mandana_rasoulo
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 6 آپریل 2011
- نوشتهها
- 1
- لایکها
- 0
سایت نیک صالحی : دکتر حمید ایروانی مشاور خانواده و متخصص بهبود روابط همسران و شکست عاطفی با انتشار تصاویر باشگاه سوارکاری اش در صفحه شخصی اینستاگرام خود، با درج چند پست به دلایل اصلی ایجاد این باشگاه در استانبول ترکیه پرداخته است.
حمید ایروانی در اینباره گفته است: بسیاری از دوستان و مراجعینم در دفتر گروه درس زندگی در تهران از من می پرسند چرا شما بجای سرمایه گذاری در ایران تصمیم به ایجاد باشگاه سوارکاری خود در استانبول گرفته اید.
در پاسخ به این عزیزان لازم است بگویم بنده عضو کوچکی از سهامداران اصلی آن باشگاه هستم و تصمیم گیری در در مورد آن با سایر دوستانم بود. اما وضعیت نامناسب حاکم بر فضای سوارکاری در ایران باعث شد تا بنده نیز با تصمیم آنها برای سرمایه گذاری و ایجاد باشگاه در استانبول موافقت کنم.
عضو گروه مشاورین مطرح سایت درس زندگی دات کام در ادامه گفته است: با همه احترامی که برای جامعه سوارکاری قائلم باید بگویم متأسفانه فضای این رشته در ایران فضای سالمی نیست. اغلب مردم تصور می کنند سوارکاری رشته گرانقیمت و با کلاسی است من هم با آنها موافقم این رشته گران است اما با کلاس نیست. زیرا در سوارکاری با مربیانی مواجه می شوید که اغلب از فقر مادی، فرهنگی و شخصیتی رنج می برند؛ البته در میان آنها افراد فرهیخته و با دانش نیز وجود دارند اما تعدادشان بسیار اندک است.
بسیاری از مربیان سوارکاری درآمد چندانی از آموزش این رشته بدست نمی آورند و حتی از خودشان یک اسب ندارند که در مسابقات سوارکاری که یکی دیگر از منابع درآمدی آنهاست شرکت کنند. اما وقتی با فردی ثروتمند مواجه می شوند که برای کسب آرامش و یا علاقه وارد این ورزش شده همه تلاششان این است که با ترفندهای مختلف او را ترغیب به خرید اسبهای گرانقمیت کنند؛ تصور کنید به شخصی که رانندگی بلد نیست بگویید تو از همین الان باید خودرویی بخری که بتوانی در مسابقات فرمول یک شرکت کنی!
اما چرا مربیان سوارکاری این پیشنهاد را می دهند ؟
در این مورد باید به دو دلیل اصلی اشاره کنم: دلیل نخست آنکه درآمد اصلی این مربیان از فروش اسب تأمین می شود و متأسفانه چون نظارت دقیقی در بخش خرید و فروش اسب در ایران وجود ندارد، آنها با هماهنگی باشگاهی که در آن کار می کنند یک اسب را با قیمتی چندبرابر قیمت واقعی اش به سوارکار مبتدی که اطلاعات چندانی از قیمت و کیفیت اسب ها ندارد، می فروشند.
به عنوان مثال یکی از همین مربیان سوارکاری به دختر خانمی که از طبقه ثروتمند جامعه بود یک اسب پرش در رده 120 سانتی متری را که اصولا باید حداکثر قیمتش به 90 میلیون تومان برسد را به قیمت سیصد میلیون تومان فروخته بود.
دلیل دوم که بسیار هم مضحک است اما واقعیت دارد این است که همانطور که عرض کردم مربیان سوارکاری اغلب خودشان اسب ندارند و لذا برای شرکت در مسابقات سوارکاری و کسب درآمد از محل جوایز آن؛ نیاز به اسب خوب و با کیفیت دارند، حال وقتی شاگرد آن مربی اسب خوبی بخرد آن مربی هم به بهانه سرپا نگه داشتن اسب و نگهداری از آن، هر وقت که دلش بخواهد می تواند با آن اسب مسابقه بدهد و جالبتر آنکه آن مربی به شاگردش می گوید تا زمانی که سوارکار حرفه ای نشده ای، نباید سوار این اسب بشوی زیرا عدم مهارتت در سوارکاری باعث می گردد تا اسب در انجام بسیاری از حرکاتی که آموزش دیده دچار مشکل شود و به اصطلاح از کیفیت و قیمت بیفتد. حال آنکه این صحبتها فقط فریب سوارکار مبتدی است و واقعیت علمی ندارد.
اما نکته بسیار احمقانه تر و دردناک تر آنکه شرکت در مسابقات سوارکاری هزینه های بسیاری دارد، از هزینه آماده سازی اسب برای مسابقه که شامل خرید کنستانتره های مخصوص ، داروهای تقویت کننده عضلانی و ... گرفته تا هزینه حمل اسب تا محل مسابقات توسط اسب کش که در بعضی مواقع به دو میلیون تومان هم می رسد و شاید باورتان نشود که مربیان سوارکاری برای خودشان یک عرف احمقانه ایجاد کرده اند و آن اینکه همه این هزینه ها را باید مالک اسب بپردازد اما طبق همین عرف احمقانه اگر جایزه ای نصیب اسب برنده شود آن جایزه سهم مربی است و به مالک اسب تعلق نمی گیرد. به نظر شما مضحک نیست ؟ آیا بکاربردن لفظ " آقای زرنگ " برای مربی سوارکاری، لفظ مناسبی نیست؟
خب حالا اینجا یه سوال مهم مطرح است؟ اگر قرار بود آن فرد مبتدی نتواند تا مدتها و حتی سالها سوار اسب خود شود و هزینه های شرکت در مسابقاتی که مربی اش قرار است شرکت کند را بپردازد ، پس چرا باید از روزهای اول سوارکاری اش یک اسب گرانقیمت بخرد؟
خب پاسخ به همان دلایلی که بدان اشاره کردم برمی گردد.
البته اینها تنها گوشه های کوچکی از دلایلی بودند که باعث شدند تا من ترجیح دهم که در سوارکاری ترکیه سرمایه گذاری کنم. عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارند که شاید در آینده ای نزدیک به آنها اشاره کنم اما بطور خلاصه عرض می کنم که من در سوارکاری ایران آرامش نداشتم و ترجیح دادم تا آن آرامش را در جایی دیگر بدست بیاورم.
امیدوارم مسئولین زحمت کش این رشته فکری برای آن بکنند زیرا من تنها سرمایه گذاری نیستم که از جامعه سوارکاری ایران گریزان شده است. چه بسا سوارکاران و سرمایه گذاران بسیاری که علیرغم میل باطنی شان برای همیشه از این رشته خداحافظی کردند.
منبع مطلب در نیک صالحی : اظهارات حمید ایروانی در خصوص باشگاه سوارکاری اش در استانبول
حمید ایروانی در اینباره گفته است: بسیاری از دوستان و مراجعینم در دفتر گروه درس زندگی در تهران از من می پرسند چرا شما بجای سرمایه گذاری در ایران تصمیم به ایجاد باشگاه سوارکاری خود در استانبول گرفته اید.
در پاسخ به این عزیزان لازم است بگویم بنده عضو کوچکی از سهامداران اصلی آن باشگاه هستم و تصمیم گیری در در مورد آن با سایر دوستانم بود. اما وضعیت نامناسب حاکم بر فضای سوارکاری در ایران باعث شد تا بنده نیز با تصمیم آنها برای سرمایه گذاری و ایجاد باشگاه در استانبول موافقت کنم.
عضو گروه مشاورین مطرح سایت درس زندگی دات کام در ادامه گفته است: با همه احترامی که برای جامعه سوارکاری قائلم باید بگویم متأسفانه فضای این رشته در ایران فضای سالمی نیست. اغلب مردم تصور می کنند سوارکاری رشته گرانقیمت و با کلاسی است من هم با آنها موافقم این رشته گران است اما با کلاس نیست. زیرا در سوارکاری با مربیانی مواجه می شوید که اغلب از فقر مادی، فرهنگی و شخصیتی رنج می برند؛ البته در میان آنها افراد فرهیخته و با دانش نیز وجود دارند اما تعدادشان بسیار اندک است.
بسیاری از مربیان سوارکاری درآمد چندانی از آموزش این رشته بدست نمی آورند و حتی از خودشان یک اسب ندارند که در مسابقات سوارکاری که یکی دیگر از منابع درآمدی آنهاست شرکت کنند. اما وقتی با فردی ثروتمند مواجه می شوند که برای کسب آرامش و یا علاقه وارد این ورزش شده همه تلاششان این است که با ترفندهای مختلف او را ترغیب به خرید اسبهای گرانقمیت کنند؛ تصور کنید به شخصی که رانندگی بلد نیست بگویید تو از همین الان باید خودرویی بخری که بتوانی در مسابقات فرمول یک شرکت کنی!
اما چرا مربیان سوارکاری این پیشنهاد را می دهند ؟
در این مورد باید به دو دلیل اصلی اشاره کنم: دلیل نخست آنکه درآمد اصلی این مربیان از فروش اسب تأمین می شود و متأسفانه چون نظارت دقیقی در بخش خرید و فروش اسب در ایران وجود ندارد، آنها با هماهنگی باشگاهی که در آن کار می کنند یک اسب را با قیمتی چندبرابر قیمت واقعی اش به سوارکار مبتدی که اطلاعات چندانی از قیمت و کیفیت اسب ها ندارد، می فروشند.
به عنوان مثال یکی از همین مربیان سوارکاری به دختر خانمی که از طبقه ثروتمند جامعه بود یک اسب پرش در رده 120 سانتی متری را که اصولا باید حداکثر قیمتش به 90 میلیون تومان برسد را به قیمت سیصد میلیون تومان فروخته بود.
دلیل دوم که بسیار هم مضحک است اما واقعیت دارد این است که همانطور که عرض کردم مربیان سوارکاری اغلب خودشان اسب ندارند و لذا برای شرکت در مسابقات سوارکاری و کسب درآمد از محل جوایز آن؛ نیاز به اسب خوب و با کیفیت دارند، حال وقتی شاگرد آن مربی اسب خوبی بخرد آن مربی هم به بهانه سرپا نگه داشتن اسب و نگهداری از آن، هر وقت که دلش بخواهد می تواند با آن اسب مسابقه بدهد و جالبتر آنکه آن مربی به شاگردش می گوید تا زمانی که سوارکار حرفه ای نشده ای، نباید سوار این اسب بشوی زیرا عدم مهارتت در سوارکاری باعث می گردد تا اسب در انجام بسیاری از حرکاتی که آموزش دیده دچار مشکل شود و به اصطلاح از کیفیت و قیمت بیفتد. حال آنکه این صحبتها فقط فریب سوارکار مبتدی است و واقعیت علمی ندارد.
اما نکته بسیار احمقانه تر و دردناک تر آنکه شرکت در مسابقات سوارکاری هزینه های بسیاری دارد، از هزینه آماده سازی اسب برای مسابقه که شامل خرید کنستانتره های مخصوص ، داروهای تقویت کننده عضلانی و ... گرفته تا هزینه حمل اسب تا محل مسابقات توسط اسب کش که در بعضی مواقع به دو میلیون تومان هم می رسد و شاید باورتان نشود که مربیان سوارکاری برای خودشان یک عرف احمقانه ایجاد کرده اند و آن اینکه همه این هزینه ها را باید مالک اسب بپردازد اما طبق همین عرف احمقانه اگر جایزه ای نصیب اسب برنده شود آن جایزه سهم مربی است و به مالک اسب تعلق نمی گیرد. به نظر شما مضحک نیست ؟ آیا بکاربردن لفظ " آقای زرنگ " برای مربی سوارکاری، لفظ مناسبی نیست؟
خب حالا اینجا یه سوال مهم مطرح است؟ اگر قرار بود آن فرد مبتدی نتواند تا مدتها و حتی سالها سوار اسب خود شود و هزینه های شرکت در مسابقاتی که مربی اش قرار است شرکت کند را بپردازد ، پس چرا باید از روزهای اول سوارکاری اش یک اسب گرانقیمت بخرد؟
خب پاسخ به همان دلایلی که بدان اشاره کردم برمی گردد.
البته اینها تنها گوشه های کوچکی از دلایلی بودند که باعث شدند تا من ترجیح دهم که در سوارکاری ترکیه سرمایه گذاری کنم. عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارند که شاید در آینده ای نزدیک به آنها اشاره کنم اما بطور خلاصه عرض می کنم که من در سوارکاری ایران آرامش نداشتم و ترجیح دادم تا آن آرامش را در جایی دیگر بدست بیاورم.
امیدوارم مسئولین زحمت کش این رشته فکری برای آن بکنند زیرا من تنها سرمایه گذاری نیستم که از جامعه سوارکاری ایران گریزان شده است. چه بسا سوارکاران و سرمایه گذاران بسیاری که علیرغم میل باطنی شان برای همیشه از این رشته خداحافظی کردند.
منبع مطلب در نیک صالحی : اظهارات حمید ایروانی در خصوص باشگاه سوارکاری اش در استانبول