• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

سریال "بچه های نسبتا بد"

bl4ck3urn

Registered User
تاریخ عضویت
13 فوریه 2012
نوشته‌ها
2,304
لایک‌ها
664
سریال بچه های نسبتا بد تازه ترین ساخته سیروس مقدم می باشد که فیلمنامه آن توسط پیمان عباسی نوشته شده است


Bchae-bad.jpg



پخش «بچه های نسبتا بد» از بیشت و هفتم مهر ما در۲۶ قسمت از شبکه اول سیما شروع شد.حمید گودرزی، میلاد کی مرام، اشکان خطیبی، یوسف تیموری، علی طباطبایی، شهرزاد کمال زاده، اکبر وارث، نیکی مظفری ، اصغر نعیمی و اکبر عبدی از جمله بازیگران این سریال هستند. سریال بچه های نسبتا بد که داستان چهار جوان خلافکار است که اتومبیل حامل یک گاوصندوق را به سرقت می برند که در آن ۲۰۰۰ سکه بهار آزادی وجود دارد که به همت یک موسسه خیریه و برای اهدا به زوج های نیازمند فراهم شده است. با از دست رفتن سکه ها که قرار است در مراسم ازدواج گروهی زوج ها در روز عید فطر اهدا شود،موسسه خیریه دچار بحران می شود….
در آستانه پخش سریال سراغ پیمان عباسی نویسنده «بچه های نسبتا بد» رفته ایم تا درباره این سریال بیشتر بدانیم.​
سریال «بچه های نسبتا بد» ابتدا قرار بود توسط بهرنگ توفیقی کارگردانی شود. چه شد که کار به سیروس مقدم رسید؟
بعد از این که من و بهرنگ توفیقی تله فیلم «آماده باش» را کار کردیم و نتیجه هم خوب شد، تصمیم گرفتیم شخصیت های آن قصه را برای کاری دیگر حفظ کنیم. یعنی قرار شد سه پسر جوان که درآن فیلم خیلی خوب خلق شده بودند را به سریال جدید بیاوریم.بعد از مدتی شبکه یک طرح را پسندید و از سید کمال طباطبایی(تهیه کننده) خواست تا آن را برای ماه رمضان، به کارگردانی سیروس مقدم تولید کند. وقتی آقای طباطبایی من را در جریان کار قرارداد گفتم با بهرنگ توفیقی پیش تولید هم رفته بودیم.ایشان گفتند می خواهیم فضای کار را تغییر دهیم. ما آن طرح را کامل کنار گذاشتیم و یک طراحی مجدد انجام دادیم . شخصیت ها هم تغییرات اساسی پیدا کردند. در راستای همین دگرگونی ها اسم سریال از بچه های نسبتا خوب به بچه های نسبتا بد تغییر یافت.
فضای کلی قصه هم تغییر کرده؟
ما چند تا جوان داریم که دگیر یک سری مشکلات شخصی هستند و این مشکلات نهایتا باعث می شود آن ها دست به یک سرقت عجیب و غریب بزنند و بعد از سرقت دچار یک سری مشکلات پیش بینی نشده می شوند. داستان در ورسیون اول شخصیت محور بود و ما با دنیای درونی آدم ها سر و کار داشتیم؛ برای همین قصه آرام پیش می رفت و ما کم کم با روحیات و خلقیات شان آشنا می شدیم تا زمانی که دزدی انجام می شد به آن ها حق بدهیم. اتفاقی که در طراحی دوم رخ داد این بود که ما داستان را از حالت شخصیت محور به سمت ماجرا محور سوق دادیم. اگرچه سعی کردیم آن فضا را هم حفظ کنیم. الان داستان به گونه ای است که با سرقت شروع می شود و بعد ماجرا پشت ماجرا اتفاق می افتد و قصه روبه جلو می رود.
این اتفاق خوبی است که ریتم سریال تند باشد. مخاطبان امروزی خیلی حوصله سریال های کش دار ندارند. برای رسیدن به این فرم الگوی خاصی مد نظرتان بود؟
نه طی کار به این فرم رسیدیم .سابق بر این برای تعریف قصه ها می گفتیم یکی بود یکی نبود …. در این سریال نه تنها قصه به سمت جلو حرکت می کند که همزمان به سمت عقب هم حرکت می کند. این ها کی اند و چرا این اتفاق رخ داده راز زندگی شان چیست؟ رازها را درست گفته اند یا به همدیگر دروغ گفته اند؟ همین قدر که وانمود می کنند رفیق هستند یا نه ؟ در نتیجه نقبی می زنیم به دنیای درونی این آدم ها که از قبل تر شکل گرفته و بازتاب آن را در ماجرای امروز می بینیم. از این نظر سریال شکل نویی دارد.
سریال قرار بود برای ماه مبارک رمضان آماده شود. فشردگی زمان اثر منفی روی کار نداشت؟
این سریال به لحاظ تایم نگارش پدیده عجیبی بود. چون روزی یک اپیزود نوشته شده. حتی فرصت نبود قصه را برای کسی توضیح بدهم که برود بنویسد؛ حتی همین زمان می گرفت. از طرفی چون باید نویسنده درجه یک می آوردیم و بالطبع چنین نویسنده ای خودش صاحب تفکر و ایدئولوژی است و هر چه من می گفتم الزاما قانع نمی شد، کلا از خیرش گذشتیم تا زمان را از دست ندهیم. به هر حال من این کار را دوست دارم ؛همین گونه که هست. نمی دانم اگر زمان بیشتر داشتیم نتیجه بهتر می شد یا نه؟ حتی فرصت نداشتم فکر کنم که بهترش چی می شود. چون بلافاصله درگیر چند فیلمنامه سینمایی شدم و هنوز وقت نداشتم فکر کنم ببینم چه شد؟!
بچه های نسبتا بد سریالی است که مردم می توانند مابه ازای بیرونی شخصیت ها را در آن ببینند.همه چیز این سریال مثل زندگی است. تمام تلاش ما این بوده که آدم ها مال خود جامعه باشند. سریال ماتادور هفته پیش تمام شد. با این که عواملش از دوستانم هستند ولی من نه پلییسش را می شناختم نه دزدش را و نه ماجرای آن را باور می کردم.
شخصیت ها را بر اساس بازیگران فعلی سریال می نوشتید؟
بازیگران را با تعامل همدیگر پیدا کردیم. برای نقش ها کاندیداهای زیاد داشتیم که در نهایت به ترکیب فعلی رسیدیم و بر اساس آن ها می نوشتیم.
آن طور که از خط کلی داستان و نیز ترکیب بازیگران بر می آید این است که فضای سریال بیشتر مردانه است.
نه. سریال را که ببینید متوجه خواهید شد. در این سریال عجیب ترین عشق هایی که بتوان تصور کرد وجود دارد. هر کدام از قهرمانان یک پارتنر مونث دارند و زندگی خصوصی شان روایت می شود .
نکته مهمی که خیلی از فیلمسازان از آن غافل هستند عدم تطبیق اتفاقات داستان با زندگی واقعی است. در بچه های نسبتا اتفاقات رئال است یا فانتزی؟
کاملا رئال . بچه های نسبتا بد سریالی است که مردم می توانند مابه ازای بیرونی شخصیت ها را در آن ببینند.همه چیز این سریال مثل زندگی است. تمام تلاش ما این بوده که آدم ها مال خود جامعه باشند. سریال ماتادور هفته پیش تمام شد. با این که عواملش از دوستانم هستند ولی من نه پلییسش را می شناختم نه دزدش را و نه ماجرای آن را باور می کردم. معادل این آدم ها را در جامعه ندیده بودم اما در داستان ما همه آدم ها پایشان رو زمین است. قصه یک تمی دارد که کلید شکل گیری آن بوده . سریال داستان آدم هایی است که اولین بار چیزی را تجربه می کنند. عشق ، سرقت، زندان، طلاق ، شکست و… هر چیزی در این قصه اولین بار بوده. غیر از این شده باشد باید پرچم شکست را بالا ببریم یعنی همه چیز باید طبیعی و باورپذیر باشد. نه دزدی عجیب و غریب است نه آدم ها سوپرمن هستند نه پلیس ها خیلی با هوش اند. همه چیز در اندازه و حد طبیعی خودش است.
این بچه های بد
سریال بچه های نسبتا بد پنج کاراکتر اصلی دارد که چهار نفر آن ها در سرقت از موسسه خیریه دست دارند. این شخصیت ها عبارتند از:
همیاون با بازی اشکان خطیبی . او پسر بلند پروازی است که می خواهد یک شبه ره صد ساله را برود. اصلا دلش نمی خواهد به طبقه اجتماعی خودش نگاه کند. می خواهد به هر قیمتی شده به طبقه بالای جامعه وارد شود.
سمیر با بازی میلاد کی مرام . او در اطراف شهر مکانیکی داشته اما الان بیکار و ورشکسته شده. او هیچ وقت نتوانسته آن طور که باید و شاید کاری برای زن و بچه اش انجام دهد. از این بابت نگران است بویژه آن که همسرش هم باردار شده.
رهی با بازی علی طباطبایی. پسری است که در اثر یک اشتباه خیلی بزرگ دردسر عجیبی برای پدرش درست کرده. پدرش برای دادن بدهی او پول نزول گرفته تا زندان نیفتند . پدرش از پس این قرض بر نمی آید و علیرغم بیماری به زندان می افتد. حالا او برای بیرون آوردن پدرش دست به هر کاری می زند.
تورج با بازی یوسف تیموری. تئورسین و برنامه ریز سرقت است.خودش از جمله کسانی است که در ازدواج های دست جمعی خیریه ثبت نام کرده با این رویا که ۱۰ سکه جایزه را بگیرد. پادوی یک صرافی است که شوخی شوخی ایده اش درباره سرقت جدی می شود.
عطا با بازی حمید گودرزی. پسری مهربان و از خانواده ای فرهنگی است که به خاطر مهربانی و صداقت، مورد سوء استفاده قرار گرفته و مدتی به زندان افتاده. حالا که آزاد شده آن چهار جوان سکه های خیریه را از او می دزدند و این شروع ماجراهای دیگری برای اوست.
 

minita

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آگوست 2007
نوشته‌ها
205
لایک‌ها
10
تدوین بد کار لطمه بزرگی به سریال زده...قسمت اول یه قسمت هیجانی رو شاهد بودیم..چهار تا جوون میرن دزدی...همین می تونست خیلی نوید خوبی باشه برای دیدن یه سریال با ریتم عالی...اما از قسمت دوم تا همین دیشب ما مرتب داریم پرت میشیم به گذشته آدمهای قصه....گذشته ای که به نظرم بهتر بود اول به تصویر کشیده میشد بعد دزدی رو می دیدیم و بعد مابقی ماجرا....بیننده تشنه اینه که ببینه سرنوشت اون سکه ها چی میشه ولی هر شب شوت میشه به داستانکهای قهرمانان قصه و احساس می کنه وقتش داره تلف میشه....حس میکنم تدوین خیلی به کار ضرر رسونده و کار رو از یه کار عالی به یه کار خیلی معمولی نزول داده...بعد دیدن این همه رویاها رو تو خواب من نمی فهمم..چه لزومی داره هر کس خوابی می بینه تو این سریال اینقدر با جزئیات گفته بشه.....من به شخصه از شخصیت سمیر بیشتر خوشم اومده...از صداقتش..از اینکه سرطان باعث شده با زندگی سر لج بیفته..از اینه میره دزدی اما نمازشم می خونه..اشکان خطیبی هم خیلی خوب نقششو بازی می کنه...اینقدر ریلکس دروغ می گه آدم حیرون می مونه.....خیلی زود اوضاع رو جمع و جور میکنه و به نظرم این به خاطر شخصیت دروغگوشه!...اما بدترین انتخاب علی طباطبایه..نمی دونم چه اصراریه پسر تهیه کننده حتماً نقش اول بازی کنه حتی اگر نقش نه به قیافه منینیاتوریش بخوره نه به سن و سال کمش....اصلاً بهش نمیاد..مخصوصاً با انتخاب سمانه پاکدل به عنوان پارتنرش....ده سالی ازش بزرگتر می زنه..هرچند زنهای این سریال کلاً بزرگتر از مردهان انگاری...زن سمیر که دختر مجید مظفری هم نقششو بازی می کنه بیشتر به یه زن چهل ساله میاد که به چهره جوون میلاد کی مرام نمی خوره اصلاً حتی اگر کی مرام کمی از سنش بیشتر بزنه ولی به هر حال طراوت جوونی تو صورتش مشهوده...در هر حال کار می تونست یه کار درجه یک بشه ولی نشد...از سیروس مقدم بیشتر از این انتظار میرفت..نه در کارگردانی بلکه در تدوین...به نظرم نباید زیر بار این جور تدوین اعصاب خرد کن می رفت...
 

radicalboy

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2013
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
61
تدوین بد کار لطمه بزرگی به سریال زده...قسمت اول یه قسمت هیجانی رو شاهد بودیم..چهار تا جوون میرن دزدی...همین می تونست خیلی نوید خوبی باشه برای دیدن یه سریال با ریتم عالی...اما از قسمت دوم تا همین دیشب ما مرتب داریم پرت میشیم به گذشته آدمهای قصه....گذشته ای که به نظرم بهتر بود اول به تصویر کشیده میشد بعد دزدی رو می دیدیم و بعد مابقی ماجرا....بیننده تشنه اینه که ببینه سرنوشت اون سکه ها چی میشه ولی هر شب شوت میشه به داستانکهای قهرمانان قصه و احساس می کنه وقتش داره تلف میشه....حس میکنم تدوین خیلی به کار ضرر رسونده و کار رو از یه کار عالی به یه کار خیلی معمولی نزول داده...بعد دیدن این همه رویاها رو تو خواب من نمی فهمم..چه لزومی داره هر کس خوابی می بینه تو این سریال اینقدر با جزئیات گفته بشه.....من به شخصه از شخصیت سمیر بیشتر خوشم اومده...از صداقتش..از اینکه سرطان باعث شده با زندگی سر لج بیفته..از اینه میره دزدی اما نمازشم می خونه..اشکان خطیبی هم خیلی خوب نقششو بازی می کنه...اینقدر ریلکس دروغ می گه آدم حیرون می مونه.....خیلی زود اوضاع رو جمع و جور میکنه و به نظرم این به خاطر شخصیت دروغگوشه!...اما بدترین انتخاب علی طباطبایه..نمی دونم چه اصراریه پسر تهیه کننده حتماً نقش اول بازی کنه حتی اگر نقش نه به قیافه منینیاتوریش بخوره نه به سن و سال کمش....اصلاً بهش نمیاد..مخصوصاً با انتخاب سمانه پاکدل به عنوان پارتنرش....ده سالی ازش بزرگتر می زنه..هرچند زنهای این سریال کلاً بزرگتر از مردهان انگاری...زن سمیر که دختر مجید مظفری هم نقششو بازی می کنه بیشتر به یه زن چهل ساله میاد که به چهره جوون میلاد کی مرام نمی خوره اصلاً حتی اگر کی مرام کمی از سنش بیشتر بزنه ولی به هر حال طراوت جوونی تو صورتش مشهوده...در هر حال کار می تونست یه کار درجه یک بشه ولی نشد...از سیروس مقدم بیشتر از این انتظار میرفت..نه در کارگردانی بلکه در تدوین...به نظرم نباید زیر بار این جور تدوین اعصاب خرد کن می رفت...

قیافه مینیاتوری یعنی چه؟
 

minita

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آگوست 2007
نوشته‌ها
205
لایک‌ها
10
قیافه مینیاتوری یعنی چه؟
یعنی قیافه ای که خیلی اجزاش ظریفه....انگاری نقاشی شده....علی طباطبایی نوع قرار گرفتن مژه هاش طوریه انگاری چشمهاش خط چشم داره....بینی کوچولو...لبهای پر ولی کوچیک...کلاً چهرش شبیه نقاشی های خیلی قدیمیه که آدمها توش خیلی ظریف بودن.....به نظرم نقش بهش نمیاد..راستی امروز بخشی از داستان لو رفت....اینکه طلا دختر واقعی مجید مشیری نیست و یه پدر آلزایمزی داره که به خاطر اعتیاد طلا آلزایمر گرفته.....
 

bl4ck3urn

Registered User
تاریخ عضویت
13 فوریه 2012
نوشته‌ها
2,304
لایک‌ها
664
هرچی باشه از سریالهای آبکی و کلیشه ای ترکیه خیلی بهتره
 

ali_alavijeh

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,835
لایک‌ها
295
محل سکونت
تهران_ غرب

leo.unique

کاربر فعال بخش فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2009
نوشته‌ها
3,177
لایک‌ها
2,778
محل سکونت
خیابان شهید جورج فلوید

ftec

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 می 2011
نوشته‌ها
1,436
لایک‌ها
388
محل سکونت
تنها شهر ایران، تهران

leo.unique

کاربر فعال بخش فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2009
نوشته‌ها
3,177
لایک‌ها
2,778
محل سکونت
خیابان شهید جورج فلوید

2640144892

Registered User
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2013
نوشته‌ها
646
لایک‌ها
244
بابا من یه قسمت دیدم دل و رودم ریخت بیرون این دیگه چه فیلمیه از ااقا سیروس این انتظار نداشتم ایشون تو کارنامشون فیلم تحسین بر انگیز ثریا داشتن بعد این فیلم البته سبک جدیدی تو ایران ولی نه در این حد داشتانشم که چرت البته تیکه در قسمت اینده میبینیم و.. خیلی قشنگ بود
 

اهورا مزدا

Registered User
تاریخ عضویت
27 نوامبر 2012
نوشته‌ها
698
لایک‌ها
684
همه كاراي سيروس مقدم رو دوس دارم به جز اين يكي. حتي يك قسمتشو نتونستم تحمل كنم
 
بالا