برگزیده های پرشین تولز

یه سوال کاملا فلسفی : خوب یعنی چی؟ بد یعنی چی؟

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
همین افسانه ها معمولا تنها منبع ما هستند، ولی فقط هرودوت نیست ، «وجود» آن در ایران باستان انکارناپذیر است، برگردید به موضوع !
 

babimor

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 ژانویه 2007
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
همین افسانه ها معمولا تنها منبع ما هستند، ولی فقط هرودوت نیست ، «وجود» آن در ایران باستان انکارناپذیر است، برگردید به موضوع !



بهتر نيست افکار شخصی مطرح بشه

امير خان در اينکه شما واقعا پر هستی شکی نيست اما

در اين زميه هم هنر مينيمال ميتونه کار برد داشته باشه!!
 

moryabdi

Registered User
تاریخ عضویت
30 می 2006
نوشته‌ها
301
لایک‌ها
4
مثل بیشتر قوانین الهی هست...
یا نور هست یا تاریکی حالتی جز این وجود نداره! ما هم هیچکاره ایم سازندش اینو خواسته...
برای امتحان موجودات دو راه رو جلوی اونها گذاشته ... پیروی و سرکشی ...عدل و ظلم ... خیر و شر ... دوستی و دشمنی ...
خوب و بد...
همین دوگانه بودن باعث امتحان هست و اصولا اگر وجود نداشت برتری هم وجود نداشت ...
 

osho

Registered User
تاریخ عضویت
15 جولای 2005
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
1
آقای امیر

در ابتدا : موضوع تاپیک در قالب سوال مطرح شده و جوابهایی براش داده شده که همین کافی است .

ثانیا : اگر قصد به چالش کشیدن موضوع بود ، سوال کننده می توانست عنوان تاپیک رو در قالب مباحثه پیرامون موضوع بزند .

در ضمن اگر قصد مباحثه برای رسیدن به هدف باشد باید برای اون از روشی استفاده کرد که شما اون رو

فلسفه می نامید ، و برای مباحث فلسفی نیاز به یک ادبیات مشترک هست که معروف است به منطق که

بعد از مشخص شدن سبک منطق مورد نظر برای یک بحث فلسفی می توان گفت که روند صحیحی رو پیش

گرفتید .

در نهایت اینکه گویند : مدعی چون گردکان بر گنبد است .

برو واسه خودت ...
 

babimor

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 ژانویه 2007
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

نه هرکه آيينه سازد سکندری داند


نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آيين سروری داند

...
 

moryabdi

Registered User
تاریخ عضویت
30 می 2006
نوشته‌ها
301
لایک‌ها
4
این جناب امیر خان ... هم که همش دور تسلسل میزنه!
ugly_boxen.gif

بابا بیخیال همه چیزو میپیچونی چرا!
budo.gif

یه جوری صحبت میکنی که انگار حق و حقیقت رو فقط خودت میبینی و همه توی توهمن!
bokmal.gif


اینم برای صادق هدایت جون!
126fs4214429.gif

شوخی کردم
confetti.gif
126fs4343671.gif
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
قای امیر

در ابتدا : موضوع تاپیک شما در قالب سوال مطرح شده و جوابهایی براش داده شده که همین کافی است .
ثانیا : اگر قصد به چالش کشیدن موضوع باشه می تونید عنوان تاپیک رو در قالب مباحثه پیرامون موضوع بزنید .
در ضمن اگر قصد مباحثه برای رسیدن به هدف باشد باید برای اون از روشی استفاده کرد که شما اون رو
فلسفه می نامید ، و برای مباحث فلسفی نیاز به یک ادبیات مشترک هست که معروف است به منطق که
بعد از مشخص شدن سبک منطق مورد نظر برای یک بحث فلسفی می توان گفت که روند صحیحی رو پیش
گرفتید .

در نهایت اینکه گویند : مدعی چون گردکان بر گنبد است .

برو واسه خودت ...

گویا هنوز گرم هستید و نمی دانید از کجا خورده اید، جناب اوشو ؟! برای شما که پیرو فلسفه اوشو هستید، باید وارد شدن به این مباحث جالب باشد ، نیست؟ البته می بخشید که من به جای دوستان جواب دادم.
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
چه معیارهایی در زندگی شما تعیین کننده ی کیفیت کار شماست . خوب یعنی چی؟ بد یعنی چی؟ آیا عقل شما معیار های خوب و بد رو تشخیص میده؟ یا مذهب شما؟ یا اجتماع شما؟ یا تجربیات شما؟

"خوب" آن چیزی هست که عرف و عموم مردم آن را می پسندند و "بد" آن چیزیست که عرف و عموم مردم آن را نمی پسندد


دزدی ------> مردم و عرف جامعه نمی پسندند بد است

راستگویی -----> مردم و عرف جامعه می پسندد خوب است
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
با تشکر از دوست بزرگوار رستم ، طبق منطقی که ایشان تئوریزه می کنند: «عرف جامعه برخی قبایل عرب جاهلی می پسندیده که دختران را زنده به گور بکنند--> خوب !» و یا « عرف جامعه عربستان سنگسار را می پذیرد --> خوب» یا اینکه «عرف جامعه ساسانی خیدوده را می پسندیده--> خوب» !! ایراد دیگری که برای این تئوری «جامعه گرایانه» می شود برشمارد اینست که تکلیف «فرد» چه می شود؟ ما می دانیم که اجتماعات انسانی از همان ابتدای پدید آمدنشان برای پاسداری و اعتلای «فردهای متعدد» بود که پدید آمد و جامعه در همین قالب پیشرفت کرد، یعنی جامعه پدید آمد که افراد در آسایش بیشتری باشند، اکنون چطور می شود فردیت را(که بزرگترین دستاورد جامعه مدنی است)فدای رای «اجتماعی» کرد؟ یعنی اگر عرف جامعه بگوید شما باید ریشتان را نزنید، آیا این گزاره ای درست است؟ می دانیم که نیست !
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
با تشکر از دوست بزرگوار رستم ، طبق منطقی که ایشان تئوریزه می کنند: «عرف جامعه برخی قبایل عرب جاهلی می پسندیده که دختران را زنده به گور بکنند--> خوب !» و یا « عرف جامعه عربستان سنگسار را می پذیرد --> خوب» یا اینکه «عرف جامعه ساسانی خیدوده را می پسندیده--> خوب» !! ایراد دیگری که برای این تئوری «جامعه گرایانه» می شود برشمارد اینست که تکلیف «فرد» چه می شود؟ ما می دانیم که اجتماعات انسانی از همان ابتدای پدید آمدنشان برای پاسداری و اعتلای «فردهای متعدد» بود که پدید آمد و جامعه در همین قالب پیشرفت کرد، یعنی جامعه پدید آمد که افراد در آسایش بیشتری باشند، اکنون چطور می شود فردیت را(که بزرگترین دستاورد جامعه مدنی است)فدای رای «اجتماعی» کرد؟ یعنی اگر عرف جامعه بگوید شما باید ریشتان را نزنید، آیا این گزاره ای درست است؟ می دانیم که نیست !

سلام دوست عزیز

منطق شما درست نیست هر چند تا حدودی به حقیقت موضوع نزدیک شدید ولی به بی راهه رفتید
اینکه قبایل عرب از روی جهل دخترانه خود را زنده بگور می کردند هر چند بخواهیم این را به طور کامل قبول کنید در حالی که خود داستان ایراد دارد چون اگر دختران خود را زنده به گور می کردند چگونه نسلشان ادامه می یافت حال اگر نخواهیم در مورد این موضوع کنکاش کنیم باز هم در زمان خودش کاری منطقی و خوب به نظر می رسیده همانطور که قمه زدن برای امام حسین کاری پسندیده در 200 ساله پیش در ایران شناخته می شده ولی حالا این کار را وحشی گری می نامند

به طوره کلی شاید فقط کافی باشد یک جمله دیگر به تعریف خوب و بد اضافه کنیم و آن این است که علاوه بر عرف و عموم مردم خوب و بد بودن ارتباط مستقیم فقط با همان لحظه از تاریخ دارد بدین معنی که چیزی که امروز خوب و خوشایند است شاید برای مردم فردا خوب نباشد

ولی مثالی که شما زدید مرتبط بود فقط با یک واقعه از تاریخ و نمی توان کار گذشته دیگران را به طور صریح خوب و بد دانست

چون اولا ما در آن زمان نبودیم و در بین آن مردمان زندگی نمی کردیم که خوب و بد از نظر آنها را بتوانیم تشخیص دهیم دوما کاری که در گذشته انجام می شود تبعات و تاثیراتش تا روزه آخر دنیا ادامه پیدا می کند و نگاه کلی به قضیه امکان پذیر نیست و همه بیشتر احتمالات غریب به یقین می باشد

اروپاییان عذاداری مسلمانان را وحشی گری و احمقانه می دانند و آن را "بد" می دانند در حالی که ما آن را "خوب" می دانید

پس خوب و بد در نظر هر گروهی به یک شکل است و هر کدام از زاویه دیده خود "خوب" و "بد" را می بینند

زمانی که دو ملت با هم می جنگند هر دو کاره خود را خوب می دانند چون هر کدام دلایله مخصوص خود را دارند هیچ وقت یکی از آنها نمی گوید که حق با من نیست و من دارم کاره بدی را انجام می دهم

******در خصوص احترام به فرد بودن باید بگویم که زمانی که "فرد" ها در یک مکان و زمان به گرد هم می آیند آن را جامعه می نامیم

و رای رای اکثریت هست نه فرد (حالا قضیه کشتی را نمی خواهم مثال بزنم !)

زمانی که همه دارن با هم زندگی می کنند یک فرد نمی تواند ساز مخالف بزند برای مثال اگر یک شخصی ادعا کند که کشتن انسان ها برای او یک ارزش است و "خوب" است اکثریت مردم با او مخالفت می کنند و کار او را "بد" می نامند هر چند اگر هم برای مثال در آینده کشتن آدم کاری پسندیده باشد ! ولی در آن زمان کاری خوب نبوده است

******کلام آخر:
به طوره کلی "خوب" و "بد" یک چیزه ثابت نیست و در هر قومی بنا بر ارزش های آنان که می تواند این ارزش ها درست باشد یا نادرست که در گذر زمان نیز تغییر پذیر خواهد بود متفاوت می باشد
 

bar bad rafte

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 فوریه 2007
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
من سرباز فراريم
جواب منو بديد بهتره يا ثبت کردنه وحشی بودن عربها
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
به طوره کلی شاید فقط کافی باشد یک جمله دیگر به تعریف خوب و بد اضافه کنیم و آن این است که علاوه بر عرف و عموم مردم خوب و بد بودن ارتباط مستقیم فقط با همان لحظه از تاریخ دارد بدین معنی که چیزی که امروز خوب و خوشایند است شاید برای مردم فردا خوب نباشد
با تشکر از شما، به نظرم اینگونه نیست! زیرا قبایل نادان عرب را پیامبر اسلام از نادانی رهاند و «درست» کرد، پس آنچه می اندیشیده اند «درست» نبوده. کارکرد «زمان و مکان» راستش را بخواهید در «عرف» نقشی ندارد، اینطورکه من متوجه شدم منظور شما از عرف همان «اراده جمعی» است(خصوصا با اشاره ای که به امر «اکثریت» در بحث فردیت کردید)، درحالی که «عرف» یعنی مجموعه ای از آداب، عقاید مذهبی و سنت، که منطق و «بایستگی های زمانی» کمترین نقش را در شکل گیری آن دارند: یکسری ارزشهای ایستای ازلی و ابدی که بر نظرم اجتماعی بطور توتالیته نظارت دارند.

اما از این گذشته، انتقاد من هنوز وارد است، وقتی خود جامعه می شود معیار سنجش چه چیز بر «درستی و نادرستی» آن قضاوت می کند؟ مردم ممکن و این احتمال بسیار هم قوی است که اشتباه بکنند، مانند مردم آلمان که به نازیسم رای دادند، ما برای سنجش خوب و بد یکسری معیارهای بیرونی اصیل داریم، برای مثال ما می دانیم که «حق زندگی» حق پیشفرض و خدادادی همه انسانهاست، چیزی که آنرا نقض بکند ذاتا «بد» فرض می شود(مگر با استدلال خلاف آن اثبات بشود، مثل «قتل از روی ترحم» که بیماران درمان ناپذیر را از رنج خلاص می کند یا «دفاع از خود»)، با این معیار نسبتا ثابت می شود بر خوب و بد موجودیات داوری کرد، وقتی شما این معیار را بی اعتبار می شمارید دیگر با چه چیز می توان اصالت رفتار را بازشناخت؟ اکثریت اگر بخواهند تمام اقلیت را کشتار بکنند(یا چیزی در همین حد غیر منطقی)چه معیار خارجی می تواند برای بازداشتن ایشان از آن کار وجود داشته باشد وقتی خودشان معیار سنجش «درستی و غلطی» همه چیز فرض شده اند؟(توجه دارید که بحث درباره اخلاقیات است نه سیاست، این معیار اکثریتی در قالبهای سیاسی بیشتر توانایی اجرا دارد)، عرف پذیرفته شده ی اجتماعی می تواند غلط باشد، با در نظر گرفتن «زمان و مکان و بایستگی» هم از این احتمال کاسته نمی شود، برای مثال آلمان نازی زمان و مکان چه ربطی به کلیت «اشتباه بودن عرف پذیرفته شده» وجود دارد؟


به طوره کلی "خوب" و "بد" یک چیزه ثابت نیست و در هر قومی بنا بر ارزش های آنان که می تواند این ارزش ها درست باشد یا نادرست که در گذر زمان نیز تغییر پذیر خواهد بود متفاوت می باشد

خوب این حرف بسیار جالبی است، بدون تردید من در کلیت آن با شما موافقم(نسبی بودن ارزشها)ولی نه درباره گستره ای که برای صدق آن تصویر می کنید. برای من توضیح بدهید شما که به «اخلاقیات نسبی میان ملل مختلف» باور دارید با چه دلیل و استدلالی جامعیت این «نسبیت» میان «افراد» را به رسمیت نمی شناسید؟ چرا نمی گویید « خوب و بد میان افراد انواع مختلفی دارد » ، زیرا بدیهی است این گزینه ی دوم به واقعیت نزدیکتر است، من و شما برداشتمان از خوب و بد متفاوت است، همانطورکه قبلا هم گفتم به شمار آدمهای روی زمین برداشت متفاوت هست، اگر بگویید نه نمی شود، زیراکه نسبیت اخلاقی را در کلیت خود پذیرفته اید، ولی فقط در میان "اقوام" گوناگون، باید یک دلیلی بیاورید که نسبیت عام نیست و «فقط» اقوام گوناگون را شامل می شود، نه «افراد گوناگون» را.

یک ایراد دیگر هم به این بخش از سخن شما وارد است، چه چیز معیارها و ارزشها را غیرجامع می کند؟ اگر برای یک «زن» ازادی پوشش «حقی طبیعی» است، همانقدر که در آمریکا هست، در عراق هم هست، زیرا هر دو به یک اندازه انسان هستند، مگر اینکه شما بگویید سطح «انسان بودن» با منطقه جغرافیایی و قوم و .. دگرگون می شود یا تاثیرپذیر است. یا اینکه اصولا چیزی بنام حق طبیعی برای انسان متصور نیست!

زمانی که همه دارن با هم زندگی می کنند یک فرد نمی تواند ساز مخالف بزند برای مثال اگر یک شخصی ادعا کند که کشتن انسان ها برای او یک ارزش است و "خوب" است اکثریت مردم با او مخالفت می کنند و کار او را "بد" می نامند هر چند اگر هم برای مثال در آینده کشتن آدم کاری پسندیده باشد ! ولی در آن زمان کاری خوب نبوده است
پس تکلیف آزادی های فردی چه می شود؟ انسان برای آنکه شان انسانی اش حفظ بشود باید یک حداقلهایی در حریم خصوصی خود که جنبه ی اجتماعی ندارد یا جنبه ی اجتماعی کمی دارد متصور باشد، اینکه بگوییم «در جامعه مسلمان عراق، زن حق انتخاب پوشش خود را ندارد و نمی تواند ساز مخالف بزند» مانند آنست که بگوییم «در جامعه مسیحی آلمان زنان مسلمان حق داشتن حجاب ندارند». جامعه انسانی گله ی گوسفند نیست که همه یک جور و یک شکل باشند، با این استدلال چطور می شود ***** دیدگاه های مخالف در سیستمهای توتالیتر را محکوم کرد؟ انسان بدون اندیشه ی آزاد، حق انتخاب و فردیت دیگر انسان نیست، چه چیزی، منظورم اینست که چه دلیل منطقی حق ***** این حق خداوندی(یا اگر خداناباور باشید: طبیعی)را به «اکثریت» داده؟


به نظرم باید «کمی» در آرای خود تجدید نظر بکنید.
 

vahid_persian

کاربر فعال مالتی مدیا
کاربر فعال
تاریخ عضویت
6 نوامبر 2006
نوشته‌ها
232
لایک‌ها
0
با سلام مجدد و تشکر از دوستانی که به تاپیک من پاسخ دادند . من متاسفانه نتونستم تا الان تو بحث شرکت کنم .
به نظر من تعریف کار خوب ماهیتی عجیب اما پذیرفتنی دارد .
تعاریف و جمله های زیر همه نظرهای شخصی من هستن .

تعریف انسان خوب : انسانی که " نهایت تلاش" خود را برای انجام دو کار زیر به طور توامنا انجام دهد :
1.تلاش برای پیدا کردن تعریف هرچه بهتر از "کار خوب" .
2.انجام " کار خوب" بر اساس آخرین تعریفی که از آن در هر زمان(زمان فعلی) دارد .
پس میتوان گفت چون هر انسانی قابلیتی خاص خود و شرایطی خاص خود را دارد پس انسانهای مختلف "نهایت تلاش" های مختلفی را دارند . و در انجام دو کار فوق نتایج مختلفی را میگیرند .
بر اساس تعریف فوق هر انسانی اگر تمام تلاشش را بکند هر تعریفی از کار خوب پیدا کند همان کار برایش حکم کار خوب را دارد و انجام آن مسلما یعنی انجام کار خوب و البته بر اساس بند 1 همواره باید تلاش کند که تعریفش را از کار خوب کامل تر کند .
در این بین کسی ممکن است با تمام تلاشش به این برسد که به فرض مثال انتخاب فلان دین کار خوبی است ولی دیگری نتیجه بگیرد که انتخاب دین اساسا کار خوبی نیست . و تا آن زمانی که آنها این دیدگاه را برای خود درست می پندارند(البته با نهایت تلاششان برای رسیدن به هر دو بند) همچنان آن تعریف برای آنها حکم است .
کار بد را هم میتوان کم کاری در اهداف 1 و 2 دانست .
این دو کار است که کار خوب را تعریف می کند .
یک نکته در تعریف فوق وجود دارد . "تلاش کردن"
می توان یک حکم مطلق داد . تلاش نکردن بد است .
شما نمی توانید مثالی بیاورید که تلاش نکردن کار خوبی قلمداد شود . اگر مثالی دارید بزنید .
این بود تعریف من از کار خوب . اگرهر جاش اشتباس بهم بگین . چون با گفتنتون باعث میشین که بند 1 مربوط به من کامل تر بشه :D
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
معمولا غرق شدن در انبوه اصطلاحاتی که خوده فرد معانی و مفاهیم آنها را به درستی درک نکرده است اشتباه محظ است

لذا بجای اینکار توصیه می شود که با ذکر مثال های ساده و مفهوم و به جایه اصطلاحات از تعاریف آنها استفاده بشه که خدایی ناکرده بعضی از آنها در بعضی از سخنان دوستان تحریف نشود
البته من منظورم به شخص خاصی نبود و کلی گفتم وگرنه نقل قول می زدم


در خصوص صحبت شما در مورد خوب و بد بیاید یک لیست از خوب و بدی که همه با آن سر و کار داریم بسازیم تا برایمان حالت ملموس تری داشته باشد

و از خوده شما هم شروع می کنیم برای آوردن مثال از اولین کار و خوب یا بد
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
تعریف انسان خوب : انسانی که " نهایت تلاش" خود را برای انجام دو کار زیر به طور توامنا انجام دهد :
1.تلاش برای پیدا کردن تعریف هرچه بهتر از "کار خوب" .
2.انجام " کار خوب" بر اساس آخرین تعریفی که از آن در هر زمان(زمان فعلی) دارد .
پس میتوان گفت چون هر انسانی قابلیتی خاص خود و شرایطی خاص خود را دارد پس انسانهای مختلف "نهایت تلاش" های مختلفی را دارند . و در انجام دو کار فوق نتایج مختلفی را میگیرند .
بر اساس تعریف فوق هر انسانی اگر تمام تلاشش را بکند هر تعریفی از کار خوب پیدا کند همان کار برایش حکم کار خوب را دارد و انجام آن مسلما یعنی انجام کار خوب و البته بر اساس بند 1 همواره باید تلاش کند که تعریفش را از کار خوب کامل تر کند .
در این بین کسی ممکن است با تمام تلاشش به این برسد که به فرض مثال انتخاب فلان دین کار خوبی است ولی دیگری نتیجه بگیرد که انتخاب دین اساسا کار خوبی نیست . و تا آن زمانی که آنها این دیدگاه را برای خود درست می پندارند(البته با نهایت تلاششان برای رسیدن به هر دو بند) همچنان آن تعریف برای آنها حکم است .
کار بد را هم میتوان کم کاری در اهداف 1 و 2 دانست .
این دو کار است که کار خوب را تعریف می کند .
یک نکته در تعریف فوق وجود دارد . "تلاش کردن"
می توان یک حکم مطلق داد . تلاش نکردن بد است .
شما نمی توانید مثالی بیاورید که تلاش نکردن کار خوبی قلمداد شود . اگر مثالی دارید بزنید .
خوب «دلیل» چیست؟ دلیل این تعریف، و دلیل پذیرش آن از طرف دیگران چیست؟ می توان گفت «تلاش نکردن برای قتل یا دزدی، کار خوبی است!» یا می توان گفت «تلاش نکردن جهت منافع دشمن جنگی کار خوبی است»، و یا «تلاش کردن در جهت نابودی منابع طبیعی، کار بدی است» ! اصولا منظور شما درباره مفهوم تلاش ناروشن و عجیب است، گمان می کنم شما مفهوم تلاش را به شناخت وابسته می دانید و از این جهت گمان می کنید آن بطور خودبخود به روال می افتد، قاتلی هم که صاحب کار خود را برای پول بیشتر می کشد، در جهت «خوبی»(با تعریف خود)دارد «تلاش» می کند، هر انسانی دست آخر به خوب را در «نفع بیشتر برای خود» تعریف می کند و در این گمانی نیست، زیرا وقتی معیاری بیرونی برای سنجش گری نباشد و خود شخص محور شناخت، آنوقت دیگر نمی توان اصالت را محل تردید قرار داد، هرکس به تعریف شخصی از خوب و بد می رسد، اشتباه شما اینست که گمان می کنید خوب و بد موجودیاتی بیرونی و اصیل هستند که انسان باید به آنها برسد، درحالی که برپایه تجربه ی تاریخ، ما می دانیم که تعاریفی هستند برآمده از بایستگی ها و چالشهای اجتماعی.
 

vahid_persian

کاربر فعال مالتی مدیا
کاربر فعال
تاریخ عضویت
6 نوامبر 2006
نوشته‌ها
232
لایک‌ها
0
خوب «دلیل» چیست؟ دلیل این تعریف، و دلیل پذیرش آن از طرف دیگران چیست؟ می توان گفت «تلاش نکردن برای قتل یا دزدی، کار خوبی است!» یا می توان گفت «تلاش نکردن جهت منافع دشمن جنگی کار خوبی است»، و یا «تلاش کردن در جهت نابودی منابع طبیعی، کار بدی است» ! اصولا منظور شما درباره مفهوم تلاش ناروشن و عجیب است، گمان می کنم شما مفهوم تلاش را به شناخت وابسته می دانید و از این جهت گمان می کنید آن بطور خودبخود به روال می افتد، قاتلی هم که صاحب کار خود را برای پول بیشتر می کشد، در جهت «خوبی»(با تعریف خود)دارد «تلاش» می کند، هر انسانی دست آخر به خوب را در «نفع بیشتر برای خود» تعریف می کند و در این گمانی نیست، زیرا وقتی معیاری بیرونی برای سنجش گری نباشد و خود شخص محور شناخت، آنوقت دیگر نمی توان اصالت را محل تردید قرار داد، هرکس به تعریف شخصی از خوب و بد می رسد، اشتباه شما اینست که گمان می کنید خوب و بد موجودیاتی بیرونی و اصیل هستند که انسان باید به آنها برسد، درحالی که برپایه تجربه ی تاریخ، ما می دانیم که تعاریفی هستند برآمده از بایستگی ها و چالشهای اجتماعی.

این مطلب رو مسلم بدانید که پیدا کردن لیستی از کارهای خوب و آرمانی مطلق همواره کار غیرممکنی است . همچنین پیدا کردن یک تعریف علمی دقیق و روشن و خالی از ابهام برای کار خوب هم غیر ممکن است .
حال برای حل این مشکل من تعریف کار خوب را به تلاش شخص برای پیدا کردن مفهوم کار خوب وابسته کردم . و این کار باعث می شود تعاریف بدست آمده از کار خوب نسبت به هر شخص متفاوت باشد . ولی همچنان تعریف کار خوب ماهیت مطلق خود را حفظ کند . و تعریف برای همه ی انسانها صدق کند .
از طرفی بر اساس ماهیت تعریف من "تلاش کردن" ناچار است که وابسته به درک مفهوم کار خوب باشد . و در واقع هدف این تعریف اینست که انسانها براساس تعریف خودشان از کلمه ی خوب (البته با تلاش همیشگی برای کشف مفهوم بهتر از کار خوب و کشف کارهای خوبتر با تعریف جدیدتر) زندگی کنند . چرا که دارایی یک انسان درکش و تلاشش هست .
در تعریف من تلاش کردن مقید به دو بند است . و بر اساس بند اول بار خوب بودن به خود میگیرد و تلاش منفی را در خود جای نمی دهد.و همان طور که شما گفتید من تلاش را وابسته به شناخت دانسته ام .
البته بگذریم از اینکه من ارزش یک دزد حرفه ای را از یک انسانی که فکرش را راکد نگه داشته و نه در جهت خوب و نه در جهت بد رشد می کند بیشتر میدانم .
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
......

«تلاش نکردن برای قتل یا دزدی، کار خوبی است!» یا می توان گفت «تلاش نکردن جهت منافع دشمن جنگی کار خوبی است»، و یا «تلاش کردن در جهت نابودی منابع طبیعی، کار بدی است» !


.....

جواب شما درست نبود و هیچ امتیازی به شما تعلق نمی گیره

می ریم سراغ شرکت کننده بعدی !
 

Mahdy2021

Registered User
تاریخ عضویت
6 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,723
لایک‌ها
74
سن
37
محل سکونت
Iran-Tehran
همه نظر دادن و ما هم نظر می دهیم!!!

آیاشاخصی برای خوب یا بد بودن افکار و اعمال وجود دارد؟

خب اولین چیزی که به ذهن هر کس میرسه عقل خوده ماست به عنوان شاخص!

به این صورت که میگیم با عقل همه چیزو می سنجم و خوب و بد به صورت شخصی ایجاد می شود!

اما سوالاتی پیش میاد!

1-عقل من تابع هیچ شرایط و عوامل بیرونی , زمانی و... نیست و قائم به خود است؟ ......مسلما نه

2-آیا عقل هیچگونه نقصی ندارد؟.......چرا! حداقل 2 نوع نقص دارد: 1-نقص نسبی: اینکه هر روز ما در حال یاد گرفتن چیزهای جدید هستیم و اندیشه و تفکر ما کاملتر میشود و اینکه تکامل شناخت ما تابعی از زمان است و همیشه چیزی وجود دارد که انسان نداند 2-نقص مطلق: اینکه عقل انسان نمی تواند در بعضی مسائل وارد شود و اصلا توان پاسخگویی به سوالتی مانند ( انسان چگونه به وجود آمده؟ هدف از خلقتش چیست؟آیا مقصد نهایی دارد یا زندگی پوچی دارد؟) ندارد


آیا با این نقصها می شود به عقل متکی بود؟


دومین امر هم عرف و جامعه است!

خب هر چیز که جامعه به عنوان خوب میشناسه ما هم خوب می دونیم و بد هم به همین صورت

1-آیا تمام جامعه طرز فکری یکسان دارد و همه در مورد خوب و بد متفق القول هستند؟........مطمئنا که در بسیاری از موارد نظرهایه گوناگون وجود دارد

2-بر فرض که بگوییم ما نظر اکثریت را قبول می کنیم! خب , حالا ما اگر مسافرتی کرده و مثلا از تهران به لس آنجلس رفتیم آیا هنوز خوب و بد یکسان است؟


با این تفرق نظرها در کل جامعه ی بشری آیا می شود خوب و بد واحدی را از عرف برداشت کرد؟

خوب و بد=قسمتی از اخلاق

با این شرایط به این سمت می رویم که اخلاق نسبی است چون هم عقل و هم جامعه در بسیاری از موارد با هم متفاوند یا کاملا در تضادند و در کل اخلاق را می توان تابعی از شرایط و زمان و... دانست!
مکاتب بشری نیز مولود عقل و جامعه هستند و بسیاری از اینها هم معتقد به نسبی بودن اخلاق هستند.


پس آیا شاخص و معیار واحدی برای اخلاق وجود ندارد؟ آیا اخلاق نسبیست؟
73.gif
 

Mahdy2021

Registered User
تاریخ عضویت
6 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,723
لایک‌ها
74
سن
37
محل سکونت
Iran-Tehran
شما نمی توانید مثالی بیاورید که تلاش نکردن کار خوبی قلمداد شود . اگر مثالی دارید بزنید .
حالا وسط حرفام یکی یه ضرب المثلی گفت منم می نویسم:

................ آب در هاون کوبیدن.................
39.gif
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
خود این گزاره هم «اخلاق نسبی است» یک شاخص کلی، یا به قولی «معیار واحدی» برای شناخت پیش روی ما قرار می دهد: توافقات جمعی. اخلاقیات نسبی گرایانه فقط اصالت دگرگونی ناپذیر یک اصل کلی اخلاق را محل تردید می داند(که درست هم هست)، وجود معیاری ثابت در قالبی ایستا را رد نمی کند.

________________________________________________________________

درباره نقش مذهب در اخلاقیات برخی چیزهایی گفته بودند که تا اکنون از دید من پنهان مانده بود، اکنون گمان می کنم غایت همه آنچه که باید گفته شود را باکونین یکجا و در یک بند خلاصه کرده، به روی این جمله باید تأمل کرد، اندیشید و آن را شرحه شرحه کرده، از نو سوار هم کرد، باید آنرا آینه ای از تاریخ دانست که چهره حقیقی اخلاقیات را عریان و برهنه سر تا پا، نمایش می دهد، من آنرا واپسین میخ بر در تابوت اخلاقیات اجتماعی معطوف به ارزشهای الهی نام گذاشته ام. فقط پیشاپیش دوستان را هشدار می دهم، که این جمله، از آن جمله های قشنگی که بر پشت مینی بوسها و سربرگها می نویسند و ذهن برخی را «خوشان خوشان» می کند و بی نیاز از تأمل و دانش و اندیشه است، هرگز نبوده و نیست، پس مراقب باشید! با نیم نگاهی به جامعه ایران می توان دید آنچه باکونین فهمیده و در قالب کلمات ساده، به طور معجزه آسایی بیان کرده بود چه اندازه حقیقت دارد:

« دین با ارائه قالبی فرا انسانی و غیر زمینی از نیک و بد، لزوم اجرای آن در زمین را به تمامی از میان می برد، در کنار این، اربابان قدرت با دست یازیدن به دکترین اخلاق اشتراکی و با توجه به ذات بدی گریز انسان، جامعه را با ابزارهای سیاسی و فرهنگی وادار به یکسان اندیشیدن و یکسان رفتار کردن می کند: آنگونه باشید و رفتار کنید، که بد می شمارید ! »

God and the State_Michael Bakunin _ Pp : 48
 
بالا