• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

فرهنگ واژه هاي سينمايي

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
صدا برداری بعد از پایان فیلم برداری(Post-Synchronization)=معمولاً صدای فیلم (سر و صداها و گفتگوها، به جز موسیقی) همزمان با فیلمبرداری ضبط می شود، ولی در مواردی هم فیلم را (بدون صدا) می گیرند و بعداً صدا را در استودیو دوبله ضبط می كنند و روی فیلم می آورند.
صدای اپتیك(Optical Sound)=صدایی كه به صورت تكه های تاریك - روشن و خطوط زیگزاگ در حاشیه نوار فیلم، كنار تصویر، در یك نوار ممتد نقش می بندد و موقع نمایش فیلم، یك چشم الكتریكی تصویر آن را می گیرد و به صدا تبدیل می كند.
صدای استریوفونیك(Stereophonic Sound)=صدای ضبط شده ای كه در پخش،ُبعد، عمق و جهت صدای طبیعی را داشته باشد.
صدای مستقیم(Direct Sound)=صدای سر صحنه، صدابرداری از صحنه در حین و مقارن با فیلمبرداری.
صدای مغناطیسی(Magnetic Sound)=صدایی كه بر نوار مغناطیسی ضبط شده باشد، مثل نوار ضبط صوت.
صدای واقعی(Actual Sound)=صدایی كه منبع ایجاد آن شیئی یا شخصی است كه در صحنه حضور دارد.
صحنه(Scene)=صحنه كوچكترین واحد كامل فیلم است. یك سلسله «نما» یا یك «نما» كه در یك محل می گذرد و تشكیل یك واقعه را می دهد.
صحنه(Set)=محل و زمینه ی وقوع صحنه ی فیلم، كه معمولاً در استودیو ی فیلمبرداری و به طور مصنوعی ( با دكور ) ساخته می شود.
صحنه یاب(Viewfinder)=« چشمی » مخصوصی كه فیلمبردار از پشت آن صحنه را نگاه می كند كه ببیند صحنه از دریچه نگاه دوربین فیمبرداری به چه صورت دیده می شود .
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
طراح دكور(Set Designer)=كسی كه مطابق با نیاز سناریو و نظر كارگردان و سایر اعضای درجه اول كادر تهیه ی فیلم، طرح دكورهای فیلم و اماكنی را كه داستان فیلم در آنها می گذرد، می ریزد و بعد با نظارت او این اماكن ساخته می شود.
طراح هنری(Art Director)=طراح، مطابق با تاریخ و زمان وقوع ماجرای فیلم و فضای مورد نظر و سبك كار كارگردان، زمینه های وقوع و وسایل را طرح می ریزد و سایرین طرح های او را پیاده می كنند.
طلق(Cell)=اصطلاحی مربوط به فیلم های نقاشی متحرك. منظور طلق های شفافی است كه بر هر كدام از آنها جزیی از تصویر فیلم نقاشی می شود و هر طلق با طلق قبلی و بعدی خود اندكی فرق دارد.
طول فیلم (Footage)=هر فوت معادل 48/30 سانتی متر و هر 100 فوت فیلم تقریباً برابر با یك دقیقه مدت نمایش است.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
عدسی (لنز)Lens=عدسی دوربین فیلمبرداری.
عدسی آنامورفیك(Anamorphic Lens=عدسی خاصی كه موقع فیلمبرداری جلوی دوربین قرار می دهند تا میدان «دید»ی تقریباً دو برابر معمول را بتواند فیلمبرداری كند.
عدسی تـله فتو(Telephoto Lens)=عدسی مخصوص فیلمبرداری از راه دور .
عدسی زوم(Zoom Lens)=عدسی دارای فاصله كانونی قابل تغییر از حد یك «عدسی زاویه باز»تا حد یك عدسی تله فتو.
عدسی واید انگل(Wide - Angle Lens)=عدسی ای كه فاصله كانونی اش كمتر از حد معمول است و در نتیجه دارای زاویه ی «دید» باز و وسیعی است؛ یعنی حوزه وسیع تر ی را از حد معمول می بیند و می گیرد.
عمق صحنه(Depth of Field)=قسمتی از حوزه ی دید عدسی دوربین كه در آن جسم دارای وضوح است و جزئیات خطوطش به روشنی دیده می شود.
عناوین (تیراژ)Titles=(1 نوشته هایی كه معمولا در شروع فیلم ها می آید و معرف سازندگان و بازیگران فیلم است.
(2 نوشته های تابلو واری كه در فیلم های صامت قدیمی بین صحنه های فیلم ظاهر می شد و داستان فیلم را توضیح می داد و یا شرح گفتگوها بود.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
فاصله كانونی(Focal Length)=فاصله ای ( معمولاً بر حسب میلی متر ) از مركز سطح خارجی عدسی تا سطح فیلم
فاین كات(Fine Cut)=برش ریز و دقیق، وصل «نما» ها و صحنه ها به هم، به گونه ای كه فیلم جریان و بیانی روان، بدون جهش و تمیز داشته باشد.
فرمالیزم(Formalism)=- گرایش و توجهی بیشتر به قالب و شكل ظاهری اثر تا به محتوای آن. جنبشی در دهه ی 1920 تا 1930 در سینمای شوروی كه اساس آن را بعد از انقلاب 1917 مسكو فیلمسازی به نام«لِو كولشف» ریخت .
فریم ( كادر)Frame=یك قاب از تصویر فیلم، یك كادر فیلم، یك تصویر واحد از فیلم.
فلاش بك (رجوع به گذشته)Flashback=تدبیری سینمایی در بیان قصه كه طی آن فیلم واقعه ی زمان حاضر را رها می كند و به نقل اتفاقی در گذشته می پردازد.
فلاش فوروارد ( تجسم آینده)Flash Forward=معكوس یادآوری گذشته.
فوت استاپ(Foot Stop)=میزان باز یا بسته بودن دریچه ی دوربین فیلمبرداری كه هر قدر بیشتر باشد دریچه بسته تر و تنگ تر است و نور كمتری به فیلم می رسد.
فوكوس(وضوح)Focus=خطوط منعكس از جسمی كه روبروی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار دارد بعد از عبور از عدسی در یك نقطه ( محور تقاطع ) به هم می رسند و جسم در این نقطه واضح دیده می شود، یعنی تصویری كه چشم از دریچه ی دوربین می بیند دارای وضوح است.
فید آت ( تاریك شدن تدریجی تصویر )Fade - Out= تصویر فیلم به تدریج در سیاهی فرو می رود و صحنه یا فصلی به این ترتیب ختم می گردد.
فید این (روشن شدن تدریجی تصویر )Fade - In=یك شیوه نقطه گذاری سینمایی، برای شروع كردن یك صحنه و نشان دادن گذشت زمان.
فیلتر (صافی)Filter=ورقه ی نازكی معمولاً از طلق رنگی كه جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار می گیرد تا رنگ نوری را كه به فیلم می رسد تغییر دهد.
فیلمبردار (1)Cameraman=دوربین معمولاً یک مسئول دارد که در واقع فیلمبردار اصلی و مسئول اجرای نظر کارگردان است. این مسئول را درآمریکا «مدیر عکاسی» یا «فیلمبرداری» و در انگلستان «فیلمبردار نورپرداز» می گویند. دوربین فیلمبرداری معمولا دارای یک فیلمبردار «متصدی دوربین» ، یک «مسئول تنظیم عدسی» و یک «مسئول کلاکت» و یک یا چند مسدول جابه جا کردن دوربین است.
فیلمبردار (2)Cinematographer=مدیر فیلمبرداری .
فیلمبردار نورپرداز(Lighting Cameraman)=اصطلاحی كه در سینمای انگلیس در مقابل اصطلاح آمریكایی «فیلمبردار» معمول است و مسئول و مدیر فیلمبرداری معنی می دهد.
فیلمبرداری با وقفه(Stop - Motion Photography)=فیلمبرداری به شیوه ای كه در آن دوربین از یك كادر از موضوع، فیلم بگیرد، بعد متوقف شود و پس از مكثی كوتاه یا طولانی كادر دیگری را بگیرد و این كار هم چنان ادامه پیدا كند.
فیلمبرداری بدون صدابرداری توأم(Wild Shooting)=فیلمبرداری بدون ضبط صدا.
فیلم بلند(Feature)=فیلم بلند سینمایی ( معمولاً داستان دار) ، از هفتاد و پنج دقیقه بیشتر ( در مقابل فیلم كوتاه، فیلم تك پرده ای و دو پرده ای)
فیلم چند داستانه(Episode Film)=فیلم بلندی كه از مجموعه ی چند فیلم كوتاه تشكیل می شود و معمولاً موضوع یا مایه واحدی در تمام آنها جریان دارد.
فیلم خبری(Newsreel)=فیلم های معمولاً كوتاهی كه به وقایع و اخبار روز می پردازد و گاهی در سینماها پیش از فیلم داستانی نمایش داده می شوند.
فیلم زیر زمینی(Underground Film)=به طور اعم، فیلمی كه مستقل و بدون ارتباط با مجاری معمولی تأمین هزینه و توزیع، با پول كم و در حیطه ی سینمای غیر تجاری ساخته شده باشد.
فیلم سیاه(Film Noir)=اصطلاحی كه منتقدان سینمایی فرانسه برای توصیف نوعی فیلم جنایی با فضای دلهره آمیز و تیره به كار برده اند، به خصوص فیلم هایی از این نوع كه در دهه ی 40 و اوایل دهه ی پنجاه در آمریكا ساخته شده است.
فیلم مجرد ( انتزاعی )Abstract Film=اصطلاحی كه به گروهی فیلم های تجربی اطلاق می شود كه به جای بیان قصه بر ایجاد احساس به وسیله ی نقش های تجریدی تكیه می كنند، و به وجهی شعر مانند، بیشتر قابل حس هستند تا قابل درك منطقی.
فیلم مجلسی(Kammerspielfilm)=این اصطلاح را « ماكس راینهارت » كارگردان و تهیه كننده ی اتریشی تئاتر برای نمایشی وضع كرد كه جهت یك تئاتر جمع و جور و صمیمی در نظر گرفته شده بود.
فیلم مجموعه ای (تألیفی)Compilation Film=فیلمی كه تشكیل شده از تكه هایی كه قبلا به منظور دیگری فیلمبرداری شده و در فیلم دیگری نشان داده شده است.
فیلم مستند(Documentary Film)=ضبط واقعیت، در مقابل فیلم داستانی.
فیلم موزیكال(Musicals)=فیلم موزیكال، مثل فیلم وسترن یك پدیده خاص سینمای آمریكاست، یعنی در این سینما به وجود آمده، تكوین پیدا كرده و بهترین انواعش به ظهور رسیده است.
در این فیلم موسیقی و رقص و آواز باید جزء اصلی و جدایی ناپذیر فیلم باشد و در روایت قصه و رساندن حالت و معنی اثر نقش اساسی بازی كند.
فیلمولوژی (فیلم شناسی)Filmology=مطالعه و تحلیل سینما به عنوان یك پدیده ی اجتماعی، سیاسی و تاریخی.
فیلمهای خیابانی(Street Films)=اصطلاحی كه اولین بار بوسیله ی نویسنده و نظریه پرداز آلمانی « زیگفرید كراكائر » در توصیف گروهی فیلم آلمانی به كار رفت كه در فاصله 1920 تا 1930 ساخته شد. در داستان این فیلم ها جذبه ی ترسناك و ممنوع زندگی خیابانی، قهرمانان را از درون زندگی كدر و یك نواختشان بیرون می كشید، و آنان را در خیابان، گاه با فضایلی روبرو می ساخت كه در خانه وجود نداشت.
فیلم های گانگستری(Gangster Films)=فیلم های گانگستری همان طوری كه از این عنوان بر می آید به طور عمده به زندگی تبهكاران بزرگی مربوط می شوند كه اغلب سر كرده و یا وابسته به یك گروه متشكل تبهكار بودند. این فیلم ها به عنوان یك نوع ( Genre) خاص در سینمای آمریكا در دهه 30 و 40 به اوج اعتبار رسیدند.
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
خسته نباشی!
با پرنگ کردن لغات، خیلی واضح تر و بهتر شد.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
كات ( قطع) cut=قطع از یك «نما» به «نمای» دیگر. عوض شدن صحنه با یك جهش (قطع) ساده.
كادر ثابت ( فیكسدفریم ) Fixed Frame=هنگامی كه فیلم در یك تصویر به خصوص از حركت می ماند و ثابت می شود.
كارتون( Cartoon )=اصلاً یعنی نقاشی مضحك ( كاریكاتور) كه بعداً به طور اصطلاحی برای فیلم های ( معمولاً كمیك ) نقاشی متحرك رایج شد.
كراب دالی(Crab Dolly)=ارابه ی مخصوصی كه دوربین فیلمبرداری را روی آن سوار می كنند و می تواند به هر طرف بچرخد و حركت كند .
كارگردان(Director)=سازنده و مسئول اصلی فیلم، هنرمند آفریننده اصلی پشت سر هر فیلم، ناظر و مدیر خلاقه ی كاری كه سایر هنر مندان و متخصصان فنی در جریان ساختن فیلم انجام می دهند، مسئول اصلی شكل و معنی بخشیدن به فیلم، ***** كننده ی بازی هنر پیشه ها، تعیین كننده ی سبك تصویری فیلم و نوع فیلمبرداری و ... این البته نقش كارگردان خلاق و (در نهایت آمال ) آزاد است.
كلاكت(Claquette)=یك تكه تخته یا تابلوی كوچك كه بر آن با گچ اسم فیلم،شماره ی «نما»، نوبت برداشت و اسم كارگردان را می نویسند و در شروع فیلمبرداری از هر نما جلوی دوربین می گیرند.
كمدی خل بازی(Screwball Comedy)=یك جور فیلم كمدی كه منحصراً دردهه ی 30 در سینمای آمریكا رایج بود و به وقایع غیر محتمل، اتفاقات پر شتاب و تیپ های غریب و مبالغه شده با رفتار غیر معمول می پرداخت.
كم نور دادن(Underexposure)=به فیلم موقع فیلمبرداری كمتر از حد لازم نور دادن كه نتیجه اش آن است كه تصویر تاریك تر از حد معمول از كار در می آید.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
گفتار (1)( Narration Commentary)=صدایی كه روی تصویر و صحنه ی فیلم می آید ( گوینده اش دیده نمی شود ) و صحنه را همراهی می كند. گفتار ممكن است شرح خود صحنه باشد و یا ربطی به تصویری كه می بینیم نداشته باشد و موضوع دیگری غیر از واقعه ی روی پرده را بیان كند.
گفتار (2) Voice-Over=صدایی كه روی صحنه های فیلم می آید، كسی مطلبی را شرح می دهد و گوینده خود دیده نمی شود.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
دیسالولپ(Lap Dissolve)=همان مفهوم Dissolve را دارد كه گاهی از آن به صورت عبارت بالا یاد
می شود.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
متصدی برش(Cutter) =كسی كه وظیفه ی بریدن فیلم و سر هم چسباندن تكه های فیلمبرداری شده را به عهده دارد.
متصدی برق(Gaffer)=متصدی اصلی برق صحنه . مسئول نور دادن به صحنه كه زیر نظر فیلمبردار كار می كند.
متصدی دوربین فیلمبرداری(Operator camera )=كسی كه پشت دوربین فیلمبرداری می نشیند و به دستور مدیر فیلمبرداری، دوربین فیلمبرداری را به كار می اندازد و فیلم می گیرد.

متصدی حركت دوربین(Grip)=كسی كه در محل فیلمبرداری مسئول جابجا كردن وسایل فیلمبرداری و اسباب صحنه و انجام حركات دوربین است.

متصدی میزان كردن عدسی دوربین(Focus Puller)=یكی از دو گرداننده ی اصلی دوربین فیلمبرداری. متصدی عدسی مواظب است كه با جابه جا شدن دوربین و تغییر فاصله جسم تا دوربین، تصویر همیشه واضح بماند.
محل فیمبرداری(خارج از استودیو)Location=هر محلی،غیر از صحنه ی استودیو كه در آن فیلمبرداری صورت می گیرد، اعم از محیط خارجی یا محیط داخلی ( ساختمان واقعی).
ملودرام(Melodrama)=«ملودرام» در اصل یعنی درام ( نمایش ) همراه با موسیقی ( ملودی ). معنی دقیق تر آن نوعی درام قرن نوزدهم است كه به صورتی ابتدایی به مبارزه ی بین قهرمان مثبت با آدمهای ناجنس می پرداخت.
منشی تداوم صحنه ها (منشی صحنه)Continuity Girl=كسی كه جزئیات هر «نما» را یادداشت می كند كه در «نما» یا «نمامهای بعدی كه ظاهراً و از نظر زمان فیلم، دنباله ی همین نماست، جزییات با هم جور باشند و صحنه ها از لحاظ جزئیات و كلیه ی خصوصیات تداوم داشته باشد.
منشی صحنه (Script Girl)=مسئول ضبط جزئیات صحنه و نگاهدارنده وضعیت تمام اجزاء صحنه به منظور حفظ تداوم بین «نما»ها.
موج نو(Nouvelle Vague'La)=اصطلاحی كه روزنامه نویس های فرانسوی برای توصیف جنبشی در پایان دهه ی پنجاه در سینمای این كشور به كار بردند.
موسیقی متن(Musical Score)=موسیقی همراه با نمایش فیلم.
مونتاژ(Montage)=واژه ی فرانسوی به معنی « سر هم كردن » و در سینمای فرانسه صرفاً معادل با «تدوین» (Editing) است.
مو ویلا ( میز مونتاژ )Moviola=میز مخصوص تدوین فیلم كه متصدی برش و یا تدوین فیلم پشت آن می نشیند.
میزانسن(Mise en Scene)=اصطلاحی فرانسوی كه اصلاً تئاتری است و اجرا و به تحقق در آوردن نمایشنامه را معنی می دهد. در سینما، « میزانسن » یعنی قسمتی از كار فیلمسازی كه روی صحنه انجام می گیرد
میكس كردن ( میكساژ )Mixing=معمولاً یعنی تركیب كردن نوارهای سه گانه ای كه صدای فیلم را تشكیل می دهند ( نوار موسیقی، نوار گفتگو، نوار سر و صداهای متفرقه)
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
نئورئالیزم(Neorealism)=نئورتالیزم در اصل به شیوه واقع گرای سینمای ایتالیا بین سالهای 1913 تا 1916 بر می گردد که فیلم های ایتالیایی تحت تأثیر نوشته های رئالیست ادبیات سیسیلی قرن نوزدهم، به مسائل انسانی بر زمینه های طبیعی می پرداخت.
نرم کردن تصویر(Diffusion)= فیلمبرداری به شیوه ای که در آن جزئیات و خطوط ریز ِ تصویر، کمی محو باشد.
نسبت ابعاد(Aspect Ratio)=نسبت بین طول و عرض پرده ی سینما ( یا تصویر روی پرده سینما ).
نظریه مؤلف(Auteur Theory)=نظریه ای انتقادی که در دهه ی پنجاه بین نقد نویسان سینمایی فرانسه اشاعه یافت و به تدریج منتقدان سایر کشورهای جهان پی آن را گرفتند.
نگاتیو ( فیلم منفی )Negative=نسخه ی منفی فیلم که قسمت های تاریک و روشن بر آن معکوس ثبت شده و پس از چاپ از روی آن، نسخه مثبت به دست می آید.
«نما»(Shot)= مقدار تصویری که دوربین فیلمبرداری بدون قطع از یک صحنه می گیرد.
«نما»یی از روی شانه(Over-the-Shoulder-Shot)=«نما»یی که معمولاً در صحنه های گفتگو به کار می رود. به این ترتیب که دوربین از بالای شانه و پشت یکی از دو طرف، صورت یا نیم تنه طرف مقابل او را نشان می دهد.
«نما»ی بایگانی(Stock Shot)=استودیوهای فیلمسازی معمولاً دارای بایگانی مفصلی هستند که در آن انواع و اقسام «نما» های مختلف مربوط به صحنه ها و وضیعت ها و مناظر کلی وجود دارد.
«نما»ی پوشش دار(Matte Shot)=نوار فیلمی که قسمتی از کادر تصویر آن دارای پوششی است که نور از آن رد نمی شود.
«نما»ی تعقیبی(Follow Shot)=«نما»ی متحرک. «نما»یی که موضوع فیلمبرداری در آن دنبال می شود.
«نما»ی تمام قد(Full Shot)=«نما»یی که در آن تمامی پیکر مشخص دیده شود.
«نما»ی خیلی درشت( Extreme Close - up)=«نما»یی درشت تر و نزدیک تر از «نما»ی نزدیک( Close - up)
«نما»ی خیلی دور(Extreme Long - Shot)=«نما»یی دورتر و ریزتر از «نما»ی دور. (Long - Shot) `
«نما»ی درشت(Close - up)=«نما» یا تصویر درشتی که دوربین فیلمبرداری از فاصله نزدیک از موضوع می گیرد.
«نما»ی دور، «نما»ی عمومی(Long Shot)= «نما»یی که حداقل تمام هیکل موضوع فیلمبرداری و گاه کمی بیشتر را در بر بگیرد.
«نما» ی دونفره(Two - Shot )=«نما»یی که در آن دو نفر با هم ( معمولاً نیم تنه ) نشان داده شوند.
نمایش فیلم (1)Exhibition=مرحله ی بعد از تولید و توزیع فیلم؛ نمایش دادن فیلم برای عامه ی تماشاگر.
نمایش فیلم (2)Projection= نمایش دادن فیلم به وسیله ی تاباندن آن بر پرده ی سینما.
نمایش فیلم از روبرو(Front Projection)=شیوه ای در فیلمبرداری، ترکیب یک صحنه ی زنده و صحنه ای که قبلا فیلمبرداری شده و فیلمبرداری از مجموع این دو.
.
«نما»ی کلی(Master Shot)=یک «نما»ی عمومی از صحنه، «نما»ی دور و در بر گیرنده تمامی صحنه.
«نما»ی لایی(Insert)= «نما»یی درشت از یکی از جزییات صحنه که اهمیت عمده ای در جریان وقایع صحنه دارد و خبر یا اطلاع مهمی می دهد و میان وقایع ظاهر می شود.
«نما»ی متحرک(1)Traking Shot= «نما»یی که با دوربین متحرک گرفته شود.
«نما»ی متحرک(2)Travelling Shot= «نما»ی گرفته شده با دوربین متحرک. «نما»یی که طی آن دوربین «موضوع» متحرکی را همراهی می کند.
«نما»ی متوسط(Medium Shot)= «نما»ئی حد فاصل بین «نما»ی دور و «نما»ی نزدیک.
«نما»ی مدل(Model Shot)= «نما»یی که در آن به جای جسم بزرگ اصلی از نمونه های کوچک ( ماکت ) اجسام استفاده شده باشد.
«نما»ی معرفی کننده(Establishing Shot)= یک «نما»ی دور و عمومی که معمولا در شروع صحنه بیاید و کارش معرفی وضعیت کلی، و تثبیت موقعیت کلی صحنه است.
«نما»‌ی نقاشی شده روی شیشه(Glass Shot)=یکی از حقه های سینمایی که در آن قسمتی از صحنه ای که قرار است فیلمبرداری شود روی سطحی شیشه ای نقاشی می شود و جلوی دوربین فیلمبرداری قرار می گیرد، جوری که صحنه را پر کند.
«نما»ی نقطه نظر(Point-of-View Shot)= «نما»یی که صحنه را از دریچه ی دید و نقطه نظر یکی از شخصیت های فیلم نشان بدهد. (P.O.V.)
«نما»ی واکنشی(Reaction Shot)= «نما»یی که واکنش شخص یا اشخاصی را که ناظر واقعه ای هستند نشان می دهد.
«نما»ی هوایی(Aerial Shot)= «نما»یی که دوربین فیلمبرداری از هوا، از ارتفاع نسبتاً زیاد، از بالای جرثقیل مخصوص فیلمبرداری، از داخل هواپیما و یا هلیکوپتر می گیرد.
نمره بندی ( اتالوناژ )Grading=سلسله مراتب اصلاح رنگ و میزان تاریکی یا روشنایی هر «نما» در جریان چاپ نسخه ی نهایی فیلم، به طوری که فیلم از این لحاظ یکدست باشد.
نوار(Track)=(1 نوار صوتی(2 ریلی که دوربین فیلمبرداری بر آن روی ارابه ای حرکت داده میشود.
3 )حرکت دادن دوربین بر ارابه.
نوار سروصداهای متفرقه فیلم ( ساندافکت)Effects Track=یکی از سه نوار تشکیل دهنده صدای فیلم. نواری که در روی آن سروصداهای متفرقه ضبط شده اند.
نوار صدا(Sound Track)= یکی از سه نوار تشکیل دهنده صدای فیلم. نواری که در روی آن گفتگوها ضبط شده اند.
نوار موسیقی(Music Track)=نوار یا باندی که روی آن فقط موسیقی فیلم ضبط می شود .
نور آرک(Arc Light)=منبع روشنایی دستگاه های نمایش فیلم ( آپارات ).
نور اصلی صحنه(Key Light)= نور اصلی که برای روشن کردن صحنه موقع فیلمبرداری به کار می رود.
نور بیشتر از معمول(High Key Lighting)= شیوه ی نور پردازی به نحوی که « نور اصلی » سهم بسیار عمده ی روشنایی کل صحنه را تشکیل دهد و در نتیجه بین سایه و روشن در صحنه تضاد اندکی باشد.
نور پردازی(Lighting)=روشن کردن صحنه برای فیلمبرداری از آن.
نور دادن به فیلم(Exposure)= میزان نوری که موقع فیلمبرداری به وسیله ی دیافراگم به فیلم می رسد.
نور زیاد(Overexposure)=به فیلم هنگام فیمبرداری بیشتر از حد لازم نور دادن که نتیجه اش سفید و روشن تر شدن تصویر است بیش از حد معمول.
نور مکمل(Filler Light)=روشنایی کمکی که از طرف مقابل منبع اصلی نور به موضوع فیلمبرداری تابانیده می شود و سایه ها را نرم و کمی روشن تر می کند و به قسمت هایی که در تاریکی مانده اند و نور اصلی به آنها نرسیده، روشنایی می بخشد.
نور موجود(Available Light)=نور طبیعی هر محیطی (‌اعم از محیط داخلی یا خارجی).
نوع ( ژانر )Genre=کلمه ی فرانسه، اصلاً به معنی نوع و قسم، و در سینما نوعی و گروهی فیلم خاص مثل ژانر « وسترن »، ژانر « موزیکال » و غیره .
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
هالیوود(Hollywood)=ناحیه ای در هشت مایلی شمال غربی شهر لوس آنجلس واقع در ایالت كالیفرنیا كه به عنوان مركز صنایع فیلمسازی آمریكا، محل تجمع استودیوهای بزرگ و سمبل فیلم، و سینما و تمام تجمل و فانتزی و زیبایی های وابسته به آن شناخته شده است.
هنر پیشه ی بدل(Stuntman)=مسئول انجام كارهای خطرناك در فیلم .
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
واحد دوم فیلم برداری(Second Unit)=یك گروه فیلمبرداری كمكی كه قسمت هایی از فیلم را كه معمولاً در خارج از استودیو می گذرد و در آن هنر پیشه های اصلی شركت ندارند فیلمبرداری می كند.
وامپ(Vamp)=در سینما مجازاً زن خون آشام، زن افسونگر و خانمان بر انداز؛ زن زیبای لذت جو و بی رحمی كه مردهای معمولاً چشم و گوش بسته و شریف و خانواده دار را از راه به در می برد و بعد از به هم زدن خانه و زندگی او به سراغ مرد دیگری می رود.
وایپ(Wipe)= یك شیوه ی نقطه گذاری سینمایی و وسیله ای برای انتقال از یك صحنه به صحنه ای دیگر.
وزن، گام، ( ریتم)Pace=وزن ( ریتم ) حركت فیلم, شتاب یا كندی سلسله وقایع و روایت فیلم.
وسایل صحنه(Props)=اشیاء و اسبابی كه در صحنه ای كه از آن فیلمبرداری می شود به کار می رود.
وسترن(Western)=نوعی فیلم خاص سینمای آمریكا كه در آن ماجراهایی مطرح می شد كه مهاجران سفید پوست در نیمه دوم قرن نوزده در قاره ی جدید با آن روبرو بودند.
وسترن اسپاگتی(Spagetti Western)=كنایه از وسترن ایتالیایی.
وضوح(Definition)=اصطلاحی كه در مورد فیلم خام به كار می رود و نمودار قدرت و قابلیت فیلم در تعیین و تفكیك عناصر تصویر است.
وضوح تا عمق صحنه(Deep Focus)=اصطلاحی برای توصیف فیلمبرداری به شیوه ای كه در آن اجسام و افراد در صحنه، از قسمت پیشین تصویر گرفته و تا دور ترین و عقب ترین حد صحنه، واضح باشند.
ویستاویژن(Vistavision)=یك شیوه فیلمبرداری برای پرده معمولی كه در آن تصویر دقت و وضوح بیشتری دارد.
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
بالاخره تموم شد:happy: اميدوارم بدر دوستان خوبم بخوره.:rolleyes:
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
خسته نباشی!
برای اینکه از زحمتی که کشیدی بیشتر بشه استفاده کرد، پیشنهاد میکنم اینا رو تو یه فایل اکسل بریزی و یه جا آپلودش کنی. اینجوری میشه به صورت انگلیسی یا فارسی مرتبش کرد و در ضمن سرچ یه واژه هم راحت تر میشه!
 

ghayour

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
محل سکونت
iran
سلام.
تو این تاپیک همونطور که از اسمش پیداست درباره سینما و وحواشی اون صحبت میکنیم.
توضیح اصطلاحات رایج و پر کاربرد به زبان ساده و خودمونی ، این که چطور فیلم ها رو ببینیم و به چه نکاتی توجه کنیم
چیز هایی که از فیلم ها میفهمیم !؟
درباره اشخاص ، و نامداران این عرصه (بیوگرافی و....) ، چه طور نقد کردن ، فیلم نامه نویسی وکلی مطالب دیگه که اطالاعاتمون رو بالا ببره.

کسی میدونه که آهنگ کمپانی فاکس رو کی ساخته؟:)
 

ghayour

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
محل سکونت
iran
خوب بد نیست از تدوین شروع کنیم.

تدوین:یعنی ور رفتن و چیدن تصاویر وصداهای موجود برای تعریف کردن داستان یا همان فیلم نامه که در اختیار فیلم قرار میگیرد.
تدوین نوعی قالب هنری است که با تعیین ترتیب قرار گرفتن تصاویر ضبط شده تاثیر زیادی در کار نهایی و مخاطب دارد.
این تاثیر تا جایی ایست که گاهی بسیلری از کاستی ها و ضعف های فیلم با یک تدوین خوب به نظر نمی آید و باعث میشود تا یک فیلم ضعیف به خوب ویک فیلم خوب به عالی تبدیل شود.
اما اگر در هنگام تماشای فیلم به تدوین فیلم پی بردید معلوم میشود که تدوینی ضعیف بر روی فیلم انجام شده است.
از بهترین نمونه های تدوین که قدرت آن را به رخ میکشد میتوان فیلم های بلوار مالهلند ، 21 گرم و بابل را نام برد.

دوستان شما هم این مطالب را کامل کنید و اگه نکته یا مطلبی می خواهید بهش اضافه کنید و ویرایشش کنید.
یا یه اصطلاح دیگه رو توضیح بدبد یا هر چی خواستید.:rolleyes:

اما در مورد آهنگ آرم کمپانی قرن 20 اگه اشتباه نکنم پدر ناءومی واتس (کینگ کونگ) که یکی از اعضای اصلی پینگ فلوید بوده ساخته شده.
راستی سعی میکنیم این جا تکه هایی از مراسمهای سینمایی و صحنه های زیبای فیلم ها رو با فرمت 3GP یا MP4 برای دانلود بذاریم.
 

farhad_persona

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 اکتبر 2007
نوشته‌ها
700
لایک‌ها
21
محل سکونت
Tehran
این تاپیک رو زدم تا در مورد دانش و علوم و مفاهیم سینمایی بحث بشه ... هر کی هر چی اطلاعات داره ما رو مفتخر کنه راجع به هر موضوعی مثل : دکوپاژ .میزانسن.تدوین .فیلمبرداری .جلوه های ویژه مثل صفحه آبی و هر چیز مفید و با حال دیگه.برای شروع از دوستان یه درخواست دارم .کسی نمونه فیلمنامه دکوپاژ شده داره؟
 

farhad_persona

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 اکتبر 2007
نوشته‌ها
700
لایک‌ها
21
محل سکونت
Tehran
میخواستم یه سری اطلاعات راجع به خط فرضی کسب کنم.هر چی سرچ کردم چیزی پیدا نکردم حتی ویکیپدیا هم نداشت..کسی یه مطلب مصور و مفصل راجع به خط فرضی داره؟
 
بالا