نام کتاب : کوروش کبیر(ذوالقرنین) ب
تالیف : مولانا ابوالکلام آزاد
ترجمه : محمد ابراهیم باستانی پاریزی (استاد تاریخ)
مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی می داند. و اما قسمت هایی از این کتاب :
اوصاف اخلاقی ذوالقرنین که در قرآن آورده شده
اکنون اوصاف اخلاقی ذوالقرنین در برابر ماست: نخستین آن عدل و داد و رعیت نوازی است، ببینیم این صفت تا چه حد در زندگی کوروش وارد است.
قرآن می فرماید: سرنوشت این قوم در دست توست، تو می توانی آنان را مجازات کنی یا اینکه ببخشی و به نیکی گرایی. مقصود از این طایفه همان قومی است که بدون دلیل به کوروش حمله بردند و بالاخره نتیجه نگرفتند و کوروش فاتح شد، البته می توانست و می بایستی آنان را مجازات نماید.
ذوالقرنین چه کرد؟ به مردم گفت بلکه عملا ثابت کرد که «من از آنان که میل ستمگری و ستمکاری دارند نیستم، کسی که ظلم کرد، سزای او ظلم خواهد بود و عذابی شدید خواهد دید، اما کسی که ایمان آورد و عمل نیکو کرد، سزای او نیکی است و در کار او گشایشی حاصل. »
بدین ترتیب کوروش از گناهان سابق مغلوبین نیز چشم می پوشد و می گوید اگر پس از این کسی بدی کرد بد خواهد دید.
مورخین یونان عموما عقیده دارند که کارهای کوروش پس از فتح لیدی نه تنها توأم با داد و دادگستری بود بلکه بسی بالاتراز آن می نمود؛ همه بخشش و داد و بزرگواری بود، کوروش تا پایه داد نایستاد بلکه از آن مقام نیز فراتر رفت.
هرودوت می گوید کوروش فرمان داد که لشکریان جز با سپاهیان دشمن، با هیچکس با اسلحه روبه رو نشوند، همینطور هم کردند.
در قرآن آمده است که ذوالقرنین گفت «و سنقول له من امر یسرا» یعنی اگر کسی نیکویی کرد، خواهید دید که در برابر از طرف من به او به سختی و به بدی رفتار نخواهد شد. مورخین یونان عموما به حقیقت این مطلب ایمان دارند و می نویسند که کوروش با همه به نیکی و داد رفتار کرد؛ مردم را زیر بار خراج گران و مالیات های سنگین که از طرف پادشاهان بر دوش رعیت نهاده شده بود نجات داد. آسان گرفتن کوروش در کارها و مهربانی او دوره جدیدی در آسایش و رفاه قاطبه مردم پدید آورد(کوروش کبیر)
دانلود
__________________________________________________________________
نام کتاب : از زبان داریوش
مولف : خانم پروفسور هاید ماری کخ
مترجم : دکتر پرویز رجبی
در سال های 1933 و 1934 ، ضمن حفریات تخت جمشید، پایتخت امپراتوری پارس، در دیوار استحکامات، چندین هزار لوح گلی با متن هایی به خط میخی عیلامی به دست آمد.این لوح ها در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (522-486 پ.م.) نوشته شده و تاریخ آن ها سیزدهمین تا بیست و هشتمین سال فرمانروایی داریوش، یعنی از سال 509 تا494 پ.م . را برمی گیرد. این مجموعه بخش کوچکی است از بایگانی واقعی دیوان شاهی.
این لوح ها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار می دهد. اطلاعاتی نه تنها درباره ی مسائل دیوانی، بل درباره ی محیط، شیوه ی زیست و زندگی روزمره ی مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی ، موقعیت زن ، دین و آیین و رفتارهای مذهبی – فرهنگ و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در می یابد که امپراطوری ایران باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.
در این کتاب کوشیده شده تا بر اساس این اطلاعات و بررسی آن ها و نیز تکیه بر منابع شناخته شده ی قبلی، به ویژه باتوجه به آخرین دست آوردهای پرارزش باستان شناسی، تصویر روشن تری از حیات امپراطوری بزرگ ایران، به ویژه در محدوده ی سال های 500 پ.م. به دست دهد و نگاه کاونده تری نیز به 200 سالی که حدودا از فرمانروایی هخامنشیان باقی مانده بود، انداخته شود. همچنین در این کتاب عکس های گوناگون و سودمندی قرار داده شده.
قسمت هایی از کتاب را در زیر می خوانیم:
« به خواست اهورامزدا، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. هم چنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد. آن چه را که درست است من آن رادوست دارم. من دوست برده ی دروغ نیستم. من بد خشم نیستم. حتی وقتی خشم مرا می انگیزاند، آن را فرو می نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»
این است بخشی از معتقدات داریوش که خود درسنگ نبشته اش اعلام می کند. چنین بیانیه ای از زبان یک شاه در سده ی ششم پ.م. به معجزه می ماند.
از بررسی دقیق لوح های دیوانی تخت جمشید نتیجه می گیریم که در **** او حتی کودکان خردسال از پوشش خدمات اجتماعی بهره می گرفته اند، دستمزد کارگرانی که دریافت اندکی داشتند با جیره های ویژه ترمیم می شد تا گذران زندگی شان آسوده تر شود، فوق العاده ی «سختی کار» و «بیماری» پرداخت می شد، حقوق زن و مرد برابر بود و زنان می توانستند کار نیمه وقت انتخاب کنند تا از عهده ی وظایفی که در خانه به خاطر خانواده داشتند، برآیند.
این همه « تامین اجتماعی» که لوح های دیوانی هخامنشی گواه آن است برای سده ی ششم پ.م. دور از انتظار است . چنین رفتاری که فقط می توان آن را مترقی خواند ، نیازمند ادراک و دور نگری بی پایان بوده است و مختص شاه مقتدر و بزرگی است که می گوید : « من راستی را دوست دارم .» و حتی به همسران خود آموخته بود که با تمام تارو پودشان این راستی و عدالت را مواظبت کنند . آن ها هم درست مثل هر مستخدم و کارمند دولت هخامنشی ناگزیر از پذیرش دقیق حسابرسی کلیه ی درآمد ها و مخارج خود بودند و همان نظم و سخت گیری عمومی را شامل می شدند. شا ه بر کلیه ی مخارج دربار خویش از جمله مخارج سفر خود و همراهان اش نظارت داشت.
لینک دانلود:lol: :lol:
درضمن برای دریافت کتابهای بیشتر به این آدرس مراجعه کنید
www.meheiran.ir
موفق باشید
تالیف : مولانا ابوالکلام آزاد
ترجمه : محمد ابراهیم باستانی پاریزی (استاد تاریخ)
مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی می داند. و اما قسمت هایی از این کتاب :
اوصاف اخلاقی ذوالقرنین که در قرآن آورده شده
اکنون اوصاف اخلاقی ذوالقرنین در برابر ماست: نخستین آن عدل و داد و رعیت نوازی است، ببینیم این صفت تا چه حد در زندگی کوروش وارد است.
قرآن می فرماید: سرنوشت این قوم در دست توست، تو می توانی آنان را مجازات کنی یا اینکه ببخشی و به نیکی گرایی. مقصود از این طایفه همان قومی است که بدون دلیل به کوروش حمله بردند و بالاخره نتیجه نگرفتند و کوروش فاتح شد، البته می توانست و می بایستی آنان را مجازات نماید.
ذوالقرنین چه کرد؟ به مردم گفت بلکه عملا ثابت کرد که «من از آنان که میل ستمگری و ستمکاری دارند نیستم، کسی که ظلم کرد، سزای او ظلم خواهد بود و عذابی شدید خواهد دید، اما کسی که ایمان آورد و عمل نیکو کرد، سزای او نیکی است و در کار او گشایشی حاصل. »
بدین ترتیب کوروش از گناهان سابق مغلوبین نیز چشم می پوشد و می گوید اگر پس از این کسی بدی کرد بد خواهد دید.
مورخین یونان عموما عقیده دارند که کارهای کوروش پس از فتح لیدی نه تنها توأم با داد و دادگستری بود بلکه بسی بالاتراز آن می نمود؛ همه بخشش و داد و بزرگواری بود، کوروش تا پایه داد نایستاد بلکه از آن مقام نیز فراتر رفت.
هرودوت می گوید کوروش فرمان داد که لشکریان جز با سپاهیان دشمن، با هیچکس با اسلحه روبه رو نشوند، همینطور هم کردند.
در قرآن آمده است که ذوالقرنین گفت «و سنقول له من امر یسرا» یعنی اگر کسی نیکویی کرد، خواهید دید که در برابر از طرف من به او به سختی و به بدی رفتار نخواهد شد. مورخین یونان عموما به حقیقت این مطلب ایمان دارند و می نویسند که کوروش با همه به نیکی و داد رفتار کرد؛ مردم را زیر بار خراج گران و مالیات های سنگین که از طرف پادشاهان بر دوش رعیت نهاده شده بود نجات داد. آسان گرفتن کوروش در کارها و مهربانی او دوره جدیدی در آسایش و رفاه قاطبه مردم پدید آورد(کوروش کبیر)
دانلود
__________________________________________________________________
نام کتاب : از زبان داریوش
مولف : خانم پروفسور هاید ماری کخ
مترجم : دکتر پرویز رجبی
در سال های 1933 و 1934 ، ضمن حفریات تخت جمشید، پایتخت امپراتوری پارس، در دیوار استحکامات، چندین هزار لوح گلی با متن هایی به خط میخی عیلامی به دست آمد.این لوح ها در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (522-486 پ.م.) نوشته شده و تاریخ آن ها سیزدهمین تا بیست و هشتمین سال فرمانروایی داریوش، یعنی از سال 509 تا494 پ.م . را برمی گیرد. این مجموعه بخش کوچکی است از بایگانی واقعی دیوان شاهی.
این لوح ها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار می دهد. اطلاعاتی نه تنها درباره ی مسائل دیوانی، بل درباره ی محیط، شیوه ی زیست و زندگی روزمره ی مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی ، موقعیت زن ، دین و آیین و رفتارهای مذهبی – فرهنگ و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در می یابد که امپراطوری ایران باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.
در این کتاب کوشیده شده تا بر اساس این اطلاعات و بررسی آن ها و نیز تکیه بر منابع شناخته شده ی قبلی، به ویژه باتوجه به آخرین دست آوردهای پرارزش باستان شناسی، تصویر روشن تری از حیات امپراطوری بزرگ ایران، به ویژه در محدوده ی سال های 500 پ.م. به دست دهد و نگاه کاونده تری نیز به 200 سالی که حدودا از فرمانروایی هخامنشیان باقی مانده بود، انداخته شود. همچنین در این کتاب عکس های گوناگون و سودمندی قرار داده شده.
قسمت هایی از کتاب را در زیر می خوانیم:
« به خواست اهورامزدا، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. هم چنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد. آن چه را که درست است من آن رادوست دارم. من دوست برده ی دروغ نیستم. من بد خشم نیستم. حتی وقتی خشم مرا می انگیزاند، آن را فرو می نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»
این است بخشی از معتقدات داریوش که خود درسنگ نبشته اش اعلام می کند. چنین بیانیه ای از زبان یک شاه در سده ی ششم پ.م. به معجزه می ماند.
از بررسی دقیق لوح های دیوانی تخت جمشید نتیجه می گیریم که در **** او حتی کودکان خردسال از پوشش خدمات اجتماعی بهره می گرفته اند، دستمزد کارگرانی که دریافت اندکی داشتند با جیره های ویژه ترمیم می شد تا گذران زندگی شان آسوده تر شود، فوق العاده ی «سختی کار» و «بیماری» پرداخت می شد، حقوق زن و مرد برابر بود و زنان می توانستند کار نیمه وقت انتخاب کنند تا از عهده ی وظایفی که در خانه به خاطر خانواده داشتند، برآیند.
این همه « تامین اجتماعی» که لوح های دیوانی هخامنشی گواه آن است برای سده ی ششم پ.م. دور از انتظار است . چنین رفتاری که فقط می توان آن را مترقی خواند ، نیازمند ادراک و دور نگری بی پایان بوده است و مختص شاه مقتدر و بزرگی است که می گوید : « من راستی را دوست دارم .» و حتی به همسران خود آموخته بود که با تمام تارو پودشان این راستی و عدالت را مواظبت کنند . آن ها هم درست مثل هر مستخدم و کارمند دولت هخامنشی ناگزیر از پذیرش دقیق حسابرسی کلیه ی درآمد ها و مخارج خود بودند و همان نظم و سخت گیری عمومی را شامل می شدند. شا ه بر کلیه ی مخارج دربار خویش از جمله مخارج سفر خود و همراهان اش نظارت داشت.
لینک دانلود:lol: :lol:
درضمن برای دریافت کتابهای بیشتر به این آدرس مراجعه کنید
www.meheiran.ir
موفق باشید