• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

انفجار بزرگ و انتشار مواد

parsbin

Registered User
تاریخ عضویت
21 جولای 2005
نوشته‌ها
1,160
لایک‌ها
3
سن
35
محل سکونت
كرج- پلاك 10
همانطور كه ميدانيم
انفجار بزرگ در حدود 14 ميليارد سال پيش رخ داده.و اين كه مواد در جهان هستي در حال انبساط هستند پس دائم دارند از محل انفجار دور ميشند.و اين كه در يك انفجار بطور معمول مواد منتشر شده در لحظه انتشار از محل دور ميشند و تقريبا در يك شعاع برابر نسبت به محل انفجارقرار ميگيرند.
ولي در انفجار بزرگ كه در 14 ميليارد سال پيش رخ داده مواد در تمام نقاط جهان و بطور نامنظم قرار دارند.
ولي چيزي كه بايد بطور طبيعي اتفاق بيفته اينه كه در محل انفجار و تا شعاع 14 ميليارد سال نوري هيچ ماده اي نبايد موجود باشه در حالي كه اتفاقا تمام مواد در همين فاصله قرار دارند!

بعبارت واضح تر : مواد در حدود 14 ميليارد ساله كه دارند با سرعت از مكان انفجار و يا مركز جهان فاصله ميگيرند(نظريه انبساط جهان) پس بايد در مركز جهان يك محيط كروي با شعاع 14 ميليارد سال نوري وجود داشته باشه كه خالي از هرگونه ماده اي باشه ولي نه تنها اين طور نيست بلكه تمام مواد در همين محيط كروي شكل قرار دارند
نميدونم تونستم منظورم رو برسونم يا نه.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
47
محل سکونت
Tehran
اين اشكال از آنجا پديد مي آيد كه شما به جهان هستي داريد با نگاه نيوتني نگاه مي كنيد . در صورتي كه چنين چيزي وجود ندارد .

اگر بخواهيم با نگاه نيوتني به جهان نگاه كنيم تقريبا هيچ مساله اي ( امروزه ) قابل پاسخ نيست . البته شايد من منظور سوال شما را درست درك نكرده باشم . اما بنا به استنباطي كه از سوال شما كردم اين جواب را نوشتم .
 

parsbin

Registered User
تاریخ عضویت
21 جولای 2005
نوشته‌ها
1,160
لایک‌ها
3
سن
35
محل سکونت
كرج- پلاك 10
بهروز عزيز
اتفاقا اتفاقي كه الان افتاده و مايه تعجبه همينه كه در حالي كه در فضا هيچ گونه جاذبه كلي وجود نداره ولي اجسام طبق قانون نيوتون دارند عمل ميكنند!
يعني در حالي كه 14 ميليارد ساله كه دارند با سرعت و بدون توقف از محل انفجار بزرگ دور ميشند ولي باز هم از شعاع 14 ميليارد سال نوري نه تنها خارج نشدند بلكه همگي در داخل اون قرار دارند!
كسي چيزي بخاطرش نميرسه؟
 

parsbin

Registered User
تاریخ عضویت
21 جولای 2005
نوشته‌ها
1,160
لایک‌ها
3
سن
35
محل سکونت
كرج- پلاك 10
بله ديگه
همون طور كه ميدونيم دانشمندان منشا جهان و تمام مواد رو به همين انفجار نسبت ميدند
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
47
محل سکونت
Tehran
به نقل از parsbin :
بهروز عزيز
اتفاقا اتفاقي كه الان افتاده و مايه تعجبه همينه كه در حالي كه در فضا هيچ گونه جاذبه كلي وجود نداره ولي اجسام طبق قانون نيوتون دارند عمل ميكنند!
يعني در حالي كه 14 ميليارد ساله كه دارند با سرعت و بدون توقف از محل انفجار بزرگ دور ميشند ولي باز هم از شعاع 14 ميليارد سال نوري نه تنها خارج نشدند بلكه همگي در داخل اون قرار دارند!
كسي چيزي بخاطرش نميرسه؟
دليلش اين است كه البته در تاپيك ديگري هم توضيح داده بودم .

اگر تمام اين كهكشانها و متعلقات آنها را يك جهان هستي بناميم ميلياردها جهان هستي وجود دارند كه به هم نيرو وارد مي سازند . فراموش نكنيم كه جهاني كه ما در آن هستيم و در مورد آن صحبت مي كنيم حاصل آخرين انفجار اين بسته انرژي است . چون اين انفجار اولين انفجار نبوده و قطعا آخري هم نخواهد بود .

بيشتر در اين مورد ها با هم صحبت خواهيم كرد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
47
محل سکونت
Tehran
اين را در تاپيك ديگري در موردي مشابه نوشته بودم


با اطلاعاتي كه تا امروز كسب كرده ام عميقا معتقد هستم كه چنين است و چيزي را كه ما نامش را جهان هستي مي گذاريم و بتوانيم يك خط دور آن فرض كنيم و اين بسته فرضي را A بناميم ، ميلياردها بسته هاي مشابه و غير مشابه با A وجود دارد كه در هم تنيده اند .
 

amp

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 ژانویه 2005
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
0
سن
39
محل سکونت
تهران
انفجار بزرگ يا همان مِهبانگ، با انفجاري كه در دنياي روزمره ازش شهود داريم، فرق اساسي داره. اتفاقي كه در اون لحظه افتاد اين بود كه «فضا» منبسط شد، نه اين كه يه سري ماده‌ي داغ از يه «نقطه تو فضا» به نقطه‌هاي ديگه‌اي پراكنده شدند. اصلاً فكر نكنيد كه من كه دارم با اين اعتماد به نفس درباره‌ي انبساط فضا حرف مي‌زنم، تجسمي ازش دارم. انبساط فضا يه چيزيه كه براي دركش فقط مي‌شه از تمثيل و... استفاده كرد، چون مغز ما اساساً سه بعدي كار مي‌كنه و براي اينكه بفهمه فضا چه ديناميكي داره، بايد بتونه دركي از بعدهاي بالاتر هم داشته باشه (همون طوري كه براي تجسم خم شدن يه صفحه‌ي كاغذ دوبعدي بايد دركي از بعد سوم داشته باشيم).
مهبانگ اتفاقي نيست كه در يك نقطه‌ي خاص از فضا رخ داده باشه، بلكه در مهبانگ فضا منبسط شده، و اين يكي از پيامدهاي نظريه‌ي نسبيت عام اينشتينه كه به فضا ديناميك و پويايي نسبت مي‌ده. (دقت كنيد كه نسبيت عام با نسبيت خاص خيلي فرق داره و در واقع اينشتين حدود ده سال بعد از انتشار نسبيت خاص، نسبيت عام رو ارائه كرد.) در واقع يه جورايي مي‌شه گفت كه در لحظه‌ي مهبانگ كل فضا منفجر شده.
البته اينا حرفايي بود كه من با سواد ناقص خودم سعي كردم به زبون غيررياضي توضيح بدم و حاصل گذروندن سه واحد درس كيهان‌شناسي تو دانشگاهه. كتاباي خيلي خوبي هست كه مي‌تونه اين مفاهيم خارق‌العاده رو به زيبايي (و البته سادگي) توضيح بده كه اسم چندتاش رو اينجا مي‌گم:
«هندسه، نسبيت، بعد چهارم»، ترجمه‌ي يوسف اميرارجمند، انتشارات انجمن فيزيك ايران، 1374
«آيا اينشتين درست مي‌گفت؟ آزمون نسبيت عام»، ترجمه‌ي دكتر احمد شريعتي، انتشارات وزارت ارشاد، 1382
"An Introduction to Modren Cosmology",Andrew Liddle, John-Weily
اين آخري كتاب درسي‌مون در كيهان‌شناسي بود كه رياضياتش در حد انتگرال‌هاي ساده است.​
 

zed_vr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2005
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
محل سکونت
In Iran.....
در ابتدا آنچه هست، همه چیزی است که بود، و چیز دیگری نبود. با این وجود، همه آنچه هست، نمیتوانست خودش را بشناسد-چون همه آنچه هست، همه آن چیزی است که بود. و چیز دیگری نبود. و بنابراین، آنچه که هست....نبود! چون در غیاب چیزی دیگر، آنچه هست، نیست.

این ، همان یکی بود یکی نبود معروف است که عرفای بزرگ از ابتدای خلقت به آن اشاره کرده اند.

اکنون همه آنچه هست میدانست هرچه بود همین بود-ولی این کافی نبود،چون او به عظمت مطلق خود صرفا از طریق ادراک نه تجربه شناخت داشت. بنابراین تجربه کردن خودش، چیزی بود که اشتیاق آن را داشت،این تجربه صرفا از طریق ذاتش در تعین خاصی گاهی ممکن بود، و این تجربه صورت نمیگرفت مگر آنچه نیست در مقابل آنچه هست متجلی میشد. در غیبت آنچه نیست، آنچه هست، ناشناخته میماند.

همان یک چیزی که همه چیز است، میدانست که چیز دیگری نبود. و بنابراین او هرگز نمیتوانست خودش را از نقطه رجوعی بیرون از خودش بشناسد. چنین نقطه ای وجود نداشت. فقط یک نقطه رجوع وجود داشت و آن تجلی به جلوه های مختلف بود که هر جلوه در عین حال که از هستی برخوردار بود نیستی را نیز به همراه داشت.

((با وجود این آن ((همه چیز)) انتخاب کرد تا خود را به صورت تجربی بشناسد.

این نامرئی، شنیده نشده،دیده نشده، و بنابراین ناشناخته برای همه و هرکس،تصمیم گرفت تا خودش را به عنوان قادر مطلق، تجربه کند. برای انجام این کار، میدانست که باید از نتقطه رجوع درونی استفاده کند.

منطق، این گونه ایجاب میکند که هر جزئی، الزاما کوچکتر از کل باشد. بنابراین اگر کل به سادگی خودش را مکثر سازد، هر جزئی، با توجه به کمتر بودن از یک کل، میتوانست به بقیه خودش نگاه کند و عظمت و برگی را مشاهده نماید.

لذا، آن واحد، تکثر یافت- و در یک لحظه با شکوه، به صورت آنچه این هست و آنچه آن هست، درآمد. برای اولین بار، این و آن، کاملا جدا از یکدیگر، بوجود آمدند. اگر چه در عین حال هر دو همزمان وجود داشتند. همانطور که همه آنچه، نه این بود و نه آن بود، وجود داشت.

بنابراین سه عامل، ناگهان بوجود آمد : آنچه اینجا است، و آنچه آنجا است، و آنچه نه اینجا است و نه آنجا- ولی باید وجود داشته باشد، چون اینجا و آنجا وجود دارند.

این وجود است که همه چیز را در بر میگیرد. این وجود است که فضا را ا خود آکنده ساخته است و این وجود مطلق است که جلوه های خویش را به ظهور میرساند.

اکنون این وجود که همه چیز را در بر میگیرد، چیزی است که عده ای خداوند مینامند، اگر چه این باور هم آنچنان درست نیست، چون ادعا میکند که چیزی وجود دارد که آن چیز خدا نیست- یعنی، همه آن چیزی که ((همه چیز)) نیست. ولی خداوند همه آن چه هست، هست- چه چیزهای آشکار و چه پنهان-لذا، این توصیف از او، به عنوان خدای بزرگ پنهان-آن که چیز نیست و یا چیزی بین این دو(توصیف عرفانی شرقی ها ا خداوند) همانقدر نادرست است که توصیف عملی غربی ها از خداوند به عنوان همه آن چیزی که دیده میشود.آنهایی که عقیده دارند خداوند،وجود مطلقی است که عالم هستی تجلیات و ظهورات اوست کسانی هستند که درک درستی دارند.

اکنون به هنگام خلق آنچه ((اینجا)) است و آنچه ((آنجا)) است خداوند این امکان را فراهم ساخت تا خودش را بشناسدو در لحظخ این انفجار بزرگ که از درون صورت گرفت خداوند نسبیت را خلق کرد، بالاترین هدیه ای که خداوند به خود داد. بنابراین رابطه بالاترین موهبتی است که خداوند به تو عطا کرد.

از هیچ، همه چیز بوجود آمد-رخدادی معنوی، کاملا منسجم و چشم گیر و این همان چیزی است که دانشمندان جدید تئوری بینگ بنگ مینامند.

پس از اینکه همه عوامل با سرعت جلو رفتند، زمان بوجود آمد. چون یک چیز، ابتدا اینجا بود، بعد آنجا بود- و زمانی که طول میکشید از اینجا به آنجا برسد، قابل اندازه گیری بود درست زمانی که، تجلیاتی از او قابل رویت بودند شروع به توصیف خود در ((رابطه)) با یکدیگر کردند. هم زمان، تجلیات نا آشکار شروع به توصیف خود نمودند.
 

selectronics

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2006
نوشته‌ها
75
لایک‌ها
0
به نقل از parsbin :
همانطور كه ميدانيم
انفجار بزرگ در حدود 14 ميليارد سال پيش رخ داده.و اين كه مواد در جهان هستي در حال انبساط هستند پس دائم دارند از محل انفجار دور ميشند.و اين كه در يك انفجار بطور معمول مواد منتشر شده در لحظه انتشار از محل دور ميشند و تقريبا در يك شعاع برابر نسبت به محل انفجارقرار ميگيرند.
ولي در انفجار بزرگ كه در 14 ميليارد سال پيش رخ داده مواد در تمام نقاط جهان و بطور نامنظم قرار دارند.
ولي چيزي كه بايد بطور طبيعي اتفاق بيفته اينه كه در محل انفجار و تا شعاع 14 ميليارد سال نوري هيچ ماده اي نبايد موجود باشه در حالي كه اتفاقا تمام مواد در همين فاصله قرار دارند!

بعبارت واضح تر : مواد در حدود 14 ميليارد ساله كه دارند با سرعت از مكان انفجار و يا مركز جهان فاصله ميگيرند(نظريه انبساط جهان) پس بايد در مركز جهان يك محيط كروي با شعاع 14 ميليارد سال نوري وجود داشته باشه كه خالي از هرگونه ماده اي باشه ولي نه تنها اين طور نيست بلكه تمام مواد در همين محيط كروي شكل قرار دارند
نميدونم تونستم منظورم رو برسونم يا نه.

یعنی مواد با سرعت نور از هم دور میشن؟
 
بالا