مدآنلاین: این پرونده در مورد خانمهای بازیگری است که به واسطه «چشم و ابرو» وارد سینما نشدهاند، بازیگرانی که با تلاش و مرارت و خاک صحنه خوردن ردای بازیگری بر تن کردهاند و اتفاقا خیلی ماندگارتر از آنهایی شدهاند که به واسطه چهره و به یمن میمیک جذاب وارد سینما شدهاند؛ همانهایی که دو سالی جولان میدهند و بعدتر پیدایشان نیست، پروندهای در تکریم ستارههای درخشان سینمای ایران، «بانوانی که خیلی زیبا نیستند، اما زیباییهای زیادی خلق کردهاند»...
سوسن تسلیمی / بیوگرافی: فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا و بازیگر صحنههای تئاتر، بازیگری که با سینمای بیضایی چهره شد و نامش در تاریخ سینمای ایران جاویدان شد؛ کارهایی نظیر: «باشو غریبه کوچک»، «چریکه تارا»، «پرنده کوچک خوشبختی». تسلیمی با شجاعتی مثالزدنی تمام المانهای جذابیت زنانه را شکست، او گریم سنگین را پذیرفت «طلسم، داریوش فرهنگ»، با لهجه ایفای نقش کرد «باشو غریبه کوچک» و متوهم و روانی نشان داد «شاید وقتی دیگر»، البته تسلیمی بدشانس بود که در بدو ورود چند کار توقیفی داشت و دیرتر دیده شد، بعدتر مهاجرت زود هنگامش به سوئد او را به طور کلی از سینمای ایران دور کرد، هر چند که فعالیتهای مداوم هنری در سوئد جایگاه خاصی از حضور یک ایرانی مهاجر در خاک غربت ساخته است.
سکانس برتر: صحنهای كه نایی جان با بازی سوسن تسلیمی نام گیلكی برخی خوراكیها و اشیا را به باشوی عرب زبان یاد میدهد، یكی از زیباترین قابهای فیلم مربوط به حضور نایی در مزرعه و هنگامی است كه او شال سفیدش را طوری روی سر و صورتش میبندد كه فقط چشمان روشنش پیداست.
فاطمه معتمد آریا / بیوگرافی: معتمدآریا با کانون پرورش فکری شروع کرد و با عروسک گردانی شناخته شد و با نقش آفرینی در سینما ماندگار شد، مردم کوچه و بازار او را با مجموعه«گل پامچال» به یاد میآورند و حرفهایترها با «روسری آبی»، او هر جا که لازم بود با لهجه ایفای نقش کرد، لباس محلی پوشید و از شکستن قواره یک استار سینما ابایی و نداشته است (به گریمش در گیلانه توجه کنید) ازهمان سالهای جوانی تا این روزها که یک ستاره میانسال است.معدود آثاری مثل «عینک دودی» یا «دختر شیرینی فروش» در کارنامه او مشاهده میشود که شمایلی شیک از او ارائه میدهد؛ نکته جالب توجه گوناگونی و تنوع کاراکترهای اوست، از همکاری همیشگی با طهماسب و جبلی تا نقشهایی چند لایه مثل «یحیی سکوت نکرد»،او این روزها پس از چند سال کم کاری تحمیلی در سینما و تئاتر فعال است.
سکانس برتر: سکانسی که ننه گیلانه روی تختی در فضای باز نشسته، نگران آمدن دکتر است. او که چادرش را به کمرش بسته و در حال برنج پاک کردن است جوری که انگار سالهاست در آن روستا در گیلان زیسته، خطاب به سماواتی از پسر علیلش میگوید البته با لهجه گیلکی: گفتم اگر تو ده سال انتظار شوهر خودتو کشیدی، فهمیدی شهید شده، خیال کن این پسر من، شوهر تو این طور برگشته...
گلاب آدینه / بیوگرافی: آدینه به طور تخصصی با تئاتر شروع کرد، در دهه پنجاه و همکاری گسترده با افرادی مثل: مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ، ورود به سینما و تلویزیون رفته رفته جایگاه آدینه را ارتقا داد، تا حدی که او به عنوان یکی از اساتید برجسته بازیگری شناخته میشود، آدینه البته بیشتر متعلق به دنیای تئاتر است اما نقش آفرینی در مجموعه «سلطان و شبان» و حضور پر رنگ در سینما او را شناخته شدهتر کرد،او خالق دو مادر ماندگار سینمای ایران است؛ مادر صمیمی و ملموس «مهمان مامان» که هیچ اطواری در خلق شخصیتش ندارد و در نهایت واقع گرایی ایفای نقش میکند و مادر «زیرپوست شهر» که فرزندانش را به دندان میگیرد و درعین فقر مالی از لحاظ فکری بالنده نشان میدهد.
سکانس برتر: جمع شدند دور آن سفره خوش رنگ و لعابی که به اندازه دل تمام ساکنین خانه قدیمی وسیع است و پر و پیمان. همان سفرهای که تا ساعاتی قبل از آنکه از زمین و آسمان برایش مرغ و ماهی ببارد، مادر از اضطراب خالی ماندنش آرام و قرار نداشت. مهمانهای مامان را نشاندهاند بالای سفره و مادر را روبرویشان، جایی که به راحتی بتواند سرکی بکشد و به رسم تمامی میزبانان از سیر شدن و رضایت کامل مهمانان اطمینان حاصل کند.
گوهر خیر اندیش / بیوگرافی: یکی دیگر از محصولات دانشکده هنرهای زیبا و گوینده رادیویی که بعدتر یک تئاتری قهار شد؛ بازیگری که هیچوقت دربند استایل و شمایل نبوده است در قالب نقشهای محلی گوناگون در آمده و تا امروز موقعیت ویژهاش را در سینما، تلویزیون و تئاتر حفظ کرده این خودشکستنها که شجاعت خاصی را میطلبد، عصارهاش در خنداونه بود، آنجا که رامبد جوان از او خواست لبخند بزند و او یک لبخند ساده را در تیپهای متفاوت اجرا کرد، برای درک تنوع نقشهای او جنس بازیاش را در «دعوت» و «ارتفاع پست» با کاراکترهایش در «اشکها و لبخندها» و «آتش بس» مقایسه کنید؛ از شمسی پلنگ تا شهدخت فیروز کوهی از فالگیر تا زنی مذهبی، از کاراکتری که ناخواسته باردار شده تا کاراکترش در «نقاب» که فداکارانه ایفا شده است، خیر اندیش صدا و میمیک نمونهای دارد که کمتر در سینمای ایران یافت میشود.
سکانس برتر: در فیلم «دایره زنگی»، پروین در سکانسی نسبت به حرفهای فرزندانش واکنش نشان میدهد و وقتی کلمه فیلم «شُرت کات» را میشنود به مرد سیدی فروش میگوید: مگه نگفتم دیگه ازاین فیلما نیارین؟ پسر: شُرت به معنای کوتاه پروین: چه فرقی میکنه کوتاه یا بلند
پانته آ بهرام / بیوگرافی: دانش آموخته دانشگاه هنر و ادبیات صدا و سیما و یک تئاتری فعال، او دیر شکوفا شد، اما با مهارتی خاص موفق شده نقشهای کوتاه را ماندگار کند، حضور او در «چهارشنبه سوری» و بازی پیچیدهاش از ماندگارترین نقشهای مکمل است، زن لال و عاجز فیلم «هیچ»، زن ***** شده «پستچی سه بار در نمیزند»، کاراکتر روان پریش فیلم «بیگانه» که شجاعانه صورتش را زشت کرده، زن عاشق و نگران «میگرن» و حضور کاریکاتوریاش در «طبقه حساس»، نشانگر تواناییهای بازیگر زنی است که به هر شکل و قیافهای در میآید و مسیر درخشانش را ادامه میدهد.
سکانس برتر: در «بیگانه» سکانسی است که پانته آ بهرام روی تخت دراز میکشد و از سفتی تشک تختش گله میکند پس از رد وبدل شدن دیالوگی مابین دو خواهر، بهرام که حالا سشوار کشیدنش تمام شده، تغییر لحن میدهد، او خطاب به خواهرش میگوید: این آخریا مامان چند بار خودشو خیس کرد، مجبور شدم دیگه پوشکش کنم، یه دفه داشتم پوشکشو عوض میکردم گفت بسمه دیگه خسته شدم دلم میخواد بمیرم، بهرام دوباره تغییر لحن میدهد در حالیکه نگاه تمسخر آمیزی دارد و چانه خواهرش را گرفته خطاب به او میگوید: آخی بغض کردی؟ تو که کلا دو سه دفه بیشتر نیومدی بیمارستان و هردفعهام نیم ساعت بیشتر نمیموندی، الان چی شده؟ نازک نارنجی شدی
رویا نونهالی / بیوگرافی: فارغ التحصیل دانشگاه هنر از رشته نقاشی، بازیگری که تماما به سینما تعلق دارد، شاید اولین بار با «عروسی خوبان» دیده شد و در «خانهای روی آب» و آن نقش کوتاه و درخشان خودش را تثبیت کرد، نونهالی هم مانند دیگر نمونههای این فهرست شجاعت ایفای نقشهای متفاوت و ساختار شکن دارد؛ از «زندان زنان» و سرتراشی تا «اعترافات ذهن خطرناک من» و نقش روان پریش و هولناکی که به خوبی ایفا میکند، البته نونهالی را عمدتا با نام ناتاشا و سریال پلیسی فخیم زاده میشناسند. او در«هم نفس» هم نقش متفاوتی داشت، در «ماهیها عاشق میشوند» نقش یک زن مستقل و عاشق را ایفا کرد، تنوع نقشهایی از دنیاهایی کاملا متفاوت. او با صدایی ویژه و چشمانی که حالتی شیشه گونه دارد فرمی اگزجره دارد، از این رو گاها بازی او در سکوت ماندگارتر است مانند: «خانهای روی آب».
سکانس برتر: در «زندان زنان» سکانسی است که تیموریان به عنوان مسئول زندان از زندانیان میخواهد حجاب خود را رعایت کنند و در حالیکه زنان بیرون از زندان درگیر جنگ هستند، زنان زندانی درگیر لپه نباشند. زندانیان که از فرط سرما در خود فرو رفتهاند نای اعتراض به احکام سختگیرانه مسئول زندان ندارند، تنها یک نفر که همان میترای فیلم است دستانش را بالا میبرد و با لحنی اعتراضی وارد بگو مگو میشود، او از اینکه مثل حیوانها با زندانیان رفتار میشود گله میکند، در نمای بعد میترا(رویا نونهالی) را میبینیم که با سری تراشیده وارد انفرادی میشود .
باران کوثری / بیوگرافی: دانش آموخته هنرستان سوره که در ابتدا با فیلمهای مادرش واردعرصه سینما شد و از این لحاظ مورد خاص فهرست است؛ چون قاعده مرارت و خاک صحنه در مورد اومصداق ندارد، از معدود بازیگران نسل جدید که جسارت خود تخریبی دارد، او در «خون بازی» نقش یک معتاد را ایفا میکند و چهرهاش را ویران میکند، کاری که بسیاری از ستارههای سینما جرات آن را ندارند، کوثری در «گیلانه» لباس محلی تن میکند و در «یه حبه قند» ایفاگرنقش دختری است که چشمانش مشکل دارد، کوثری جوانترین این فهرست است و با روند درخشانی که در پیش گرفته مطمئنا کارنامه سنگینتری خواهد داشت، در سال گذشته نقش آفرینی او در «کوچه بی نام» و «خانه دختر» نشان داد که باران کوثری به سینما نگاهی حرفهای دارد.
سکانس برتر: سارا و مادرش پس از گذر از ایست بازرسی وارد کلامی میشوند که به مرافعه ختم میشود، سارا از فرط خماری به ویرانی رسیده و محبتهای مادرش را بدبینانه نگاه میکند، مادر که طاقت ویرانی سارا را ندارد سعی در آرام کردن اوضاع دارد، اما سارا با بازی برون گرایانه کوثری که از حنجره و بدنش به خوبی کمک میگیرد در جنگلی زمستانی با دست به سر و صورتش میزند و یکی از دردناکترین صحنههای عجز یک معتاد را به نمایش میگذارد.
![635795569984121873.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984121873.jpg&hash=915319f67f7f74941b5083fa57d64c83)
سوسن تسلیمی / بیوگرافی: فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا و بازیگر صحنههای تئاتر، بازیگری که با سینمای بیضایی چهره شد و نامش در تاریخ سینمای ایران جاویدان شد؛ کارهایی نظیر: «باشو غریبه کوچک»، «چریکه تارا»، «پرنده کوچک خوشبختی». تسلیمی با شجاعتی مثالزدنی تمام المانهای جذابیت زنانه را شکست، او گریم سنگین را پذیرفت «طلسم، داریوش فرهنگ»، با لهجه ایفای نقش کرد «باشو غریبه کوچک» و متوهم و روانی نشان داد «شاید وقتی دیگر»، البته تسلیمی بدشانس بود که در بدو ورود چند کار توقیفی داشت و دیرتر دیده شد، بعدتر مهاجرت زود هنگامش به سوئد او را به طور کلی از سینمای ایران دور کرد، هر چند که فعالیتهای مداوم هنری در سوئد جایگاه خاصی از حضور یک ایرانی مهاجر در خاک غربت ساخته است.
![635795569984277873.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984277873.jpg&hash=08e0aec097df174b9e4ce0f34cfab904)
سکانس برتر: صحنهای كه نایی جان با بازی سوسن تسلیمی نام گیلكی برخی خوراكیها و اشیا را به باشوی عرب زبان یاد میدهد، یكی از زیباترین قابهای فیلم مربوط به حضور نایی در مزرعه و هنگامی است كه او شال سفیدش را طوری روی سر و صورتش میبندد كه فقط چشمان روشنش پیداست.
![635795569984433873.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984433873.jpg&hash=60d0b79ce7c3226736813966aaf450eb)
فاطمه معتمد آریا / بیوگرافی: معتمدآریا با کانون پرورش فکری شروع کرد و با عروسک گردانی شناخته شد و با نقش آفرینی در سینما ماندگار شد، مردم کوچه و بازار او را با مجموعه«گل پامچال» به یاد میآورند و حرفهایترها با «روسری آبی»، او هر جا که لازم بود با لهجه ایفای نقش کرد، لباس محلی پوشید و از شکستن قواره یک استار سینما ابایی و نداشته است (به گریمش در گیلانه توجه کنید) ازهمان سالهای جوانی تا این روزها که یک ستاره میانسال است.معدود آثاری مثل «عینک دودی» یا «دختر شیرینی فروش» در کارنامه او مشاهده میشود که شمایلی شیک از او ارائه میدهد؛ نکته جالب توجه گوناگونی و تنوع کاراکترهای اوست، از همکاری همیشگی با طهماسب و جبلی تا نقشهایی چند لایه مثل «یحیی سکوت نکرد»،او این روزها پس از چند سال کم کاری تحمیلی در سینما و تئاتر فعال است.
![635795569984589873.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984589873.jpg&hash=9e14b277115f8f179f4366c1dad15d2d)
سکانس برتر: سکانسی که ننه گیلانه روی تختی در فضای باز نشسته، نگران آمدن دکتر است. او که چادرش را به کمرش بسته و در حال برنج پاک کردن است جوری که انگار سالهاست در آن روستا در گیلان زیسته، خطاب به سماواتی از پسر علیلش میگوید البته با لهجه گیلکی: گفتم اگر تو ده سال انتظار شوهر خودتو کشیدی، فهمیدی شهید شده، خیال کن این پسر من، شوهر تو این طور برگشته...
![635795569984745874.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984745874.jpg&hash=49ed0f5a420fa0997c6712287b14fb66)
گلاب آدینه / بیوگرافی: آدینه به طور تخصصی با تئاتر شروع کرد، در دهه پنجاه و همکاری گسترده با افرادی مثل: مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ، ورود به سینما و تلویزیون رفته رفته جایگاه آدینه را ارتقا داد، تا حدی که او به عنوان یکی از اساتید برجسته بازیگری شناخته میشود، آدینه البته بیشتر متعلق به دنیای تئاتر است اما نقش آفرینی در مجموعه «سلطان و شبان» و حضور پر رنگ در سینما او را شناخته شدهتر کرد،او خالق دو مادر ماندگار سینمای ایران است؛ مادر صمیمی و ملموس «مهمان مامان» که هیچ اطواری در خلق شخصیتش ندارد و در نهایت واقع گرایی ایفای نقش میکند و مادر «زیرپوست شهر» که فرزندانش را به دندان میگیرد و درعین فقر مالی از لحاظ فکری بالنده نشان میدهد.
![635795569984901874.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569984901874.jpg&hash=6b002511363450a95f84a13c7c895974)
سکانس برتر: جمع شدند دور آن سفره خوش رنگ و لعابی که به اندازه دل تمام ساکنین خانه قدیمی وسیع است و پر و پیمان. همان سفرهای که تا ساعاتی قبل از آنکه از زمین و آسمان برایش مرغ و ماهی ببارد، مادر از اضطراب خالی ماندنش آرام و قرار نداشت. مهمانهای مامان را نشاندهاند بالای سفره و مادر را روبرویشان، جایی که به راحتی بتواند سرکی بکشد و به رسم تمامی میزبانان از سیر شدن و رضایت کامل مهمانان اطمینان حاصل کند.
![635795569985057874.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985057874.jpg&hash=45525ad0f0d1d031c24ca85dd818e227)
گوهر خیر اندیش / بیوگرافی: یکی دیگر از محصولات دانشکده هنرهای زیبا و گوینده رادیویی که بعدتر یک تئاتری قهار شد؛ بازیگری که هیچوقت دربند استایل و شمایل نبوده است در قالب نقشهای محلی گوناگون در آمده و تا امروز موقعیت ویژهاش را در سینما، تلویزیون و تئاتر حفظ کرده این خودشکستنها که شجاعت خاصی را میطلبد، عصارهاش در خنداونه بود، آنجا که رامبد جوان از او خواست لبخند بزند و او یک لبخند ساده را در تیپهای متفاوت اجرا کرد، برای درک تنوع نقشهای او جنس بازیاش را در «دعوت» و «ارتفاع پست» با کاراکترهایش در «اشکها و لبخندها» و «آتش بس» مقایسه کنید؛ از شمسی پلنگ تا شهدخت فیروز کوهی از فالگیر تا زنی مذهبی، از کاراکتری که ناخواسته باردار شده تا کاراکترش در «نقاب» که فداکارانه ایفا شده است، خیر اندیش صدا و میمیک نمونهای دارد که کمتر در سینمای ایران یافت میشود.
سکانس برتر: در فیلم «دایره زنگی»، پروین در سکانسی نسبت به حرفهای فرزندانش واکنش نشان میدهد و وقتی کلمه فیلم «شُرت کات» را میشنود به مرد سیدی فروش میگوید: مگه نگفتم دیگه ازاین فیلما نیارین؟ پسر: شُرت به معنای کوتاه پروین: چه فرقی میکنه کوتاه یا بلند
![635795569985369875.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985369875.jpg&hash=e169fbe71c4e47dcf189b0329b88a81e)
پانته آ بهرام / بیوگرافی: دانش آموخته دانشگاه هنر و ادبیات صدا و سیما و یک تئاتری فعال، او دیر شکوفا شد، اما با مهارتی خاص موفق شده نقشهای کوتاه را ماندگار کند، حضور او در «چهارشنبه سوری» و بازی پیچیدهاش از ماندگارترین نقشهای مکمل است، زن لال و عاجز فیلم «هیچ»، زن ***** شده «پستچی سه بار در نمیزند»، کاراکتر روان پریش فیلم «بیگانه» که شجاعانه صورتش را زشت کرده، زن عاشق و نگران «میگرن» و حضور کاریکاتوریاش در «طبقه حساس»، نشانگر تواناییهای بازیگر زنی است که به هر شکل و قیافهای در میآید و مسیر درخشانش را ادامه میدهد.
![635795569985525875.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985525875.jpg&hash=46c186d693c92b70c5677c4e7f96ec9d)
سکانس برتر: در «بیگانه» سکانسی است که پانته آ بهرام روی تخت دراز میکشد و از سفتی تشک تختش گله میکند پس از رد وبدل شدن دیالوگی مابین دو خواهر، بهرام که حالا سشوار کشیدنش تمام شده، تغییر لحن میدهد، او خطاب به خواهرش میگوید: این آخریا مامان چند بار خودشو خیس کرد، مجبور شدم دیگه پوشکش کنم، یه دفه داشتم پوشکشو عوض میکردم گفت بسمه دیگه خسته شدم دلم میخواد بمیرم، بهرام دوباره تغییر لحن میدهد در حالیکه نگاه تمسخر آمیزی دارد و چانه خواهرش را گرفته خطاب به او میگوید: آخی بغض کردی؟ تو که کلا دو سه دفه بیشتر نیومدی بیمارستان و هردفعهام نیم ساعت بیشتر نمیموندی، الان چی شده؟ نازک نارنجی شدی
![635795569985681875.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985681875.jpg&hash=f8b0a94ee41b41557dfc473fc5f2f070)
رویا نونهالی / بیوگرافی: فارغ التحصیل دانشگاه هنر از رشته نقاشی، بازیگری که تماما به سینما تعلق دارد، شاید اولین بار با «عروسی خوبان» دیده شد و در «خانهای روی آب» و آن نقش کوتاه و درخشان خودش را تثبیت کرد، نونهالی هم مانند دیگر نمونههای این فهرست شجاعت ایفای نقشهای متفاوت و ساختار شکن دارد؛ از «زندان زنان» و سرتراشی تا «اعترافات ذهن خطرناک من» و نقش روان پریش و هولناکی که به خوبی ایفا میکند، البته نونهالی را عمدتا با نام ناتاشا و سریال پلیسی فخیم زاده میشناسند. او در«هم نفس» هم نقش متفاوتی داشت، در «ماهیها عاشق میشوند» نقش یک زن مستقل و عاشق را ایفا کرد، تنوع نقشهایی از دنیاهایی کاملا متفاوت. او با صدایی ویژه و چشمانی که حالتی شیشه گونه دارد فرمی اگزجره دارد، از این رو گاها بازی او در سکوت ماندگارتر است مانند: «خانهای روی آب».
![635795569985837876.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985837876.jpg&hash=6a2f490404a5aaa395d4b695ae888968)
سکانس برتر: در «زندان زنان» سکانسی است که تیموریان به عنوان مسئول زندان از زندانیان میخواهد حجاب خود را رعایت کنند و در حالیکه زنان بیرون از زندان درگیر جنگ هستند، زنان زندانی درگیر لپه نباشند. زندانیان که از فرط سرما در خود فرو رفتهاند نای اعتراض به احکام سختگیرانه مسئول زندان ندارند، تنها یک نفر که همان میترای فیلم است دستانش را بالا میبرد و با لحنی اعتراضی وارد بگو مگو میشود، او از اینکه مثل حیوانها با زندانیان رفتار میشود گله میکند، در نمای بعد میترا(رویا نونهالی) را میبینیم که با سری تراشیده وارد انفرادی میشود .
![635795569985993876.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569985993876.jpg&hash=4a3d415abad95085227fbb2d80c9772b)
باران کوثری / بیوگرافی: دانش آموخته هنرستان سوره که در ابتدا با فیلمهای مادرش واردعرصه سینما شد و از این لحاظ مورد خاص فهرست است؛ چون قاعده مرارت و خاک صحنه در مورد اومصداق ندارد، از معدود بازیگران نسل جدید که جسارت خود تخریبی دارد، او در «خون بازی» نقش یک معتاد را ایفا میکند و چهرهاش را ویران میکند، کاری که بسیاری از ستارههای سینما جرات آن را ندارند، کوثری در «گیلانه» لباس محلی تن میکند و در «یه حبه قند» ایفاگرنقش دختری است که چشمانش مشکل دارد، کوثری جوانترین این فهرست است و با روند درخشانی که در پیش گرفته مطمئنا کارنامه سنگینتری خواهد داشت، در سال گذشته نقش آفرینی او در «کوچه بی نام» و «خانه دختر» نشان داد که باران کوثری به سینما نگاهی حرفهای دارد.
![635795569986149876.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fwww.modeonline.ir%2FMedia%2FImage%2FGallery%2F1536%2F635795569986149876.jpg&hash=9fa55c9424deac5823f4dd26eec40e48)
سکانس برتر: سارا و مادرش پس از گذر از ایست بازرسی وارد کلامی میشوند که به مرافعه ختم میشود، سارا از فرط خماری به ویرانی رسیده و محبتهای مادرش را بدبینانه نگاه میکند، مادر که طاقت ویرانی سارا را ندارد سعی در آرام کردن اوضاع دارد، اما سارا با بازی برون گرایانه کوثری که از حنجره و بدنش به خوبی کمک میگیرد در جنگلی زمستانی با دست به سر و صورتش میزند و یکی از دردناکترین صحنههای عجز یک معتاد را به نمایش میگذارد.