برگزیده های پرشین تولز

اخبار ، مقالات و دانستی های نجوم و فضا

andromeda

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2003
نوشته‌ها
194
لایک‌ها
0
اجازه ما هم دست شماست. من چون خودم 5 ساله عضو انجمن آماتوری نجوم هستم بیشتر مطالبم را از مجلات نجومی که می خونم برداشت کردم
آقا دمت گرم منم تو كار نجومم يه گروهه كوچيكيم داريم يه پنج سالي هم هست كه نجوم كار مي كنم خوشحالم مي بينم يكي مثل خودم با علاقه خودم اينجاست .:blush:
بقيه دوستان هم تو اين كارن يعني جايي عضو هستن؟:)
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از andromeda :
آقا دمت گرم منم تو كار نجومم يه گروهه كوچيكيم داريم يه پنج سالي هم هست كه نجوم كار مي كنم خوشحالم مي بينم يكي مثل خودم با علاقه خودم اينجاست .:blush:
بقيه دوستان هم تو اين كارن يعني جايي عضو هستن؟:)
خوشحالم امیدوارم موفق باشید .
راستی از دوستان کسی تونست روز نهم کسوف را رصد کنه .
ولایت ما که همش بارندگی بارون و برف بود خیلی حیف شد .باور کنید هنوز خورشید گرفتگی چند سال پیش یادمه فکر کنم هیچ چیزی به زیبایی اون لحظه ندیدم اونم روی کوه .سایه ای که کم کم نزدیک می شه افت دما سکوتت یک دفعه- تماس اول و بعدشم حلقه زیبای خورشید ...........
باید فکر کنم یه 50 سالی بگذره تا یک کامل دیگش را ببینیم.:eek:
 

andromeda

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2003
نوشته‌ها
194
لایک‌ها
0
نه هيچكي نتونست اينجا هم هوا ابري و باروني بود .:(
خيلي حالمون گرفته شد .
براي بعدي بايد تا سال 2034 ميلادي صبر كنيم ( البته اگه اشتباه نكنم )
خلاصه خوشحالم مي بينم كه يه نفر ديگه هم تو پي تي مثل خودم به نجوم علاقمنده و فعاليت مي كنه .
البته دوست دارم بدونم تو بچه هاي ديگه هم كسي هست كه تو اين موضوع رسما فعاليت داشته باشه ؟:)
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
پاول وينوگرادف روسی، جفری ويليامز آمريکايی و مارکوس پونتس برزيلی ساکنان جديد ايستگاه بين المللی فضايی، آی اس اس، هستند.
موشک سويوز حامل اين سه نفر تا دو روز ديگر به ايستگاه بين المللی فضايی می پيوندد.

اين موشک روز پنج شنبه از مرکز فضايی بايکونور روسيه که در قزاقستان قرار دارد، به مدار زمين پرتاب شد.

پاول وينوگرادف، فرمانده گروه و جفری ويليامز به مدت شش ماه در اين ايستگاه اقامت می کنند تا علاوه بر توسعه و تعمير آن، به انجام آزمايش های علمی بپردازند.

آنها همچنين در فضا راهپيمايی خواهند کرد.

مارکوس پونتس تنها هشت روز مهمان آی اس اس است و هشتم آوريل به همراه ساکنان قبلی آن يعنی بيل مک آرتور آمريکايی و والری توکارف روس به زمين بر می گردد.

'ساکنان جدید'

آقای پونتس ۴۲ سال دارد و بر اساس قراردادی ميان دولت برزيل و سازمان فضايی روسيه به مدار زمين فرستاده می شود.

او يک خلبان نظامی و دانش آموخته مهندسی هوا –فضا است و به مدت هفت سال و نيم برای سفر به آی اس اس مشغول تمرين بوده است.


پاول وينوگرادف ۵۲ ساله و جفری ويليامز ۴۸ ساله برای بار دوم به ايستگاه بين المللی فضايی سفر می کنند.

آقای وينوگرادف که يک مهندس علوم موشک و تحليلگر سيستم های رايانه ای است، پيش از اين در سال ۱۹۹۷ به مدت ۱۹۸ روز در اين ايستگاه سکونت داشته است.

آقای ويليامز که سرهنگ نيروی هوايی آمريکا است، در سال ۲۰۰۰ به ايستگاه بين المللی فضايی سفر کرد و از سال ۲۰۰۲ مشغول کسب آمادگی برای سفر جديد خود بوده است.

قرار است توماس رايتر آلمانی تابستان امسال به وسيله سفينه رفت و برگشت ديسکاوری به وينوگرادف و ويليامز بپيوندد.

آقای رايتر از سوی سازمان فضايی اروپايی به ايستگاه بين المللی فضايی فرستاده می شود.

ساخت اين ايستگاه که هنوز در حال توسعه است از سال ۱۹۹۸ با مشارکت ۱۶ کشور آغاز شده است.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
مریخ سیاره سرخ فام
مریخ ، سیاره سرخ فام منظومه شمسی ، نصف زمین قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکیهای روی زمین است. درست مانند زمین ، یخهای قطبی ، دره‌های عمیق ، کوه ، غبار ، طوفان و فصل دارد. در دشتهای آن مانند ماه ، گودالهای برخوردی حاصل برخورد سنگهای آسمانی دیده می‌شود. با وجود اندازه کوچکش ، بلندترین کوه و بزرگترین دره منظومه شمسی در این سیاره پیدا شده است.
فاصله متوسط از خورشید 227/94 کیلومتر
قطر استوا 6786 کیلومتر
مدت حرکت وضعی 24/62 روز زمینی
مدت حرکت انتقالی 686/98 روز زمینی
سرعت مداری 24/14 کیلومتر در ثانیه
دمای سطحی -120 تا 25 درجه سانتیگراد
جرم (زمین=1) 0/11
چگالی متوسط (آب=1) 3/95
جاذبه (زمین=1) 0/38
تعداد قمر 2
جو مریخ
جو زمین شامل ۷۷ درصد نیتروژن و ۲۱ درصد اکسیژن است. درحالی که در جو مریخ ۹۵ درصد دی اکسید کربن و فقط ۲۰ درصد اکسیژن وجود دارد. آیا فقط یک کپسول اکسیژن و یک ماسک ما را روی مریخ نجات خواهد داد؟ خیر. جو سیاره سرخ بسیار رقیق است، بطوری که بر سطح سیاره فشار جوی معادل یک صدم فشار جو زمین در سطح دریاست. اگر لباس فضایی مناسبی نپوشید که فشار هوای طبیعی را ایجاد کند، ارگانهای درونی بدن ما به دلیل فشار درونی که داریم باد می‌کنند. علاوه بر این جو مریخ محافظ خوبی در برابر تابشهای مرگبار فضایی نیست و طی مدتی نه چندان دراز این تابشها می‌تواند اثرات جبران ناپذیری بر بدن انسان بگذارد. پس باید لباس مخصوصی را به همراه داشت.
مشخصات فیزیک مریخ
مریخ ، سیاره سرخ ، چهارمین سیاره نزدیک به خورشید است. مریخ شباهتهای زیادی با کره زمین دارد. روزهایش کمی از روزهای زمین بلند تر و الگوی فصلهایش شبیه به الگوی فصلهای زمین است، با این تفاوت که طول فصلهایش دو برابر طول فصلهای زمین است. ابر ، آتشفشان ، دره ، کوه ، صحرا و قطبهای سفیدی که در فصول مختلف بزرگ و کوچک می‌شوند، همانند زمین در مریخ نیز یافت می‌شوند. مریخ سیاره‌ای خشک و سرد است که در آن حیات وجود ندارد، سطح مریخ مملو از صخره بوده و پوشیده از غباری قرمز رنگ است. بالاخره اینکه مریخ دارای جوی رقیق و سمی است.
اقمار مریخ
دیموس
دیموس با قطری حدود 13
کیلومتر (8مایل) کوچکتر از
قمر دیگر مریخ (فوبوس) است.<br> فوبوس
فوبوس دارای قطری به اندازه
22 کیلومتر (14 مایل) بوده
با فاصله میانگین 9400 کیلومتر
(5840مایل) به دور مریخ می‌چرخد.
مریخ دارای دو قمر کوچک به نامهای فوبوس و دیموس است. از شکل نا منظم و سیب زمینی مانندشان پیداست که این اقمار سیارکهایی بوده‌اند که گرفتار میدان جاذبه مریخ شده و در مدار این سیاره قرار گرفته‌اند. در سطوح هر دو قمر گودالهایی دیده می‌شود.
حیات در مریخ
رصد کنندگان ، با استفاده از تلسکوپهایشان با زحمت فراوان اطلاعاتی راجع به مریخ جمع آوری کردند. تمام آن اطلاعات اکنون جای خود را به اطلاعات جمع آوری شده بوسیله تعدادی از کاوشگرهای فضایی آمریکایی و روسی بخصوص مارینر 9 داده‌اند. در سال 1976، دو فضاپیمای وایکینگ در کره مریخ فرود آمدند تا نشانه‌ای از حیات در آن بیابند. با توجه به آزمایشهای وسیعی که روی نمونه‌هایی از خاک مریخ انجام شده ، تاکنون امکان وجود حیات در این سیاره اثبات نشده است.
جووانی اسکیاپارلی (1910-1835) ، ستاره شناس ایتالیایی ، چنین تصور کرد که اشکال زاویه داری روی سطح مریخ دیده و آنها را کانال (گذرگاه) نامید. این کلمه به اشتباه ، آبراه ترجمه شد و باعث شد تا مردم باور کنند که مریخیها برای انتقال آب از کانالهای آبی استفاده می‌کنند. همچنین ، تصور می‌شد که نواحی تیره در اندازه‌های مختلف محل رشد گیاهان هستند که با تغییر فصول سال تغییر می کنند. امروزه می‌دانیم که آن گذرگاهها نوعی خطای دید بوده و آن نواحی تیره نیز صخره‌هایی هستند که هنگام از بین رفتن غبار قرمز رویشان ، آشکار می‌شوند.
منظره مریخ
در نیمکره جنوبی مریخ گودالهای شهابسنگی وجود دارند که 3.5 میلیارد سال از عمرشان می‌گذرد . سطح نیمکره شمالی جوانتر است، چرا که قسمت اعظم آن توسط فعالیتهای آتشفشانی اخیر پوشیده شده است. مریخ دارای دو مشخصه منحصر به فرد در منظومه شمسی است: بلندترین کوه آتشفشانی المپ مانس و دره والس مارینریس به عمق 7 کیلومتر (4.5 مایل) و عرض 600 کیلومتر (370 مایل) در این سیاره قرار دارند. همچنین ، گذرگاههای کوچکتری نیز وجود دارند که احتمال می‌رود در گذشته بر اثر جریان آب بوجود آمده باشند.
مریخ سیاره ای است که بیشترین شباهت را با کره زمین دارد، هر چند که اندازه‌اش نصف اندازه زمین است. روز مریخی (فاصله دو طلوع خورشید) فقط 38 دقیقه از روز زمینی طولانی‌تر است. همچنین ، انحراف محور مریخ 1.7 درجه بیشتر از انحراف محور زمین است.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
تاریخچه اکتشافات مریخ (بهرام)
گالیله نخستین کسی است که در سال 1610 با تلسکوپ به دیدار بهرام رفت و دریافت که مریخ نیز از صوری کما بیش همانند ماه برخوردار است. اولین تصویر ارزشمند بهرام بوسیله کریستین هویگنی در سال 1659 تهیه گردید. وی همچنین به چرخش 24 ساعته یا روز بهرام پی برد که در مقایسه با مدت دقیق آن که برابر 24 ساعت و 27 دقیقه و 6/22 ثانیه است. از دقت کافی برخودار است.
جی. دی. کاسینی ستاره شناس ایتالیائی کلاهک های سفید بهرام را در سال 1666 کشف کرد و در سال 1719 جی.مارالدی در دنباله در بررسی های کاسینی، دریافت که کلاهک های قطبی بهرام دقیقاً بر قطب های کره مزبور متمرکز نیستند.
ویلیام هرشل در خلال سالهای 1777 تا 1783 وجود یخ و برف را در کلاهک های قطبی بهرام مسجل دانست و زمان و چرخش محوری آن را که با واقعیت بسیار نزدیک بود، محاسبه کرد. هرشب همچنین از چگونگی نور ستارگانی که در پشت مریخ قرار می گرفتند به جو رقیق بهرام پی برد و افزون بر آن میزان میل محور بهرام را نیز تعیین کرد و دریافت که راستای شفائی محور چرخش سیاره مزبور از ستاره ای بنام ذنب الدجاجه عبور می کند.
بیشتر ستاره شناسان قدیم بر این پندار که لکه های سطح مریخ دریاهای سیاره مزبور می باشند همداستان بودند و نواحی روشن و نارنجی آن را قاره های بهرام می پنداشتند.
در سال 1860 لیائیس ستاره شناس فرانسوی نظریه ای مبنی بر اینکه لکه های سیاره مریخ بستر اقیانوس های پیشینی هستند که از انبوه روئیدنی ها برگزیده، ارائه نمود که تا 20 سال پیش همچنان به قوت خویش باقی بود.
وجود پدیده ای بنام ابرهای بهرام ضمن نقشه برداری از سیاره مزبور محقق گردید و برخی از مریخ شناسان را بر این گمان داشت تا آنها را گونه ای تندبادهای غبارین انگارند.
کانال های بهرام
جی. وی. شیپارلی ستاره شناس اهل میلان، به کمک تلسکوپ های نسبتاً پیشرفته، نقشه جدیدی از مریخ تهیه کرد و خطوط ظریف و مستقیمی را که از میان دشت ها و کویرهای بهرام می گذشتند. کانال های آبیاری مریخیان پنداشت و اظهار نظر کرد که مردمان هوشمند بهرام سیاره خویش بوسیله شبکه ای از کانال های مصنوعی که آب را از نواحی قطبی به مناطق خشک و گرم، یعنی محل سکونت ساکنان خیالی مریخ حمل می کنند. آبیاری می نمایند.
در سال 1886 وجود کانال های بهرام بوسیله دو تن ستاره شناس دیگر بنام پروتین و ثولون که از منعکس کننده های بزرگی برای دیدار بهرام استفاده کرده بودند. تائید گردید و بعد از آنها نیز وجود کانال های مریخ تا مدت ها به گفتگو و مباحث ستاره شناسان گرمی بخشید و پرسی وال لوول بنیانگذار رصدخانه معروف ایالت آریزونا را نیز به مطالعه مریخ تشویق نمود. وی به کمک یک منعکس کننده 61 سانتیمتری به دیدار بهرام شتافت و کتابهای چندی در تائید و چگونگی شبکه کانال های بهرام به رشته تحریر در آورد.
همزمان ستاره شناسان دیگری که آنها نیز از دستگاههای مشابهی استفاده کرده بودند وجود کانال های مریخ را انکار نمودند و آن ها را زائیده خطای دید انگاشتند. این مسئله تا زمان مسافرت سفینه های مارینر همچنان در بوته ابهام و تردید باقی بود تا اینکه سطح سیاره مزبور به یاری چشم های تلویزیونی مارینر در برابر دیدگان زمینی قرار گرفت و به بحث کانال های بهرام برای همیشه پایان داده شد و رسماً اعلام گردید که کانال های بهرام چیزی جز خطای کجثمائی عدسی تلسکوپ ها نبوده و چنین عوارضی اصلاً در سطح بهرام وجود ندارند.
تا چندی پیش، تغییرات دوره ای لکه های تاریک بهرام را به گونه ای اندامهای زیستی وابسته می دانستند و تا زمانی که سفر مارینر 4 با موفقیت انجام یافت. این پندار ما بیش به قوت خود باقی بود. مارنیر 4 در سال 1965 از فاصله ده هزار کیلومتری سطح بهرام عبور کرد و پیام های شگرفی به زمین مخابره نمود و روشن نیست برخوردار است و گاز دی اکسید کربن عنصر عمده آن را تشکیل می دهد. مارینر 4 همچنین مشخص ساخت که لکه های سیاره مریخ از نسبت کم بازتاب پاره ای مناطق که گاه گودال و گاه فلاتهای بلندی هستند، حاصل می گردد.
پوسته بهرام نیز همانند بسیاری از سیارات و اقمار خاکی از به باران های شهابی در امان نمانده و کما بیش آبله گون گردیده است. در سال 1969 سفینه های آمریکائی مارینر 6 و 7از کنار مریخ گذشتند و عکس های بسیار روشن و واضحی از سطح آن به زمین مخابره نمودند. در سال 1971 مارینر 9 درصد از نزدیکی به دور بهرام گردش در آمد و طی کاوش هایی که تا سال 1972 ادامه داشت، هزاران تصویر زیبا و روشن به زمین ارسال نمود. مارینر 9 طی این کاوش ها آتشفشان های بلند و دره های ژرف و بستر رودخانه ها و مسیل های فراوانی را کشف نمود و برای نخستین بار از سراسر کره بهرام به دقت کافی نقشه برداری کرد.
نخستین سفینه از نوع وایکینگ مدارپیما در سال 1975 به مریخ روانه گردید و در ژوئن و اوت سال 1976 به حوالی بهرام رسید و در فاصله کوتاهی به دور سیاره مزبور به گردش پرداخت و پس از نقشه برداری از فرودگاههای مناسب، آرام نشین خویش را در 20 ژوئیه همان سال در نقطه ای به طول 5/47 درجه باختری و عرض 4/22 درجه شمالی فرو نشانید. آرام نشین وایکینگ 2نیز در سپتامبر همان سال در نقطه ای از دست اتوپیا به طول 226 درجه و عرض 48 درجه شمالی بر سطح بهرام فرو نشست و دستگاه لرزه نگار آن با موفقیت آغاز به کارکرد و آشکار گردید که لرزه های بهرام بسیار خفیف بوده و بندرت روی می دهند. بررسی های زمین شناسی نشان می داد که محل فرود آرام نشین های مزبور از همانندی فراوانی از نظر ساختار برخوردار بوده و رنگ اراضی آنها به قرمز متمایل است و آثاری از بستررودخانه های قدیمی در آن مشاهده می گردد و گرد و شیار قرمز رنگی که در هوا معلق است رنگی صورتی به آسمان مریخ می بخشد.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
جو مریخ
بطور کلی جو بهرام در مقایسه با جو زمین از پیچیدگی بسیار کمتری برخودار است. زیرا در مریخ اقیانوسی وجود ندارد تا روی دما و رطوبت اثر گذارد و افزون بر آن جو بهرام لایه ای است بسیار نازکتر و رقیق تر از جو زمین، به همین مناسبت به زودی گرم می شود و به سرعت دمای خود را از دست می دهد.
جو مریخ کمتر از فشار جو زمین است و با فشار جو در ارتفاع سی هزار متری سطح زمین برابری می کند. بدیهی است چنین فشاری به از دست رفتن تعادل و ایستائی مایعات کمک می کند و با جابجائی سطحی مواد، گرد و غبار شدیدی را در جو پیرامون بهرام پراکنده می سازد.
ترکیبات جو بهرام
95 درصد بهرام را دی اکسید کربن فراگرفته است 20 درصد را نیتروژن و بین 1 تا 2 درصد دیگر را هم آرگون اشغال نموده و بقیه به مقدار کمی بخار آب، مونواکسید کربن و اکسیژن و اوزون اختصاص یافته است.
گازهای جو بهرام همانند زمین از رها شدن گازهای درونی که عامل اصلی آنآتشفشانی است، تولید گردیده اند.
وجود کلاهک های سفید قطبی نشانه ای از موجودیت بخار آب در جو سیاره مزبور است. پژوهش های بعمل آمده، نشان می دهد که کلاهک قطب شمال از یخ آب و کلاهک قطب جنوب از یخ دی اکسید کربن تشکیل یافته است.
چگونگی این اختلاف هنوز به درستی روشن نیست، شاید توفان های غبارآلود با دیوباد های مریخ که در نیمکره جنوبی تولید می کردند و به سوی نیمکره شمالی روان می شوند. پدید آورنده این وضعیت باشند.
جو مریخ برخلاف زمین فاقد لایه محافظ اوزون است و درنتیجه سطح آن در برابر تشعشعات فرابنفش خورشیدی بی پناه مانده و اکسیداسیون مواد سطحی را باعث گردیده است.
بررسی های انجام شده نشان می دهد که جو بهرام در گذشته دور بسیار انبوه تر و متراکم تر از جو امروزی بوده و فشار آن با فشار جو زمین برابری می کرده است. وجود گازهائی چون کریپتون، آرگون و نیتروژن موید این گمان بوده و همچنین خشک رودها و مسیل های موجود در سطح سیاره وجود آبهای سطحی را یادآور می گردند.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
آب و هوای بهرام
آب و هوای بهرام تحت تاثیر عوامل مختلف مانند رفت بسیار زیاد جو و بی پناهی آن در برابر تشعشات خورشیدی بشدت متفاوت است. دیوبادها و توفان های غبارین که به ویژه در موقعیت پری هلیون سیاره شدت می یابند. معادل حرارتی کره مزبور را شدیداً مختل ساخته و ثبات جوی آن را از میان می برند.
در زمستان، اختلاف دما میان نواحی نیمگانی (استوائی) و قطبی به پیدایش بادهای غرب وزان می انجاند و در تابستان پدیده ای بنام بادهای شرق وزان را موجب می گردد.
ابر و مه و نیز از پدیده های طبیعی مریخ بشمار می آیند. با تابش خورشیدی بر سطوح یخ بسته صبحگاهی به تولید می گردد و همانند زمین در نواحی پست انباشته می شود. مه در بهرام دو گونه است، مه آنی و مه حاصله از تبخیر یخ دی اکسید کربن.
هنگام زمستان در ارتفاعات زیاد و همچنین نواحی قطبی دما به اندازه ای کاهش می یابد که باعث تکائف دی اکسید کربن می گردد و ابرهائی از یخ خشک تولید می نماید و توفان برف ویخ همه جا را فرا می گیرد.
دیوباد با توفان غمارین
دیوباد که گاه سراسر مریخ را فرا می گیرد یکی از پدیده های بسیار شگفت بهرام است. مدار پیماهای وایکینگ در ماموریت های خویش 35 دیوباد را که دوتای آنها سراسری بوده اند. در طول سال 1977 ثبت نموده اند.
میزان خورنابگیری بهرام را که در موقعیت پری هلیون سیاره به چهل درصد افزایش می یابد. با قید احتیاط می توان یکی از عوامل زایای دیوبادهای مریخ بشمار آورد و نقش کلاهک های قطبی را هم در تولید این پدیده عجیب نباید فراموش کرد.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
سطح مریخ
مریخ نیز مانند ماه پر از گودال است که در اثر برخورد شهاب سنگها بوجود آمده‌اند. فعالیتهای آتشفشانی نیز به عنوان عامل دوم در این کار سهیم هستند. در منطقه‌ای که سلسله تاریس نامیده می‌شود، چهار کوه آتشفشان بزرگ خاموش وجود دارد. نامهای این چهار کوه عبارتند از: الیمپوس ، آسکرائوس ، پاونیس و آرمیا. عکسهایی که سفینه‌ها از مریخ گرفته‌اند، جریانهایی از گدازه را نشان می‌دهند که‌ اکنون سرد و منجمد شده‌اند.
در مریخ نیز ، نواحی هموار تاریکی وجود دارد که زمانی گمان می‌رفت پر از آب هستند. آنها را همانند نواحی تاریک ماه ، دریا می‌نامند. مریخ دشتی است سرخ رنگ ، خالی از حیات و پوشیده ‌از سنگهای تیره. آسمان آن به رنگ صورتی دیده می‌شود که به سبب پراکنده بودن غبار در جو است.
سیاره مریخ به کمک تلسکوپ مانند یک قرص سرخ رنگ دیده می‌شود ، سطح آن ، نواحی مختلف تاریک و روشن و همچنین در قطبهای جنوب و شمال ، کلاهکهای سفید یخی دارد. مریخ نیز مانند زمین دارای گردش فصلی است. هنگامی ‌که یک نیمکره تابستان را می‌گذراند، نیمکره دیگر در زمستان است. در نیمه تابستان سیاره ، به علت گرمای خورشید ، کلاهکهای قطبی ذوب و کوچکتر می‌شوند و در همین موقع در نیمه دیگر که سرد و زمستانی است، کلاهکها بزرگتر می‌شوند. در یک سال مریخی که حدود دو سال زمینی طول می‌کشد، در سطح آن به ویژه در اطراف کلاهکهای یخی ، تغییرات مختلفی روی می‌دهد. نمودهای روی یخ و تغییر آنها ، سالها اخترشناسان را به این فکر وامی‌داشت که نوعی از گیاهان ساده در سطح آن وجود دارند.
اشکال سطحی مریخ از فاصله دور
چون یک ستاره‌شناس بایستی از میان جو سیمای مریخ را نظاره کند، معمولا سیمای مذکور به وضوح دیده نمی‌شود. یک تلسکوپ کوچک ، ویژگیهای اصلی سطح ، کلاهکهای قطبی سفید ، نواحی نارنجی متمایل به قرمز و سطوح تاریکتر را نشان می‌دهد. اشکال سطحی قابل روئیت روی مریخ ، در مقابل رنگ نارنجی متمایل به قرمز بقیه سطح ، ظاهرا سطوح خاکستری متمایل به سبز تیره هستند. این سبزی تولید شده ناشی از خطای بینایی است که تباین بین سطوح نورانی و تاریک منشا آن هستند.
نواحی تاریک واقعا سبز نیستند، آنها در واقع قرمز با شدت خیلی زیاد و در ناحیه قرمز طیف می‌باشند. نواحی نارنجی و زرد قهوه‌ای تقریبا 70 درصد سطح مریخ را تشکیل می‌دهند. آنها ظاهر متمایل به قرمزی را به مریخ می‌دهند.
علت سرخی مریخ
تمامی ‌این سیاره به صورت بیابانی وسیع است. نه در سطح آن آب جریان دارد و نه در جو آن آبی وجود دارد. عکسهای رنگی ، چشم‌انداز کاملا خشک و بی‌حاصلی را نشان می‌دهد که پوشیده از سنگهای پراکنده است. رنگ سرخ این سیاره به سبب سنگهایی است که دارای اکسید آهن (زنگ آهن) هستند. از این سنگها در زمین نیز یافت می‌شود. تنها سطح مریخ این رنگ را دارد، زیرا سفینه‌های وایکینگ با خاکبرداری نشان دادند که در زیر غبار سرخ ، سنگهایی با رنگ تیره قرار دارند. به دلیل وجود غبار سرخ ، حتی آسمان مریخ نیز به همین رنگ دیده می‌شود. گاهی طوفانهای غباری بزرگ پدیدار می‌شوند و تقریبا هر ده سال ، گردباد عظیمی ‌رخ می‌دهد که تمام سیاره در آن فرو می‌رود.
اشکال سطحی مریخ از فاصله نزدیک
در سال 1969 میلادی سفینه فضایی مارینر 6 و 7 این دیدگاه که قسمتهایی از سطح مریخ شبیه به ماه است، را تایید کرد. این سفینه‌ها از حفره‌های قابل مشاهده مریخ و حتی زیر نواحی نازکتر کلاهکهای قطبی به وفور عکسبرداری کردند. حفره‌های مریخ شبیه حفره‌های بهم فشرده ماه هستند، اما عمق کمتری از حفره‌های ماه دارند. دو نیمکره مریخ صفات اختصاصی مکانی مختلفی دارند. نیمکره جنوبی نسبتا مسطح ، قدیمی‌تر و عمدتا حفره‌دار می‌باشد. نیمکره شمالی جوانتر با شارش‌های گدازه‌ای ، شامل تورفتگیهای متلاشی شده و آتشفشانهای مهیب است. در نزدیکی جدایی استوایی دو نیمکره یک تنگه بزرگ که والس مارینرس نامیده می‌شود، قرار دارد.
حرکت ظاهری مریخ
نیم قطر بلندتر مدار مریخ 1،5237Au است که تنها 1،85 درجه نسبت به دایرة ‌البروج شیب دارد. خروج از مرکز مداری آن دلالت بر این دارد که در نقطه مقابل ، فاصله زمین – مریخ است. جو رقیق مریخ امکان می‌دهد که علائم سطحی آن بخوبی فهمیده شوند. دوره تناوب چرخشی نجومی ‌مریخ 24 ساعت و 37 دقیقه و 22.6 ثانیه و محور چرخش آن نسبت به صفحه مداریش 25 درجه و 12 دقیقه میل دارد. این توافق نزدیک با خصوصیات چرخشی زمین بر این مطلب دلالت می‌کند که اگر در مریخ باشید، می‌توانید این انتظار را که فصلهای مریخی دو برابر فصلهای زمین طول بکشد، کاملا احساس کنید.
پیدایش صخره در مریخ
خاک‌نشین‌های وایکینگ در سال 1976 میلادی در مریخ فرود آمدند. آنها از یک سطح خشک که با تخته‌سنگهای صخره‌ای بزرگ ، در میان شن ، ماسه و لجن واقع شده بودند، عکس گرفتند. اینها سنگهای بازالتی بودند. بعضی‌ها حاوی حفره‌های کوچک بودند که ‌از آنها ظاهرا گاز رها شده ‌است. در زمین چنین بازالتهایی از گدازه‌های آتشفشانی پر از گاز کف‌دار ناشی می‌شوند. صخره‌های مریخ نیز احتمالا چنین سرچشمه‌ای داشتند. خاک مریخ شبیه خاک سفت شده بیابانهای زمین است.
تحول سطحی
تحول مریخ به نیمه راه تحول ماه و زمین رسیده ‌است. بعد از شکل‌گیری مریخ ، تجمع دهانه‌های برخوردی سطح آنرا پوشاند. سپس ، به زودی سیاره پوسته ، گوشته و هسته‌اش را متمایز ساخت. نواحی ضخیم‌تر پوسته به ‌ارتفاعات بیشتری صعود کردند. در مرحله دوم نواحی نازک پوسته شکسته و لبه تارسیس مرتفع شد و در سطوح اطراف ترک ایجاد کرد. در خلال این مدت ، جو اولیه مریخ چگالتر و گرمتر از جو کنونیش بود. مقدار زیادی از بخار آب ، گازهای بیرون آمده آتشفشانی را نگه داشت. ممکن است بارش با شیاردار کردن ، سطح را فرسایش داده و سپس به عمق چند کیلومتری نفوذ کرده باشد.
تحول مقایسه‌ای مریخ با سیارات خاکی
حرارتهای داخلی تولید شده توسط زوال رادیواکتیو ، یا باقیمانده ‌از تشکیل سیاره ، فرآیندهای تحولی سیارات زمین‌مانند را جلو می‌برد. مدت عمر این فرآیندها تقریبا متناسب با شعاع سیاره ‌است. بنابراین همانطوری که ‌انتظار داریم، زمین در این سیارات خاکی بیشترین تحول را پیدا کرده ‌است.
مراحل تحولی سیارات خاکی
تشکیل حرارتهای پوسته و قسمت داخلی
جامد شدن پوسته و زیاد شدن حفره
تشکیل آبگیرها و طغیان کردن آنها
حفره‌دار شدن با شدت کم ، توسط خروج گاز جو
حرکات پوسته‌ای قاره‌ها و آتشفشانها

با این روش می‌توانیم همه وضعیت‌های تحولی سیارات خاکی را مقایسه و متمایز کنیم. هم عطارد و هم ماه تا انتهای مرحله سوم تحول یافتند. آنها سنگواره‌های ثبت شده تاریخ‌وار گذشته تمام سیارات خاکی را فراهم می‌کنند، بویژه نشان می‌دهند که بمباران سنگین و شدید در 4 میلیارد سال قبل سطحها را حفره‌دار کرده ‌است. در مریخ بعضی از آن حفره‌ها بهم فشرده شده یا تغییرات زیادی یافته‌اند که هنوز قابل مشاهده‌اند. در زمین و زهره تحولهای بعدی شواهد آن عصر را محو کرده‌اند.
کاوش مریخ
تلسکوپهای واقع در زمین نمی‌توانستند وجود حیات در مریخ را اثبات کنند. حتی رصدخانه‌ای برای مطالعه سیارات و بویژه مریخ ساخته شد. اما باز ماهیت نمودهای سطح مریخ جزء و اسرار باقی ماند. ولی امروزه ، سفینه‌های فضایی در مریخ فرود آمده و اطلاعات زیادی کسب کرده‌اند. در سال 1976 میلادی (1355شمسی) ، سفینه‌های وایکینگ 1 و 2 در سطح مریخ نشستند. آنها عکسهای رنگی شگفت‌آوری به زمین فرستادند و همچنین آزمایشهایی در مورد خاک آن بعمل آوردند. به غیر از این دو سفینه ، سفینه‌های زیادی به طرف مریخ روانه شده‌اند و در مدارهایی به دور آن قرار گرفته‌اند. هزاران عکسی که آنها تهیه کرده‌اند، اطلاعات ما را در مورد مریخ بسیار افزایش داده است.
وجود حیات در مریخ
ما امروزه می‌دانیم که هیچ نوع رستنی و حتی اشکال ساده آن مانند خزه و گلسنگ هم در مریخ وجود ندارد. اگر هم حیاتی در آن باشد، به صورت گیاهان بسیار ساده‌ای است که هنوز کشف شده‌اند. به ‌احتمال زیاد اکنون در مریخ هیچگونه حیاتی وجود ندارد ولی ممکن است در گذشته بسیار دور ، وضع دیگری در آن حکمفرما بوده باشد. زمانی در این سیاره ، جریانهای پر آب ، به صورت جویبار و رودخانه وجود داشته ‌است. در حال حاضر ، دانشمندان عقیده دارند که تنها آب موجود در مریخ در نواحی کلاهکهای یخی قطبهای آن است که هیچگاه ذوب نمی‌شوند.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
قمرهای مریخ
بهرام دارای دو قمر است که هر دوی آنها در سال 1877 بوسیله آساف هال آمریکائی کشف گردید. وی برای قمرهای مزبور نام های فوبوس به معنی ترس و دیموس به معنی وحشت را انتخاب کرد که هر دو از همراهان خدای اساطیری جنگ با مارس (مریخ) هستند. قمرهای بهرام خیلی کوچکند و با تلسکوپ های زمینی به صورت نقطه های نورانی بسیار کوچکی دیده می شوند.
قمرهای مریخ به سیاره مادر بسیار نزدیکند. بطوری که قمر درونی با فوبوس روی مداری دایره ای شکل به فاصله 9270 کیلومتر از مرکز بهرام به دور سیاره مزبور می گردد و نسبت به سیاره مادر نزدیک ترین قمر در خانواده خورشیدی محسوب می شود. نزدیک بودن قمر مزبور به بهرام و نیروی جاذبه سیاره مادر، حرکت انتقالی سریعی را که یک دور کامل آن 7 ساعت و 39 دقیقه و 27 ثانیه به درازا می کشد، به فوبوس تحمیل می کند. سرعت و نزدیکی فوبوس در وحله اول این پندار را مطرح می سازد که مدار قمر مزبور به صورت مارپیچ رو به سوی سیاره مادر به مرور نزدیک گردیده و سرانجام روزگاری که شاید صد میلیون سال دیگر باشد به سطح بهرام سقوط خواهد نمود. البته تائید یا رد این پندار بایستی به بررسی های بیشتر موکول کرد.
قمر دوم که دیموس نام دارد در مداری به فاصله 400/23 کیلومتر از مرکز مریخ به دور سیاره مادر گردش می کند و مدت گردش این قمر یک روز و 6 ساعت و 21 دقیقه و 16 ثانیه است.
هر دو قمر از نظر چرخش و گردش همزمان هستند (یعنی در هر بار گردش یک باز نیز حول محور خویش می چرخند).
فوبوس به اندازه ای کوچک است که از دیدگاه بهرام تقریباً هم اندازه ناهید در آسمان زمین به چشم می آید و در طول یک سال بهرام، 1300 بار از برابر خورشید عبور می کند، مع الوصف اندازه آن به قدری کوچک است که هیچگاه خور گرفت کامل را موجب نمی گردد و برای عبور از یک لبه به لبه دیگر قرص خورشید فقط به 19 ثانیه زمانی نیازمند است.
دیموس نیز که از خاور طلوع می کند و در فاصله دورتری به گرد مریخ می گردد. خود به قدری کوچک است که از دیدگاه مریخ بیش از بهرام با شعرای یمانی از دیدگاه زمینی به چشم نمی آید. این قمر در طول یک سال مریخ 130 بار از برابر خورشید می گذرد و هر بار عبور آن فقط یک دقیقه و 48 ثانیه به درازا می کشد.
قمرهای فوبوس و دیموس تقریباً بیضوی بوده و ابعاد آنها به ترتیب 28*23*20 کیلومتر برای فوبوس و 16*12*10 کیلومتر برای دیموس می باشد.
برای بررسی هر چه بهتر اقمار مزبور، وایکینگ 1 از 88 کیلومتری فوبوس و وایکنیگ 2 از 28کیلومتری دیموس عبور داده شدند. سرعت گریز قمرهای بهرام بسیار کم است، بطوری که برای فوبوس از 15 متر در ثانیه و برای دیموس از 10 متر در ثانیه تجاوز نمی کند. هر دو قمر فاقد نورند و نسبت بازتاب آنها به ترتیب 5 و 7 درصد می باشد. تراکم اقمار مزبور بسیار کم و حدود 2 گرم در سانتی متر مکعب است.
اصل و منشا این اقمار هنوز به درستی روشن نیست و به بررسی های بیشتری نیازمند است. غالب ستاره شناسان معتقدند که هم فوبوس و هم دیموس از یک منشاء اند و روزگاری هر دو در کمربند سیارگان جای داشته اند.
سطح فوبوس از گودهای شهابی آبله گون است و شباهت فراوانی به ارتفاعات کره ماه دارد. بزرگترین گود این قمر که استیکنی نام دارد و به یاد بود همسر آساف هال یعنی nee stickney نامگذاری شده، 10 کیلومتر قطر دارد که در مقایسه با قطر قمر حفره عظیمی محسوب می شود. علاوه بر گودهای مزبور در چهره فوبوس خطوط و شیارهائی به چشم می خورد که عرض پاره ای از آنها به 500 متر می رسد. چگونگی پیدایش خطوط مزبور را بایستی در شکست ها و انقباض های ناشی از نیروی جاذبه سیاره مادر جستجو کرد.
اما چهره دیموس تقریباً با فوبوس فرق می کند. در این قمر گودی بزرگتر از قطر 3 کیلومتر وجود ندارد و از سوی دیگر چون فاصله آن از مریخ بیشتر از فوبوس است. از این رو تا اندازه زیادی از اثرات جاذبه سیاره مادر در امان مانده و خطوط شکست در آن ظاهر نگردیده است.
سطح قمرهای فوبوس و دیموس از لایه نازکی به قطر حدود یکی میلی متر از غبارهای فضائی پوشیده شده که احتمالاً از ریزش خردیزه های فضائی پدید آمده اند.
یکی از ویژگیهای دیموس آن است که ستبرای غبار لایه آن ضخیم تر از فوبوس بوده و تقریباً غالب گودهای شهابی را پر کرده است.
 

meli

Registered User
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,393
لایک‌ها
23
سن
36
محل سکونت
tehran
بچه ها کسی با تور انجمن نجوم نرفت ترکیه!؟
راستی اگه کسی عکس از کسوف داره بزاره!
ماه گرفتگی کیه دقیقا؟
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
گرامي داشت شب يوري
چهارشنبه ۲۳ فروردين ،‌مردم جهان سالروز پرواز يوري گاگارين،‌نخستين کيهان نورد جهان را گرامي مي دارند
45 سال پيش از اين صداي غرش موتورهاي موشک وستک ۱ آغاز عصر جديدي را در تاريخ بشر اعلام کرد .
در اوج رقابتهاي فضايي دو ابر قدرت زمان ،‌اتحاد جماهير شوروي که پيش از اين تاريخ، تمامي رکوردهاي اوليه را به خود اختصاص داده بود بار ديگر گام بلندي برداشت تا نه تنها شوروي را در اين رقابت جهاني جلو بياندازد بلکه جهان را وارد عصري تازه کند . عصري که انسان توانست قدم از کره خاکي خود بيرون گذارد و براي اولين با به فراسوي جو زمين سفر کند.
يوري الکسويچ گاگارين در ۹ مارس ۱۹۳۴ در منطقه کاليشنو در روسيه متولد شد و پس از پايان تحصيلات خود و علي رغم کوتاهي قدش (قد گاگارين تنها ۱۵۷.۵ سانتيمتر قد داشت) دوره خلباني جنگنده ميگ -۱۵ را سپري کرد و در سال ۱۹۶۰ همراه با ۲۰ نفر ديگر براي تمرينات فضايي انتخاب شد . شايد در آن هنگام هيچ کس گمان هم نمي کرد مرد کوتاه قامتي که در آن بين حضور دارد افتخار جاوداني نخستين بشر فضانورد را از آن خود کند.
يوري در هنگام آغاز سفر تاريخي خود
Yurigagarin-1961-04-12.jpg

اما در روز ۱۲ آوريل ۱۹۶۱،‌ اين گاگارين بود که قدم به بخش فوقاني موشک وستک ۱ گذارد تا دقايقي بعد با ترک جو زمين در مدار سياره مادري قرار گيرد.مدار گرد او ۱۰۸ دقيقه با سرعت ۲۷۴۰۰ کيلومتر در ساعت زمين را دور زد و در بازگشت در نزديکي زمين با چتر نجات بر سطح زمين فرود آمد.
يوري در بازگشت به زمين نه تنها تبديل به قهرماني ملي براي شوروي که به شخصيتي جهاني براي زمين شده بود او نماينده آغاز عصر پروازهاي فضايي سرنشين دار بود اگر چه در پشت سر گاگاين صدها نام کمتر آشنا پنهان شده اند. گاگارين در ۲۷ مارس ۱۹۶۸ در جريان يک پرواز تمريني با ميگ کشته شد و فرصت آن را نيافت تا بار براي بار دوم زمين را از مدار و از فراسوي جو آن ببيند.
تنها ۲۰ سال بعد از پرواز گاگارين و در همان روز بود که نخستين شاتل فضايي به مدار زمين رفت تا يک بار ديگر جهشي غول آسا در پروازهاي سرنشين دار فضايي به وجود آيد.
تقارن اين ۲ رويداد مهم فضايي باعث شده است تا در سراسر جهان به ياد بود اين پرواز تاريخي مراسمي با عنوان شب يوي برگزار شود.
در چند سال اخير نيز گروههاي مختلفي در ايران اقدام به برگزاري مراسمي دراين روز نموده اند و امسال نيز شاخه اماتوري انجمن نجوم ايران از همه گروههاي فعال نجومي کشور دعوت کرده است تا با برگزاري مراسمي عمومي در پارکها،‌فرهنگشراها، مدارس و ساير نقاط و اجراي برنامه هايي چون نمايش اسلايد،‌رصد ماهواره ها و مرور عصر فضا مردم عادي را در جريان اين روز تاريخي قرار دهند.
گروههاي فعال مي توانند پيش از آغاز برنامه خود اطلاعات آن را به سايت شب يوري به نشاني http://www.yurisnight.net ارسال دارند تا نام گروه انها و کشور ايران نيز در ميان صدها گروه برگزار کننده اين برنامه در سراسر جهان قرار گيرد.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
دوستان عزیز فکر کنم بارندگی در ترکیه هم مانع کار رصد خورشید گرفتگی شد پس اگر دوستان اونجا هم رفته باشند نتیجه نگرفتند .
به نظر من در مناطق شمال افریقا و کشور نیجریه بهترین مکان برای رسد بوده .خوب نصیب ما که نشد.......
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
تقسیم بندی اجرام آسمانی
مقدمه
فضا از کهکشانها ، منظومه‌ها ، ستارگان ، سیارات و بسیاری اجرام آسمانی دیگر انباشته شده است. عجایب و عظمت آنها به مراتب از تمامی دیگر پدیده‌های آفرینش بیشتر است. کهکشانها و ستارگان و بطور کلی پدیده‌های آسمانی انبوهی که عجیب و غریب می‌نماید وجود دارند، که پاره‌ای از آنها بوسیله دانشمندان شناسایی شده‌اند. مانند: کوتوله‌های سفید ، ستارگان نوترونی ، ستارگان هیپرونی ، کوازارها و دنباله دارها و سیاه چاله‌ها و ... .
در فضای قابل رویت برای ماده میلیاردها کهکشان جداگانه وجود دارد که بزرگترین آنها نظیر راه شیری و نزدیکترین کهکشان به نام اندرومیدا یا به قول عبدالرحمن صوفی امراة المسلسله که فاصله آن از ما تقریبا 4.5 میلیون سال نوری و قطر زاویه‌ای ان 3.5 درجه و قطر خطی‌اش در حدود 100 هزار سال نوری است و دارای تقریبا یکصد میلیارد ستاره است. هر کهکشان مجموعه‌ای از میلیاردها ستاره است که بعضی از آنها از خورشید بزرگتر و بعضی دیگر بطور قابل توجهی کوچکتر.
سحابیها
در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که ما بین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. سحابیها به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند. به کمک تلسکوپ به ساختمان و ویژگی آنها می‌توان پی برد. بعضی از سحابیها نیز تاریک بوده و مانع عبور نور ستارگانی که در پشت آنها قرار دارند می‌گردند.
سیارات
اجرام تقریبا کروی ، جامد و بزرگی هستند که به دور خورشید می‌گردند. بزرگترین آنها به نام مشتری است که جرمی معادل یک هزارم جرم خورشید را دارد. تا به حال سیستم سیاره‌ای نظیر آن چه به خورشید مربوط است، کشف نگردیده است. سیارات اجرام سماوی نسبتا سرد بوده و انعکاس نور خورشید باعث مرئی شدن آنها می‌گردد
تشخیص سیارات از ستارگان در آسمان شب
* سیارات با نور ناپایدار می‌درخشند، ولی نور ستارگان هم از لحاظ رنگ و هم از لحاظ روشنایی به سرعت تغییر می‌کند.
* سیارات در آسمان حرکت کرده و محل آنها تغییر می‌کند، ولی ستارگان نسبت به هم دارا ی مکانهای تقریبا ثابتی هستند.
* سیارات هنگام رصد با تلسکوپها بصورت قرص نورانی بزرگ دیده می‌شود، در صورتی که ستارگان بصورت نقاط روشن به نظر می‌رسند.
* سیارات را می‌توان در نواحی باریکی از آسمان مشاهده کرد، ولی ستارگان را می‌توان در هر قسمتی از آسمان یافت.
سیارکها
سیاره‌های خرد ، اجرام جامد کوچکی هستند که به دور خورشید می‌چرخند و تفاوت آنها با سیارات در بزرگی آنها است. بزرگترین این سیارکهای خرد به نام سیرس می‌باشند، که قطرش برابر با 800 کیلومتر است. قطر اکثر آنها در حدود 3 کیلومتر می‌باشد. سیارکها نیز توسط انعکاس نور خورشید قابل رویت می‌باشند و آنها را بدون تلسکوپ نمی‌توان دید.
قمرها
قمرها اغلب از اجتماع و تمرکز دیسکهای غبار و گاز در پیرامون سیاره‌ها درست می‌شوند. شش سیاره از نه سیاره بزرگ هر کدام یک یا چند قمر دارند که به دور آنها می‌چرخند. تا به حال 45 قمر در منظومه شمسی کشف کردیده است.
ستارگان دنباله دار
ستارگان دنباله دار اجرام سماوی هستند که گه گاه ظاهر می‌شوند. هر ستاره دنباله دار از یک مسیر نورانی و دنباله طویلی تشکیل شده است. سر آن ممکن است به بزرگی خود خورشید و دم آن نیز در حدود چندین صد میلیون کیلومتر بوده باشد. هر ستاره دنباله دار با وجود اینکه صدها کیلومتر در ثانیه سرعت دارد برای یک چشم غیر مسطح همچون ما، بی حرکت به نظر می رسد. سرعت آنها را می‌توان از تغییر مکانش نسبت به ستارگان زمینه ثابت آسمان تعین کرد.
تا کنون نزدیک به هشتصد ستاره دنباله دار کشف و نامگذاری گردیده است. اکثر ستاره‌های دنباله دار از یک مدار بسته‌ای در حال حرکت هستند. چنین ستارگان دنباله دار اهمیت زیادی داشته و بعد از یک پریود به نزدیکی زمین آمده و مشاهده شده‌اند، که مشهورترین آنها ستاره دنباله دار هالی است. مدارهای ستارگان دنباله دار دیگر سهمی یا هذلولی است و به احتمال زیاد اینها فقط یک بار در مجاورت زمین ظاهر و رویت گردیده ، دور می‌زنند و سپس رفته و دیگر به نزدیکی زمین نمی‌گردند.
شهابوارها
اجسام جامد و ریز دیگری به اندازه ته سنجاق هستند، در فضا دیده می‌شوند. اکثرا گروهی از این شهابها به طرف زمین حرکت کرده و در جو آن به دام میدان مغناطیسی حاکم بر کره زمین می‌افتد. در اثر برخوردشان در فاصله 150 کیلومتری جو زمین و در اثر اصطکاک آن ، جسم سوخته و غبار آن به طرف زمین سقوط می‌کنند. نور حاصل شده از این برخورد را به نام شخانه می‌نامند. در واقع می‌شود اظهار کرد هر ساله چندین صد تن از غبار شخانه بر سطح زمین می‌نشینند. معمولا شهابها در فاصله 80 کیلومتری سطح زمین کاملا از بین می‌روند، ولی بعضی اوقات احتمال دارد که کاملا تحلیل نگردند و بصورت شهاب سنگ به سطح زمین برسند.
نامگذاری اجرام اعماق فضا
برخی اجرام غیر ستاره ای از جمله کهکشانها و سحابیها با عناوین رایجی نامیده می‌شوند، ولی برخی تنها با یک شماره مشخص می‌شوند. در سال 1774 شارل مسیه (1817 - 1730) فهرستی شامل 45 جرم آسمانی منتشر کرد و طی یک دهه بعد از آن به این تعداد افزود. نام هر یک از اجرام این فهرست متشکل از حرف ام (حرف اول مسیه) و یک عدد بدنبال این حرف است. نام بسیاری دیگر از اجرام آسمانی متشکل از ان. جی.سی و یک عدد است. این طرز نامگذاری در فهرستی که توسط ستاره شناس دانمارکی ، جان لودویک امیل دریر (1926 - 1852) ، منتشر شد، معرفی شده است. این فهرست ، فهرست عمومی نوین نامگذاری شده است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
منجمان کشف کرده اند که اورانوس دارای حلقه ای آبی رنگ است. اين دومين سياره منظومه شمسی است که معلوم می شود حلقه ای به اين رنگ دارد.
اين حلقه نيز مانند حلقه آبی کيوان، وجود خود را احتمالا مديون قمر کوچکی است که در آن جا خوش کرده است.

دانشمندان گمان می کنند که نيروهای ظريف عمل کننده بر غبار موجود در حلقه باعث می شود که ذرات کوچکتر به مسير خود ادامه دهند درحالی که ذرات بزرگتر جذب قمر می شوند.

تيم محققان آمريکايِی در گزارشی که در نشريه ساينس منتشر شده می گويد که ذرات کوچکتر رنگ آبی را منعکس می کنند و باعث می شوند حلقه به اين رنگ جلوه کند.

کليه ساير حلقه ها - در اطراف مشتری، کيوان، اورانوس و نپتون - متشکل از ذرات هم بزرگ و هم کوچک هستند، که ظاهری قرمز رنگ به آنها می بخشد.

آبی روشن

منجمان از مدت ها قبل می دانند که سياره عظيم گازی اورانوس در احاطه حلقه های متشکل از موادی تيره، گاه به قطر ده متر، است.

اما دسامبر گذشته، تلسکوپ فضايی هابل موفق به کشف دو حلقه ديگر - حلقه های دوازدهم و سيزدهم - شد.

ستاره شناسان سيستم حلقه ها را در طول موج های مادون سرخ با کمک تلسکوپ کِک (Keck) در هاوايی رصد کردند.

اما بيرونی ترين حلقه، و قمر يخی آن ماب (Mab)، برعکس حلقه قرمز رنگ داخلی در طيف نوری مادون سرخ قابل رؤيت نبود.

تيمی تحت سرپرستی ايمکه دی پاتر، استاد رشته نجوم در دانشگاه کاليفرنيا در برکلی، کشف کردند که اين حلقه به رنگ آبی روشن است که با توجه به شناخت های بشر از منظومه شمسی عجيب به نظر می رسد.


کيوان دارای خيره کننده ترين حلقه ها در ميان سيارات منظومه شمسی است

پروفسور دی پاتر گفت: "رنگ آبی نشانه آن است که اين حلقه غالبا از موادی با ابعاد زيرميکرونی (کمتر از يک ميليونيوم متر) تشکيل شده، که بسيار کوچکتر از مواد موجود در اکثر حلقه های ديگری است که قرمز به نظر می رسند."

اين ذرات ريز - يک هزارم ضخامت موی انسان - عمدتا نور آبی را منتشر و منعکس می کنند، تقريبا مثل ملکول های بسيار ريزی در اتمسفر زمين که باعث می شود آسمان زمين آبی به نظر برسد.

حلقه های رايج تر به قرمز می زنند زيرا آنها همچنين حاوی ذرات بسيار بزرگتری هستند و همچنين ممکن است حاوی مواد سرخ رنگ مثلا آهن باشند.

به نظر می رسد که حلقه های بيرونی و آبی رنگ کيوان و اورانوس شباهت چشمگيری به يکديگر داشته باشند، حداقل به اين دليل که هر دو دارای قمرهای کوچک هستند.

رقص ماه

پروفسور دی پاتر می گويد: "اين قمر در داخل حلقه دور سياره می گردد و دائما هدف اصابت ذرات بسيار ريز (ميکرو شهاب ها) قرار می گيرد. از آنجا که اين قمر هيچ نوع اتمسفری ندارد، اين ذرات با سرعت بالا به سطح آن برخورد می کنند و باعث برخاستن مواد و ذرات از روی سطح می شوند."

"از آنجا که قمر خيلی کوچک است، ذرات متراکم از قوه جاذبه قمر فرار می کند و در مداری حول سياره مرکزی به گردش درمی آيند."

"ذرات کوچکتر به گردش در مداری حول سياره ادامه می دهند اما ذرات بزرگتر بار ديگر به ماه برخورد می کنند."

اين مطالعه در همکاری با مارک شوالتر از موسسه "ستی" (Search for Extra-Terresterial Intelligence) در کاليفرنيا و هايدی هامل از موسسه علوم فضايی در کلورادو و سران گيبارد از آزمايشگاه ملی ليورمور در کاليفرنيا انجام شد.

دانشمندان قصد دارند سال آينده، زمانی که حلقه های محو اورانوس آشکارتر می شود، رصدهای تازه ای انجام دهند.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
نخستين نتايج به دست آمده از ماموريت فضايی "استارداست" حاکيست که اجرام دنباله دار از آتش و همچنين يخ آفريده شده اند.
کپسولی که حاوی بيش از يک ميليون ذره کوچک جمع آوری شده توسط فضاپيمای استارداست از يک دنباله دار بود، در ماه ژانويه در ايالت يوتای آمريکا بر زمين فرود آمد.

دانشمندان آژانس فضايی آمريکا، ناسا، می گويند برخی از آن دانه ها و ذرات شامل موادی هستند که در دمای بسيار بالا تشکيل شده اند که اکتشافی غيرمنتظره است زيرا دنباله دارها در محيط بسيار سرد نقاط دورافتاده منظومه شمسی شکل گرفته اند و هرگز در معرض چنين حرارتی نبوده اند.

خورشيد و سيارات در حدود چهار ميليارد و 600 ميليون سال قبل به تدريج از ميان صفحه مدوری از غبار و گاز که به سحاب خورشيدی موسوم است پا به هستی گذاشتند.

اين صفحه مدور سحابی متشکل از يک ناحيه داغ درونی و يک ناحيه سرد بيرونی، جايی که امکان شکل گيری يخ و دوام آن وجود داشت، بود.

آن دسته از کانی هايی که در نمونه های استارداست پيدا شده و ظاهرا در محيط بسيار داغ شکل گرفته، ممکن است در ناحيه درونی سحابی مذکور، جايی که دمای آن از هزار درجه سانتيگراد تجاوز می کرد، به وجود آمده باشند.

اما دونالد برانلی، دانشمند ارشد ماموريت استارداست می گويد اين ذرات بايد توسط چيزی به ناحيه سرد بيرونی که "سيبری منظومه شمسی" بود منتقل شده باشند.

"وقتی اين دانه ها شکل گرفتند، گداخته بودند - اين دانه ها از شدت داغی به سرخی يا سفيدی می زدند."

نمونه های وافر

جزئيات اين تحليل در کنفرانس علوم اقماری و کروی در شهر هوستون تگزاس عرضه شد.

فضاپيمای استارداست در ژانويه 2004 به دنباله دار "وايلد 2" رسيد و با پرواز از فاصله 240 کيلومتری هسته آن اقدام به جمع آوری ذرات آن که در فضا پخش می شود کرد.



فضاپيما سپس در آغاز سال 2006 هنگام پرواز از مجاورت زمين، کپسول حاوی نمونه ها را پرتاب کرد.

اين کپسول که ساخت ناسا است روز 15 ژانويه در صحرای يوتا فرود آمد. اين نخستين نمونه دنباله دارهاست که به زمين بازگردانده می شود.

کانی های شکل گرفته در محيط داغ که در کپسول استارداست ديده می شوند نادر نيستند و ظاهرا در يک چهارم ذراتی که تاکنون معاينه شده اند ديده می شوند.

يکی از اين کانی ها به نام "فورسترايت" که درجه ذوب آن دو هزار درجه سانتيگراد و درجه ميعان (تبديل از حالت گاز به حالت مايع) آن 1127 درجه سانتيگراد است قبلا در اجرام دنباله دار کشف شده بود.

اما ساير کانی های يافت شده در کپسول استارداست به مواد به اصطلاح "سی اِی آی" (CAI) که شامل کلسيم و آلومينيوم است و در دماهای حتی بالاتر شکل می گيرد شباهت دارند.

مايک زولنسکی، از ديگر محققان استارداست می گويد: "سوالاتی که اين مساله پديد می آورد از پاسخ هايی که فراهم آورده کمتر نيست. ما هنوز پاسخی برای آنها پيدا نکرده ايم."
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
ستاره چیست ؟
ستارگان اجرامی هستند آسمانی که دارای منبع انرژی بوده (به سه صورت انرژی گرانشی ، حرارتی و هسته‌ای) و این انرژی را با تابش خود بصورت امواج الکترومغناطیسی خرج می‌کند (از امواج رادیویی تا اشعه گاما).
مقدمه
بطور کلی ستارگان دارای مراحل مختلف جنینی ، کودکی و جوانی و پیری هستند. پس از اکتشاف برابری جرم و انرژی توسط انیشتین ، دانشمندان تشخیص دادند، که کلیه ستارگان باید تغییر و تحول یابند. هر ستاره هنگامی که نور (انرژی) پخش می‌کند، مقداری از ماده خویش را مصرف می‌کند. ستارگان همیشگی نیستند، روزی به دنیا آمده‌اند و روزی هم از دنیا خواهند رفت. ستارگان گویهای بزرگی از گاز بسیار گرم هستند که بواسطه نورشان می‌درخشند.
در سطح دمای آنها هزاران درجه است و در داخل دمایشان بسیار بیشتر است. در این دماها ماده نمی‌تواند به صورتهای جامد یا مایع وجود داشته باشد. گازهایی که ستارگان را تشکیل می‌دهند بسیار غلیظتر از گازهایی هستند که معمولا بر سطح زمین وجود دارند. چگالی فوق العاده زیاد آنها در نتیجه فشارهای عظیمی است که در درون آنها وجود دارد. ستارگان در فضا حرکت می‌کنند، اما حرکت آنها به آسانی مشهود نیست. در یک سال هیچ تغییری را در وضعیت نسبی آنها نمی‌توان ردیابی کرد، حتی در هزار سال نیز حرکت قابل ملاحظه‌ای در آنها مشهود نمی‌افتد.
نقش و الگوی آنها در حال حاضر کم و بیش دقیقا همان است که در هزار سال پیش بود. این ثبات ظاهری در نتیجه فاصله عظیمی است که میان ما و آنها وجود دارد. با این فواصل چندین هزار سال طول خواهد کشید تا تغییر قابل ملاحظه‌ای در نقش ستارگان پدید آید. این ثبات ظاهری مکان ستارگان موجب شده است که نام متداول (ثوابت) به آنها اطلاق شود. اختر فیزیکدانان بر این باورند که در بعضی کهکشانها ، از جمله کهکشان راه شیری ، ستارگان نوزاد بسیاری در حال تولد هستند، افزون بر آن که پژوهشگران اظهار می‌دارند تکامل ، تخریب و محصول نهایی یک ستاره ، به جرم آن بستگی دارد. در واقع سرنوشت نهایی ستاره که تا چه مرحله‌ای از پیشرفت خواهد رسید با جرم ستاره ارتباط مستقیم دارد.
نحوه تشکیل ستاره
گوی آتشین مورد نظر در نظریه انفجار بزرگ ، حاوی هیدروژن و هلیوم بود، که در اثر انفجار بصورت گازها و گرد و غباری در فضا بصورت پلاسمای فضایی متشکل از ذرات بسیاری از جمله الکترونها ، پروتونها ، نوترونها و نیز مقداری یونهای هلیوم به بیرون تراوش می‌کند. با گذشت زمان و تراکم ماده دربرخی سحابیها شکل می‌گیرند. این مواد متراکم رشد کرده و توده‌های عظیم گازی را بوجود می‌آورند که تحت عنوان پیش ستاره‌ها معروفند و با گذشت زمان به ستاره مبدل می‌شوند. بسیاری از این توده‌ها در اثر نیروی گرانش و گریز از مرکز بزرگ و کوچک می‌شوند، که اگر نیروی گرانش غالب باشد، رمبش و فرو ریزش ستاره مطرح می‌شود و اگر نیروی گریز از مرکز غالب شود، احتمال تلاشی ستاره و شکل گیری اقمار و سیارات می‌رود.
مقیاس قدری
همه ستارگان به شش طبقه روشنایی که قدر نامیده می‌شود، تقسیم شده‌اند. روشنترین ستارگان دارای قدر اول و کم نورترین ستارگان که توسط چشم غیر مسلح قابل روءیت بودند به عنوان ستارگان قدر ششم و بقیه ستارگان داراب قدرهای بین 16 - 1 هستند. قدر یک ستاره عبارت است از: سنجش لگاریتمی از روشنایی ستارگان ، اگر قدر یک ستاره را با m نمایش دهیم، داریم:
(قدر ظاهری) 2.5logL + Cte = m-
که مقدار ثابت Cte همان صفر مقیاس قدری است.
روشنایی ستاره
مقدار انرژی تابیده شده از ستاره به واحد سطح زمین را روشنایی یک ستاره می‌نامند. مقدار ثابت (صفر مقدار قدری) را طوری انتخاب می‌کنند که قدر ستاره α چنگ رومی (Vega) برابر صفر شود. علامت منفی در فرمول نشان می‌دهد که قدر روشنایی ستاره بالا باشد، دارای قدر پایین خواهد بود.
رنگ ستارگان
هر وسیله‌ای که برای آشکارسازی نور بکار می‌رود دارای حساسیت طیفی است. مثل چشم انسان که اولین وسیله‌ای است برای آشکارسازی نور و حساسیت چشم برای نورهای مختلف یکسان نیست. هر وسیله دیگری هم که برای اندازه گیری نور بکار می‌رود مثل فیلمهای عکاسی برای نورهای با طول موجهای متفاوت ، دارای حساسیت یکسان نیست. پس روشنایی یک جسم بستگی به نوع وسیله اندازه گیری شده دارد. بر این اساس قدرهای مختلفی داریم، که یکی از آنها قدر دیدگانی و دیگری قدر عکسبرداری می‌باشد.
طیف ستارگان
هنگام مطالعه طیف ستارگان (یا همان بررسی کیفی ستارگان) مشاهده می‌شود که اختلاف فاحشی بین ستارگان وجود دارد. از آنجایی که وجود هر خط سیاه در طیف ستاره بیانگر وجود یک عنصر شیمیایی ویژه در اتمسفر آن ستاره است، شاید به نظر می‌رسد که علت اختلاف در طیف ستارگان بخاطر اختلاف در مواد شیمیایی سازنده ستارگان باشد. ولی در نهایت چنین نیست، بلکه علت اختلاف طیف ستارگان دمای ستارگان می‌باشد. چون ستارگان دارای دماهای متفاوتی هستند، طیف آنها نیز متفاوت است.
اندازه گیری دمای ستارگان
در مورد ستارگان امکان اندازه گیری دمای جنبشی (دمایی که توسط دماسنج اندازه گیری می‌شود) وجود ندارد. زیرا نمی‌توانیم ترمومتر را در قسمتهای مختلف ستاره قرار داده و این دما را اندازه گیری کنیم. از طرفی لایه‌های مختلف ستاره دارای دماهای مساوی هستند و هر چه از لایه‌های خارجی به طرف لایه‌های داخلی حرکت کنیم دما افزایش می‌یابد. بنابراین تعریف دمای منحصر به فردی که مربوط به هر لایه از ستاره باشد غیر ممکن است.
اندازه گیری فراوانی عناصر در ستارگان
در حالت کلی مشاهده خطوط طیفی مربوط به یک عنصر در طیف یک ستاره دلیل بر وجود آن عنصر در اتمسفر این ستاره است و برعکس این ممکن نیست. یعنی عدم حضور خطوط طیفی یک عنصر در طیف یک ستاره دلالت بر عدم وجود آن عنصر در اتمسفر ستاره را ندارد، زیرا علاوه بر حضور یک عنصر لازم است، شرایط فیزیکی (دما و فشار) برای تشکیل خطوط طیفی آن عنصر برقرار باشد، تا بتوانیم خطوط طیفی آن عنصر را مشاهده کنیم. با توجه به اینکه شدت خطوط جذبی بستگی به فراوانی آن عنصر دارد، بنابراین می‌توانیم از روی شدت خطوط طیفی ، فراوانی عناصر را در ستارگان تعیین کنیم.
جرم ستارگان
اطلاعات مربوط به جرم ستارگان از مسائل بسیار مهم به شمار می‌رود. تنها راهی که برای تخمین جرم یک ستاره در دست داریم آن است که حرکت جسم دیگری را که بر گرد آن دوران می‌کند مورد مطالعه قرار دهیم. ولی فاصله عظیمی که ما را از ستارگان جدا می‌کند، مانع آن است که بتوانیم سیارات متعلق به همه آنها را ببینیم و حرکت آنها را مورد مطالعه قرار دهیم. عده زیادی ستاره موجود است که جفت جفت زندگی می‌کنند و آنها را منظومه‌های مزدوج یا دو ستاره‌ای می‌نامند. در چنین حالات بایستی حرکت نسبی هر یک از دو ستاره مزدوج مستقیما مطالعه شود، تا از روی دوره گردش آنها جرم نسبی هر یک بدست آید. در حضور ارتباط میان جرم و نورانیت ستارگان ، نخستین بار بوسیله سرآرتورادینگتون اظهار شد که نورانیت ستاره‌ها تابع معینی از جرم آنها است، و این نورانیت با زیاد شدن جرم به سرعت ترقی می‌کند.
منابع انرژی ستارگان
برای هر ستاره‌ای سه منبع انرژی را می‌توان نام برد که عبارتند از:
1-انرژی پتانسیل گرانشی
می‌توان فرض کرد که خورشید یا ستارگان در حال تراکم تدریجی هستند و بدین وسیله انرژی پتانسیل گرانشی خود را بصورت انرژی الکترومغناطیسی به محیط اطراف تابش می‌کنند.
2-انرژی حرارتی
می‌توان فرض کرد که ستارگان و خورشید اجرام بسیار داغ آفریده شده‌اند و با تابش خود به محیط اطراف در حال سرد شدن هستند.
3-انرژی هسته‌ای
می توان فرض کرد که در ستارگان هسته‌های سبکتر همجوشی کرده و انرژی آزاد شده در این همجوشی منبع انرژی ستارگان را تأمین می‌کند، یا می‌توان فرض کرد که در ستارگان هسته‌های سنگینتر از طریق واپاشی به هسته‌های سبکتر تبدیل شده و انرژی آزاد شده از این واپاشیها انرژی ستارگان را تأمین می‌کند.
مرگ ستارگان
سه طریق برای مرگ ستارگان وجود دارد. ستارگانی که جرم آنها کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید است. این ستارگان در نهایت به کوتوله‌های سفید تبدیل می‌شوند. ستارگانی که جرم آنها بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید است، در نهایت به ستارگان نوترونی و به سیاه چاله‌ها تبدیل خواهند شد. دیر یا زود سوخت هسته ای ستارگان به پایان رسیده و در این صورت ستاره با تراکم خود انرژی گرانشی غالب آمده و این تراکم (رمبش) تا تبدیل شدن الکترونهای آزاد ستاره به الکترونهای دژنره ادامه پیدا می‌کند، که در این صورت ستاره به یک ستاره کوتوله سفید تبدیل شده است. برخی از ستارگان از طریق انفجارهای ابرنواختری به ستارگان نوترونی تبدیل می‌شوند. ستارگانی که بیشتر از 1.4 و کمتر از سه برابر جرم خورشید دارند، به ستاره نوترونی تبدیل شده و آنهایی بیشتر از سه برابر جرم خورشید دارند، عاقبت به سیاه چاله تبدیل می‌شوند. سیاه چاله آخرین مرحله مرگ ستاره می‌باشد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
مارکوس پونتس، نخستين برزيلی که به فضا رفته است، پس از سفری نه روزه به ايستگاه بين المللی فضايی به زمين بازگشته است.
يک کپسول فضايی حامل آقای پونتس، بيل مک آرتور آمريکايی و والری توکارف روسی، اوايل روز يکشنبه در استپ های قزاقستان فرود آمد.

مقام های اتاق فرمان در مسکو گفتند: "سويوز به نرمی فرود آمده است."

حال هر سه خدمه کپسول پس از سفر سه ساعت و نيمه برگشت به زمين خوب گزارش شد.

کپسول آنها در ساعت سه و 47 دقيقه صبح به وقت مسکو فرود آمد.

سويوز روز شنبه گذشته در کنار ايستگاه بين المللی فضايی پهلو گرفته بود.

آقای پونتس پرچم برزيل و پيراهن تيم ملی فوتبال برزيل را با خود به فضا برده بود به اين اميد که شانس موفقيت تيمش در جام جهانی را افزايش دهد.

او يک خلبان نظامی و دانش آموخته مهندسی هوافضا است و به مدت هفت سال و نيم برای سفر به آی اس اس مشغول تمرين بوده است.

ماموريت مارکوس پونتس کمتر از سه سال پس از انفجار يک راکت فضايی برزيلی در هنگام پرتاب که 21 کشته به جا گذاشت انجام شد.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
سحابی
مقدمه
در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه می‌توان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستاره‌ای تشکیل شده است. سحابیهای تابان ابرهایی گازی هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند.
بعضی از سحابیها تاریک بوده و تنها هنگامی که مانع عبور نور ستارگان یا سحابیهای تابان پشتشان می‌شوند، می‌توان آنها را دید. خیلی چیزهایی که زمانی سحابی نامیده می‌شدند، از نو طبقه بندی شده‌اند. در قرنهای پیشین این اشیاء در نظر ستاره شناسان ساختارهای ابر مانند مه آلود بودند، ولی بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند این به ظاهر سحابیها را به عنوان کهکشان یا خوشه‌های ستاره‌ای شناسایی کنند.
سحابیهای تاریک
سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر می‌گذرند، جذب می‌کند. سحابیهای تاریک ، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطه‌ای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره می‌شود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.
سحابیهای سیاره‌ای
ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لایه‌های گازی بیرونی شان را به دور می‌اندازند. این لایه‌ها پوسته منبسط شونده‌ای از گازهای تابان را تشکیل می‌دهند که سحابی سیاره‌ای نامیده می‌شوند. علت این نامگذاری این است که ویلیام هرشل ، منجم آلمانی الاصل (1822 - 1783) ، تصور کرد که این پوسته‌ها شبیه سیاره‌اند. شاید از دید ناظر زمینی ، این پوسته گازی به شکل ساعت شنی ، حباب یا حلقه به نظر آید. این سحابی با سرعت تقریبی 20 کیلومتر (12 مایل) در ثانیه رو به بیرون حرکت می‌کند و بعد از 35 هزار سال در محیط میان ستاره‌ای پراکنده خواهد شد.
امواج انفجاری
موجهای ضربه ای انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کیلومتر در ثانیه در محیط میان ستاره‌ای سیر می‌کنند. این موجهای ضربه‌ای مواد میان ستاره‌ای را آشفته می‌کنند و شاید فرآیند فرو ریزش گرانشی را که سرانجام باعث تشکیل ستارگان در ابرهای میان ستاره‌ای می‌شود، آغاز می‌کنند. از هنگام اختراع تلسکوپ ، هیچ ابر نواختری در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختری بوجود می‌آمد، تا چندین ماه ، در آسمان به تابناکی ماه می‌درخشید. اگر آن ابر نواختر فرضی به زمین بسیار نزدیک می‌بود، می‌توانست جو زمین را منهدم کند.
سحابیهای تابان
دو نوع سحابی تابان وجود دارد: نشری و بازتابی ، که هر دو با تولد ستاره ارتباط دارند. گازهای سحابی نشری عمدتا در بخش قرمز یا سبز طیف می‌تابند، زیرا با حرارت ستارگان جوان گرم درون سحابی گرم شده‌اند. غبار سحابی ، نور ستارگان جوان داخل و اطراف سحابی بازتابی را پراکنده می‌کند. دو نوع سحابی تابان دیگر نیز وجود دارند: بقایای ابر نواختری و سحابیهای سیاره‌ای. هر دو اینها از مواد دفع شده ستارگان در حال مرگ تشکیل شده‌اند.
بقایای ابر نواختری
هنگامی که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر می‌شود، لایه‌های گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان ، متلاشی شده و با سرعت از هسته‌اش فاصله می‌گیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود می‌شود. تقریبا 90 درصد ته مانده‌ها کم و بیش کروی‌اند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی می‌شوند تا انبوهی از شعله‌های گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی ، پالسارها (ستاره‌های تپنده) شناسایی شده‌اند.
سحابی انکساری
در سحابی انکساری ذرات غبار نور را منعکس نمی‌کنند، بلکه متواری می‌کنند. نور قرمز می‌تواند آسانتر از نور آبی از ابر غبار بگذرد، پس نور آبی بیشتر پراکنده می‌شود، این امر موجب آبی شدن آن ابر می‌شود. همین خاصیت باعث آبی به نظر آمدن آسمان از زمین می‌شود. ذرات غبار نور خورشید را در جو شدیدا پراکنده می‌کنند و در مسیرهایی به جز سمت خورشید ، ناظر آسمان عمدتا نور آبی پراکنده می‌بیند.
سحابیهای خارج کهکشانی
آنچه به نام سحابیهای خارج کهکشانی نامیده می‌شود توده‌های عظیم و پیوسته گازی نیست، بلکه مجموعه‌ای است از ستارگانی شبیه ستارگان کهکشان ، رصدهای انجام شده نشان می‌دهد خاصیت طیفی نوری که از این سحابیها صادر می‌شود، بسیار شبیه به نوری است که از خورشید خود ما خارج می‌گردد. بنابراین درجه حرارت متناظر با چنین صدور نوری نمی‌تواند با درجه حرارت سطحی خورشید اختلاف فراوان داشته باشد و این درجه حرارت بایستی به چند هزار درجه برسد. اگر این سحابیها واقعا توده‌های غول پیکر گاز پیوسته‌ای بودند که درجه حرارت سطحی آنها همان درجه حرارت سطحی خورشید بود، ناچار می‌بایستی نوری که از آنها صادر می‌شود با وسعت سطح یعنی با مربع یکی از ابعاد آنها متناسب باشد.
چون قطر متوسط این سحابیها بیلیون بیلیون بار بزرگتر از خورشید است، باید چنان انتظار داشته باشیم که نورانیت کلی آنها بیلیون بیلیون برابر بزرگتر از نورانیت خورشید باشد. ولی نورانیت فعلی سحابی امرأه المسلسله بسیار کوچکتر از این اندازه است و از 1.7 بیلیون برابر نورانیت خورشید تجاوز نمی‌کند. نور از تمام سطح سحابی صادر نمی‌شود بلکه از عده زیادی از لکه‌های کوچک روشن بر می‌خیزد که مجموع کلی سطح آنها به سختی با یک بلیونیوم تمام سطح سحابی برابری می‌کند. این همان چیزی است که باید از سحابیهایی انتظار داشته باشیم که از ستارگان متعارفی جدا جدا از یکدیگر ساخته شده‌اند.
 
بالا