• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بزرگداشت حسین منزوی

mbf

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2005
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
7
16 اردیبهشت را از یاد مبرید که ...


نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟
زخمی ام - زخمی سراپا می‌‏شناسیدم؟
با شما طی‌‏کرده‌‏ام راه درازی را
خسته هستم- خسته آیا می‌‏شناسیدم؟
راه ششصد ساله‌‏ای از دفتر(حافظ)
تا غزل‌‏های شماها، می‌‏شناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است
من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟
می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را
همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهای رو به دریا! می شناسیدم
اصل من بودم, بهانه بود و فرعی بود
عشق(قیس) و( حسن)لیلا می‌‏شناسیدم؟
در کف(فرهاد)تیشه من نهادم، من!
من بریدم(بیستون) را می شناسیدم
مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام
با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم
من همانم, مهربان سال‌‏های دور
رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟​

خدایش بیامرزد
 

mbf

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2005
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
7
moni.jpg
 

mbf

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2005
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
7

من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود



خیال خام پلنگ من به سوی ماه، جهیدن بود
و ماه را زبلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود

گل شکفته خداحافظ! اگر چه لحظهء دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود

 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
ما یه شاعر مداح تحت عنوان منزوی داشتیم که نوحه های ترکی می گفت و چند سال پیش فوت کرد
لطفا زندگی نامه این منزوی که اشعارش رو گزاشتی رو هم بزن
 

mbf

Registered User
تاریخ عضویت
31 مارس 2005
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
7
من سرچ کردم و این آدرس رو فعلا پیدا کردم

هر چند که اصلا نه دوست دارم و نه می خواهم همچین آدمهایی درباره منزوی نظری بدهند
مثل خود بهمنی
چون اگر کتاب ترمه و تغزل را بخوانید متوجه دزدی های آشکار این عزیز هنرمند از منزوی خواهید شد که بدون آوردن حتی یک اسم از منزوی به عنوان تضمین از کلمات و سرودهای او استفاده کرده است
و چنین آدمی چه می تواند بگوید که قابل استناد باشد؟

الان عجله دارم ولی بعدا سر فرصت زندگنامه این بزرگ غزل را خواهم گفت
هر چند که به قولی در زمان زندبودنش جای خیلیها را تنگ کرده بود
بزرگان همه چنینند
این ادبیات ماست که باید بهش افتخار کنیم
ادبیاتی که فرزندان حقیقی خود را فدای نامشروعانی می کند که جای گویایش نیست
بماند که چه چه به واقعیت شاعرانی قرار بر این شد که در گمنامی بمانند و نامی از آنها باقی نماند
و چه به ظاهر شاعرانی در بوق و کرنا شدند و به عنوان شاعر ملی مطرح
در فرصتی مناسب تر صحبتی آغاز خواهیم نمود بر بزرگی این بزرگ غزل سرا
 
بالا