سلام دوستان
درخواستم رو نميدونم اشتباهي در اين تاپيك گذاشتم يا درست ولي من يك زندگينامه يك صفحه يا نهايت دو صفحه اي از آلبادسس پدس ميخواستم . اگر كسي داشت لطفا پي ام بده يا reply كنه
آلبا دسس پدس در سال ۱۹۱۱ در رم به دنیا آمد پدرش کوبایی بود ولی او پس از ازدواج با یک سرهنگ ایتالیایی تبعه ایتالیا شد. نویسندگی را از ۱۹۳۴ با انتشار مقالاتی شروع کرد.رمان او به نام “هیچ کس به گذشته بر نمی گردد” و کتاب دیگرش به نام “فرار” هر دو توسط فاشیست ها توقیف شد در سال ۱۹۴۴ مجله سیاسی وادبی و وعلمی مرکوری را بنیان نهاد و تا سال ۱۹۴۸ آن را اداره کرد. آلبا دسس پدس امروزه یکی از مشهورترین نویسندگان ایتالیا و جهان است. آلبا سس پدس در آثارش نگاهها را به سوي موقعيت زنان در خانواده كه به نظرش فوق العاده مسأله ساز است، جلب مي كند. آثار او عبارتند از: “از طرف او” ، “دفترچه ممنوع”، ” تازه عروس”،یک دسته گل بنفشه”،” درخت تلخ”، ”دیر یا زود”، “عذاب وجدان” ، “پشیمانی” که آخرین اثر اوست که اکثر این آثار توسط مترجم با سابقه و پرکار آقای بهمن فرزانه ترجمه و در ایران منتشر شده است.
وی در سال ۱۹۹۷ چشم از دنیا فرو بست.
نقد شهلا زرلكي بر آثار آلبا دسس پدس
</B>شهلا زرلكي
آلبا دسس پدس، داستاننويس ايتاليايي، نمايندة زنان نسل خويش است. موضوع مشترك همة آثار او «زن ايتاليايي» سالهاي مياني قرن بيستم است؛ يعني سالهاي جنگ جهاني دوم و چندين سال پس از پايان جنگ. كشمكش پنهان و آشكار زنان اين آثار با فضاي ناهمگون زندگي خانوادگي و زندگي اجتماعي، يكي از جذابيتهاي درونمايهاي رمانهاي اين نويسنده است. هر چند تقابل تاريخي زن با جهان پيرامون، مسألهاي حل نانشده و جهاني است، اما اين تقابل در فرهنگها و مليتهاي مختلف با درجه تيرگي و روشني متفاوتي آشكار ميشود. اشتراك در برخي خردهفرهنگها و شباهت اوضاع سالهاي پس از جنگ، خوانندة ايراني را به اين نويسندة ايتاليايي نزديك ميكند. زبان و ساختار ساده، پرهيز از پيچيدگيهايِ روايي و به كارگيري سوژههاي داستاني جذاب و پُركشش از ديگر علل استقبالِ خوانندة فارسي زبان از آثار اين نويسنده است.
جدا از ويژگيهاي ساختاري، شخصيتهاي داستاني آلبا دسس پدس، به علت چندگانگي و درگيريهاي پيچيدة ذهني، ميتوانند محور و موضوع بحثها و بررسيهاي روانشناختي نيز باشند. محتواي روانشناختي رمانهاي اين نويسنده و تشابهِ تقريبيِ شخصيتهاي اين رمانها با زنان جامعه ايران، بهانة موجهي بود براي نوشتن نقد و نظري با معيارهاي روانشناسانه كه با عنوان «زنان عليه زنان» در قالب يك كتاب ارائه شد.
رمانهاي دسسپدس چه به لحاظ ساختار بيروني و چه از نقطهنظر محتوايي از قوت بيشتري نسبت به داستانهاي كوتاه او برخوردارند. اين برتري را از ميزان استقبال خوانندة ايراني نيز ميتوان دريافت. يكي از ويژگيهاي مشترك زنان آثار اين نويسنده «عاشق شدن» در فصل ميانسالي است. در حقيقت نوعِ شخصيتِ تكرارشونده در آثار دسسپدس را ميتوان اينگونه تعريف كرد: «زني در آستانة فصل ميانسالي، محروم از عقشِ شوهر و آرزومند وصال معشوق» درونماية مشترك آثار اين نويسنده، عشق و تنهايي است. رمانهاي او، روي يك خط فرضي امتداد يافتهاند كه در ابتداي اين خط، عشق آسان و ممكن مينمايد و در انتهاي آن، غول تنهايي راه را بر هر تلاش ديگري ميبندد. اين فرايند در اولين رمان دسسپدس با عنوان هيچيك از آنها باز نميگردد، نمودي آشكار دارد. نويسنده هنگام نوشتن اين كتاب، بيست و هفت ساله بوده است، بنابراين توانسته شرايط سني و ويژگيهاي رفتاري دختران جوان يك خوابگاه دانشجويي را به خوبي تعريف كند. بعدها او قهرمانان آثار خود را از گروه سني ميانسالان انتخاب ميكند. زيرا هر نويسندهاي بخش بزرگ و مهمي از اثر خويش را آينة دغدغههاي خود ميكند. آلبا دسس پدس در چهل سالگي از زنان چهل ساله حرف ميزند و در بيست سالگي از دختران بيست ساله. با توجه به اين «فرافكني ادبي» ميتوان با ديدگاه آن دسته از منتقداني كه معتقدند هر اثري بايد جدا از پديدآورندهاش مورد بحث قرار گيرد، به مخالفت برخاست. واقعيت نشان ميدهد كه زنان نويسنده ـ در مواردي كه تصميم گرفتهاند خودشان باشند ــ بيشتر و بهتر از مردان نويسنده، در آثار خود بازتاب داشتهاند.
تثليث مكرر آثار آلبا دسس پدس، «عشق ـ ترديد و تنهايي» است. رمانِ «عذاب وجدان» روايت يك «ترديد بزرگ» است؛ ترديد ميان ماندن و رفتن، ميان عشق و نفرت. «دفترچة ممنوع» روايتگر تلاشها و دغدغههاي يك زن براي به دست آوردن سهم اندكي از خلوت و تنهايي است. و «از طرف او» داستان عشقي زنانه است كه در هجوم نابهنگام كينه و دشمني ديگر زنان، تنها ميماند. اين نويسنده فمينيسم تلخ و غمناكي را در آثار خود تعريف ميكند كه وحشتناكترين بخش آن، نقاب تزويري است كه زنان در مواجهه با يكديگر به چهره ميزنند. اتحاد و به همپيوستگي زنان آن گونه كه فمينيسم ميخواهد، در هيچيك از آثار دسسپدس تحقق نمييابد. و رمان «از طرف او» روايت كاملي است پيرامون نظرية «زن عليه زن». با اين همه نويسنده، جهان مردانه را نيز يكسر طرد و انكار نميكند. در جهانبيني خاصِ دسسپدس، تقصيري يكسان بر گردن زن و مرد است. ديدگاه او نسبت به زن با تعريف ژان پل سارتر هماهنگ است: «نيمي قرباني، نيمي شريك جرم، مثل همه.»
نثر روان و فوق العاده شیوایی داره.خیلی به حقیقت نزذیکه و میشه به آسونی در داستانهایش شناور شد.طنزهای ظریف و دلنشین هم به زیبایی آثارش اضافه میکنه.خلاقیت صمیمی و کودکانه ی داستان های کوتاهش هم شیرین است و هم نوستالژیک.