• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اشعار ایرج میرزا

tangna

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 آپریل 2006
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
سلام


..................

ادیت :
اسم تاپیک و تغییر میدم به اشعار ایرج میرزا تا در مورد ایشون هم یه تاپیک مجزا داشته باشیم.
 
Last edited by a moderator:

پری

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
1,599
لایک‌ها
20
محل سکونت
اونجایی که نیستی هست

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
انتقاد از حجاب
نقاب دارد و دل را به جلوه آب كند
نعوذبالله اگر جلوه بي نقاب كند
فقيه شهر به رفع حجاب مايل نيست
چرا كه هر چه كند حيله در حجاب كند
چو نيست ظاهر قرآن به وفق خواهش او
رود به باطن و تفسير ناصواب كند
از و دليل نبايد سؤال كرد كه گرگ
به هر دليل كه شد بره را مجاب كند
كس اين معما پرسيد و من ندانستم
هر آنكه حل كند آن را به من ثواب كند
به غير از ملت ايران كدام جانور است
كه جفت خود را ناديده انتخاب كند ؟
كجاست همت يك هيأتي زپردگيان
كه مرد وار ز رخ پرده را جواب كند
نقاب بر رخ زن سد باب معرفت است
كجاست دست حقيقت كه فتح باب كند
بلي نقاب بود كاين گروه مفتي را
به نصف مردم ما مالك الرقاب كند
به زهد گربه شبيهست زهد حضرت شيخ
نه بلكه گر به تشبه به آن جناب كند
اگر ز آب كمي دست گربه تر گردد
بسي تكاند و بر خشكيش شتاب كند
به احتياط ز خود دست تر بگيرد دور
چو شيخ شهر ز آلايش اجتناب كند
كسي كه غافل ازين جنس بود پندارد
كه آب پنجه ي هر گربه را عذاب كند
ولي چو چشم حريصش فتد به ماهي حوض
ز سينه تا دم خود را درون آب كند
ز من مترس كه خانم ترا خطاب كنم
ازو بترس كه همشيره ات خطاب كند
به حيرتم ز كه اسرار هيپنوتيسم آموخت
بگو بتازد و آن خانه را خراب كند
زنان مكه همه بي نقاب مي گردند
اگر چه طالب آن جهد بي حساب كند
به دست كس نرسد قرص ماه در دل آب
بهل كه شيخ دغا عوعو كلاب كند
به اعتدال ازين پرده مان رهايي نيست
مگر مساعدتي دست انقلاب كند
ز هم بدرد اين ابرهاي تيره ي شب
وثاق و كوچه پر از ماه و آفتاب
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
البته متاسفانه اشعار این شاعر بزرگ در جامعه ما فقط بخاطر هجو گوییهایش مشهور گشته اند هرچند که در بیشتر اشعار شاید کلام تند و تیزتر از ره ادب برون میزند و الفاظ را به بازی میگیرند .و در این مقال گاهی معنا را فدای کلمات سخیف می نماید چون آن شعر معروف که دور از شان این مقال میباشد.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
ملكا با تو دگر دوستي ما نشود
بعد ارگ شده است ، اما حالا نشود
بنشسته است غباري ز تو در خاطر من
كه بدين زودي از خاطر من پا نشود
دلم از طبيعت پر ريبت تو سخت گرفت
تا شكايت نكنم از تو دلم وا نشود
خواهي ار رفع كدورت شود از خاطر من
عذر خواهي بكن البته والا نشود
گر چه در دولت مشروطه زبان آزاد است
ليك راز رفقا بايد افشا نشود
غزلي گفتم و كلك تو مرا رسوا كرد
گرچه هرگز هنري مردم رسوا نشود
اسم نان بردم و گفتي تو كه نان دگران
همچو ناني كه خورد حضرت والا نشود
محرمانه دو سه خطر زير غزل بنوشتم
گفتم اين راز ز كلك تو هويدا نشود
سر من فاش نمودي تو و تقصير تونيست
شاعري شاعر از اين خوب تر اصلا نشود
من جواب تو به آيين ادب خواهم داد
تا ميان من و تو معركه بر پا نشود
تو هنرمندي و من نيز ز اهل هنرم
در ميان دو هنرمند معادا نشود
تو كسي هستي كاندر هنر و فضل و كمال
يك نفر چون تو در اين دنيا پيدا نشود
شاهد هلم و ادب چون به سراي تو رسيد
گفت جايي به جهان خوشتر از اينجا نشود
هر كه بيتي دو به هم كرد و كلامي دو نوشت
با تو در عرض ادب همسر و همتا نشود
نه ملك گردد هر كس كه به كمف داشت قلم
با يكي جقه ي چوبينه كسي شا نشود
نشود سينه ي تو تنگ ز گفتار عدو
سيل هرگز سبب تنگي دنيا نشود
غم مخور گر نبود كار جهانت به مراد
كار دنيا به مراد دل دانا نشود
رفت مطلبي ز ميان صحبت ما از نان بود
همه خواهيم كه بهتر شود اما نشود
نان نمي گويم خوبست ولي بد هم نيست
نان نبود آنچه تو مي خوردي حاشا نشود
ايكه بودي دو سه مه پيش در اين ملك خراب
نان سنگك كه دگر پشمك و حلوا نشود
نان از اين تردتر و خوب تر و شيرين تر
زحمت خواجه ي ما بايد اخفا نشود
اين كه طيبت بود اما به حقيقت امروز
كرد كاري كه براي نان بلوا نشود
باز ما شاكر و ممنونيم از شخص وزير
كار ارزاق بدين سختي گويا نشود
شاه اگر محتكري چند به دار آويزد
دم نانوايي اين شورش و غوغا نشود
ور ز نانواها يك تن به تنور اندازد
به خداوند تبارك و تعالي نشود
تا سياست نبود در كار ،‌ اين كار درست
غافل از گندم تا آخر جوزا نشود
ما همين قدر ز ممتاز تمنا داريم
كار اين لك فره يا بشود يا نشود
بس كن ايرج سخن از نان و ز جانان مي گوي

این شعر را ایرج میرزا در پاسخ به ملکالشعرای بهار نوشته که دلخوری خویش را از او عیان نموده است.
 

Arianna

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,017
لایک‌ها
11
سلام

اوه چقدر قديمي است اين تاپيك! بيش از 2 سال از آخرين پست گذشته !

چه جالب كه موسس اين تاپيك جناب tangna بوده! :happy:
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
واقعا شعر زیبایی در امضاتون گذاشتید
happysmiley.gif


You don't owe me a thing, I've been there too
Someone once helped me out
Just the way I'm helping you
If you really want to pay me back
Here's what you do
Don't let the chain of love end with you​

_____________________
http://forum.golzarion.com
 
Last edited:

Arianna

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,017
لایک‌ها
11

Just Mohamad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 می 2008
نوشته‌ها
335
لایک‌ها
15
محل سکونت
That you care !
سلام به جناب Dong Fang Bobai عزيز و گرامي! :)

متشكرم. :blush: اين شعر برگرفته از يك ترانه است. ترانه را برايتان مي فرستم.:blush:

لطف می کنید برای من هم بفرستید.
 

raha4868

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 فوریه 2009
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
من سی دی کامل دیوان ایرج رو دارم هر کی خواست بگه براش بفرستم. متاسفانه حجمش زیاده وگرنه اینجا آپلودش میکردم.
 

buy66

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2015
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
19
سن
36
محل سکونت
اراک
شعر ایرج میرزا عارف نامه


عید نوروز و اول سالست

روز عیش و نشاط اطفالست

همه آن روز رخت نو پوشند

چای و شربت به خوشدلی نوشند

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا حجاب
پسر خوب روز عید اندر

روز اول به خدمت مادر

دست برگردنش کند چون طوق

سرو دستش ببوسد از سر شوق

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا حجاب بدون سانسور
گوید این عید تو مبارک باد

صد چنین سال نو ببینی شاد

بعد آید به دست بوس پدر

بوسه بخشد پدر به روی پسر

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا حجاب
پسر بد چو روز عید شود

از همه چیز نا امید شود

نه پدر دوست داردش نه عمو

نه کسی عیدی آورد بر او

عیدی آن روز حق آن پسرست

که نجیب و شریف و با هنرست

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا درمورد حجاب
طبع من این نکته چه پاکیزه گفت

سهل بود خوردن افسوسِ مفت

مردم این ملک ز که تا به مه

هیچ ندانند جز احسنت و زه

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا درباره حجاب
هرکسی اندر غم جان خودست

فارغ از اندیشه نیک و بدست

بعد که مُردم، همه یادم کنند

رحمت وافر به نهادم کنند

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا و حجاب

زانچه پس از مرگ برایم کنند

کاش کمی حین بقایم کنند

دل به کف غصه نباید سپرد

اول و آخر همه خواهیم مرد

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا در مورد حجاب
داشت عباس قلی خان پسری

پسر بی ادب و بی هنری

اسم او بود علی مردان خان

کلفت خانه ز دستش به امان

lineeee-1.gif


متن شعر ایرج میرزا چادر
هر چه می گفت له له لج می کرد

دهنش را به له له کج می کرد

هر چه می دادند می گفت کم است

مادرش مات که این چه شکم است

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا عارف نامه
هر کجا لانه گنجشکی بود

بچه گنجشک درآوردی زود

پشت کالسکه مردم می جست

دل کالسکه نشین را می خست

lineeee-1.gif


شعر عارف نامه از ایرج میرزا
هر سحرگه دم در بر لب جو

بود چون کرم به گل رفته فرو

بس که بود آن پسره خیره و بد

همه از او بدشان می آمد

lineeee-1.gif


شعر در مورد ایرج میرزا
نه پدر راضی بود از او نه مادر

نه معلم نه له له نه نوکر

ای پسر جان من این قصه بخوان

تو نشو مثل علی مردان خان

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی

آراسته با شکل مهیبی سر و بر را

گفتا که: «منم مرگ و اگر خواهی زنهار

باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا Pdf
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار

یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را

یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر

تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا هزلیات
لرزید ازین بیم جوان بر خود و جا داشت

کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نر را

گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزیزند

هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا لیلی و مجنون
لیکن چون به می دفع شر از خویش توان کرد

می نوشم و با وی بکنم چاره ی شر را»

جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی

هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را

ای کاش شود خشک بن تاک خداوند

زین مایه ی شر حفظ کند نوع بشر را

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا دانلود
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌

که‌ کند مادر تو با من‌ جنگ‌

هرکجا بیندم‌ از دور کند

چهره‌ پرچین‌ و جبین‌ پر آژنگ‌

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا عارف نامه
با نگاه‌ غضب‌ آلود زند

بر دل‌ نازک‌ من‌ تیر خدنگ‌

مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌

شهد در کام‌ من‌ و تست‌ شرنگ‌

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا بی سانسور
نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ ترا

تا نسازی‌ دل‌ او از خون‌ رنگ‌

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌

باید این‌ ساعت‌ بی‌ خوف‌ و درنگ‌

lineeee-1.gif


اشعار ایرج میرزا دانلود رایگان
روی‌ و سینه‌ تنگش‌ بدری‌

دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینه‌ تنگ‌

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌

تا برد زاینه‌ قلبم‌ زنگ‌

lineeee-1.gif


شعر ایرج میرزا دانلود
عاشق‌ بی‌ خرد ناهنجار

نه‌ بل‌ آن‌ فاسق‌ بی‌ عصمت‌ و ننگ‌

حرمت‌ مادری‌ از یاد ببرد

خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ زبنگ‌

lineeee-1.gif


دیوان اشعار ایرج میرزا دانلود
رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌

سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ‌

قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود

دل‌ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ‌

lineeee-1.gif


دانلود اشعار ایرج میرزا
از قضا خورد دم‌ در به‌ زمین‌

و اندکی‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز

اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌ فرهنگ‌

lineeee-1.gif


دانلود اشعار ایرج میرزا Pdf
از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود

پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌

آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:

آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌

آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ‌

lineeee-1.gif


دانلود اشعار ایرج میرزا برای موبایل
دل به کف غصه نباید سپرد

اول و آخر همه خواهیم مرد

lineeee-1.gif


دانلود دیوان اشعار ایرج میرزا بدون سانسور
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر

من گرفتم تو نگیر
 
بالا