Second Life
Registered User
- تاریخ عضویت
- 12 اکتبر 2004
- نوشتهها
- 868
- لایکها
- 61
نظرتون راجع به ساخت فيلمهايي با استفاده از داستانها و افسانه ها،شخصيتهاي تاريخي ايران باستان چيه ؟
فيلم موفقي مانند گلادياتور،ارباب حلقه ها،هري پاتر،مصائب مسيح که داستاني تاريخي و افسانه ها و جادوگري و پند آموز داشتن و بسيار موفق ظاهر شدن.
فکر کنم با فيلم گلادياتور هاليوود و کارگردانان زيرک به خودشون اومدن به فکر ساخت چنين فيلمهايي افتادن و شجاعانه وارد اين عرصه شدن.
به نظر من اين فيلمهايي که ساخته شد ته ته فيلم با اين موضوعاتي که ميخواست باشه نبودن نميدونم چطور بگم.
مثلا فيلم الکساندر فيلم عامه پسندي نبود يکي از مخالفانش هم ما بوديم البته اين فيلم فقط به درد پول در آوردن ميخورد چون محتوي پوچي داشت البته من فيلم رو نديدم ها ولي حتما چرت بوده.
يا فيلم مصائب مسيح فيلم جهاني نبود يهوديان مخالفش بودن با اينکه مهم هم نيست چون واقعيتها رو عنوان کرد.
يا هر آدمي فيلم مصائب مسيح رو نمي پسنده چون به موضوع مسيحيت مربوط ميشه
چون اين دوران مردم از مذهب دورتر ميشن و مذهب هم شخصي تر ميشه کلا مذهب روح همه انسانها رو ارضا نميکنه.
البته پيامهاي اين فيلم هم خيلي فراتر از پرداختن به مذهب بود ولي خوب...
پس فيلم بايد اول همه مردم جهان رو مخاطب خودش قرار بده و به همشون هم احترام بزاره.
خوب دور نشيم از موضوع براي ساخت يک فيلم جهاني و به واقع يک فــيــلــم عبرت آموز و بزرگ چيزي که همه رو وادار به فکر کردن بکنه
بايد يک داستان اساسي قوي داشت يه داستان واقعي قابل لمس.
فيلمهاي ماتريکس و کنستانتين و امثال اين فيلمهاي معناگرا توانايي دگرگوني يک انسان رو نداره.
در فيلم مصائب مسيح هم ميشه گفت اکثريت مردم رو تکون ميده.
خوب حالا که رفتيم تو يه موضوع ديگه بايد بگم که:
توي اين دوران مي بينيم که انسانها خيلي راحت هم ديگر رو ميکشن پول ميگيرن آدم ميکشن،جنگ و ترور و کودتا هم زياد شده ميشه گفت انسانيت مُرده.
توي اين دوران خدا به ما تشر ميزنه سگ و گربه با هم دوست ميشن،موش و مار دوست ميشن،سگها به گوسفندها شير ميدن و حيواناتي که دشمن هم ديگه هستن با هم دوست ميشن ولي ما چشمامون بسته است و نمي بينيم.
سينما و فيلم تاثير زيادي ميتونه داشته باشه و ما رو به خودمون بياره انسانيت رو ياد آور بشه و برابري حقوق بشر و آزادي واقعي رو ياآوردي کنه.
خوب با اين توضيح و تفسيرات و اين در اون در زدن من،ميريم يک راست سر اصل مطلب که ديگه نريم تو جاده خاکي
در تاريخ ايران بزرگان زيادي رو ميبينيم.
زرتشت
کوروش
داريوش
خشايارشا
و خيلي هاي ديگه
در مورد افسانه ها و داستانهاي ايراني هم:
هفت خان رستم
اصلا کل شاهنامه
و خيلي چيزهاي ديگه که ميتونه فيلمهاي بزرگي بشه.
از زرتشت بخوايم شروع کنيم ميتونم از برابري زن و مرد و شاد زيستي و پيشرفت رو مثال بزنيم و فيلمي که خرد و دانايي رو نشون بده
از کوروش حقوق بشر و انسانيت، خوب فيلمش رو جويي داشت يا داره ميسازه ولي صحنه اي از فيلم رو تصور کنيد که کوروش وارد بابل شده مردم در بند رو آزاد کرده و ميخواد اولين قوانين حقوق بشر و برابري و آزادي رو روي استوانه گلي بنويسه و به مردم دنيا از گذشته تا حال تقديم کنه.
مطمئنا سکانس وحشتناکي ميشه ساخت.
از داريوش هم ميشه پيشرفت علمي فرهنگي و برابري نژادي رو مثال زد و پذيرا شدن فرهنگها و زبانهاي ملل تابعه آميخته شدن فرهنگها مختلف.
فيلم خشايارشا رو ميشه فيلم خيلي بزرگي ساخت سربازان و سپاهيان بزرگ که بزرگترين لشکر کشي محسوب ميشده.
فکر کنيد يک محوطه بسيار بزرگ رو که هزاران هزار سرباز از نژادهاي مختلف جمع شدن و ميخوان عظمت ايران رو به رخ يونانيان بکشن.
حرکت اين سربازان مبارزه شون و بزرگترين واقعه تاريخي.
هفت خان رستم هم که ديگه قابل گفتن نيست صحنه هاي جنگ با قول و موجودات قول پيکر و غيره
از قسمتهاي شاهنامه هم ميشه فيلمهاي خوبي در آورد
يا فيلمي در مورد ساخت تخت جمشيد تا به آتش کشيده شدنش
قسمتهايي از فيلم که مردم و هنرمندان مختلف از سرتاسر دنيا جمع شدن و يک اثر جهاني و زيبا رو خلق ميکنن.
حقوقشون رو دريافت ميکنن زناني که ظريف کاري ها رو روي نقش برجسته ايجاد ميکنند
برگزاري مراسمهاي بين الملي و جشنهاي ملي ايرانيان و...
يا صحنه اي که سربازان يوناني براي آتش زدن تخت جمشيد جمع شدن و ناگهان با آخرين سربازان ايراني مواجه ميشن که روي پله هاي ورودي تخت جمشيد پشت به پشت ايستادن عده شون دويست نفر ِ ولي شجاعانه در مقابل هزاران نفر ايستادن تا نه شاهنشاهي ايران سرنگون بشه نه آسيبي به بنايي که جهانيان براي اتحاد و تبادل فرهنگي ساختن نابود بشه.
نتيجه گيري:فيلمهاي زيادي ميشه ساخت که هم مردم دنيا رو با تاريخ ايران آشنا کنه و با قسمتهاي فراموش شده خودشون آشنا کنه.
تاريخ ايران و بزرگانش مختص ايران نميشن و بخش بزرگي از تمدن بشري رو تشکيل ميدن.
من میبايد به يک ايرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم.ايرانيان نخستين کسانی بودند که به تاريخ در تمامیّتِ آن انديشيدند(نیچه)
فيلم موفقي مانند گلادياتور،ارباب حلقه ها،هري پاتر،مصائب مسيح که داستاني تاريخي و افسانه ها و جادوگري و پند آموز داشتن و بسيار موفق ظاهر شدن.
فکر کنم با فيلم گلادياتور هاليوود و کارگردانان زيرک به خودشون اومدن به فکر ساخت چنين فيلمهايي افتادن و شجاعانه وارد اين عرصه شدن.
به نظر من اين فيلمهايي که ساخته شد ته ته فيلم با اين موضوعاتي که ميخواست باشه نبودن نميدونم چطور بگم.
مثلا فيلم الکساندر فيلم عامه پسندي نبود يکي از مخالفانش هم ما بوديم البته اين فيلم فقط به درد پول در آوردن ميخورد چون محتوي پوچي داشت البته من فيلم رو نديدم ها ولي حتما چرت بوده.
يا فيلم مصائب مسيح فيلم جهاني نبود يهوديان مخالفش بودن با اينکه مهم هم نيست چون واقعيتها رو عنوان کرد.
يا هر آدمي فيلم مصائب مسيح رو نمي پسنده چون به موضوع مسيحيت مربوط ميشه
چون اين دوران مردم از مذهب دورتر ميشن و مذهب هم شخصي تر ميشه کلا مذهب روح همه انسانها رو ارضا نميکنه.
البته پيامهاي اين فيلم هم خيلي فراتر از پرداختن به مذهب بود ولي خوب...
پس فيلم بايد اول همه مردم جهان رو مخاطب خودش قرار بده و به همشون هم احترام بزاره.
خوب دور نشيم از موضوع براي ساخت يک فيلم جهاني و به واقع يک فــيــلــم عبرت آموز و بزرگ چيزي که همه رو وادار به فکر کردن بکنه
بايد يک داستان اساسي قوي داشت يه داستان واقعي قابل لمس.
فيلمهاي ماتريکس و کنستانتين و امثال اين فيلمهاي معناگرا توانايي دگرگوني يک انسان رو نداره.
در فيلم مصائب مسيح هم ميشه گفت اکثريت مردم رو تکون ميده.
خوب حالا که رفتيم تو يه موضوع ديگه بايد بگم که:
توي اين دوران مي بينيم که انسانها خيلي راحت هم ديگر رو ميکشن پول ميگيرن آدم ميکشن،جنگ و ترور و کودتا هم زياد شده ميشه گفت انسانيت مُرده.
توي اين دوران خدا به ما تشر ميزنه سگ و گربه با هم دوست ميشن،موش و مار دوست ميشن،سگها به گوسفندها شير ميدن و حيواناتي که دشمن هم ديگه هستن با هم دوست ميشن ولي ما چشمامون بسته است و نمي بينيم.
سينما و فيلم تاثير زيادي ميتونه داشته باشه و ما رو به خودمون بياره انسانيت رو ياد آور بشه و برابري حقوق بشر و آزادي واقعي رو ياآوردي کنه.
خوب با اين توضيح و تفسيرات و اين در اون در زدن من،ميريم يک راست سر اصل مطلب که ديگه نريم تو جاده خاکي
در تاريخ ايران بزرگان زيادي رو ميبينيم.
زرتشت
کوروش
داريوش
خشايارشا
و خيلي هاي ديگه
در مورد افسانه ها و داستانهاي ايراني هم:
هفت خان رستم
اصلا کل شاهنامه
و خيلي چيزهاي ديگه که ميتونه فيلمهاي بزرگي بشه.
از زرتشت بخوايم شروع کنيم ميتونم از برابري زن و مرد و شاد زيستي و پيشرفت رو مثال بزنيم و فيلمي که خرد و دانايي رو نشون بده
از کوروش حقوق بشر و انسانيت، خوب فيلمش رو جويي داشت يا داره ميسازه ولي صحنه اي از فيلم رو تصور کنيد که کوروش وارد بابل شده مردم در بند رو آزاد کرده و ميخواد اولين قوانين حقوق بشر و برابري و آزادي رو روي استوانه گلي بنويسه و به مردم دنيا از گذشته تا حال تقديم کنه.
مطمئنا سکانس وحشتناکي ميشه ساخت.
از داريوش هم ميشه پيشرفت علمي فرهنگي و برابري نژادي رو مثال زد و پذيرا شدن فرهنگها و زبانهاي ملل تابعه آميخته شدن فرهنگها مختلف.
فيلم خشايارشا رو ميشه فيلم خيلي بزرگي ساخت سربازان و سپاهيان بزرگ که بزرگترين لشکر کشي محسوب ميشده.
فکر کنيد يک محوطه بسيار بزرگ رو که هزاران هزار سرباز از نژادهاي مختلف جمع شدن و ميخوان عظمت ايران رو به رخ يونانيان بکشن.
حرکت اين سربازان مبارزه شون و بزرگترين واقعه تاريخي.
هفت خان رستم هم که ديگه قابل گفتن نيست صحنه هاي جنگ با قول و موجودات قول پيکر و غيره
از قسمتهاي شاهنامه هم ميشه فيلمهاي خوبي در آورد
يا فيلمي در مورد ساخت تخت جمشيد تا به آتش کشيده شدنش
قسمتهايي از فيلم که مردم و هنرمندان مختلف از سرتاسر دنيا جمع شدن و يک اثر جهاني و زيبا رو خلق ميکنن.
حقوقشون رو دريافت ميکنن زناني که ظريف کاري ها رو روي نقش برجسته ايجاد ميکنند
برگزاري مراسمهاي بين الملي و جشنهاي ملي ايرانيان و...
يا صحنه اي که سربازان يوناني براي آتش زدن تخت جمشيد جمع شدن و ناگهان با آخرين سربازان ايراني مواجه ميشن که روي پله هاي ورودي تخت جمشيد پشت به پشت ايستادن عده شون دويست نفر ِ ولي شجاعانه در مقابل هزاران نفر ايستادن تا نه شاهنشاهي ايران سرنگون بشه نه آسيبي به بنايي که جهانيان براي اتحاد و تبادل فرهنگي ساختن نابود بشه.
نتيجه گيري:فيلمهاي زيادي ميشه ساخت که هم مردم دنيا رو با تاريخ ايران آشنا کنه و با قسمتهاي فراموش شده خودشون آشنا کنه.
تاريخ ايران و بزرگانش مختص ايران نميشن و بخش بزرگي از تمدن بشري رو تشکيل ميدن.
من میبايد به يک ايرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم.ايرانيان نخستين کسانی بودند که به تاريخ در تمامیّتِ آن انديشيدند(نیچه)