سلام.
دوستان من یک سری سوال دارم:
شاید خیلی از ما که وارد بورس شدیم (به علاوه خود من) ندونیم اصلا چرا داریم سهم میخریم.من اصلا فلسفه خرید سهم تا حالا متوجه نشدم!
واقعا ما چرا سهام میخریم؟ سهم به چه درد میخوره؟ فرض که سهم شرکت از قیمت هرسهم 50 هزارتومان برسه به هزار تومان.خوب که چی؟ کی ضرر میکنه ؟ شرکت که سرجاش هست.مدیرش سرجاش هست.کارگرشم سرجاش هست.ساختمان و وسایلشم سرجاش هست.اموراتشم که میگذره.انگار نه انگار سهمی بوده یا نبوده.
مثلا وقتی ما طلا میخریم حداقلش اینه اگر کسی ازمون نخره میتونیم ازش استفاده زینتی میکنیم.
اگر ماشین بخریم و بازارش افت شدید کنه حداقلش اینه سوارش میشیم.
اگر زمین بخریم و بعدش افت کنه و کسی نخره حداقلش میتونیم 10 تا مرغ بندازیم توش برامون تخم کنن.
اگر تعداد 1میلیارد برگ سهم از ایرانخودرو بخرم به قیمت کل 340 میلیارد تومن چی؟ میشه برم درکارخونش بجای 340 میلیاردم حتی یه دونه لامپش ازشون بازکنم بیارم؟
واقعا خرید سهم چه سودی داره؟اگر بخوایم دلمون به DPS خوش باشه هم که واقعا غیرمنطقی هست و به نظرم حداکثر p/e شرکتها باید 2 باشه !
ببین هر کسب و کاری دوتا بخش داره :
1 - دارایی هاش ( از زمین و ساختمون و تاسیسات بگیر تا خودکاری که رو میز منشیه )
2 - عملیاتش ( مثلا شرکت تولید مواد اولیه رو میخره ، طی پروسه ای کالاهایی تولید میکنه و به بازار داخلی یا خارجی عرضه میکنه و مابه تفاوت بهای تمام شده و فروش رفته به عنوان سود شناسایی میشه ) این عملیات شرکت میتونه ترکیبی از تولید ، خدمات ، بازرگانی باشه . میتونه از فروش دارایی یا سهام سود شناسایی بکنه ولی از اون دسته سودهای مدنظر ما نیست
شما فرض کنید کسب و کاری 100میلیارد تومن دارایی به قیمت سال 1390داشته باشه و درآمد این شرکت تو سال 1390 مثلا 5 میلیارد تومن بوده
حالا شما فرض کن سال 1400 هستش و این شرکت دارایی هاش 400 میلیارد تومن شده . 100 میلیارد از قبل بوده و 300 میلیارد طی 1390 تا 1400 خرید کرده . فرض کنید استهلاک ها رو کم کردیم دقیقا همونطوری که صورت ها تنظیم میشن . الان مثلا درآمد شرکت 20 میلیارد تومنه
حالا با دو دیدگاه میشه سهام این شرکت رو خرید ( با هدف بلند مدت ) :
1 - اگه قیمت روز دارایی های شرکت رو حساب بکنیم مثلا به عدد 4 هزار میلیارد تومان میرسیم نه 400 میلیارد تومن . شما فرض کن 40% سهام این شرکت تو بورس در حال دست به دست شدنه . یعنی 1.6 هزار میلیارد تومن . حمایت واقعی و بحرانی بقیه سهامدارا یعنی کسایی که 60% کسب و کار رو دارن مثلا روی 400 میلیارد تومن ( 1.6 هزار میلیارد تومن منهای باقی مانده بدهی بعد از کسر سایر دارایی ها از بدهی ها تقسیم بر مثلا یک سوم یا یک چهارم ) شکل میگیره چون علاقه ای ندارن 1600 میلیارد تومن دارایی با یک سوم یا یک چهارم قیمت جمع بشه ...
2 - میزان سود آوری شرکت از 5 به 20 رسیده یعنی طی 10 سال ، 4 برابر شده . قیمت گذاری بنده با این روش این مدلیه که چون تو بازار خارج از بورس سالیانه حداقل 40% سود میکنم و نرخ تورم به صورت میانگین و بلند مدت سالی 33% محاسبه شده یعنی سالی 7% بیشتر از تورم بنده تو بدترین حالت ممکن سود میکنم . حالا من یا کسی که دیدگاهی مثل من داره بر این اساس P/E معادل 7% رو که 14 میشه به دست میاره و با توجه به EPS تخمینی 1 سال آینده 14 رو توی اون ضرب میکنه و قیمت شرکت رو این مقدار در نظر میگیره . روش های دیگه هم داره مثل مدل گوردون که اونجا هم یکم تو فرمول و حساب کتاباش دست بردم یه خروجی هم از اونجا میگیرم . به شرطی که شرکت انتخاب شده صنعت پایدار و روبه رشدی هم داشته باشه و آینده مناسبی بشه براش در نظر گرفت نه اینکه به خاطر مسیر روبه افولش ، قیمتش کاهش پیدا کرده باشه ...
بعد یه چیزی که اینجا برای من مهمه اینه که دنبال P/E معادل 6 یا 7 به اندازه بانک نیستم و عدد 14 15 13 12 16 و این موارد هم برام جذابه !!! چون میدونم دارایی های شرکت و همینطور سودش با تورم رشد میکنه . رشدی که از طرح های توسعه میبرم هم به کنار . واقعیت اینه اگه شرکت خوبی باشه اون مقدار P/E مثلا 5 برای من حکم طلا داره ! یه سال هایی این اعداد معمولی بود نه خوب ولی الان به خاطر درگیر شدن بیشتر مردم با بازار و رشد نقدینگی بازار متناسب با تورم ، دیگه لازم نیست نگران پایین بودن این عدد باشم !
یه مثال خیلی جالب میزنم . الان P/E وصنعت معادل 4.7 هستش ! اونم الان !!!! خوب این از نظر من خیلی خوبه . درسته که NAV باید حساب بشه ولی وقتی P/E گذشته 4.7 باشه و شاید EPS آینده حتی با افزایش 25 درصدی 2520 بشه یعنی P/E یک سال اینده 3.7 میشه !!!!!! بازدهیش به سبک من 27% بیشتر از تورم و با تورم 33% ای معادل 60% میشه ! من این سهم رو نمیخرم که چند ماه دیگه بفروشم ، میخرم به عنوان یه دارایی با ارزش و بلند مدت بالای 10 سال
از این مدل شرکت ها الان زیادن
حالا فلسفه ای که پشت هر کدوم از این دیدگاه ها هستش :
1 - زمانی که بشه دارایی های یه شرکت رو با نصف قیمت یا یک سوم یا یک چهارم قیمت خریداری کرد ، یعنی یه جای کار میلنگه . اگه اون 1.6 میلیارد بعد از کسر بدهی های باقی مونده مثلا 1.2 هزار میلیارد تومن بشه و یک سومش 40 میلیارد تومن ، خوب من نوعی میام از طریق یه شرکت یا حتی خرید تیمی ، هرجوری شده 300 تومن الی 400 تومن رو جمع میکنم و مالک اون 40% شرکت میشم و در حقیقت با 400 تومن 1.2 هزار میلیارد تومن رو صاحب شدم ! از این شیرین تر داریم ؟! خوب حالا فاجعه زمانی اتفاق میوفته که میام تو روند شرکت اخلال ایجاد میکنم تا شرکت به مشکل بخوره و مجبور بشه منافعی به من برسونه که بیخیال داستان بشم . حتی اگه قصد اذیت نداشته باشم در حقیقت بنده یا تیم بنده مالک 30 الی 40 درصد شرکت شدم و موقعیت مدیریتی دارم علاوه بر اون میتونم با مذاکره با 11 الی 21 درصد باقی مانده از یه سری سهامدار دیگه ، عملا حق رای کامل بگیرم
به این دلیله که از یه جایی به بعد به خصوص تو شرکت های کوچیک یا متوسط که سرمایه مورد نیاز راحت تر تامین میشه ، همچین حمایت های معتبری شکل میگیره
2 - اگه با دید سود سازی بخوام شرکت رو بخرم . شاید تو نگاه اول به نظر بیاد که بنده درسته همچین EPS ای رو عملا دریافت نمیکنم و بخشی از اون رو تحت عنوان DPS دریافت میکنم . اما باقی مانده EPS نسبت به DPS عملا توی صورت های مالی میشینه . یعنی تبدیل به دارایی جاری یا غیر جاری میشه و در نهایت حقوق صاحبان سهام بالا میره . اون پول از سیستم شرکت خارج نمیشه . پس واقعیت اینه کل EPS نسبت به تعداد سهامم محفوظ میمونه و حتی وارد چرخه توسعه شرکت هم میشه
برای مورد 1 من یه مثال واضح میزنم :
الان زفکا فقط هزار و 100 میلیارد تومنه !!!!! یعنی شرکت با اون عظمت فقط هزار و 100 تومن . 30% سهامش دست ملته یعنی فقط 330 میلیارد تومن جابجا میشه . از این مقدار تا الان بخشیش رو دست خودمون داریم . اگه قیمتش از این پایین تر بیاد مثلا به 100 میلیارد برسه ، عملا با این عدد نه تنها مالک یه شرکت روبه رشد میشیم بلکه مالک بالای 700 یا 600 میلیارد تومن دارایی بعد از پرداخت بدهی ها میشیم ! خوب اینجا درسته ارزش بقیه سهاممون کم میشه ولی با جمع کردن سرمایه بیشتر میشه به معنای واقعی کلمه شرکت رو تصاحب کرد ! خوب اینجا قطعا هیچ کدوم از سهامدارای عمده این شرکت اجازه نمیدن همچین اتفاقی برای شرکت بیوفته و جلوشو میگیرن نه واسه حمایت از سهامدار خرد ، واسه حمایت از خودشون و سرمایشون
شاید یکی پیش خودش بگه خریدن 20 تا 30 درصد این گاوداری چه ارزشی داره ، ولی واقعا اگه از این گاوداری چیزی بدونن ، اونو از طلا با ارزش تر میدونن
نه فقط زفکا . مثلا یه جا دیگه مثل نوری ، 49 هزار میلیارد تومن ؟؟؟؟!!!!! جوکه ! مبین 34 هزار میلیارد تومن ؟؟!! تازه اینا از منفی 5 تا مثبت 5 رفتن ، تا روز قبلشون اینا مثل طلای تو جوب بودن . ما پولمون نمیرسه توی سهمی مثل نوری یا مبین حرکتی بزنیم ولی قطعا خوشحال میشیم پشت دست بزرگای این شرکتا بازی بکنیم ، جنگ و جدلش رو اونا میکنن ، ما هم خیالمون راحته که سرمایه جای مطمئنه
آریا و خیلی شرکتای دیگه که متاسفانه بازار به جای اینکه معقول سرمایه رو تو دل خودش پخش بکنه ، سرمایه رو سمت بخش های حبابی تر برده که الان خیلیا هم متضرر میشن
یه زمانی بود تا چند هفته قبل ، چند نفر به یه استادیوم سهم میفروختن ، الان یه استادیوم به چند نفر میفروشن ... بورس واسه آدمای صبور ، مثل یه معدن طلاست ! فقط این 1 سال اخیر ، سطح توقع ها بالا رفته وگرنه من به سود سالی 40 الی 50 درصد کاملا راضی هستم چون میدونم همچین سودایی خارج از بورس ، برای به دست اووردنش باید چه سختی هایی رو تحمل بکنیم . متاسفانه بعضیا چون توقعشون بالا رفته دنبال همچین سودایی توی 1 ماه یا 2 ماه هستن !
من بعید میدونم کسی بتونه خارج از بورس به راحتی و به صورت پایدار سالیانه 40 الی 50 درصد در بیاره