erfan_band
Registered User
- تاریخ عضویت
- 18 مارس 2012
- نوشتهها
- 1,147
- لایکها
- 1,057
پزشک مسی: مطمئن باش که قدت از مارادونا بلندتر می شود
آگوئرو سناریویی که شروع داستان دوستی او و مسی است را این گونه توصیف کرد:« برای اولین بار در اردوی تیم ملی آرژانتین با هم غذا می خوردیم و من نمی دانستم که کسی که کنارم نشسته کیست؟»
سایت گل- فروش کتاب بیوگرافی مسی به نام «لیونل مسی، متفاوت» در آرژانتین شروع شده است. ویرایش این کتاب توسط روزنامه ورزشی اوله بوده و دیگو آرماندو مارادونا هم مقدمه ویژه ای را برای این کتاب نوشته است.
حالا روزنامه آرژانتینی اوله بخش هایی از این کتاب را بازتاب داده و در بخشی از آن به بازتاب روزهای ابتدایی دوستی جاویدان لیونل مسی و سرخیو آگوئرو پرداخته. در بخش دیگری به روزهایی که لیونل مسی را به بی علاقگی به سرزمین مادری اش متهم کرده و لحظات سختی که مسی در آن روزها سپری کرده اشاره شده.دراین مطلب به داستان هواداری که برای امضا گرفتن از مسی خودش را از ماشین به بیرون پرتاب کرده و همچنین گفتگوی میان مسی و پزشک معالجش، وقتی که مسی 1.25 متر قد داشته و استرس های او از اینکه نتواند رویای فوتبالیست شدنش را محقق سازد بازتاب یافته.
دراینجا قصد داریم تا بخش هایی از این کتاب را به گزارش اوله برای شما بازتاب دهیم. این بخش اول این گزارش دو قسمتی است:
گفتگوی مسی و دکتر شوارزستاین
-«دکتر من می توانم رشد خوبی داشته باشم تا بتوانم فوتبال بازی کنم؟»
- مطمئن باش که قدت بلندتر از قد مارادونا خواهد شد.
این پاسخ دکتر شوارزستاین به سوال لیونل مسی در زمانی بود که او تنها 125 سانتی متر قد داشت و در سن بلوغ بود. مسی می دانست که روند رشد طبیعی اش متوقف شده و تنها به کمک دکتر قادر خواهد بود تا قدی طبیعی داشته باشد. مسی شنیده بود که یکی از غده های بدنش که به رشد فیزیکی او مرتبط است از کار افتاده و درهمان روزها بود که با کلمه «هورمون» آشنا شد.
در آن روزها مسی می ترسید که نتواند خوشبختی را تجربه کند. او می خواست تا بتواند با فوتبال بازی کردن به خوشبختی برسد. مسی می ترسید و بارها و بارها این حس را در درونش حس کرده بود.او تلاش می کرد تا بتواند از لبهای پزشکان معالجش، پاسخ مدنظرش که او را در رسیدن به خوشبختی یاری می کرد بشنود. مسی بالاخره توانست آنچه می خواست را از زبان دکترش بشوند. یک جمله مختصر و مفید مسی را به اوج شادی رساند:« قدت از قد مارادونا هم بلندتر خواهد شد.»
آغاز دوستی جاویدان مسی و آگوئرو
سرخیو آگوئرو سناریویی که می تواند شروع داستان دوستی او و مسی باشد را این گونه توصیف کرد:« برای اولین بار در اردوی تیم ملی آرژانتین با هم غذا می خوردیم و من نمی دانستم که کسی که سمت راست من نشسته چه بازیکن بزرگی است.»
روبروی آگوئرو نگرو گارای نشسته بود و سمت چپش لائوتارو فورمیکا ، بازیکن شماره 3 تیم ملی آرژانتین بود. همان روزها بود که آگوئرو در مورد مسی چیزهایی شنیده بود.اولین بحث میان این دو بازیکن درمورد کفش بود و بعد هم مسی صحبت هایی درمورد آمریکا را مطرح کرده بود. آگوئرو ادامه داد:« بعد از این صحبت ها بود که مسی از من پرسید که از کدام شهر آرژآنتین هستم؟من در آن زمان بازیهای لیگ آرژانتین را دنبال می کردم ولی از بازیهای لیگ های دیگر اصلا مطلع نبودم. من به او گفتم:" اسمت چیست؟" او به من نگاه کرد و گفت:"لیونل". من هم به او گفتم:" اسمت مثل اسم من است. من سرخیو لئونل هستم. فامیلی ات چیست؟" و او پاسخ داد:" مسی". اسم و فامیلی او برایم آشنا نبود. به همین خاطر از او پرسیدم:" گفتی فامیلی ات چیست؟" "مسی". بعد از آن من از خودم می پرسیدم:"تو کی هستی؟"»
آگوئرو ادامه داد:« بعد از آن فورمیکا یقه مرا گرفت..می خواست مرا بکشد. از من پرسید:"واقعا نمی دانی او کیست سرخیو؟" و بعد از آن بود که یهو یادم آمد..خبری درمورد او خوانده بودم... با خودم گفتم:" وای..این همان بازیکن بارسلوناست".»
آگوئرو سناریویی که شروع داستان دوستی او و مسی است را این گونه توصیف کرد:« برای اولین بار در اردوی تیم ملی آرژانتین با هم غذا می خوردیم و من نمی دانستم که کسی که کنارم نشسته کیست؟»
سایت گل- فروش کتاب بیوگرافی مسی به نام «لیونل مسی، متفاوت» در آرژانتین شروع شده است. ویرایش این کتاب توسط روزنامه ورزشی اوله بوده و دیگو آرماندو مارادونا هم مقدمه ویژه ای را برای این کتاب نوشته است.
حالا روزنامه آرژانتینی اوله بخش هایی از این کتاب را بازتاب داده و در بخشی از آن به بازتاب روزهای ابتدایی دوستی جاویدان لیونل مسی و سرخیو آگوئرو پرداخته. در بخش دیگری به روزهایی که لیونل مسی را به بی علاقگی به سرزمین مادری اش متهم کرده و لحظات سختی که مسی در آن روزها سپری کرده اشاره شده.دراین مطلب به داستان هواداری که برای امضا گرفتن از مسی خودش را از ماشین به بیرون پرتاب کرده و همچنین گفتگوی میان مسی و پزشک معالجش، وقتی که مسی 1.25 متر قد داشته و استرس های او از اینکه نتواند رویای فوتبالیست شدنش را محقق سازد بازتاب یافته.
دراینجا قصد داریم تا بخش هایی از این کتاب را به گزارش اوله برای شما بازتاب دهیم. این بخش اول این گزارش دو قسمتی است:
گفتگوی مسی و دکتر شوارزستاین
-«دکتر من می توانم رشد خوبی داشته باشم تا بتوانم فوتبال بازی کنم؟»
- مطمئن باش که قدت بلندتر از قد مارادونا خواهد شد.
این پاسخ دکتر شوارزستاین به سوال لیونل مسی در زمانی بود که او تنها 125 سانتی متر قد داشت و در سن بلوغ بود. مسی می دانست که روند رشد طبیعی اش متوقف شده و تنها به کمک دکتر قادر خواهد بود تا قدی طبیعی داشته باشد. مسی شنیده بود که یکی از غده های بدنش که به رشد فیزیکی او مرتبط است از کار افتاده و درهمان روزها بود که با کلمه «هورمون» آشنا شد.
در آن روزها مسی می ترسید که نتواند خوشبختی را تجربه کند. او می خواست تا بتواند با فوتبال بازی کردن به خوشبختی برسد. مسی می ترسید و بارها و بارها این حس را در درونش حس کرده بود.او تلاش می کرد تا بتواند از لبهای پزشکان معالجش، پاسخ مدنظرش که او را در رسیدن به خوشبختی یاری می کرد بشنود. مسی بالاخره توانست آنچه می خواست را از زبان دکترش بشوند. یک جمله مختصر و مفید مسی را به اوج شادی رساند:« قدت از قد مارادونا هم بلندتر خواهد شد.»
آغاز دوستی جاویدان مسی و آگوئرو
سرخیو آگوئرو سناریویی که می تواند شروع داستان دوستی او و مسی باشد را این گونه توصیف کرد:« برای اولین بار در اردوی تیم ملی آرژانتین با هم غذا می خوردیم و من نمی دانستم که کسی که سمت راست من نشسته چه بازیکن بزرگی است.»
روبروی آگوئرو نگرو گارای نشسته بود و سمت چپش لائوتارو فورمیکا ، بازیکن شماره 3 تیم ملی آرژانتین بود. همان روزها بود که آگوئرو در مورد مسی چیزهایی شنیده بود.اولین بحث میان این دو بازیکن درمورد کفش بود و بعد هم مسی صحبت هایی درمورد آمریکا را مطرح کرده بود. آگوئرو ادامه داد:« بعد از این صحبت ها بود که مسی از من پرسید که از کدام شهر آرژآنتین هستم؟من در آن زمان بازیهای لیگ آرژانتین را دنبال می کردم ولی از بازیهای لیگ های دیگر اصلا مطلع نبودم. من به او گفتم:" اسمت چیست؟" او به من نگاه کرد و گفت:"لیونل". من هم به او گفتم:" اسمت مثل اسم من است. من سرخیو لئونل هستم. فامیلی ات چیست؟" و او پاسخ داد:" مسی". اسم و فامیلی او برایم آشنا نبود. به همین خاطر از او پرسیدم:" گفتی فامیلی ات چیست؟" "مسی". بعد از آن من از خودم می پرسیدم:"تو کی هستی؟"»
آگوئرو ادامه داد:« بعد از آن فورمیکا یقه مرا گرفت..می خواست مرا بکشد. از من پرسید:"واقعا نمی دانی او کیست سرخیو؟" و بعد از آن بود که یهو یادم آمد..خبری درمورد او خوانده بودم... با خودم گفتم:" وای..این همان بازیکن بارسلوناست".»