rezadignity
کاربر تازه وارد
شاعر در شعر از می و باده می گوید و گروهی که گویی با شاعر نان و نمک خورده اند منظور شاعر را آن طور که خود فکر می کنند و دوست دارند معنی می کنند !
چــرا ؟
چــرا ؟
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنويبه نقل از rezadignity :شاعر در شعر از می و باده می گوید و گروهی که گویی با شاعر نان و نمک خورده اند منظور شاعر را آن طور که خود فکر می کنند و دوست دارند معنی می کنند !
چــرا ؟
مردم ما همیشه اینجوری جواب معماها و پرسشهای منطقی خودشونو میدن که انقدر در دانش و خرد و فلسفه پیش تازی می کنند !!تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
خود همون شاعر جوابتا داده
به نقل از rezadignity :مردم ما هميشه اينجوری جواب معماها و پرسشهای منطقی خودشونو ميدن که انقدر در دانش و خرد و فلسفه پيش تازی می کنند !!
!
...
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
ببيندوست عزيز من ادعاي اسرار هستي دونستن نكرده و نمي كنم فقط گفتم بهتره با حافظ انس بگيري تا اينكه تهمتي بهش بزني كه معلو مه سرانجامي نداره.به نقل از rezadignity :مردم ما همیشه اینجوری جواب معماها و پرسشهای منطقی خودشونو میدن که انقدر در دانش و خرد و فلسفه پیش تازی می کنند !!
ایول نمی دونستم شما آشنا با پس پرده اسرار هستی و گوشتان جای پیغام سروش است !
التماس دعا داریم ...
بله دوست عزيزم در عرفان دو رويكرد وجود دارد يك گروه كاملا عقل را نهي كرده و دل را ملاك تشخيص قرار ميدهند و گروهي ديگر تعامل عقل و دل را .بدين گونه است كه مولانا مي فرمايد:دوست عزيز شما كه ديگه بايد كاملا آگاه باشيد كه بحث عرفان از فلسفه و منطق جداس. انجا ديگه چيزي به اسم دليل عقلايي معنا نداره...شما فقط با شهود محض سر و كار داريد. پس نمي شه با دليل چيزي رو نفي كرد..بلكه هر ادعايي رو بايد بواسطه همون شهود بي واسطه رد كنيد. مگر اينكه شما ابتدا كل عرفان و مسائل مربوط به شناخت روحي رو به طور عقلاني منكر بشيد...در اونصورت مي شه مدعاي عرفا رو هم به طرق عقلي نقد كرد
حرف شما صحيحه...ولي منظور من نفي عقل نبود. منظور من تفسير عقلاني مسائل عرفاني بود. در واقع مي خواستم توضيح داده باشم كه بر فرض يك عارف نمي تونه تجربه شهور خودش رو كه چيزي متفاوت از سيستم منطق فلسفي بوده در قالب منطق اثبات كنه. براي همين هم مثلا عرفا از لفظ شراب استفاده كردن. چون تنها چيزي بوده كه در دنياي معقول مي تونسته مفهوم از خود بي خود شدن رو توضيح بده. اين تجربه براي اكثر ما وجود داره. ما هيچ وقت نمي تونيم روياهامون رو به درستي بيان كنيم. براي همين هميشه از تمثيل استفاده مي كنيم...يا گاهي از هنر:happy:به نقل از roje_aria79 :بله دوست عزيزم در عرفان دو رويكرد وجود دارد يك گروه كاملا عقل را نهي كرده و دل را ملاك تشخيص قرار ميدهند و گروهي ديگر تعامل عقل و دل را [/B][/SIZE][/COLOR]
AzhyDehAkعزيز من هم كاملا حرف شما را تاييد ميكنم .مثال بالاي من فقط به عنوان سندي از نوعي نگرش عارفانه بود و خودم هم به هيجوجه نگرش خاصي را جانبداري نكردم و به هيچوجه هم عقل را رد نمي كنم ولي خواستم بگويم كه چنين نگرشي بر پايه چنين گفتاري وجود دارد و هركدام هم طرفداران خاص خويش را دارند .به نقل از AzhyDehAk :حرف شما صحيحه...ولي منظور من نفي عقل نبود. منظور من تفسير عقلاني مسائل عرفاني بود. در واقع مي خواستم توضيح داده باشم كه بر فرض يك عارف نمي تونه تجربه شهور خودش رو كه چيزي متفاوت از سيستم منطق فلسفي بوده در قالب منطق اثبات كنه. براي همين هم مثلا عرفا از لفظ شراب استفاده كردن. چون تنها چيزي بوده كه در دنياي معقول مي تونسته مفهوم از خود بي خود شدن رو توضيح بده. اين تجربه براي اكثر ما وجود داره. ما هيچ وقت نمي تونيم روياهامون رو به درستي بيان كنيم. براي همين هميشه از تمثيل استفاده مي كنيم...يا گاهي از هنر:happy:
من یک پرسش مطرح کردم و شما در جواب آن شعر را نوشتید . اگر من نمی دانم ، شما هم نمی دانید ، بنابراین معنی آن شعر همانقدر که می تواند پاسخ من باشد می تواند ادعای شما را نیز رد کند .ببيندوست عزيز من ادعاي اسرار هستي دونستن نكرده و نمي كنم فقط گفتم بهتره با حافظ انس بگيري تا اينكه تهمتي بهش بزني كه معلو مه سرانجامي نداره.
اینکه شاعری چون حافظ خویش را آلوده می و مستی نمی سازد .بسیار روشن است و احتیاج به جانبداری چون منی ندارد.چونکه میی والاتر و بهتر وجود دارد که چون عارف ذره ای از آن چشید دیگر بهترین می های عالم در نظرش بیمعنا و حقیر مینماید .و باز هم چو نیک بنگری طی طریق و سیرو سلوک ممکن نیست مگر به پاکی و زهد و تقوا.به نقل از rezadignity :من یک پرسش مطرح کردم و شما در جواب آن شعر را نوشتید . اگر من نمی دانم ، شما هم نمی دانید ، بنابراین معنی آن شعر همانقدر که می تواند پاسخ من باشد می تواند ادعای شما را نیز رد کند .
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
من تهمت نزدم ، من پرسش کردم ، منظور من رسیدن به نتیجه ای روشن تر بود .
اینکه احتمالا حافظ شراب میخورده از نظر من اصلا قابل نکوهش نیست ، به خودش مربوط است که چی می خورده !ما هر دو در پشت یک در ایستاده ایم ولی من باور دارم به گشوده شدن در و لطف صاحب خانه ولی شما قضاوت پیش از موقع کرده اید و در دادگاه عقل خویش حکم به ارتداد صاحب خانه نموده اید .
بله فکر می کنم گرفتم .خوب بستگی به جنبه وظرفیت هر قوم و فرهنگ هم دارد((( امید وارم گرفته باشی))))
ببيندوست عزيز من ادعاي اسرار هستي دونستن نكرده و نمي كنم فقط گفتم بهتره با حافظ انس بگيري تا اينكه تهمتي بهش بزني كه معلو مه سرانجامي نداره.
منظور من روشن شدن واقعیت ها است .
اتفاقا این موضوع ظریفی است که شناخت قابل توجه و با ارزشی به دست می دهد .اینکه احتمالا حافظ شراب میخورده از نظر من اصلا قابل نکوهش نیست ، به خودش مربوط است که چی می خورده !
من منظورم تکفیر کردن حافظ نیست ، منظور من روشن شدن واقعیت ها است .
واقعیتهایی که به نظر در زیر سایه شعارها و بازیهای با کلمات تا حدودی پنهان گشته است .
آقا رضا من فهمیدم که منظورتون چیه. خواهش میکنم همین بحث را دوستانه ادامه بدیم تا همه بتونیم از لذت فهم این موضوع سیراب بشیم.به نقل از rezadignity :شما به پست شماره 13 من توجه نکردید !
اتفاقا این موضوع ظریفی است که شناخت قابل توجه و با ارزشی به دست می دهد .