littlebluelove
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 21 جولای 2015
- نوشتهها
- 23
- لایکها
- 0
- سن
- 34
بعد از پیدایش شبکه های کامپیوتری در دهه 80 میلادی , ارتباطات کامپیوتری شکل دیگری به خود گرفت و شرکت ها و سازمان های مختلف با به کارگیری این تکنولوژی توانستند راندمان کاری پرسنل خود را به میزان چشم گیری افزایش دهند و از این رو شبکه توانست خیلی سریع کل دنیا را به هم متصل کند . نیاز به داشتن شبکه داخلی و اتصال با شبکه جهانی اینترنت در تمامی شرکت ها و سازمان ها , هرچند کوچک احساس میشود .
قبل از آغاز فرآیند طراحی هرگونه شبکه، آرمانها و اهداف آن باید مشخص شوند:
• قابلیت گسترش و تغییر (Change & Scalability)
• کارآیی (Performance)
• برگشت پذیری و افزونگی (Resilience & Redundancy)
• مدیریت پذیری شبکه (Network Manageability)
• امنیت و خروج از بحران (Security & Disaster Recovery)
• هزینه متناسب (Effective Cost)
• قابلیت سازگاری (Adaptability)
آرمانهایی را که برشمردیم، اساسی و پایه هستند. سه ویژگی زیر را می توان به عنوان آرمانهای جانبی یک طراحی خوب برشمرد؛ هرچند گاهی در عمل، رسیدن به آرمانهای فرعی با اهداف پایه و اساسی (مثل هزینه یا برگشت پذیری) در تناقض خواهد بود:
• سهولت پیاده سازی (Ease of Implementation)
• سادگی رفع اشکال (Simplicity of Troubleshooting)
• قابلیت پیش بینی (Predictability)
بعد از مشخص شدن اهداف شبکه ، اصولی در طراحی باید رعایت شود. در ادامه به چند مورد از اصول پایه طراحی شبکه پسیو (Passive) بصورت خلاصه اشاره میکنیم.
1. درک عمیق از محیط و تبیین اهداف طرح: قبل از هرچیز باید محیطی را که باید برای آن، شبکه طراحی کنید بشناسید و قبل از هر اقدامی مشخص شود که قرار است به چه چیزی برسید و به دنبال چه هدفی هستید.
2. کاربردها محور نیازمندیهای طرح شبکه هستند: شبکه به خودی خود چیزی نیست مگر یک زیرساخت ارتباطی برای اجرای برنامه های کاربردی؛ طبعا نبایستی بدون درک صحیح از یکایک کاربردها، ویژگی ها و نیازهای آنها هیچ طرحی را پیشنهاد داد.
3. طراح به تجربه نظری و عملی بسیار گسترده نیازمند است: آگاهی تئوریک از تکنولوژی شبکه در کنار تجربه عملی از شبکه و شرایط حاکم بر محیط های واقعی، به یک طرح واقع گرایانه و قابل پباده سازی منتهی خواهد شد. «تجربه صرف» یا «دانش بدون تجربه» به تنهایی کفایت نمی کند.
4. به مدلهای از قبل آماده و طرحهای پیشنهادی بازار اکتفا و اعتماد نکنید: رد یک شبکه بزرگ، تکنولوژیهای متعدد و بسیار پیچیده با یکدیگر در تعامل و درگیر هستند. طراحی شبکه های وسیع و پیچیده را نمی توان بر روی کاغذ مدل کرد یا از مدلهای پیشنهادی دیگران (که اغلب با هدف پیشبرد بازار عرضه می شوند) بهره گرفت. پیشنهاد آن است که در «طراحی کلان شبکه» مدل پیشنهاد بدهید ولی در «طراحی تفصیلی» به مدلسازی صرف اکتفا نکرده و به بررسی های تحلیلی و آزمایشگاهی دقیق بپردازید.
5. طراحی در آزمایشگاه به نتیجه می رسد نه بر روی تخته سیاه: بسیاری از پیچیدگی های یک طرح در آزمایشگاه آشکار می شود و طرح هایی که صرفا بر روی کاغذ هستند پس از پیاده سازی اشکالات خود را هویدا می کنند.
6. طراحی شبکه درگیر سبک و سنگین کردن پارامترهای متعدد و کنار آمدن با محدودیتهای فراوان است: پارامترهایی مثل هزینه، کارایی و در دسترس بودن (Availability) با یکدیگر در تناقضند و هنر طراح در سبک و سنگین کردن این پارامترها و رسیدن به حالتهای بینابین (Tradeoff) است.
7. هزینه پشتیبانی (و هزینه های ماهانه) شبکه را به هیچ وجه دست کم نگیرید: پس از پیاده سازی و تحویل یک شبکه ، هزینه های ماهانه آن مثل اجاره خطوط WAN و هزینه های پشتیبانی (تعمیر و نگهداری) آن شروع می شود. با یک طراحی خوب می توان هر دوی این هزینه ها را (که گاه می تواند کمرشکن باشد) کاهش داد. به عنوان مثال شاید بتوان با صرف هزینه بیشتر (برای کابل کشی یا نصب لینکهای بی سیم) از خطوط WAN در طرح شبکه صرفنظر کرد. از طرفی یک طراحی خوب می تواند از تعداد نفرات لازم برای گروه پشتیبانی بکاهد.
8. سعی نکنید ساختار سازمانی را دقیقا در ساختار فیزیکی شبکه منعکس کنید: طرح شبکه و توپولوژی فیزیکی بسیاری از شبکه ها منطبق با ساختار سازمانی محیط است ولی نمی توان بر این مطابقت اصرار داشت. به عبارت دیگر طراح شبکه نباید خود را در چنین قید و بندی قرار بدهد، چرا که نهایتا عملکرد شبکه اهمیت دارد نه توپولوژی فیزیکی آن. در ضمن نباید فراموش کرد که در تکنولوژی امروز توپولوژی فیزیکی و منطقی می تواند با هم تفاوت بنیانی داشته باشد یعنی در حالی که توپولوژی فیزیکی هیچ سنخیتی با ساختار سازمانی ندارد توپولوژی منطقی می تواند دقیقا با آن منطبق باشد. بنابراین برای تعیین توپولوژی فیزیکی شبکه صرفا در قالب ساختار سازمانی فکر کرد.
منبع: آی کد
قبل از آغاز فرآیند طراحی هرگونه شبکه، آرمانها و اهداف آن باید مشخص شوند:
• قابلیت گسترش و تغییر (Change & Scalability)
• کارآیی (Performance)
• برگشت پذیری و افزونگی (Resilience & Redundancy)
• مدیریت پذیری شبکه (Network Manageability)
• امنیت و خروج از بحران (Security & Disaster Recovery)
• هزینه متناسب (Effective Cost)
• قابلیت سازگاری (Adaptability)
آرمانهایی را که برشمردیم، اساسی و پایه هستند. سه ویژگی زیر را می توان به عنوان آرمانهای جانبی یک طراحی خوب برشمرد؛ هرچند گاهی در عمل، رسیدن به آرمانهای فرعی با اهداف پایه و اساسی (مثل هزینه یا برگشت پذیری) در تناقض خواهد بود:
• سهولت پیاده سازی (Ease of Implementation)
• سادگی رفع اشکال (Simplicity of Troubleshooting)
• قابلیت پیش بینی (Predictability)

بعد از مشخص شدن اهداف شبکه ، اصولی در طراحی باید رعایت شود. در ادامه به چند مورد از اصول پایه طراحی شبکه پسیو (Passive) بصورت خلاصه اشاره میکنیم.
1. درک عمیق از محیط و تبیین اهداف طرح: قبل از هرچیز باید محیطی را که باید برای آن، شبکه طراحی کنید بشناسید و قبل از هر اقدامی مشخص شود که قرار است به چه چیزی برسید و به دنبال چه هدفی هستید.
2. کاربردها محور نیازمندیهای طرح شبکه هستند: شبکه به خودی خود چیزی نیست مگر یک زیرساخت ارتباطی برای اجرای برنامه های کاربردی؛ طبعا نبایستی بدون درک صحیح از یکایک کاربردها، ویژگی ها و نیازهای آنها هیچ طرحی را پیشنهاد داد.
3. طراح به تجربه نظری و عملی بسیار گسترده نیازمند است: آگاهی تئوریک از تکنولوژی شبکه در کنار تجربه عملی از شبکه و شرایط حاکم بر محیط های واقعی، به یک طرح واقع گرایانه و قابل پباده سازی منتهی خواهد شد. «تجربه صرف» یا «دانش بدون تجربه» به تنهایی کفایت نمی کند.
4. به مدلهای از قبل آماده و طرحهای پیشنهادی بازار اکتفا و اعتماد نکنید: رد یک شبکه بزرگ، تکنولوژیهای متعدد و بسیار پیچیده با یکدیگر در تعامل و درگیر هستند. طراحی شبکه های وسیع و پیچیده را نمی توان بر روی کاغذ مدل کرد یا از مدلهای پیشنهادی دیگران (که اغلب با هدف پیشبرد بازار عرضه می شوند) بهره گرفت. پیشنهاد آن است که در «طراحی کلان شبکه» مدل پیشنهاد بدهید ولی در «طراحی تفصیلی» به مدلسازی صرف اکتفا نکرده و به بررسی های تحلیلی و آزمایشگاهی دقیق بپردازید.
5. طراحی در آزمایشگاه به نتیجه می رسد نه بر روی تخته سیاه: بسیاری از پیچیدگی های یک طرح در آزمایشگاه آشکار می شود و طرح هایی که صرفا بر روی کاغذ هستند پس از پیاده سازی اشکالات خود را هویدا می کنند.
6. طراحی شبکه درگیر سبک و سنگین کردن پارامترهای متعدد و کنار آمدن با محدودیتهای فراوان است: پارامترهایی مثل هزینه، کارایی و در دسترس بودن (Availability) با یکدیگر در تناقضند و هنر طراح در سبک و سنگین کردن این پارامترها و رسیدن به حالتهای بینابین (Tradeoff) است.
7. هزینه پشتیبانی (و هزینه های ماهانه) شبکه را به هیچ وجه دست کم نگیرید: پس از پیاده سازی و تحویل یک شبکه ، هزینه های ماهانه آن مثل اجاره خطوط WAN و هزینه های پشتیبانی (تعمیر و نگهداری) آن شروع می شود. با یک طراحی خوب می توان هر دوی این هزینه ها را (که گاه می تواند کمرشکن باشد) کاهش داد. به عنوان مثال شاید بتوان با صرف هزینه بیشتر (برای کابل کشی یا نصب لینکهای بی سیم) از خطوط WAN در طرح شبکه صرفنظر کرد. از طرفی یک طراحی خوب می تواند از تعداد نفرات لازم برای گروه پشتیبانی بکاهد.
8. سعی نکنید ساختار سازمانی را دقیقا در ساختار فیزیکی شبکه منعکس کنید: طرح شبکه و توپولوژی فیزیکی بسیاری از شبکه ها منطبق با ساختار سازمانی محیط است ولی نمی توان بر این مطابقت اصرار داشت. به عبارت دیگر طراح شبکه نباید خود را در چنین قید و بندی قرار بدهد، چرا که نهایتا عملکرد شبکه اهمیت دارد نه توپولوژی فیزیکی آن. در ضمن نباید فراموش کرد که در تکنولوژی امروز توپولوژی فیزیکی و منطقی می تواند با هم تفاوت بنیانی داشته باشد یعنی در حالی که توپولوژی فیزیکی هیچ سنخیتی با ساختار سازمانی ندارد توپولوژی منطقی می تواند دقیقا با آن منطبق باشد. بنابراین برای تعیین توپولوژی فیزیکی شبکه صرفا در قالب ساختار سازمانی فکر کرد.
منبع: آی کد
Last edited: