• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شاه گوش سریال جدید داوود میر باقری

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505



کافه سینما-فیلمبرداری سریال تازه داوود میرباقری با تغییر نام به "شاه گوش" همچنان ادامه دارد.

سریال جدید داوود میرباقری به نام “شاه گوش” همچنان در حال فیلم برداری است. اما خبرهای جذابی از آن به گوش می رسد. از پیوستن مهران مدیری به این گروه تا…

فیلمبرداری سریال تازه داوود میرباقری با تغییر نام به “شاه گوش” همچنان ادامه دارد. سریالی کمدی که از اواخر شهریور در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود و داوود میباقری در آن با تعدادی مطرح ترین عوامل و بازیگران سینمای ایران همکاری کرده. یکی از رسانه های نزدیک به مهران مدیری از حضور افتخاری مدیری در این سریال خبر داده هر چند این خبر از سوی سازندگان سریال تایید نشده اما عکسی از مدیری در پشت صحنه سریال در کنار داوود میرباقری و عبدالله اسکندری منتشر شده. حضور اکبر عبدی در نقش کله پز و فرهاد اصلانی در نقش افسر و شباهت گریم محسن طنابنده به یکی از خوانندگان خارج از کشور از دیگر حواشی این سریال است. فرهاد اصلانی، محسن تنابنده، حمیدرضا آذرنگ، مرجانه گلچین، احمد مهران­فر، شهرام حقیقت دوست، طناز طباطبایی، مصطفی طاری، ابراهیم آبادی، علیرضا جعفری، علی فتحعلی و حامد میرباقری دیگر بازیگران شاه گوش هستند.


در روزهای گذشته مجله صبا خلاصه داستان کامل تری از این سریال منتشر کرده که به شرح زیر است:

اکبر عبدی کله پزی است که عشق اش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمی کند.. او دختری دارد با بازی طناز طباطبایی که دخترک خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالف پدر روبرو می شود. نقش پسرک خواستگار را حامد میرباقری فرزند پسر داوود بازی می کند.

در ادامه یک تصادف منجر به فوت باعث بازگشایی پرونده یک قتل می شود؛ کله پز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف می میرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تک چشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص داده است. این طوری است که تمامی پژوهای سبزرنگ داخل شهر فراخوانده می شوند و این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری می شود؛ افسر تحقیق پرونده هم فرهاد اصلانی است! احمد مهرانفر هم سرباز کلانتری است.

از اینجا به بعد است که هر کدام از قسمتهای سریال به بازجویی از یکی از مظنونین اختصاص می یابد و جالب اینجاست که پسرک خواستگار هم به عنوان یکی از مظنونین تحت بازجویی افسر تحقیق قرار می گیرد؛ افسری که گوشهای تیزی دارد و همین عاملی است بر موفقیت نهایی او.

دیگر عوامل شاه گوش عبارتند از:
داوود میرباقری( نویسنده و کارگردان)، مسعود پاکدل(مجری طرح)، عبدالله اسکندری (طرح چهره پردازی)، عظیم جوانروح (مدیر تصویربرداری)، سهیل نوروزی و مهدی افشار (تصویربرداران)، هومن کبیری (جانشین تهیه و مدیر تولید)، فردین خلعتبری (موسیقی متن)،مجید علی اسلام (طراح صحنه و لباس)، رشید دانشمند (مدیر صدابرداری) ،محمدرسول صادقی (مدیر روابط عمومی) و رسول نجفیان (مشاور کارگردان)، مهران برومند و سیذ محمد امامی(تهیه کننده)

نخستین عکس ها از صحنه و پشت صجنه سریال تازه داوود میرباقری را در ادامه ببینید:
منبع: caffecinema.com



 

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505
تصویربرداری "شاه گوش" در کله‌پزی/ کتک‌کاری پدر استقلالی و خواستگار پرسپولیسی
تصویربرداری سریال "شاه گوش" به کارگردانی داود میرباقری در حالی در یک کله پزی در نازی آباد پیگیری می‌شود که اکبر عبدی و حامد میرباقری صحنه‌های اکشنی در آن بازی کرده‌اند.

IMG14293167.jpg


به گزارش خبرنگار مهر، عوامل سریال "شاه گوش" با نام قبلی "شش گوش" به کارگردانی داود میرباقری که در 26 قسمت برای پخش در شبکه نمایش خانگی تولید می‌شود، این روزها در مغازه کله‌پزی در نازی آباد به سر می‌برند و اکبر عبدی و حامد میرباقری بازیگران این لوکیشن هستند.

فرزند میرباقری نقش خواستگار دختر اکبر عبدی با بازی طناز طباطبایی را ایفا می‌کند و یک پرسپولیسی است! در حالی که پدر دختر دلخواهش استقلالی است و عشق خود به استقلال را با هیچ چیز عوض نمی‌کند. از همین رو پدر استقلالی، با ازدواج پسر پرسپولیسی با دخترش به شدت مخالف است.

صحنه‌ای که اخیرا در کله‌پزی فیلمبرداری شده صحنه‌های بدلکاری داشته است و گویا این پدر خشمگین، پسر را از شیشه کله‌پزی به بیرون پرتاب کرده است؛ صحنه‌ای که معلوم نیست در خواب می‌گذرد یا بیداری؟

درباره پروژه "شاه گوش" که پیش از این "شش گوش" نام داشت، همچنین خبر رسیده که محسن تنابنده نقش یک خواننده آن‌ور آبی را در این سریال بازی می‌کند. تصویری از گریم او برای ایفای این شخصیت نیز در رسانه‌ها منتشر شده است.
IMG10365624.jpg

تصویری که از گریم تنابنده در رسانه‌ها منتشر شده است
در خلاصه‌ای که از این سریال در رسانه‌ها منتشر شده، آمده است: اکبر عبدی کله پزی است که عشق‌اش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمی‌کند. او دختری دارد با بازی طناز طباطبایی که دخترک خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالف پدر روبرو می‌شود. نقش پسرک خواستگار را حامد میرباقری فرزند کارگردان بازی می‌کند.

در ادامه یک تصادف منجر به فوت باعث بازگشایی پرونده یک قتل می‌شود؛ کله‌پز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف می‌میرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تک‌چشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص داده است. به این ترتیب تمامی پژوهای سبزرنگ داخل شهر فراخوانده می‌شوند و این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری می‌شود. افسر تحقیق پرونده هم فرهاد اصلانی است. احمد مهرانفر هم سرباز کلانتری است.

از اینجا به بعد است که هر کدام از قسمت‌های سریال به بازجویی از یکی از مظنونین اختصاص می‌یابد و جالب اینجاست که پسرک خواستگار هم به عنوان یکی از مظنونین تحت بازجویی افسر تحقیق قرار می‌گیرد. افسری که گوشهای تیزی دارد و همین عاملی است بر موفقیت نهایی او و البته انتخاب اسم سریال؛ "شاه گوش"

فرهاد اصلانی، اکبر عبدی، حمیدرضا آذرنگ، مرجان گلچین، طناز طباطبایی، احمد مهران‌فر، شهرام حقیقت دوست، علیرضا جعفری، محسن تنابنده، ابراهیم آبادی،‌ علی فتحعلی، سیروس گرجستانی و مصطفی طاری از جمله بازیگران این سریال هستند. همچنین شنیده می‌شود که مهران مدیری هم ممکن است در این پروژه حضور داشته باشد.

داود میرباقری نویسنده و کارگردان، مسعود پاکدل مجری طرح، عبدالله اسکندری طراح چهره پردازی، عظیم جوانروح مدیر تصویربرداری، سهیل نوروزی و مهدی افشار تصویربرداران، هومن کبیری جانشین تهیه و مدیر تولید، فردین خلعتبری موسیقی متن، مجید علی اسلام طراح صحنه و لباس، رشید دانشمند مدیر صدابرداری، محمدرسول صادقی مدیر روابط عمومی و رسول نجفیان مشاور کارگردان، مهران برومند و سید محمد امامی تهیه کننده این سریال هستند.
 

.:smr:.

Registered User
تاریخ عضویت
22 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,133
لایک‌ها
4,964
محل سکونت
tehran
یه ذره شبیه مهران رجبیه
 

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505
کافه سینما - تصاویر جدید از محسن تنابنده در سریال «شاه گوش» همه تردید ها را نسبت به شباهت گریم او به ابراهیم حامدی خواننده ایرانی برطرف می کند. هر چند محسن تنابنده در نشیت خبری فیلم اعلام کرد که نقش شخصیتی را بازی می کند که سعی می کند به آن خواننده نزدیک بشود.
تصاویر تازه را ببینید:


shahgoosh13.jpg
shahgoosh14.jpg
shahgoosh15.jpg
shahgoosh16.jpg
 

lion33

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2009
نوشته‌ها
1,399
لایک‌ها
316
محل سکونت
SARI
سوتی! ابی میکروفونو دست چپ میگیره نه راست!
 

yashooora

Registered User
تاریخ عضویت
16 اکتبر 2011
نوشته‌ها
8,421
لایک‌ها
594
محل سکونت
طـــــــــــــــــــــــهران
کافه سینما - تصاویر جدید از محسن تنابنده در سریال «شاه گوش» همه تردید ها را نسبت به شباهت گریم او به ابراهیم حامدی خواننده ایرانی برطرف می کند. هر چند محسن تنابنده در نشیت خبری فیلم اعلام کرد که نقش شخصیتی را بازی می کند که سعی می کند به آن خواننده نزدیک بشود.
تصاویر تازه را ببینید:


shahgoosh13.jpg
shahgoosh14.jpg
shahgoosh15.jpg
shahgoosh16.jpg

سر ضبط این لوکیشنشون من بودم
یه خونه خیلی بزرگ و خفن و قصر مانند بود واسه دوست ما هستش تو پاسداران گلستان سوم
این اونجاس
جالب بودش
خودشم به شدت بد اخلاق هستش بصورت زایدالوصفی...

Sent from my GT-I8190 using Tapatalk 2
 

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505

عکس‌های دیده‌نشده از یک سریال
تصویربرداری "شاهگوش" ادامه دارد/ میرباقری به کلانتری رفت
سیدمحمدداوود میرباقری ساخت سریال "شاه گوش" را در لوکیشن کلانتری ادامه می‌دهد که حدود نیمی از ماجراهای این مجموعه طنز در همین لوکیشین می‌گذرد.


به گزارش خبرنگار مهر، تصویررداری سریال "شاهگوش" به کارگردانی داوود میرباقری به لوکیشن‌های داخلی رسیده است و سازندگان این سریال در حال تصویربرداری صحنه‌های مربوط به کلانتری هستند.
IMG12183946.jpg
حدود نیمی از ماجراهای 26 قسمت سریال "شاهگوش" در کلانتری می‌گذرد که این لوکیشن در یک هنرستان در شهرک قائم تهران قرار دارد. میرباقری درباره این لوکیشین و بازیگران این بخش اینگونه توضیح داده است: کلانتری لوکیشن اصلی ما است که رئیس آن فرهاد اصلانی، معاونش حمیدرضا آذرنگ و مهرانفر و حقیقت دوست سربازانی هستند که خدمتشان طولانی تر از یکی دو سال شده است. این چهار تن پرسنل اصلی کلانتری هستند که با همه حوادث ریز و درشت مجموعه و شخصیت‎ها ارتباط دارند.
IMG12183205.jpg
فرهاد اصلانی، حمیدرضا آذرنگ، احمد مهران فر و شهرام حقیقت دوست از بازیگران ثابت این لوکیشن هستند.
IMG12171127.jpg
"شاهگوش"، اولین سریال داوود میرباقری برای شبکه نمایش خانگی است که به گفته خودش سعی دارد اثری مردم‌پسند و متفاوت برای این مدیوم بسازد.
IMG12151187.jpg
ساخت رسمی این سریال، سوم مرداد با حضور سید محمد خاتمی، رییس جمهور اسبق کشور و جمعی از چهره‌های نام‌آشنا کلید خورد.
IMG12132783.jpg
اولین قسمت از "شاهگوش"، 17 مهر روانه بازار خواهد شد و در آن بازیگرانی چون اکبر عبدی، محسن تنابنده، فرهاد اصلانی، مرجانه گلچین، طناز طباطبایی، احمد مهران فر، سیروس گرجستانی، طناز طباطبایی و... بازی می‌کنند.
IMG12123018.jpg
عظیم جوانروح، مدیر فیلمبرداری و عبدالله اسکندری طراح گریم این سریال هستند. سید محمد امامی و مهران برومند، تهیه کنندگی این سریال را برعهده دارند. میرباقری درباره انگیزه‎های خود برای ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی گفته است: بعد از تجربه 10 سال با مجموعه تاریخی "مختارنامه" جا داشت ارجاعی به گذشته خود داشته باشم. زمان آثاری چون نمایش‌های "دندون طلا"، "عشق آباد"، "زن کشی" و در ادامه این نوع فعالیت‎ها فیلم سینمایی "آدم برفی" را داشتم و حال می‌خواستم به پیشینه نمایشی خود برگردم. هر جا احساس می‎کنم کم می‌آورم، ارجاعی به حال و هوای نمایشی خود دارم. قصه "شاه گوش" هم جنبه نمایشی داشت و می خواستم روی آن متمرکز شوم.

عکس های بیشتر
 

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505
مراحل گریم تنابنده در «شاه گوش» +عکس

شبکه ایران: بمب خبری درست دو هفته پیش ترکید! تصاویری از گریم متفاوت محسن تنابنده در سریال «شاه‌گوش» در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد و نظر همه را به این سریال شبکه نمایش خانگی داود میرباقری جذب کرد.
اگر چه تنابنده در این سریال نقش خواننده لس‌آنجلسی را بازی نمی‌کند اما این شباهت بیش از هر چیز هنر گریم عبدالله اسکندری را نشان می‌دهد.
بازی تمام نقش‌هایی که مورد سوء‌ظن قرار می‌گیرند و ماشین‌شان پژوی سبز است
عبدالله اسکندری در گفت‌وگویی با مجله «زندگی ایده‌آل» در خصوص این نقش و گریم توضیح داده است: وقتی متن را دادند تا بخوانم به من گفتند قرار است تمام نقش‌هایی را که در داستان مورد سوء‌ظن قرار می‌گیرند و در اصل ماشین‌شان پژوی سبز است، محسن تنابنده بازی کند. در حقیقت همه آدم‌ها یکی‌اند اما مسائل‌شان با هم فرق دارد. این ایده برای من جالب بود چون میدان فعالیت زیادی داشتم. می‌توانستم چند تا چهره را روی صورت یک‌نفر کار کنم.
189371_963.jpg

خواننده‌ای که مایه و اعتماد به نفسی ندارند
این استاد گریمور در ادامه توضیح داده است: کاراکتر اول که نوشته شده بود خواننده‌ای بود که ادای بقیه را در می‌آورد. از آن دست خواننده‌هایی که مایه و اعتماد به نفسی ندارند و سعی می‌کنند تا جایی که می‌شود خودشان را شبیه به بقیه کنند. این کاراکتر، مثلا چون دماغش شبیه آن خواننده است پس خودش را همه جوره شبیه او می‌کند.
نمی‌خواستیم کسی را شبیه خواننده آن طرف آبی دربیاوریم یا بگوییم این خود اوست. اتفاقا فضا و صدای او نشان می‌دهد که با این خواننده فرق دارد. خواستیم بگوییم آدم‌هایی که اعتماد به نفس ندارند این‌جور می‌شوند. این شبیه‌سازی فقط مربوط به خواننده‌ها نیست. این ماجرا حتی در باره بازیگرها هم صادق است مثلا فلان بازیگر بازی خودش را شبیه رضا کیانیان می‌کند.
از طرز نگاهش می‌شود فهمید که او عاشق خودش است
اسکندری همچنین در بخش دیگر این مصاحبه درباره گریم بازیگرانی که انواع جراحی زیبایی انجام داده‌اند گفته است: شما دست به هرجای صورت او بزنید از طرز نگاهش می‌شود فهمید که او عاشق خودش است تا نقش. خیلی‌ها این‌طوری هستند اصلا حاضر نیستند یک ذره صورتشان به هم بخورد. چون اعتماد به نفس‌اش به «عکس خود»‌اش است. اگر همین ظاهر را از او بگیرید همان یک ذره بازی را هم از یادشان برده‌اید.
من به این بازیگرها می‌گویم عکس. حتما قد و بالای خوشگلی دارد اما او مانکن است نه بازیگر. آنها نان خوشگلی‌شان را می‌خورند. آدمها با او همذات‌پنداری می‌کنند و فیلم می‌فروشد اما این، بازیگری نیست. بازیگر نقش خودش را خلق می‌کند. 4 تا دیالوگ حفظ کردن که بازیگری نیست، باید دیالوگ از جانش بیرون بیاید.
 

Eddiy

Registered User
تاریخ عضویت
20 جولای 2013
نوشته‌ها
584
لایک‌ها
505
طناز طباطبایی: به میرباقری گفتم اگر «شاهگوش» منظم پخش نشود در آن کار نمی کنم!

من شخصا بیشترین علت عدم موفقیت و نه شکست «قلب یخی» را، نام مجموعه و تمام نشدن «قلب یخی 1» و اضافه شدن سری بعد و حجم اطلاعات وسیعی که به تماشاگر می‌داد بدون آنکه به نتیجه و سرانجامی برسد و سیستم پخش بسیار بد آن می‌دانم. در همین مجموعه «شاهگوش» آقای میرباقری نخستین سوالی که کردم این بود که آیا سریال منظم و مرتب پخش می‌شود یا نه و گفتم اگر منظم پخش نشود، سریال را کار نمی‌کنم چون در قبال مخاطبم مسوول هستم. زیرا او به کارم اعتماد کرده است و من اجازه چنین کاری ندارم.
IMAGE634965205860012578.jpg


به گزارش شبکه ایران طناز طباطبایی که این روزها هم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» را روی پرده دارد و هم در نمایشی با نام «باغبان مرگ» ایفای نقش می کند در تازه ترین گفتگویی که با علی وزینی در «اعتماد» داشته درباره کارهای اخیرش سخن گفته است. متن کامل گفته های طباطبایی را در ادامه می خوانید:
ابتدا از همین نمایش «باغبان مرگ» با یک سوال تکراری شروع می‌کنم. چطور شد به این نمایش آمدید؟
از ابتدا در جریان متن بودم و جزو نخستین کسانی بودم که شانس خواندن متن و روخوانی آن را پیدا کردم. نقش تریسی کندی به من پیشنهاد شد و نمایشنامه باغبان مرگ و این نقش جزو پیشنهاداتی است که نمی‌توان به آن نه گفت چرا که بسیار نمایشنامه و نقش، امکان محک زدن متفاوت بازیگر را برایتان به وجود می‌آورند این روز‌ها کمتر به دست می‌آید به همین دلیل وارد پروسه تمرین و اجرای این نمایش شدم.
قبل از اینکه سوالاتم را درباره نمایش مطرح کنم، می‌خواهم درباره سالن نمایش بپرسم. آیا برای بازی در این سالن تازه تاسیس تمرکز لازم را دارید؟
فکر می‌کنم من هم به‌نوبه خود در مسیر جدیدی که گروه‌های تئاتری و خصوصا گروه هنرهای اجرایی ویگول آغاز کرده‌اند مشارکت می‌کنم و هدف آن به وجود آوردن ظرفیت‌های جدید برای تئا‌تر و همچنین رونق بخشیدن به فضاهای ناشناخته فرهنگی است. من تصور می‌کنم یکی از مهم‌ترین وظیفه‌های ما تلاش برای گسترش فضا‌ها و امکانات فرهنگی است و این سالن تازه تاسیس هم جزو‌‌ همان‌هاست که اکنون میزبان نمایش ما است.
و حالا شما از این شرایط راضی هستید؟
اکثر تماشاگرانی که به سالن می‌آیند با کار ارتباط برقرار می‌کنند و خیلی از آنها از نمایش، شوکه می‌شوند گاهی اوقات می‌بینم که تماشاگران در پایان نمایش، با یک تاخیر شروع به دست زدن می‌کنند و انگار که هنوز نتوانستند خود را از نمایش جدا کنند که این برایم اتفاق خوبی است.
درباره سالن از آنجایی که هنوز ساختار یک سالن تئا‌تر را ندارد و قرار است به‌زودی تبدیل به سالن تئاتر شود البته دارای مشکلاتی است. مثلا اگر کافه و سالن انتظاری در کنارش داشت تا تماشاگر به‌راحتی منتظر شروع نمایش بماند، بهتر بود. اما‌‌ همان‌طور که گفتم از اینکه در رونق دادن به یک سالن جدید سهیم هستیم خوشحال و راضی‌ام و مشکلات برایم قابل تحمل می‌شود.
پس فکر می‌کنید یک سالن دیگر هم به سالن‌های تئا‌تر تهران اضافه شود؟
بله، به‌راحتی این اتفاق می‌افتد. بعد از ما هم قرار است نمایش‌های دیگری اجرا شود. هر چند که فعلا همه کارگردانان، حاضر به اجرای نمایش در این سالن نشده‌اند. در کل این اتفاق خوبی است تا همانند سایر کشور‌ها که تئا‌تر به محله‌ها رفته، اینجا هم اینچنین شود و تئا‌تر از تمرکز در تئا‌تر شهر، ایرانشهر به محله‌ها برود.
‌ این محله‌ها که می‌گویید به معنی تئاتر شهرستان‌ها هم می‌شود؟ مثلا اگر همین نمایش با همین بازیگران در شهرستان‌ها اجرا شود چه اشکالی دارد؟ خود شما شهرستان می‌روید؟
ما خیلی از این اتفاق استقبال می‌کنیم اما باید حداقل‌ها برای گروه فراهم باشد و مشکلات جزیی همانند اقامت و رفت و آمد نداشته باشیم. نمی‌گویم ایده‌آل اما اگر به صورت نسبی گروه را راضی کند خیلی هم استقبال می‌کنیم.
خیلی‌ها معتقدند که تماشاگران این مناطق، به خاطر بازیگران چهره نمایش به تماشای آن می‌نشینند. پس باید نمایش‌های این مناطق بازیگرانش چهره باشد. مثلا همین نمایش باغبان مرگ بازیگرانش آتیلا پسیانی و طناز طباطبایی هستند...
در شرایط فعلی چه در سینما، چه در تلویزیون و چه در تئا‌تر اعتقاد دارم هیچ کس به خاطر بازیگر، کاری را نمی‌بیند. اینجا می‌تواند تماشاگر را به سالن نمایش بکشاند اما ممکن است دو بار تماشاگر بیایند و کار را دوست نداشته باشند و تبلیغ منفی هم شود. به نظر می‌آید خود کار و باکیفیت بودنش و اسم کارگردانش که دارای رزومه است، اهمیت زیادی دارد و صرفا نام یک بازیگر نمی‌تواند عامل فروش باشد.
به نظر می‌آید پذیرفتن کار در این سالن اول برای خود دشت‌آرای ریسک بوده. او همیشه نخستین اجرا‌ها را در سالن‌های مختلفی مثل حافظ و ایرانشهر داشته و نوعی خط‌شکن بوده. حالا با این شرایط، شما به عنوان بازیگر نمایش‌اش مثل سایر نمایش‌ها انتظارات بالایی از او به لحاظ دستمزد دارید؟
تئا‌تر ما اینقدر بی‌بضاعت و مهجور است که هرگز به عنوان بازیگر نمی‌خواهم درآمدم را از این راه تامین کنم اما خب همیشه حداقل‌ها برآورده شده است اما به اندازه زحمتی که می‌کشم و دو ماه تمرین، رفت و آمد و اجرایی که دارم، نیست! که اگر بخواهیم نسبت بگیریم درآمدش صفر است. اگر ما مثل خیلی از جاهای دنیا می‌توانستیم برای بازیگر‌ها یک سالن تمرینی داشته باشیم که آن بازیگر‌ها بتوانند با آرامش‌خاطر مثل هر کارمندی که هر صبح پشت میزش می‌نشیند، بروند و تحقیقات و تمرینات خود را انجام دهند و اگر مانند هر بازیگری که برای ایفای نقش باید تمریناتی روی خودش، بازی‌اش و بدنش داشته باشد، برایش وجود می‌داشت و یک مجموعه بازیگر آنجا جمع می‌شدند و می‌توانستند برآورد تمرینات خود را در قالب یک نمایش به اجرا درآورند، به شرایط ایده‌آلی دست پیدا می‌کردیم. اما اگر ما در تئا‌تر حضور داریم به خاطر این است که سالن تئاتر برایم حکم‌‌‌ همان سالنی را دارد که می‌توانم خودم را به چالش بکشم و روی بازی و بدنم ماجراجویی داشته باشم. برای من صرفا درآمد از تئاتر مهم نیست البته نه به این معنا که تئا‌تر نباید کسب درآمد داشته باشد بلکه تلاش‌های همه گروه‌های تئا‌تر مستقل و همچنین تماشاچیان‌شان رسیدن به وضعیت بهتری برای تئا‌تر است و تئا‌تر برای من جایگاه خاصی دارد که در آن به نوعی اصالت و رودررویی تجربه می‌شود که روح و جسم تو را ورز می‌دهد. درباره آروند دشت آرای هم باید بگویم او جزو کسانی‌ است که واقعا دغدغه تئا‌تر دارد. تئا‌تر به معنای کل و جز آن. ایده اصلی‌اش این است که تنها راه رشد تئا‌تر در کنار رسالت فرهنگ‌سازی‌اش، فراگیر شدن آن در سطح شهر و سپس کشور است و برای همین هم بار‌ها همان‌طور که خودش می‌گوید پیشمرگ افتتاح سالن‌های زیادی شده و این‌کار را با مشقت فراوان نیز انجام داده است.
بازیگران زیادی هستند که می‌گویند تئاتر برایم جایگاه بالاتری نسبت به سینما و تلویزیون دارد. آیا شما هم از آن دسته بازیگران هستید که جایگاه تئاتر را بالا‌تر می‌دانند؟
تئاتر یک جور پخته شدن است. تلویزیون و سریال برایم دارای یک بخش مالی است چون زمان بیشتری را سر کار هستم و در نتیجه قرارداد آن نیز قابل توجه است. در سینما هم وجه ماندگاری‌اش را می‌پسندم و شبیه آن است که اگر بخواهم روزی برای خودم مرور آثار بکنم، بگویم من هشت فیلم سینمایی طی ده سال داشته‌ام که ماندگار شده است. اما این باعث نمی‌شود که حالا بخواهم اگر در تلویزیون حضور پیدا می‌کنم، تن به هر کاری بدهم. من تا به اکنون چهار کار تصویری سریالی داشته‌ام که با کیومرث پوراحمد، حسن فتحی و داود میرباقری و سریال قلب یخی بوده است.
از کلاه قرمزی امسال که خیلی هم پرطرفدار بوده و من هم طرفدار آن قسمت حضور شما بوده‌ام، بگویید...
کلاه قرمزی یک کار دلی و عشقی بود. از نخستین سری کلاه قرمزی وقتی که دوازده ساله بودم، تمام ویدئوهای ضبطی سریال را آرشیو کرده‌ام. مجموعه‌هایی مثل شهرموش‌ها، کلاه قرمزی، خونه مادربزرگه و... برای ما خاطره‌ساز و نوستالژیک بوده و رشد به همراه داشته و تو هرگز نمی‌توانی آن را از ذهن بچه‌های هم سن و سال من پاک کنی!
بچه‌های الان هم ارتباطی که می‌گویید، برقرار کرده‌اند؟
همین را می‌خواهم بگویم. مثلا در همین سری جدید و قسمت حضور خودم در جایی که بودم، من و یک بچه چهار ساله و یک آقای شصت ساله داشتیم برنامه را نگاه می‌کردیم و من‌‌‌ همان لحظه با خودم فکر کردم مگر می‌شود که یک طیف بیننده از دختر بچه چهار ساله تا آقای شصت ساله بتوانند یک برنامه را ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند و لذت هم ببرند؟ به نظرم در سال‌های اخیر هیچ کاری در تلویزیون تولید نشده که بتواند این طیف عظیم مخاطب را جذب کند. به نظر من کار کلاه قرمزی فوق‌العاده است.
از بازی و رویارویی با عروسک‌ها بگویید.
چون خودم عاشق عروسک‌ها بوده‌ام و با عشق به سر کار رفته‌ام از‌‌‌ همان اول که عروسک‌ها را دیدم با توجه به‌ ‌شناختی که از آنها داشتم، یک اتفاق بامزه افتاد و این بود که من با آنها شروع به صحبت کردم. آقای طهماسب به من گفت هر آنچه از این عروسک‌ها در ذهن داری بریز دور و فرض کن آدمی هستی که برای نخستین‌بار به اینجا آمدی و می‌خواهی به کلاس بروی تا ببعی به تو زبان درس بدهد! اینکه من بتوانم همه بک‌گراندهای ذهنی خودم از این مجموعه را حذف کنم تا یک اتفاق جدیدی را رقم بزنم، نخستین سختی ماجرا بود. دومین سختی ماجرا هم به رفتار با عروسک‌ها بر می‌گشت. چون معمولا ما وقتی صدایی را می‌شنویم به سمت صدا بر می‌گردیم و عکس‌العمل نشان می‌دهیم اما اینجا برعکس بود و وقتی که به گوشم می‌رسید نباید به آن سمت برمی‌گشتم و باید به عروسک‌ها نگاه می‌کردم. اما از آنجایی که این کار عاشقانه بود و همیشه یکی از رویاهای من بغل کردن و فشار دادن کلاه قرمزی بوده است حضور در این کار را اتفاق بزرگی در دوران کاری خود می‌دانم. همین‌جا باید از دوست و همکار عزیز آقای حبیب رضایی به‌خاطر این تجربه قدردانی کنم.
تا یادم نرفته! چرا سریال «قلب یخی» شکست خورد؟
تا شکست را چه بدانی!
فروش پایین اثر، کاهش و ریزش شدید مخاطب، عدم استقبال مردم در شهرستان‌ها و...
من اصلا نمی‌خواهم این طوری مقایسه کنم. قلب یخی هم تجربه متفاوتی در نوع خودش بود که بنا به دلایل مختلف که همه آنها هم به اثر بستگی ندارد دست به دست هم دادند تا فروش‌اش قابل قبول نباشد اما من توشه خود را از آن کار برده‌ام و سعی کرده‌ام کار خود را در آن سریال درست انجام دهم.
پس چرا قلب یخی یک، آن میزان طرفدار داشت؟
به نظرم هر کاری را باید با خودش مقایسه کنیم. صرفا نباید به خاطر یک اسم مشترک دو اثر را با هم مقایسه کنیم. و این سوالی است که باید از کارگردان و تهیه‌کننده بپرسید و نه از بازیگر. من درباره کاری که کرده‌ام به لحاظ فنی می‌توانم صحبت کنم اما اینکه چرا قلب یخی یک فروخت و دو نفروخت در این گفت‌وگو محلی از اعراب ندارد.
کاری به قلب یخی (محمدحسین لطیفی) ندارم، من سه قسمت از قلب یخی جدید (سامان مقدم) را دیدم و بعد آن را گذاشتم کنار...
این انتخاب شما است و من هم به آن احترام می‌گذارم ولی چون اصرار دارید می‌گویم، من شخصا بیشترین علت عدم موفقیت و نه شکست «قلب یخی» را، نام مجموعه و تمام نشدن «قلب یخی 1» و اضافه شدن سری بعد و حجم اطلاعات وسیعی که به تماشاگر می‌داد بدون آنکه به نتیجه و سرانجامی برسد و سیستم پخش بسیار بد آن می‌دانم. در همین مجموعه «شاهگوش» آقای میرباقری نخستین سوالی که کردم این بود که آیا سریال منظم و مرتب پخش می‌شود یا نه و گفتم اگر منظم پخش نشود، سریال را کار نمی‌کنم چون در قبال مخاطبم مسوول هستم. زیرا او به کارم اعتماد کرده است و من اجازه چنین کاری ندارم.
از نمایش فاصله گرفتیم! روی پوستر نمایش باغبان مرگ تاکید شده که ورود بیماران قلبی و افراد زیر 14 سال ممنوع است، این حربه تبلیغاتی کمی کهنه نشده؟
نه این‌طور نیست! فکر می‌کنم سوال درباره این موضوع کهنه شده است چرا که این بحث در مطبوعات مطرح شد و گروه هم‌‌ همان زمان به آن پاسخ داد و آن این بود که به دلیل اینکه بخش عمده‌یی از مخاطبان نمایش قبلی گروه را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دادند و گروه این نگرانی را داشت که این نمایش برای روحیه آنان مناسب نباشد به همین دلیل گروه نیز تصمیم گرفت این هشدار را اعلام کند. همچنین در نمایش لحظاتی هم وجود دارد که ممکن است بر اعصاب تماشاگر اثر شدید بگذارد لذا این توصیه اصلا حربه تبلیغاتی نیست.
از اول نمایش تا آخر روی صندلی نشسته‌اید و حوصله مخاطب هم گاهی سر می‌رود، پس فرق این نمایش با نمایشنامه‌خوانی چیست!؟
اگر این همه حرکت را در این نمایش متوجه نشده‌اید و حوصله‌تان سر رفته است پیشنهاد می‌کنم یک روز دیگر دوباره و با دقت بیشتری نمایش را ببینید. چرا که تماشاچیان این نمایش از ابتدا تا انتها تکان هم نمی‌خورند و بعضا نفس‌شان طبق چیزهایی که می‌شنویم بند می‌آید. این نمایش بر اساس تمرکز و بازی‌های فراوان میزانسنی که به وجود می‌آورد شکل گرفته و کنش‌های حرکتی در آن نقش مهمی دارند. حال چگونه به‌نظر شما با نمایشنامه خوانی مقایسه می‌شود هم جالب است.
برویم سراغ فیلم «هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» با بازی خوب‌تان. حداقل حق مسلم شما برای کاندیداتوری سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره پایمال شد. حالا چند ماهی می‌گذرد. آیا با آن قضیه کنار آمدید؟
برایم مهم نیست که آدم‌ها مرا تشویق می‌کنند یا نه، زیرا نقش مهم است. البته خوشحال می‌شوم که تشویقم می‌کنند. اما اگر نکنند دو حالت دارد، یک حالت اینکه فکر می‌کنم، چه ایرادی داشتم که انتخاب نشدم که البته حتما ایراد داشتم وگرنه دیوانه نیستند که کاندیدم نکنند! حتما فیلم مورد سلیقه آن هفت نفر داور نبوده است. به اضافه اینکه آقای میرباقری که الان در حال کار کردن با او هستم و جزو هیات داوران جشنواره نیز بوده، گفت: «هیچ چیزی از اینکه تو بازیگر خوبی بودی اما کاندید نشدی، کم نمی‌کند.» اما اینکه کاندید نشدم برایم مهم نیست و اعتراضی هم ندارم. من سر جای خودم ایستاده‌ام و با سیمرغ و بی‌سیمرغ به مسیرم ادامه می‌دهم اینها اصل نیست و فرع است.
حتما خبر دارید که پوران درخشنده شما را برای بازی در نقش شیرین از بین هشتصد نفر برای فیلمش انتخاب کرده است. هیچ‌وقت شد که علت انتخاب‌تان را از خانم درخشنده بپرسید؟
خانم درخشنده جزو کارگردان‌های تیزهوش است. شاید او به خاطر ویژگی صورت و بازی‌ام مرا انتخاب کرده است اما این طور که شنیدم، ایشان روزی اتفاقی عکسی از من مربوط به فیلم نارنجی‌پوش را در روزنامه دیده و در ملاقات حضوری که داشتیم مرا مناسب نقش دیده و در ‌‌‌نهایت انتخابم کرده است.
چهل دقیقه پایانی و ماجرای پلیس بازی، کمی آن شکل و ریتم خوب اول فیلم را خراب می‌کند، فکر نمی‌کنید این پلیس بازی به فیلم صدمه زده است؟
این فیلم به هر شکلی می‌توانست ساخته شود. این شیوه و پایان مورد سلیقه کارگردان بوده است. فیلم سه بخش دارد. بخش اول سکوت و حرف نزدن شیرین است، بخش دوم اعترافات و کشف زندگی شیرین را شامل می‌شود که تماشاگر به صورت تدریجی با آن آشنا می‌شود. بخش پایانی احتیاج به یک کشف و سرعت بالا داشت که بالاخره سرنوشت این دختر بچه خواهد شد. خانم درخشنده تصمیم گرفته بود که این دختر را قربانی کند و این قربانی کردن نیاز به یک سری تعقیب و گریز دارد تا تلاش ما برای نجات او نشان داده شود. حالا اینکه این تلاش به چه شکل فیلمبرداری شده واقعا به بازیگر ربطی ندارد و آن را باید از کارگردان بپرسید!
چقدر پیشنهاد بازی در این مدل نقش را بعد از جشنواره داشتید؟
«صداها» را که بازی کردم دائما به من نقش معتاد پیشنهاد شد، «میوه ممنوعه» را بازی کردم، بار‌ها نقش دختر چادری پیشنهاد شد. همیشه تلاش کرده‌ام که هیچ کدام از نقش‌هایم شبیه هم نشود و شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل پذیرش بازی در «شاهگوش» تفاوت این نقش با همه نقش‌های زجر کشیده‌ام بوده است.
و یک ویژگی خوب «هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» از نظر طناز طباطبایی؟
سوژه فیلم را مهم‌ترین و بهترین ویژگی آن می‌دانم. این سوژه برای نخستین بار در ایران مطرح می‌شود و دارای اهمیت جهانی است و معتقدم فیلم نیز فروش خیلی خوبی خواهد داشت.
 
بالا