اشعار عرفانی

[پسرِ انسان]

اشعار عارفانه
اشعاري كه انسان را بسوي سعادت، دور شدن از گناه، قرب خدا ،رسيدن به كمال، قيام انسان بر خويش ،برداشتن حجاب خود يا خودشكني
پاره كردن قيد هاي دنيا
خود شناسي
صبر و پيشه در تحمل مصائب و رنجها
توجه به راهمكايي اولياء وانبياء
ساده زيستن و قناعت
ازادگي و مجاهده نمودن
دوري از غرور هواي نفس از وسوسه هاس شيطاني دوي از
همنشيني با افراد زشت كردار، دروي از: غيبت ،حسد، كينه پردازي،
اشعاري كه جواني را بهترين فرصت توبه و پيري زماني نامناسب براي توبه بدانن و اشعاري كه داراي مضامين اخلاقي باشد....00

 

[پسرِ انسان]

 

[پسرِ انسان]

چو خواهي يا بي زهَربد رها
سراندر نيايي به دام بلا
بُوي در دو گيتي ز بد رستگار
نكو نام باشي بَرِ كردگار
به گفتار پيغمبرت راه جوي
دل از تيرگي ها بدين آب شوي
همه نيكيت بايد آغاز كرد
كه با نيك نامان شوي همنورد
نكويي به هر جا چو آيد به كار
نكويي گزين وز بدي شرم دار
اگر نيك خواهي به هر دو سراي
به نزد نبيّ و وصي گير جاي
ابوالقاسم فردوسي
بيا تا جهان را به بد نسپريم
به كوشش همه دست نيكي بريم
نباشد همي نيك و بد پايدار
همان به كه نيكي بود يادگار
همان گنج دينار وكاخ بلند
نخواهد بُدن مرتو را سودمند
سخن ماند از تو همي يادگار
سخن را چنين خوار مايه مدار
فريدون فرّخ فرشته نبود
زمشك و زعنبر سرشته نبود
به داد ودهش يافت اين نكويي
تو داد و دِهش كن ، فريدون تويي
ابوالقاسم فردوسي

 

[پسرِ انسان]

در پيله تا يه كي برخويشتن ، تني؟
-پرسيد كرم را،مرغ از فروتني-
در فكر رستنم-پاسخ بداد كرم-
خلوت نشستةام زين رو منحني
هم سال‌هاي من پروانگان شدند
جستند از اين قفس، گشتند ديدن
در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ
پا ژر برآورم بهر ديدني
اينك تو را چه شد كاي مرغ خانگي
كوشش نمي‌كني،پرّي نمي‌زني
نيما يوشيج

 

[پسرِ انسان]

بردار حجاب تا جمال بيني
تاطلعت ذات بي مثالش بيني
خفاش،زجلد خويشتن بيرون آي
تا جلوه خورشيد جلاش بيني
بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران

 

[پسرِ انسان]

اي عجب! اين راه نه راه خداست
زانكه در ان اهرمني رهنماست

قافله بس رفت از اين راه، ليك
كس نشد آگاه كه مقصد كجاست

راهرواني كه در اين معبرند
فكرشان يكسره آی و هواست

اي رَمه، اين درّه چراگاه نيست
اي بَره، اين گرگ بسي ناشتاست

تا تو زه بيغوله گذر ميكني
رهزن طرّار تو را در قفاست

ديد ببندي و در افتي به چاه
اين گُنه تست، نه حكم قضاست

لقمهء سالوس كه را سير كرد
چند بر اين لقمه تو را اشتهاست

نفس، بسي وام گرفت و نداد
وام تو چون باز دهخد؟ بينواست

خانهء جان هر چه تواني بساز
هر چه توان ساخت در اين يك بناست

كعبهء دل مسكن شيطان مكن
پاك كن اين خان كه جاي خداست
پروين اعتصامي

 

[Romain_Gary]

بردار حجاب تا جمال بيني
تاطلعت ذات بي مثالش بيني
خفاش،زجلد خويشتن بيرون آي
تا جلوه خورشيد جلاش بيني
بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران

هرجور سعی میکنم بفهمم و اینو توی قالب شعر قرار بدم نمیتونم ، لطفا یکی ترجمه کنه

 

[پسرِ انسان]

هرجور سعی میکنم بفهمم و اینو توی قالب شعر قرار بدم نمیتونم ، لطفا یکی ترجمه کنه

اشعار ایشان را با توجه به درک بینش سیاسی و دینی شان معانی مختلف میدهد هر چند که ایشان شعرهایان بمانند سخن هایشان گیراست و بسیار راحت وساده وروان.

شاید منظور شما ساده بودن شعر است. دیوان اشعارایشان به سه زبان انگلیسی و عربی و فارسی خودمان ترجمه شده است

منظور دور کردن حجابی است که انسان در جلوی چشمان شان گرفته اند و حقایق دنیا رو نمی بیند و به سوی خدا هدایت نمی شوند و به مثال خفاش تا همیشه می خواهند در تاریکی باشند شاید هم اشعار به امام 12 شیعه دارد که غایب است اشاره دارد

در ضمن این جا که درس ادبیات نمدهیم که شعر معنی کنیم....؟




ازهستي خويش رها بايد شد
از ديو خودي خود جدا بايد شد
آن كس كه به شيطان دورن سرگرم است
كي راهي راه انبياه خواهد شد
بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران

 

[پسرِ انسان]

اي كه پنچاه رفت و در خوابي
مگر اين پنچ روزه دريايي
تاكي اين باد كبر و آتش خشم
شرم بادت كه قطره آبي
كَهل گشتي و ، هم چنان طفلي
شيخ بودي و هم چنان شابي
تو به بازي نشسته وَز چب و راست
مي‌رود نيز چرخ پرتابي
تا درين گلّه گوسفندي هست
ننشيند فلك ز قصابي
شيخ اجل سعدي

 

[پسرِ انسان]

هرجور سعی میکنم بفهمم و اینو توی قالب شعر قرار بدم نمیتونم ، لطفا یکی ترجمه کنه

اشعار ایشان را با توجه به درک بینش سیاسی و دینی شان معانی مختلف میدهد هر چند که ایشان شعرهایان بمانند سخن هایشان گیراست و بسیار راحت وساده وروان.

شاید منظور شما ساده بودن شعر است

منظور دور کردن جابی است که انسانه در جلوی چشمان شان گرفتن و حقایق دنیا رو نمی بیند و به سوی خدا هدایت نمی شوند و به مثال خفاش تا همیشه می خواهند در تاریکی باشند شاید هم اشعار به امام 12 شیعه دارد که غایب ایت

در ضمن این جا که درس ادبیات نمدهیم که شعر معنی کنیم

 

[Romain_Gary]

در ضمن این جا که درس ادبیات نمدهیم که شعر معنی کنیم

اتفاقا اینجا هم باید شعر معنی کنیم ، اینجا فروم ادبیاته ، اومدیم 2 تا چیز یاد بگیریم و بحث کنیم !

 

[پسرِ انسان]

اتفاقا اینجا هم باید شعر معنی کنیم ، اینجا فروم ادبیاته ، اومدیم 2 تا چیز یاد بگیریم و بحث کنیم !

خوب چون من رشته ام ادبیات نیست و. فقط به شعر علاقه دارم ولی تخصصی در این باره( معنی کردن شعر به طور صحیح) ندارم اما اگر رشته شما ادبیات و زبان فار سی پس خودتان لطف کن وشعر معنی کن:lol:

تا اشتباهی پیش نیاید

 

[Mehdi_s82]

پيش از اينت بيش از اين انديشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود


ياد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشين لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود


پيش از اين کاين سقف سبز و طاق مينا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود


از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر يک عهد و يک ميثاق بود


سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود


حسن مه رويان مجلس گر چه دل می‌برد و دين
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود


بر در شاهم گدايی نکته‌ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود


رشته تسبيح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سيمين ساق بود


در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام عيبم مکن
سرخوش آمد يار و جامی بر کنار طاق بود


شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود​

 

[Romain_Gary]

خوب چون من رشته ام ادبیات نیست و. فقط به شعر علاقه دارم ولی تخصصی در این باره( معنی کردن شعر به طور صحیح) ندارم اما اگر رشته شما ادبیات و زبان فار سی پس خودتان لطف کن وشعر معنی کن:lol:

تا اشتباهی پیش نیاید

شما با ذولقرنین یا به نام عدالت نسبتی دارید ؟

پ . ن : من رشتم ادبیات نیست ، شعریم که خودم ننوشتم ، معنیش نمیکنم ، اگر خودت معنیشو نمیدونی برای چی میذاریش تو سایت ، شاید معنی بدی داشت !!!

 

[پسرِ انسان]

شما با ذولقرنین یا به نام عدالت نسبتی دارید ؟

پ . ن : من رشتم ادبیات نیست ، شعریم که خودم ننوشتم ، معنیش نمیکنم ، اگر خودت معنیشو نمیدونی برای چی میذاریش تو سایت ، شاید معنی بدی داشت !!!

اشعار ایت الله ***** که من چیز بدی ندیدم مگر اینکه شما برداشت بدی کرده باشی که دست من نیست
اشعار که معنی بدی دارند نمی اورم در ضمن این اشعار عرفانی است نه اشعار اون ور ابی ها یا اشعار فحشی که یکی از شاعران بهنام ( چی چی میرزا- اسمش یادم نیست) که نیست


شما خیلی به خودتان مطمئن هستید

گفتم معنی اش را به طور دقیق نمی دانم ولی از روی شعر می توان شعر را درک کرد اما اگر بخواهی معنی کنی باید در این کار کمی مهارت داشته باشی مثل اشعار حافظ

کدوم شعر را می توا به طور 100 درصد درست معنی کرد هر شاعر برای خودش یک منظور دارد

مثل این شعر هوا بس ناجوان مردانه سرد است: یکی فکر می کنه منظور هوای سرد است یکی دیگه که وارده می گه نه منظور خفقان دوران شاه است و.....

در ضمنم خواهشن اگه شعر عرفانی داری بگو وگر نه تایپک را بیش از ابن از راه اصلیش کج نکن
با تشکر


در ضمن این سایت به حد کافی ادم فروش داره. از شما بعیده


بازه هم تشکر

 

[Romain_Gary]

اشعار ایت الله ***** که من چیز بدی ندیدم مگر اینکه شما برداشت بدی کرده باشی که دست من نیست
اشعار که معنی بدی دارند نمی اورم در ضمن این اشعار عرفانی است نه اشعار اون ور ابی ها یا اشعار فحشی که یکی از شاعران بهنام ( چی چی میرزا- اسمش یادم نیست) که نیست


شما خیلی به خودتان مطمئن هستید

گفتم معنی اش را به طور دقیق نمی دانم ولی از روی شعر می توان شعر را درک کرد اما اگر بخواهی معنی کنی باید در این کار کمی مهارت داشته باشی مثل اشعار حافظ

کدوم شعر را می توا به طور 100 درصد درست معنی کرد هر شاعر برای خودش یک منظور دارد

مثل این شعر هوا بس ناجوان مردانه سرد است: یکی فکر می کنه منظور هوای سرد است یکی دیگه که وارده می گه نه منظور خفقان دوران شاه است و.....

در ضمنم خواهشن اگه شعر عرفانی داری بگو وگر نه تایپک را بیش از ابن از راه اصلیش کج نکن
با تشکر


در ضمن این سایت به حد کافی ادم فروش داره. از شما بعیده


بازه هم تشکر

باشه ، من دیگه چیزی نمیگم !

 

[live for what?]

اصولآ یکی بگه عرفان یعنی چی؟
بعد برسیم به شعر عرفانی!!!

 

[پسرِ انسان]

باشه ، من دیگه چیزی نمیگم !

چرا نمی پرسی بپرس که این حق توست

ولی هر چیزی جایی دارد

پرسیدن عیب نیست بنده باز اگر سوالی داشتید که بتوانم جواب بدهم به روی چشم

اصولآ یکی بگه عرفان یعنی چی؟
بعد برسیم به شعر عرفانی!!!

در ابتدا گفتم مقصود از اشعار عرفانی چیست ولی اگر دوستان اطلاعات یشتر دارند به ما نیز بدهند

 

[پسرِ انسان]

جهت عوض شدن جو تایپک

تفاءل به ديوان حافظ

مگس خان افغان بر سر قبر خواجه حافظ آمد، به جهت تشنيع خواست مقبره او را خراب كند، جمعى او را ممانعت كرده قرار بر تفاءل از ديوان خواجه گذاشتند اين شعر نمودار شد.
اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست
عرض خود مى برى و زحمت ما ميدارى .

 

[id.man]

دوستان جملاتی از نوشته هایتان را خواندم . تعلق شما به پژوهش و عرفان قابل ستایشه . اگر سئوالی در باب فلسفه عرفان دارید لطفا بپرسید . دلیل اینکه خواهش می کنم هم اینه که انحراف معیار در هیچ رشته ای از علوم به اندازه عرفان زیاد و مهم و متغییر نیست . این هم ایمیل من :
[email protected]