• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

امیلی دیکنسون

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
چقدر با امیلی دیکنسون آشنایی دارید ؟
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
من کاراش رو خیلی دوست دارم ... البته اول والت ویتمن ...
170.gif


اما اینم کاراش خوبه
118.gif
... یه جورایی مرموزه ...
181.gif
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
آره بعضی شعراش نکات مرموزی داره

اما خب از حالت عرفانی شعراش نمیشه صرف نظر کرد
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
فکر می کنم الهی قمشه ای درباره دیکنسون بود که می گفت : دختر مولاناست !!
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
به نقل از ashena55 :
فکر می کنم الهی قمشه ای درباره دیکنسون بود که می گفت : دختر مولاناست !!
ایول
74.gif
...خیلی نمک گفته ... :D
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
من فقط یه کتاب ترجمه از اشعار دیکنسون دیدم با ترجمه سعید سعیدپور

کتاب دیگه ای هم می شناسید ؟
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
ashena جان ... من هیچ کاری ازش به فارسی ندیدم ... شاید یکی دو تا شعر تو مجله ها
288.gif
... و بیشتر به همون انگلیسی کاراش رو دنبال کردم.... :)

اون کدوم نشریه است که هر بار میره سراغ یه شاعر
169.gif
... یه بار فکر کنم یه ویژه نامه برای زنان شاعر داشت ، چند تا از کارای اینم توش بود که البته چنگی به دل نمی زد ترجمه اش
164.gif
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
به نقل از seymour :
ashena جان ... من هیچ کاری ازش به فارسی ندیدم ... شاید یکی دو تا شعر تو مجله ها
288.gif
... و بیشتر به همون انگلیسی کاراش رو دنبال کردم.... :)

[]

خوشا به حالت که شعرهاشو به انگلیسی می خونی :(
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
حق با توه آشنا جان .... هنوز خیلی کتابهای مهم به فارسی ترجمه نشدن ... در این زمینه خیلی ضعف داریم ...
164.gif


ما اگه می خوایم تو ادبیات جهان حرفی داشته باشیم ، اول باید به اندازه کافی روش احاطه داشته باشیم ( اول باید دشمن رو بشناسیم !!!
96.gif
(شوخی ) برای این کار هم فقط دو راه هست : یا خودمون زبان اصلی بخونیم
181.gif
، یا ترجمه شده باشه
288.gif
... متاسفانه هر دو راه هم ...
179.gif
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
به نقل از seymour :
یا خودمون زبان اصلی بخونیم
181.gif
، یا ترجمه شده باشه
288.gif
... متاسفانه هر دو راه هم ...
179.gif
من ebook اشعار دیکنسون رو یه زمانی از اینترنت دانلود کردم تا هر وقت زبانم خوب شد بخونم اما افسوس که فکر نمی کنم چنین اتفاقی بیفته

البته ترجمه سعیدپور هم خوبه .
 

14359

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 جولای 2009
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
الهی قمشه ای در موردش گفته عروس خداست
خوش به حالش
 

Spring's Girl

كاربر فعال موسيقي
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 اکتبر 2009
نوشته‌ها
6,299
لایک‌ها
325
محل سکونت
داستانهای بلند...
من فقط یه کتاب ترجمه از اشعار دیکنسون دیدم با ترجمه سعید سعیدپور

کتاب دیگه ای هم می شناسید ؟

به تازگي خانم "نسترن نصرت زادگان" كتابي منتشر كرده كه اشعار اميلي ديكنسون را در آن ترجمه كرده.متاسفانه اسم كتابو فراموش كردم.
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
امیلی دیکنسون (به انگلیسی: Emily Dickinson) شاعرهٔ آمریکایی قرن نوزدهم میلادی.
او را شاعر معتکف نیز گویند یا به قول دکتر الهی قمشه ای دختر مولانا چرا که او بسیار با ابهام سخن می‌گوید



امیلی در سال ۱۸۳۰ در شهرک «امهرست» در ایالت ماساچوست آمریکا زاده شد
یک خواهر و یک برادر داشت پدرش خزانه دار دانشگاه و مردی خشکه مقدس بود، با قلبی پاک.
امیلی بیشتر وقت خود را در محیط خانه می گذراند و کمتر از خانه بیرون می رفت.
از کودکی روحیات او شبیه شاعران بود؛ حساس و مهربان.
امیلی به ندرت شهر و دیار خود را ترک می کرد، او همیشه عاشق محیط خانه بود،
عاشق جایی که خانواده اش در آنجا نفس می کشیدند.
امیلی هرگز ازدواج نکرد و زندگیش را با سرودن شعر و مراقبت از خانه و
نگهداری از پدر و مادرش سپری کرد،
پس از مرگ پدر و مادر به طور کلی منزوی و خانه نشین شد
و حتی با خویشان و اطرافیانش هم بیشتر با یادداشت ها و نامه های کوتاه و مقطعی رابطه برقرار می کرد.
روزی که امیلی در آن خانه قدیمی زاده شد شعر نیز همزمان با او در آن خانه متولد شد و
همزمان با او رشد کرد. با هر گام که امیلی در زمان برداشت شعر نیز دوش به دوش او در زمان
به راه افتاد و هرگز او را میان راه تنها نگذاشت.
شعر و امیلی با هم بزرگ شدند تا اینکه جایی از راه، امیلی دلباخته مردی از دوستان خانوادگی اش
به نام «چارلز ودزورث» شد که قاضی دادگستری بود، اما ودوزورث یک سال بعد در ۱۸۶۱ او را ترک کرد و
به بهانه های شغلی به کالیفرنیا رفت.
این ناکامی عشقی به شدت باعث پریشانی و ناامیدی امیلی شد و ظاهرا همین دوره،
یعنی فاصله میان سال های ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۵ بود که خلاقیت های امیلی به اوج می رسد،
تنهایی امیلی دوچندان می شود و این اتفاق نه چندان زیبا تمام آینده او را تحت الشعاع قرار می دهد.
این شوک امیلی را به خود آورد تا دنیا را دوباره ببیند و خود را از میان تمام آدم های دنیا دوباره پیدا کند؛
امیلی پس از این ماجرا همیشه لباس سپید می پوشید و از خانه بیرون نمی رفت،
شاید روزی که او لباس سپید به تن کرد روزی بود که امیلی در عین تنهایی
هم صحبتی صمیمی برای خود پیدا کرد، کسی که هیچ کس به جز امیلی او را نمی دید.
جملاتی که بین امیلی و هیچ کس مبادله می شود، بسیار پرمعناست،
در این خانه حالا هیچ کس تنها دوست امیلی است.
بعد از مرگ پدر و مادر و از دست دادن معشوق شاید هیچ کس محکم ترین تکیه گاه برای امیلی باشد.
امیلی در این خانه اوقات فراغتش را با خود و هیچ کس تقسیم می کند
و از هیچ کس هزاران دوست می آفریند، دوستانی که نامه واسطه ای بین آنها بود.
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
نگاه امیلی به دنیا نگاه عجیبی است،
امیلی منزوی و گوشه گیر از لابه لای درزهای آجرهای کهنه و قدیمی بهشتی بی نظیر می بیند،
بهشتی که پادشاهش خداست. شاید او نیازی نداشت تا مثل همسایه هایش
برای رفتن به دریا شال و کلاه کند، برای او تصور دریا در مخیلات اش کفایت می کرد تا تور در دریا بیندازد و
زیباترین واژه ها را برای شعرهایش شکار کند.
لحن و صدای شعر امیلی مخصوص خود اوست.
در شعر او عشق، خدا، طبیعت و جاودانگی نفس می کشند.



خانه پدری او سرشار بود از تجربیات باطنی، او هر روز به سفری تازه می رفت،
سفری به درون ژرفای زندگی نه در پهنای زمین،
شاید به همین علت بود که سروده هایش را بعد از مرگ او درون جعبه ای کشف کردند.
در عمق رنج و نومیدی نشانی از دلسوزی برای خود در لحن و کلام او نمی یابید،
امیلی گرچه تنهاست، اما این تنهایی را دوست می دارد،
هنر او شعری است مرگ اندیش. زندگی از دیدگاه امیلی یک تراژدی است،
اما عجیب است که با این تفکر او همیشه چشمانی براق داشت؛
او هرگز شاعری مهجور نبود، صدای امیلی چنان پردغدغه، صریح و خاص اوست که
خواننده را وامی دارد آنها را تا آخر بشنود..
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
I’m Nobody ! Who are you ?
Are you – Nobody – too ?
Then there’s a pair of us .
Don’t tell !
They’d advertise – you know !
How dreary – to be – Somebody !
How public – like a frog –
To tell one’s name – the livelong June –
To an admiring bog !


من كسي نيستم ! تو كيستي ؟
آيا تو هم كسي نيستي ؟
پس ما يك جفت ايم .
ولي به هيچ كس نگو !
وگرنه همه با خبر مي شوند !
چقدر ملال آور است كه « كسي » باشي !
چقدر سطحي است – مانند يك قورباغه
كه نام ِ خود را سراسر روز تكرار مي كند
در لجن زار ِ‌ستايش و تحسين !
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
We never know we go
When we are going
We jest and shut the door
Fate – following
Behind us bolts it
And we accost no more

ما هرگز نمي دانيم كه مي رويم
آن هنگام كه در حال رفتن هستيم
به شوخي درها را مي بنديم
و سرنوشت – كه ما را همراهي مي كند
پشت سر ما به درها قفل مي زند ،
و ما ديگر ، هرگز نمي توانيم به عقب برگرديم
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
A word is dead
When it is said ,
Some say .
I say it just
Begins to live
That day


برخي معتقدند
كلمه مي ميرد ،
چون بر زبان جاري شود .
اما من مي گويم
درست در همان لحظه جان مي يابد .
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
سلام... من از امیلی دیکنسون هیچ اطلاعاتی ندارم... اما وقتی همین چند شعری رو که آرام جان زحمتش رو کشیدند گذاشتند رو دیدم ؛ خوشم اومد.. کتابی ازش به زبان فارسی نیست؟؟؟؟
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
سلام... من از امیلی دیکنسون هیچ اطلاعاتی ندارم... اما وقتی همین چند شعری رو که آرام جان زحمتش رو کشیدند گذاشتند رو دیدم ؛ خوشم اومد.. کتابی ازش به زبان فارسی نیست؟؟؟؟

درود

اين كتابها مي تواند براي شما مفيد باشد:

کتابفروشی بخوان داتکام » ليست كتاب اميلي ديكنسون : خرید اینترنتی کتاب - بزرگترین فروشگاه کتاب
 
بالا