برگزیده های پرشین تولز

گزارش فوتبال

Fardin4Real

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 آگوست 2007
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
0
محل سکونت
Somewhere Between Woods
ببخشيد دوستان چند تا سوال در مورد گزارش فوتبال اروپا در ايران داشتم :
1)گزارشگرها خودشون بازي رو چه طوري مي بينن ( منظورم اينه كه براي ديدن شماره لباس بازيكنها تصويرشون بزرگتر از اونيه كه ما مي بينيم يا ... )؟
2) چه كسي انتخاب مي كنه كه چه كسي چه بازي رو بايد گزارش بكنه ؟
3) گزارش فوتبال كشورهاي مختلف (مثل اسپانيا و انگليس) به صورت دوره اي هست ( مثلا اگه اين هفته بازي رئال رو پخش كنن هفته بعد يه بازي از ايتاليا رو پخش مي كنن)؟
4)پخش بازيهاي باشگاههاي خاص فوتبال يك كشور (مثلا اسپانيا) به چه صورتي هست (اگه اين هفته رئال رو پخش كنن و نتونن به هر دليلي بازي بارسا رو پخش كنن هفته ي بعدش جبران مي كنن و به جاي بازي رئال بازي بارسا رو پخش مي كنن؟
5) اگه (فقط فرض كنيم) بازي رئال با بارسا و ميلان و اينتر و منچستر و ليورپول همزمان و در يك روز باشه اولويت پخششون كدومه ؟
6) صدا و سيما هيچ اطلاعاتي از ميزان بينندگان داره ؟ (مثلا بازي امشب آرسنال - منچستر چقدر بيننده داشته ؟)

البته فكر كنم اين سوال ها رو بايد از ضرغامي بپرسم اما گفتم شايد يكي باشه كه بدونه .
 

Baila Moreno

Registered User
تاریخ عضویت
2 می 2006
نوشته‌ها
406
لایک‌ها
29
1- اتفاقا تصویر رو از یه مانیتور 15 اینچی می بینن.(اینطور که یه بار فردوسی پور میگفت...)
ضمنا از روی شماره ها هم اسم بازیکنا رو نمیگن.
از روی منطقه ای که بازی میکنن میگن...


5-چند وقت پیش از مردم یه آماری گرفتن گفتن طرفدار هر تیم باشگاهی خارجی که هستید به ما میل بزنید( یادم نیست , شاید زنگ بزنید!)
البته برام جالب بود در بین تیم ها تیمی مثل اورتون!!! آمار فوق العاده ای بین مردم داشت... :)))))
با توجه به اون آمار بازی رئال-بارسا رو میدن.
البته بهتر اینه که عین آدم بیان دو تا شبکه ورزش بزنن.
هفته های پایانی لیگ که یادتون هست؟
بهتر این نیست از بین دو 3 بازی مهم , هر شبکه یه بازی رو بده تا مجبور نشن همزمان همه رو نشون بدن!؟؟

6-هیچوقت نفهمیدم آماری که میگن , مثلا فلان سریال انقدر درصد بیننده داشته رو از کجاشون در میارن...
سایت صدا سیما هم انقدر درپیته که حرف نداره واقعا.
 

R E Z A

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 فوریه 2007
نوشته‌ها
1,266
لایک‌ها
1
محل سکونت
TeHrAn
)گزارشگرها خودشون بازي رو چه طوري مي بينن ( منظورم اينه كه براي ديدن شماره لباس بازيكنها تصويرشون بزرگتر از اونيه كه ما مي بينيم يا ... )؟
همونطوري كه Baila Moreno جان هم گفت اونا هم بازي رو دقيقا مثل ما ميبينن ولي يه آدمي مثل فردوسي پور يا ميرزايي و ...اونقدر فوتبال گزارش كردن كه دقيقا ميدونن جاي هر بازيكني در هر تيمي كجاست. از طرف ديگه بيشتر بازيكنا استيل بدنشون و حتي نوع رنگ پوستشون يا موهاشون كاملا نشون ميده كه كي هستن.

چه كسي انتخاب مي كنه كه چه كسي چه بازي رو بايد گزارش بكنه ؟
اين گمونم بسته به شيفت كاري گزارشگر داره.
البته گمونم سعي ميكنن طوري برنامه ريزي كنن كه يه گزارشگر پشت سر هم گزارش نكنه تا براي بيننده خسته كننيده باشه.

3) گزارش فوتبال كشورهاي مختلف (مثل اسپانيا و انگليس) به صورت دوره اي هست ( مثلا اگه اين هفته بازي رئال رو پخش كنن هفته بعد يه بازي از ايتاليا رو پخش مي كنن)؟
4)پخش بازيهاي باشگاههاي خاص فوتبال يك كشور (مثلا اسپانيا) به چه صورتي هست (اگه اين هفته رئال رو پخش كنن و نتونن به هر دليلي بازي بارسا رو پخش كنن هفته ي بعدش جبران مي كنن و به جاي بازي رئال بازي بارسا رو پخش مي كنن؟
اين 2 تا تقريبا جوابشون يكيه.
بنظر من سعي ميكنن بازياي مهم رو در اولويت قرار بدن. مثلا اگر اين هفته از لاليگا، رئال با بارسا بازي داره و از كالچيو، پارما با اودينزه خوب مشخصه كه بازي رئال - بارسا رو پخش ميكنن. ولي هفته ي آينده ش هم اگر بازم همين اتفاق بيفته و بازي لاليگا مهمتر از كالچيو باشه بازم لاليگا رو پخش ميكنن.
از طرف ديگه زمان بازياي ليگاي مختلف معمولا با هم فاصله داره. مثلا آلمان معمولا از همه زودتر شروع ميكنه بعد انگليسه بعد هم اسپانيا و ايتاليا كه تقريبا همزمانه. تو اوج بازياي ليگاي اروپايي من يادمه كه شبكه 3 يهو 4 تا بازي رو از ليگاي مختلف اروپايي پشت سرهم پخش زنده ميكرد چون تداخل زماني نداشتن.

اگه (فقط فرض كنيم) بازي رئال با بارسا و ميلان و اينتر و منچستر و ليورپول همزمان و در يك روز باشه اولويت پخششون كدومه ؟
انگليس كه زمان پخشش زودتره ولي اگرم همزمان باشن با توجه به موقعيت جدول رده بندي پخش ميكنن. مثلا يه موقع هست يه بازي نتيجش خيلي اهميت داره و جدول رو كلي جابجا ميكنه ولي يه بازي درسته بين 2 تا تيم مطرحه ولي نتيجش خيلي تاثير چشمگيري نداره پس طبيعيه كه بازي اولي مهمتره.

صدا و سيما هيچ اطلاعاتي از ميزان بينندگان داره ؟ (مثلا بازي امشب آرسنال - منچستر چقدر بيننده داشته ؟)
خوب هم نظرسنجي تو سايت ميذارن بعضي وقتا هم بزرگترين نظرسنجي ميتونه بازتاب بازياي ليگ تو جامعه باشه.
مثلا امشب ميبيني بازي بارسا - رئال ئه فردا هر جا ميشيني پاميشي از اين بازي صحبت ميكنن. مثل خيلي از برنامه هاي ديگه. مثلا طنز چارخونه كاملا مشخصه كه تو جامعه جا افتاده يا شبهاي برره و ... كه جامعه كاملا نشون ميده كه پسنديده يا نه.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
49
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان عزيز
ميخواستم اين مقاله رو توي يه تاپيك جداگانه بگذارم ديدم دوستان تاپيك تقريبا شبيهي زدند براي همين در همينجا اين مقاله رو كه در روزنامه ايران ورزشي نوشته شده بود قرار ميدم .

دورنمايى تجسمى از گزارش مسابقات فوتبال در ايران
سير صعودي تا سقوط عليرضا كيوانى نژاد (ايران ورزشي)


دهه شصت وقتى فوتبال ايران در باشگاه ها از كيا و بيايى برخوردار بود، وقتى پرسپوليس و استقلال روزهاى طلايى خود را پشت سر مى گذاشتند، وقتى فوتبال باشگاه هاى تهران خاستگاه تيم هايى چون هما، وحدت، گسترش، دارايى ، پورا و غيره بود گزارشگرى جايگاهى نداشت. مردم كما بيش با صداى بهرام شفيع و كيومرث صالح نيا با جو ورزشگاه آشنا مى شدند. اينترنتى هم كه در كار نبود تا اسامى بازيكنان خارجى در گزارش هاى شبانه به مخاطب عرضه شود. دور، دور شفيع بود و اين وسط گاه آدم هايى مثل اسكندركوتى يا عباس بهروان، نم نمك وارد گود مى شدند. اتمسفر استوديوى پخش اما در نهايت پژواك صداى شفيع را به عنوان پيشرو در گزارش ها به رسميت مى شناخت.
گذشت و گذشت تا چندى بعد يكى مثل جهانگير كوثرى، تعدادى از نام ها را نزديك به نام اصلى و صحيح بازيكن تلفظ كرد. يادمان نمى رود چه كشمكش هايى سر تلفظ نام گئورگى هاجى بود يا روبرتو باجو را باجيو، باگيو يا چيزى شبيه به اين تلفظ مى كردند. كم كم با ورود اينترنت به منازل و استفاده علاقه مندان از سرعت در دسترسى به اطلاعات، ذائقه مخاطب هم تغيير كرد. آنكه گوش به زنگ، پاى تلويزيون مى نشست، ديگر نمى توانست قبول كند، گزارشگر درست در لحظه به ثمر رسيدن گل به رنگ جوراب ورزشى بازيكن اشاره كند. با چنين تغييرى خواسته هاى مخاطب هم تغيير كرد و ديگر در اين دور تسلسل جايى براى بسيارى از گزارشگران قديمى نبود. شفيع، بهروان، كوتى و غيره در سايه قرار گرفتند و پس از چندى به كلى حذف شدند. حتى همين يكى دو سال پيش كه در ميان بهت همگان، شفيع گزارش بازى استقلال و پرسپوليس را عهده دار شد، باز هم نتوانست از سايه نشينى و عزلت فرار كند. اين دور باطل، شد شناسنامه اين گزارشگران. كوثرى هم به روزنامه نگارى و تهيه كنندگى در سينما پرداخت تا بدين گونه راه براى رونمايى از نسل جديد گزارشگران باز شود.

تورق با دستكش سفيد
در موزه كتاب نيويورك، رسم است هنگام رونمايى از يك كتاب، فردى كه مسؤول برگزارى اين مراسم است، با دستكشى سفيد اين كار را انجام مى دهد. اين كار نوعى احترام را براى كتاب تازه متولد شده به همراه دارد. ما نيز با دستكشى سفيد كتاب نسل جديد گزارشگران را تورق كرديم. كتابى كه در صفحات آن نام افرادى چون جواد خيابانى، عادل فردوسى پور، مزدك ميرزايى و پيمان يوسفى نقش بسته است. ابزار دست اين گروه، اينترنت بود و هست. در اين ميان اما خيابانى با استفاده از تجارب روزنامه نگارى اش و صداى خاصى كه داشت، به پرچم دار اين قافله تبديل شد. خيلى زود به جايى رسيد كه مخاطب دوست داشت بازى را فقط با صداى او بشنود و ببيند. از ميان خيل بازيهايى كه او گزارشگر آن بود مى توان به بازى ايران و استراليا در ملبورن اشاره كرد. هيجان خيابانى در آن بازى آنقدر زياد بود كه همپاى گل هاى باقرى و خداداد، سيگار پرت كردن «ويه را» و وقت تلف كردن هاى ابراهيم تهامى در قاب ذهن مخاطب شكل گرفت، ماند و مانا شد.
پس از چندى جواد خيابانى، راه را براى دوستش كه همانا عادل فردوسى پور بود، باز كرد. گزارشگرى كه با تسلط كامل بر زبان انگليسى - فراتر از Yes or No - اطلاعات ساده اى را در اختيار مخاطب قرار داد كه ديگران از ارايه آن تقريباً عاجز بودند. شايد هم همكاران او حوصله نداشتند توى سايت هاى اينترنتى دنبال پشت و پسله بازيكن و تيم و باشگاه بروند. طولى نكشيد كه عادل از ديگران جدا شد و بعد هم نوبت رسيد به خلاقيت. عادل خلاقيت به خرج داد و برنامه نود را به سبكى ايرانى و البته با سنجه هايى ايرانيزه روى كانال برد. وقتى استوديو نود «آن اير» مى شد، كمتر علاقه مند فوتبال را مى شد پيدا كرد كه كانال گيرنده اش را جايى ديگر تنظيم كرده باشد.
در اين ميان نام مزدك ميرزايى و پيمان يوسفى كمتر شنيده شد. سازمان هايى كه مزدك را خوب مى شناسند، مى گويند او نسبت به ديگران اندكى خجول است و اين به اصطلاح ضعف او را در حاشيه نگه داشته چه قاطبه اهالى ورزش صدا و سيما از تسلط او بر فوتبال كالچو مطلع هستند. پيمان يوسفى هم هرگز از يك گزارشگر متوسط فراتر نرفت. كارى كه او مى كند بعضا از رضا جاودانى هم ساخته است و اين نقصان بزرگى است!

گزارشگرانى روى اعصاب
اين روزهاى گرم، كم كم جاى خود را به روزهايى سرد و كسل كننده دادند. مديران شبكه سوم سيما، اهداف خود را بنا بر نياز مخاطب ترسيم كردند، پوشش مسابقات ورزشى، خاصه فوتبال و پخش فيلم هاى سينمايى. تعداد بازيها بيشتر از دو بازى در هفته شد و گزارشگران پركارتر شدند. اين پرسش اما مطرح شد كه با بالا رفتن تعداد بازيها و اضافه شدن بر كميت و كيفيت پخش، آيا گزارشگران نيز بر دايره معلومات خود افزودند؟
اضافه شدن بر دايره واژگان، خود مرهون مطالعه مداوم است. اين قانون مى تواند تعريف ديگرى هم داشته باشد: «گزارشگرى كه به جمع آورى اطلاعات اهتمام نمى ورزد، كارى جز راه رفتن روى اعصاب مخاطب نمى كند.»
اين قانون نانوشته به ما مى گويد چرا در چند سال اخير بسيارى از مخاطبان مى گويند وقتى فلان گزارشگر، بازى را گزارش مى كند، ترجيح مى دهند صداى گيرنده خود را قطع كنند. اطلاعات غلط، حرف هاى زائد و حواشى زياد سبب شد مديران ورزشى، چندين مرتبه از گزارشگر يا گزارشگران خود بخواهند بازى را با حواس جمع بيشترى گزارش كنند. اين نسل از گزارشگران مى توانند خاطره چرت زدن هاى پاى تلويزيون را به طور كامل از ذهن حذف كنند اما توگويى تعدادى از آنها به چنين چيزى اصولا فكر نمى كنند. به هرحال قوانين كار تا حدودى دست و بال كارفرما را در تغيير مى بندد و به محض آنكه كسى از آب باريكه اش مطمئن شد و ميوه را سير خورد، شاخه را مى شكند.

فقط توصيف بازى نه گزارش
در شبكه هاى تلويزيونى خارج از كشور، بسيارى از مجريان ورزشى، خارج از چارت گزارشگرى، تحليلگران زبده اى هستند. «آرتور دساپا» گوينده مشهور تلويزيون برزيل نمونه اى از اين دست است اما كداميك از گزارشگران ما از چنين جايگاهى ولو در حد اظهار نظرهاى كارشناسى برخوردارند؟ اين البته نمى تواند عيب يك گزارشگر باشد اما مى تواند از رغبت نداشتن او براى اضافه كردن بر كيفيت داده ها پرده بردارد.
در بازيهاى داخلى، گزارشگران ما به دليل- شايد- نداشتن چنين جايگاهى نزد كارشناسان، به محض انتقاد از يك فوتباليست در مظان اتهام قرار مى گيرند. بايد راهى باشد براى رسيدن به پاسخ «چرايى» اين سير صعودى تا سقوط.
از در و ديوار گاهى صدايى به گوش مى رسد كه فلانى ديگر ذهنش با فوتبال نيست و به مسائل اقتصادى اش بيشتر بها مى دهد. ديگرى مى گويد، اگر فلان گزارشگر جوان در تيم فلانى بود، بازيهاى پرت ساعت ۲ صبح را به او نمى دادند. اين صحبت ها درحالى گفته مى شود كه مخاطب كماكان تشنه شنيدن يك گزارش خوب است.
بياييد قبول كنيم، اگر يك گزارشگر شاخص مى شود، از دو مؤلفه سود برده؛ يكى توانايى اش و ديگرى ضعف رقبايش. حالا بايد پرسيد در اين ميان كدام يك از ۲ مولفه ياد شده، در اعتلاى يك گزارشگر نقش مجسم ترى ايفا مى كنند.
 

R E Z A

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 فوریه 2007
نوشته‌ها
1,266
لایک‌ها
1
محل سکونت
TeHrAn
ايول ساسان خيلي باحال بود.
 
بالا