه را با لبخند نگاه می کنه و یه خنده زورکی هم می کنه, بقیه حضار هم الکی می خندن.

در حالی که شما سرتان پایین هست نن جون می گه که تو مغازه کفاشی آقاش کار می کنه
بابای عروس با لبحند تصنعیش می گه : باریکلا شازدتون یه پارچه آقاس, ببینم بابا جون خونه هم داری؟
قبل از اینکه شما سرتونو بیارید بالا جواب بدید نن جون می گه بچم قراره دست عروسش بگیره ببره اتاق ته حیاط زندگی کنه

بابای عروس می گه بچتون زبون نداره بزارید خودش حرف بزنه , بعد یه خنده الکی می کنه و بقیه هم می خندن.

بعد عروس خانوم با سینی چایی وارد می شه , اول می ره سراغ باباش , باباش یه چایی ور می داره و با چش و ابرو اشاره می کنه که جلوی مهمون ها بگیر و یه خنده احمقانه هم تحویل مهمون ها می ده, عروس هم به ترتیب درجه از بزرگ به کوچک چایی را به مهمون ها می ده تا می رسه به شما.

شما یه ذره کله را میارید بالا لازم به ذکر هست که توی کل مراسم حواستگاری کله شما در حالت شرمندگی پایین بوده

خلاصه کله را میارید بالا یه نظر عروس را بر انداز می کنید , عروس هم یه چادر سفید پوشیده و سینی را جلوی شما گرفته و متظره که شما چایتونو ور دارید

شما مات و مبهوت جمال عروس خانوم شدید که عروس خانوم با ناز می گه : ده ور دارین دیگه خسته شدم

شما می گید چشب و سریع چایی را ور می دارید ولی چون سریع ور داشتین یه مقدار از چایی می ریزه رو دستتون و دستتون می سوزه و باعث می شه که بقیه چایی هم بریزید رو شلوارتون و بپرید هوا که کلتون بخوره به سینی چایی ها و کله استکان ها و چایی ها بریزه کف اتاق

بابای عروس بلند می شه داد می زنه آهای الاغ چرا هول کردی؟ تر زدی به کف اتاق
اول شما فکر می کنید که به عروس خانوم داره فحش می ده ولی بعد می فهمید که به شما داره می گه

به صورت نا مفهوم و زیر لبی طوری که به سختی می شه فهمید شما میگید ببخشید چایش داغ بود.

//بقیه مراسم خواستگاری را بعدا میگم
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
به زودی احتمالا تاپیک دوماد شدن ما میاد بالا اونجا بهتون میگم چه حسی دارم.............دی
ولی خوب میدونید من خودم از ازدواج خوشم نمیومد ولی کسی و که خیلی دوس داری برای اینکه بیشتر بتونی باهاش باشی تو این جامعه ایران که خوب خیلی موانع واسه رابطه ی همیشگی هست بهترین راهش ازدواجه................

البته قبل از ازدواج حس ها متفاوته
ولی بعد از ازدواج همه یه حس مشترک دارن و اونم حسی نیست جز حس پشیمونی :happy:
شوخی کردم حالا بعدا بیا در مورد ازدواجت برامون بگو
 

zharfaaa

Registered User
تاریخ عضویت
29 آگوست 2009
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
2
محل سکونت
خونمون
این گزینه خیلی باحاله:
"وقتی اسمش میاد دلم قیلی ویلی میره"

:دی :دی

آره

منم اول به این گزینه رای دادم

اما بعد دیدم نه

احساس حسادت میکنم چون پول ندارم که ازدواج کنم

:(
 

SilentStar

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2007
نوشته‌ها
572
لایک‌ها
230
محل سکونت
Tehran
جووانا معمولا بین سنین 16 تا 26 سال میگن ما عمرا ازدواج نمیکنیم و... یه جورایی هچکی دوست نداره محدود بشه و اصلا دلش نمیخواد به ازدواج فکر کنه....

اما هر سنی یه اقتضایی داره. یه کم که سن میره بالا دیگه ماجراجویی و اینا کمتر میشه و فرد دوست داره ثبات و آرامش بیشتری تو زندگیش داشته باشه. یه جورایی همون سروسامون گرفتن! باز سن از اون هم که میره بالاتر نیاز به داشتن بچه هم هست... جدی میگم! :دی

اگه تو سن ازدواج باشین, آمادگی و موقعیت خوبی واسه ازدواج داشته باشین, طرف مقابلتون هم همین شرایط رو داشته باشه و بینتون عشق , علاقه , احترام و گذشت باشه احساس خوبی در مورد ازدواج خواهید داشت... بعد ازدواج هم این حس تغییر چندانی نخواهد کرد :D

ولی اگه هر کدوم از شرایط بالا نباشه نباید هم حس خوبی نسبت به ازدواج داشته باشین! بعد ازدواج که دیگه جای خود داره. :دی
 

meysam77

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
357
لایک‌ها
7
چیز کوفتیه ....معضل اجتماعیه !


مثل این می مونه که یه فیلم پورنو رو بخوای یه عمر ببینی ...هاها


نه بی شوخی اگه با انگیزه ی جن سی باشه واقعا چرته و از ایرادات سیستم فعلی هم همینه که افراد رو برای این مقصد مجبور به ازی می کند ! ... و نتیجه اش هم زندگی جهنمی است ...تازه اگر همدیگر را نکشند


البته اگه این سیستم همه چیزش هم درست بود فقط به خاطر 1- تعرفه ی واردات ماشین 2- سرعت اینترنت ؛ خواهان عوض شدنش بودم ....



با تشکر ( والله صدام تو خط مقدم جبهه اینقدر از ما نکشت که این شرکت های خودرو سازی هر روز توی خیابونا می کشن ....تازه تو جبهه ما هم از اونا می کشتیم ...ولی الآن یه طرفس ، نامردیه ! )
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
این یکی مادربزرگ من هروخ میرم پیشش نصیحت میکنه که حالا ازدواج نکن. اون یکی نصیحت میکنه حالا ازدواج باید بکنی!


عجیبه این همه تضاد فکری :eek:
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
32
من اولین چیزی که وقتی اسم ازدواج رو میشنوم تو ذهنم میاد صکثه!

زیادم تقصیر خودم نیس این اجتماع مریض ما رو به اینجا کشونده...

ولی خودم ازدواج اصلا دوس ندارم...زندگی پارتنری بهتره
 
بالا