این روزها ارتباطات ما با استفاده از انواع ابزارهای جدید، تغییر ظاهری پیدا کرده که این تغییرات در چند مرحله اتفاق افتاده، در این مقاله به آنچه در چند سال قبل گذشت نگاهی میاندازیم و بررسی میکنیم که آیا سبک ارتباطات امروز ما دچار مشکلاتی شده است
؟
چندی پیش شرکت ایرانی برنامه نرم افزاری در ایران راه اندازی نمود بنام دیالوگ و مدت چند ماه هم با نسخه های آلفا از آن پشتیبانی نمود و بصورت آزمایشی و از جیب همین شرکت معتبر ایرانی جی ال ایکس تولید و عرضه کننده محصولات تلفن همراه و تبلت، مخارج و هزینه ها در سطح پشتیبانی از سرورها و برنامه نویسی تأمین می شد که با پیشرفت خوبی هم روبرو بود اما کار که به اخذ مجوزهای حرفه ای و ماندگار در سطح نسخه بتا و نیز تقاضای پشتیبانی از وزارت ... مربوطه در زمینه های مالی مطرح گردید و با توجه به مخارج سنگینی که پشتیبانی از اینگونه محصولات در پی دارد ، هیچ نهاد و وزارت خانه و انجمن و ... حاضر به پشتیبانی نگردید.؟
این سؤال مطرح میشود که : مگر یک شرکت مستقل در ایران چقدر درآمد دارد که هم تولید نماید و هم پشتیبانی ارتباط جمعی داخلی
و این موضوع حاد منجر به تعطیلی نرم افزار و نیز چشم انتظاری کاربران گردید و در ذهن عموم این سؤال را برجا گذاشت که چرا ؟
و حالا این نرم افزارهای خارجی با اندک مخارجی که از سوی دولتهای غربی و غالبأ شبکه های اجتماعی درون گروهی غربی تحت حمایت و پشتیبانی مالی و .. قرار دارند به جای دیالوگ یا به جای نتیجه زحمت و شکوفایی ذهن ایرانی در گوشیها و کامپیوتر ها زیر سایه پرچم سه رنگ کشور عزیزمان ایران رخ نمایی و عرض اندام میکنند.
به نظر شما آیا فرقی بین دیالوگ و وایبر به طور فرض مشاهده میگردد ؟
حال با یک مقایسه و نقد کلیدی به این موضوع می پردازیم
ماجرا از اینترنت روی تلفنهای همراه شروع شد که با وایفای و بعد هم، همهگیر شدن استفاده از جی پی آر اس، ارسال متن را از پیامک به سمت ایمیل، چت و پیامرسانها برد. شاید از اولین نسلهای پیامرسانها، بتوان به «نیم باز» در گوشیهای تلفن همراه نوکیا اشاره کرد که در حدود سال ۸۸ استفاده از آن رایج بود، نرمافزاری که با ثبتنام در آن و وارد کردن اکانت «گوگل»، «یاهو» و حتی «فیسبوک»، قادر بودید با فرد دیگری که پای رایانه نشسته یا حتی اکانت «نیم باز» داشت، به صورت آنلاین چت کنید.
به حق ازین موضوع هم نگذریم که فرهنگ همگانی استفاده صحیح از این شبکه ها و نرم افزارها در بین ما کاملأ رایج نیست و به ندرت استفاده ابزاری صحیح مینمائیم واغلب اوقات برای وقت گذرانی و تفریح و خدای ناکرده در برخی افراد نا مرغوب به جهت سود جویی غیر قانونی استفاده میگردند.
اینجاست که افکار ما درگیر این میگردد که : سهم ما از استفاده صحیح این ابزار اجتماعی چقدر بوده آیا درست استفاده مینمائیم؟
ارسال بدون واسطه صدا و تصویر با تلفن همراه و با وجود محدودیتهای آن زمانام.ام. اس، حسابی نظرها را جلب میکرد اما فراگیر شدن «نیم باز» و ابزارهای مشابه پس از عرضهٔ بستههای تشویقی اینترنت توسط اپراتورها و بعد هم ورود گوشیهای هوشمند به بازار و عرضه اپلیکیشنهایی مانند «واتساپ» و «وایبر» شدت بیشتری گرفت. روندی که در همه جای دنیا زنگ خطر را برای درآمد اکثر اپراتورهای تلفن همراه به صدا در میآورد.
تماس تلفنی با اینترنت هم که از حدود سال ۱۳۷۹ با سرویسهایی مانند نتتو فون و حتی اعتراض مخابرات در کشور خودمان هم آغاز شده بود، حالا به سمت تلفنهای همراه نقل مکان میکرد. «اسکایپ» هم که با ارایهٔ تماس تصویری، اینبار روی تلفنهای همراه و «فیس تایم» برای آیفون سر و صدای زیادی کرد. خلاصه بعد از کش و قوسها در جهان و حتی فیلتر شدن این سرویسها در بسیاری از کشورها و سپس رفع فیلترها، این ابزار هم جزء جدیدی از کانالهای ارتباطاتی شد.
اما پیام رسانها در ایران چه وضعی داشتند؟
با رفع فیلتر «فیسبوک» در کشور ما در حدود سال ۸۷ و عضو شدن بسیاری از مردم در این شبکهٔ جهانی و یکباره قطع شدنش در سال ۸۸، دست بسیاری از کاربرانی که دوستان قدیمی خود را در فیسبوک پیدا کرده بودند در پوست گردو ماند و جدا از روشهای ورود غیرقانونی به «فیسبوک» و توییتر در سالهای بعد از آن (که موضوع این یادداشت نیست)، ارتباطات نسل جدید، بستر فنی قوی برای اشتراکگذاری محتواهای عمومی و غیر احوالپرسی گونه را میطلبید.
تقریبا تمامی افراد عضو این گونه برنامهها، این روزها حداقل عضو ۷ گروه وایبری و یا حتی بیشتر از آن هستند و این پیامرسانها به جای شبکههای اجتماعی رایج در سایر نقاط جهان، بار ارتباطات گروهی را در ایران به دوش میکشند.
این چنین شد که وایبر ، واتساپ و ویچت به صورت بسیار سریعی نهادینه شده و تقریبا تمام نسلها، بلافاصله پس از خرید گوشی هوشمند خود، آن را به این راه ارتباطی مجهز میکردند. به گونهای که عدهای گوشیهای هوشمند را فقط به خاطر همین ابزارها تهیه کرده و میکنند و حتی گفته میشود همچنان عدهای وجود دارند که در بازار گوشی وایبردار از فروشنده طلب میکنند.
این روند که هم اینک سرعت همهگیر شدنش بسیار سریع شده، تقریبا اکثر جامعه از پیر و نوجوان، هنرمند تا پزشک و مذهبی تا غیرمذهبی را هر روز بیشتر فرا میگیرد. این روزها دیگر دیدن روزانه افرادی که به «وایبر» اضافه میشوند به ماجرایی عادی بدل شده است. اما بعد از بسته شدن وی چت در سال ۹۲ و بسته نشدن وایبر و واتساپ، ساخته شدن گروههای دوستان و اقوام هم به ماجرای جدیدی بدل شده است.
تقریبا تمامی افراد عضو این گونه برنامهها، این روزها حداقل عضو ۷ گروه وایبری و یا حتی بیشتر از آن هستند و این پیامرسانها به جای شبکههای اجتماعی رایج در سایر نقاط جهان، بار ارتباطات گروهی را در ایران به دوش میکشند.