Donbelid
Registered User
- تاریخ عضویت
- 26 مارس 2007
- نوشتهها
- 48
- لایکها
- 4
توضیح: موضوع زیر با نگاه شهرسازی نوشته شده؛ برای همین آن را در بخش علمی گذاشتم.
حمل و نقل عمومی، مشکل اصلی نیست
مقایسه شیکاگو و تهران
شیکاگو، مرکز ایالت ایلینوی، با 2 میلیون و 800 هزار نفر جمعیت، سومین شهر بزرگ آمریکا است. این شهر در کنار دریاچه میشیگان قرار دارد. در شهر شیکاگو، 1782 اتوبوس در 140 خط واحد فعالیت می کند. این 140 خط، در مجموع، مسیری به درازای 3590 کیلومتر است و 11577 ایستگاه را شامل می شود. برنامه دقیق حرکت اتوبوس ها در مسیرها و ساعت های مختلف در تارنمای شرکت حمل و نقل شهری شیکاگو ثبت شده و قابل مشاهده است. بطور میانگین، اتوبوس ها با توجه به میزان مسافر در زمان ها و مسیرهای مختلف، از هر 3 دقیقه یکبار تا هر 15 دقیقه یکبار حرکت می کنند.
قطار شهری شیکاگو شامل 8 خط به طول 361 کیلومتر است. این 8 خط، در مسیر خود 144 ایستگاه را شامل می شود و 1190 خودروی ریلی بطور شبانه روزی در آن فعالیت می کند.
سامانه اتوبوسرانی و قطار شهری شیکاگو در سال 2009، 521 میلیون مسافر را جابجا کرد. این یعنی روزی 1 میلیون و 400 هزار نفر. با توجه به جمعیت 2.8 میلیونی شیکاگو، آمار یادشده بدان معنا است که اتوبوس ها و قطارهای شهری شیکاگو هر روز، معادل نیمی از کل جمعیت شهر مسافر جابجا می کنند.
کرایه:
کرایه اتوبوس در شیکاگو 2 دلار و قطار شهری 2 دلار و 25 سنت است. نخستین تغییر خط (به فاصله 2 ساعت از سفر نخست) تنها 25 سنت هزینه خواهد داشت و دومین تغییر خط (به فاصله 2 ساعت از سفر دوم) کاملا رایگان خواهد بود.
شهروندان می توانند کارت بلیط خود را بصورت یک روزه، 3 روزه، 7 روزه، یا یک ماهه شارژ کنند که این کار باعث تخفیف های عمده در استفاده از اتوبوس و قطار شهری خواهد شد. بطوریکه شما با پرداخت 86 دلار، می توانید یک ماه بطور رایگان از سامانه حمل و نقل شهری شیکاگو استفاده کنید. توجه کنید که متوسط حقوق یک کارمند در آمریکا حدود 5 هزار دلار است… اگر هزینه ها و درآمدها را معادل سازی کنیم، تقریبا شبیه به این است که یک شهروند تهرانی با پرداخت ماهی 10 هزار تومان بتواند یک ماه بطور رایگان از خدمات حمل و نقل عمومی شهر استفاده کند.
تاکسی در شیکاگو، مانند همه شهرهای دیگر آمریکا، تک نفره است. یعنی شما با سوار شدن در تاکسی، در واقع یک مسیر دربست گرفته اید. بدیهی است که شما جز در موارد ضروری، تاکسی را به قطار و اتوبوس ترجیح نخواهید داد.
تهران حدود 8 میلیون نفر جمعیت ساکن و خدا می داند چند میلیون نفر جمعیت مسافر دارد. این جمعیت مسافر، مانند کلان شهرهای دیگر نقاط جهان، روزها به شهر می آیند و پس از پایان ساعت کاری به شهر خود باز می گردند.
آمار شهرداری تهران نشان می دهد که در پرمسافرترین روزها، روزانه بیش از 1 میلیون و 500 هزار نفر بوسیله متروی شهر و حدود 4 میلیون نفر بوسیله سامانه اتوبوسرانی جابجا می شوند…تقریبا همان نصف کل جمعیت شهر که در شیکاگو هم صدق می کرد. البته تاکید می کنم که در تهران آمار دقیق نداریم. اگر جمعیت کل شهر در روز را 10 میلیون فرض کنیم، آنگاه مسافرت ها با مترو و اتوبوس معادل نصف جمعیت شهر خواهد بود.
می خواهم در اینجا به یک تصور نادرست هم اشاره کنم: برخی موقعیت جغرافیایی تهران و قرارگرفتن آن در پای کوه را مشکل آلودگی هوا می دانند. فقط توجه به آلودگی شدید اصفهان و چند کلانشهر دیگر کشور کافی است که به نادرست بودن این تصور پی ببریم.
پیوند مفید:
حمل و نقل شهری در نیویورک با بیش از 8 میلیون نفر جمعیت: http://www.gilamard.com/?p=87
مشکل کجاست؟
الف – فضای سبز شهری
بر اساس معیار اعلام شده از سوی سازمان های شهری و نهادهای علمی شهرسازی، 10.2 درصد (ده ممیز دو درصد) از کل فضای شهرهای پرتراکم باید به پارک و فضای سبز اختصاص یابد.
معیار دیگر استاندارد فضای سبز شهری، مساحت سرانه فضای سبز است. استاندارد علمی شهرسازی، وجود 10 آکر فضای سبز به ازای هر 1000 شهروند را ضروری می داند. (هر آکر اندکی بیش از 4 هزار متر مربع است)
امروز شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا بدلیل عقب ماندن از این استاندارد زیر آماج انتقاد کارشناسان شهرسازی قرار گرفته است. سرانه فضای سبز در لس آنجلس 7.5 آکر به ازای 1000 شهروند است. یعنی 2.5 آکر کم دارد.
حالا ببینیم وضعیت تهران چگونه است؟ در تهران 79154757 متر مربع فضای سبز شهری داریم که بیشتر از یک پنجم آن پارک های عمومی و بقیه انواع دیگر فضاهای سبز است. کمربند سبز تهران هم 37 هزار هکتار است. بر اساس آمار رسمی سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری تهران، سرانه فضای سبز تهران 6.5 متر مربع برای هر شهروند است. اشتباه نکنید…متر مربع نه آکر!
محاسبه کنید، می شود 1.6 آکر به ازای هر 1000 شهروند. یعنی برای آنکه به استاندارد شهرسازی برسیم، باید فضای سبز تهران را بیش از 6 برابر کنیم.
شهر شیکاگو که درباره حمل و نقل عمومی اش سخن گفتیم، نزدیک به 0.1 آکر به ازای هر نفر فضای سبز دارد. این یعنی 100 آکر به ازای هر 1000 نفر و یعنی 10 برابر حداقل استاندارد شهرهای پرتراکم…یعنی در شیکاگو با خیال راحت نفس بکشید، با خیال راحت به مردم بگویید که به جای خودروی شخصی دوچرخه سوار شوند و رکاب بزنند، و با خیال راحت صبح ها در پارک های عمومی برنامه ورزش همگانی برگزار کنید!
دو پیشنهاد:
* شهرداری تهران مدت ها است که اعلام کرده 220 هزار هکتار از زمین های پیرامون تهران قابلیت تبدیل شدن به فضای سبز و ایجاد کمربند سبز شهری را دارند. به عنوان قدم اول، شهرداری می تواند با کمی تعصب، هزینه و تلاش مضاعف، این 220 هزار هکتار را هر چه زودتر به فضای سبز تبدیل کند.
* زمین های عباس آباد مدت ها است که محل دعوای دولت احمدی نژاد با شهرداری تهران شده است. یک روز دولت اعلام می کند که می خواهد فلان ساختمان های اداری اش را در آنجا بسازد و روز دیگر شهرداری از مقامات ارشد **** نامه می گیرد که اراضی عباس آباد حتما کارکرد فرهنگی داشته باشند… به عنوان یک کار خداپسندانه، آن بخش از زمین های عباس آباد که هنوز ساخت و ساز نشده اند را می توان بطور یکپارچه به پارک و فضای سبز تبدیل کرد.
ب – کیفیت خودروهای ساخت داخل
آلاینده های اکسید کربن، عمده ترین بخش دود خودروهای بنزین سوز هستند. یورو 2 استانداردی است که از سال 1996 به جریان افتاد و حجم آلاینده های خروجی خودروها را محدود کرد. استاندارد یورو 4 که امروز تقریبا توسط همه خودروسازان بزرگ جهان رعایت می شود و از سال 2005 به جریان افتاده، خروجی آلاینده اکسید کربن خودروها را نسبت به یورو 2 بیش از 50 درصد کاهش می دهد؛ یعنی کمتر از نصف.
متاسفانه بیشتر خودروهایی که امروز در داخل تولید می شوند (پراید، سمند، پژو 405، پارس، تندر 90، و…) از استاندارد یورو 2 پشتیبانی می کنند. بسیاری از خودروها مانند پژو آر دی، پرایدهای قدیمی، پیکان، و… هم آلایندگی شان بیشتر از آن است که در قالب هیچیک از استانداردهای یورو بگنجند.
کشورهای صنعتی جهان برای کاهش آلودگی هوا، پا را از استانداردهای یورو هم فراتر گذاشته اند. در ژاپن، آمریکا، و بسیاری از کشورهای اروپایی، خودروهای دوگانه سوز (Hybrid) کاملا جای خود را در بازار خودروی این کشورها باز کرده اند. عبارت “دوگانه سوز” در این کشورها به معنای مصرف همزمان بنزین + برق به عنوان نیروی پیشران خودرو است. به عبارت دیگر موتور خودروهای هیبرید از فن آوری استفاده همزمان از برق و بنزین برخوردار است تا هم قدرت بالایی داشته باشد و هم مصرف حداقلی و آلایندگی اندک.
فن آوری دیگری که البته کمتر و در بعضی کشورها مانند آمریکا، سوئد، ایرلند، فنلاند، و… استفاده می شود، موتورهایی هستند که قابلیت سوخت E-85 را دارند. E-85 ترکیب 85 درصد اتانول و 15 درصد بنزین است. نتیجه چنین ترکیبی، سوختی است که عدد اکتان آن حتی از بنزین سوپر هم بیشتر است. معمولا اکتان E-85 را 105 معرفی می کنند که از نظر علمی غیرواقعی و بیشتر تجاری است. اکتان بنزین سوپر در آمریکا بین 91 تا 93 است و اکتان E-85 بین 94 تا 96 تخمین زده می شود. این یعنی مصرف کمتر، قدرت بیشتر، و آلایندگی کمتر.
در سال 2009، خودروسازان جنرال موتورز در مجموع، 23 مدل موتور و خودروسازان فورد 8 مدل موتور، و کرایسلر 11 مدل موتور با قابلیت سوخت E-85 تولید کردند. تویوتا و دایملر هم برای خودروهای بازار آمریکاشان مدل هایی با قابلیت سوخت E-85 ارایه کردند. ایتالیا و برزیل هم خودروهایی با قابلیت مصرف E-85 تولید می کنند که البته بیشتر آن را به کشورهای اروپایی مصرف کننده صادر می کنند.
اگر استفاده از فن آوری های Hybrid یا E-85 را مقرون به صرفه نمی دانیم یا توانایی تولید آنها را نداریم، کمترین کاری که ما می توانیم بکنیم این است که تولید خودروهایی بدون استاندارد یورو 4 را متوقف کنیم یا خودروهای فعلی مان را مجهز به فن آوری یورو 4 کنیم. فقط با همین یک کار، حجم آلایندگی اکسید کربن خودروهایمان کمتر از نصف می شود و نتیجه آن را به سادگی می توانیم در هوای شهرهایمان حس کنیم.
منبع:
حمل و نقل عمومی، مشکل اصلی نیست
مقایسه شیکاگو و تهران
شیکاگو، مرکز ایالت ایلینوی، با 2 میلیون و 800 هزار نفر جمعیت، سومین شهر بزرگ آمریکا است. این شهر در کنار دریاچه میشیگان قرار دارد. در شهر شیکاگو، 1782 اتوبوس در 140 خط واحد فعالیت می کند. این 140 خط، در مجموع، مسیری به درازای 3590 کیلومتر است و 11577 ایستگاه را شامل می شود. برنامه دقیق حرکت اتوبوس ها در مسیرها و ساعت های مختلف در تارنمای شرکت حمل و نقل شهری شیکاگو ثبت شده و قابل مشاهده است. بطور میانگین، اتوبوس ها با توجه به میزان مسافر در زمان ها و مسیرهای مختلف، از هر 3 دقیقه یکبار تا هر 15 دقیقه یکبار حرکت می کنند.
قطار شهری شیکاگو شامل 8 خط به طول 361 کیلومتر است. این 8 خط، در مسیر خود 144 ایستگاه را شامل می شود و 1190 خودروی ریلی بطور شبانه روزی در آن فعالیت می کند.
سامانه اتوبوسرانی و قطار شهری شیکاگو در سال 2009، 521 میلیون مسافر را جابجا کرد. این یعنی روزی 1 میلیون و 400 هزار نفر. با توجه به جمعیت 2.8 میلیونی شیکاگو، آمار یادشده بدان معنا است که اتوبوس ها و قطارهای شهری شیکاگو هر روز، معادل نیمی از کل جمعیت شهر مسافر جابجا می کنند.
کرایه:
کرایه اتوبوس در شیکاگو 2 دلار و قطار شهری 2 دلار و 25 سنت است. نخستین تغییر خط (به فاصله 2 ساعت از سفر نخست) تنها 25 سنت هزینه خواهد داشت و دومین تغییر خط (به فاصله 2 ساعت از سفر دوم) کاملا رایگان خواهد بود.
شهروندان می توانند کارت بلیط خود را بصورت یک روزه، 3 روزه، 7 روزه، یا یک ماهه شارژ کنند که این کار باعث تخفیف های عمده در استفاده از اتوبوس و قطار شهری خواهد شد. بطوریکه شما با پرداخت 86 دلار، می توانید یک ماه بطور رایگان از سامانه حمل و نقل شهری شیکاگو استفاده کنید. توجه کنید که متوسط حقوق یک کارمند در آمریکا حدود 5 هزار دلار است… اگر هزینه ها و درآمدها را معادل سازی کنیم، تقریبا شبیه به این است که یک شهروند تهرانی با پرداخت ماهی 10 هزار تومان بتواند یک ماه بطور رایگان از خدمات حمل و نقل عمومی شهر استفاده کند.
تاکسی در شیکاگو، مانند همه شهرهای دیگر آمریکا، تک نفره است. یعنی شما با سوار شدن در تاکسی، در واقع یک مسیر دربست گرفته اید. بدیهی است که شما جز در موارد ضروری، تاکسی را به قطار و اتوبوس ترجیح نخواهید داد.
تهران حدود 8 میلیون نفر جمعیت ساکن و خدا می داند چند میلیون نفر جمعیت مسافر دارد. این جمعیت مسافر، مانند کلان شهرهای دیگر نقاط جهان، روزها به شهر می آیند و پس از پایان ساعت کاری به شهر خود باز می گردند.
آمار شهرداری تهران نشان می دهد که در پرمسافرترین روزها، روزانه بیش از 1 میلیون و 500 هزار نفر بوسیله متروی شهر و حدود 4 میلیون نفر بوسیله سامانه اتوبوسرانی جابجا می شوند…تقریبا همان نصف کل جمعیت شهر که در شیکاگو هم صدق می کرد. البته تاکید می کنم که در تهران آمار دقیق نداریم. اگر جمعیت کل شهر در روز را 10 میلیون فرض کنیم، آنگاه مسافرت ها با مترو و اتوبوس معادل نصف جمعیت شهر خواهد بود.
می خواهم در اینجا به یک تصور نادرست هم اشاره کنم: برخی موقعیت جغرافیایی تهران و قرارگرفتن آن در پای کوه را مشکل آلودگی هوا می دانند. فقط توجه به آلودگی شدید اصفهان و چند کلانشهر دیگر کشور کافی است که به نادرست بودن این تصور پی ببریم.
پیوند مفید:
حمل و نقل شهری در نیویورک با بیش از 8 میلیون نفر جمعیت: http://www.gilamard.com/?p=87
مشکل کجاست؟
الف – فضای سبز شهری
بر اساس معیار اعلام شده از سوی سازمان های شهری و نهادهای علمی شهرسازی، 10.2 درصد (ده ممیز دو درصد) از کل فضای شهرهای پرتراکم باید به پارک و فضای سبز اختصاص یابد.
معیار دیگر استاندارد فضای سبز شهری، مساحت سرانه فضای سبز است. استاندارد علمی شهرسازی، وجود 10 آکر فضای سبز به ازای هر 1000 شهروند را ضروری می داند. (هر آکر اندکی بیش از 4 هزار متر مربع است)
امروز شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا بدلیل عقب ماندن از این استاندارد زیر آماج انتقاد کارشناسان شهرسازی قرار گرفته است. سرانه فضای سبز در لس آنجلس 7.5 آکر به ازای 1000 شهروند است. یعنی 2.5 آکر کم دارد.
حالا ببینیم وضعیت تهران چگونه است؟ در تهران 79154757 متر مربع فضای سبز شهری داریم که بیشتر از یک پنجم آن پارک های عمومی و بقیه انواع دیگر فضاهای سبز است. کمربند سبز تهران هم 37 هزار هکتار است. بر اساس آمار رسمی سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری تهران، سرانه فضای سبز تهران 6.5 متر مربع برای هر شهروند است. اشتباه نکنید…متر مربع نه آکر!
محاسبه کنید، می شود 1.6 آکر به ازای هر 1000 شهروند. یعنی برای آنکه به استاندارد شهرسازی برسیم، باید فضای سبز تهران را بیش از 6 برابر کنیم.
شهر شیکاگو که درباره حمل و نقل عمومی اش سخن گفتیم، نزدیک به 0.1 آکر به ازای هر نفر فضای سبز دارد. این یعنی 100 آکر به ازای هر 1000 نفر و یعنی 10 برابر حداقل استاندارد شهرهای پرتراکم…یعنی در شیکاگو با خیال راحت نفس بکشید، با خیال راحت به مردم بگویید که به جای خودروی شخصی دوچرخه سوار شوند و رکاب بزنند، و با خیال راحت صبح ها در پارک های عمومی برنامه ورزش همگانی برگزار کنید!
دو پیشنهاد:
* شهرداری تهران مدت ها است که اعلام کرده 220 هزار هکتار از زمین های پیرامون تهران قابلیت تبدیل شدن به فضای سبز و ایجاد کمربند سبز شهری را دارند. به عنوان قدم اول، شهرداری می تواند با کمی تعصب، هزینه و تلاش مضاعف، این 220 هزار هکتار را هر چه زودتر به فضای سبز تبدیل کند.
* زمین های عباس آباد مدت ها است که محل دعوای دولت احمدی نژاد با شهرداری تهران شده است. یک روز دولت اعلام می کند که می خواهد فلان ساختمان های اداری اش را در آنجا بسازد و روز دیگر شهرداری از مقامات ارشد **** نامه می گیرد که اراضی عباس آباد حتما کارکرد فرهنگی داشته باشند… به عنوان یک کار خداپسندانه، آن بخش از زمین های عباس آباد که هنوز ساخت و ساز نشده اند را می توان بطور یکپارچه به پارک و فضای سبز تبدیل کرد.
ب – کیفیت خودروهای ساخت داخل
آلاینده های اکسید کربن، عمده ترین بخش دود خودروهای بنزین سوز هستند. یورو 2 استانداردی است که از سال 1996 به جریان افتاد و حجم آلاینده های خروجی خودروها را محدود کرد. استاندارد یورو 4 که امروز تقریبا توسط همه خودروسازان بزرگ جهان رعایت می شود و از سال 2005 به جریان افتاده، خروجی آلاینده اکسید کربن خودروها را نسبت به یورو 2 بیش از 50 درصد کاهش می دهد؛ یعنی کمتر از نصف.
متاسفانه بیشتر خودروهایی که امروز در داخل تولید می شوند (پراید، سمند، پژو 405، پارس، تندر 90، و…) از استاندارد یورو 2 پشتیبانی می کنند. بسیاری از خودروها مانند پژو آر دی، پرایدهای قدیمی، پیکان، و… هم آلایندگی شان بیشتر از آن است که در قالب هیچیک از استانداردهای یورو بگنجند.
کشورهای صنعتی جهان برای کاهش آلودگی هوا، پا را از استانداردهای یورو هم فراتر گذاشته اند. در ژاپن، آمریکا، و بسیاری از کشورهای اروپایی، خودروهای دوگانه سوز (Hybrid) کاملا جای خود را در بازار خودروی این کشورها باز کرده اند. عبارت “دوگانه سوز” در این کشورها به معنای مصرف همزمان بنزین + برق به عنوان نیروی پیشران خودرو است. به عبارت دیگر موتور خودروهای هیبرید از فن آوری استفاده همزمان از برق و بنزین برخوردار است تا هم قدرت بالایی داشته باشد و هم مصرف حداقلی و آلایندگی اندک.
فن آوری دیگری که البته کمتر و در بعضی کشورها مانند آمریکا، سوئد، ایرلند، فنلاند، و… استفاده می شود، موتورهایی هستند که قابلیت سوخت E-85 را دارند. E-85 ترکیب 85 درصد اتانول و 15 درصد بنزین است. نتیجه چنین ترکیبی، سوختی است که عدد اکتان آن حتی از بنزین سوپر هم بیشتر است. معمولا اکتان E-85 را 105 معرفی می کنند که از نظر علمی غیرواقعی و بیشتر تجاری است. اکتان بنزین سوپر در آمریکا بین 91 تا 93 است و اکتان E-85 بین 94 تا 96 تخمین زده می شود. این یعنی مصرف کمتر، قدرت بیشتر، و آلایندگی کمتر.
در سال 2009، خودروسازان جنرال موتورز در مجموع، 23 مدل موتور و خودروسازان فورد 8 مدل موتور، و کرایسلر 11 مدل موتور با قابلیت سوخت E-85 تولید کردند. تویوتا و دایملر هم برای خودروهای بازار آمریکاشان مدل هایی با قابلیت سوخت E-85 ارایه کردند. ایتالیا و برزیل هم خودروهایی با قابلیت مصرف E-85 تولید می کنند که البته بیشتر آن را به کشورهای اروپایی مصرف کننده صادر می کنند.
اگر استفاده از فن آوری های Hybrid یا E-85 را مقرون به صرفه نمی دانیم یا توانایی تولید آنها را نداریم، کمترین کاری که ما می توانیم بکنیم این است که تولید خودروهایی بدون استاندارد یورو 4 را متوقف کنیم یا خودروهای فعلی مان را مجهز به فن آوری یورو 4 کنیم. فقط با همین یک کار، حجم آلایندگی اکسید کربن خودروهایمان کمتر از نصف می شود و نتیجه آن را به سادگی می توانیم در هوای شهرهایمان حس کنیم.
منبع:
HTML:
http://www.gilamard.com/?p=277
Last edited: