بعد از ظهر پنجم اکتبر سال 1879 در استادیوم کوردوبا اسپانیا مراسم گاوبازی با شکوهی در حال برگزاری بود.
بعد از چند گاو قدرتمند که نهایتا توسط ماتادور خود کشته شدند گاوی از مزرعه ناوارا به نام مورسیه لاگو وارد زمین مبارزه شد و مقابل ماتادور شهیر و حرفه ای آن زمان رافائل مولینو معروف به لاگارتیجو قرار گرفت.مولینو طی چند دقیقه ی اول بازیه مرگبار بیش از 10 شمشیر بر کمر مورسیه لاگو زد تا قدرتش را کاهش دهد. مورسیه لاگوی خون آلود نه تنها هیچ ضعفی نشان نداد بلکه بارها جان مولینو را تهدید کرد.
مولینو برای تضعیف هرچه بیشتر مورسیه لاگو در حرکاتی سریع قریب بر 10 شمشیر دیگر بر پیکر مورسیه لاگو زد ولی مورسیه لاگو هنوز قصد کشتن مولینو را داشت.
شمشیر بیستو یکم هم بر کمر مورسیه لاگو وارد شد ولی او کماکان زمین را با پا میکند و از چشمان خون آلود خود به رافائل مولینو مینگریست. شمشیر بیستو دوم در حرکتی سریع به پشت مورسیه لاگو اصابت کرد و استادیوم در نهایت اضطراب منتظر به زمین خوردنش بودند. پاهای مورسیه لاگو میلرزید استادیوم با خون او قرمز شده بود و همه میدانستند تا چند لحظه ی دیگر به زمین نشسته و جان خواهد داد.
انتظارها طولانی شده و مولینو برای تسریع کار شمشیر بیستو سوم را به مورسیه لاگوی نیمه جان زد و سپس شمشیر بیستو چهارم را به کمر او زد و دستان خود را به علامت پیروزی بالا برد.
مولینو در حالی که منتظر تشویق جمعیت بود از اینکه مردم سرپا ایستاده و نگاهشان میلرزد متوجه شد که اشکالی در کار است. مولینو وقتی برگشت دید که مورسیه لاگو با تن لرزان و پاهای نیم خیز در وسط میدان جنگ ایستاده و با نهایت تلاش سعی میکند دوباره سرپا شود.
در نهایت ناباوری تماشاگران مورسیه لاگو ایستاد و با پاهایش آرام آرام خاک را کنار زده و مولینو را نشانه گرفت.
در این لحظه مولینو که زبانش بند آمده بود با بغض به طرف درب خروجی رفته و مورسیه لاگو را بخشید . افتخار بخشیده شدن نصیب هر گاوی نمیشود زیرا ماتادور باید شکست خود برابر گاو را اعلام کند.
مورسیه لاگو بلافاصله تحت درمان قرار گرفت و به بهترین مزرعه پرورش گاو اسپانیا یعنی مزرعه دان میورا سپرده شد. نسل مورسیه لاگو ادامه پیدا کرد و امروزه هم اکثر گاوهای قدرتمند گاوبازی از نوادگان مورسیه لاگو هستند
وبگاه پرسش و پاسخ ماشین
بعد از چند گاو قدرتمند که نهایتا توسط ماتادور خود کشته شدند گاوی از مزرعه ناوارا به نام مورسیه لاگو وارد زمین مبارزه شد و مقابل ماتادور شهیر و حرفه ای آن زمان رافائل مولینو معروف به لاگارتیجو قرار گرفت.مولینو طی چند دقیقه ی اول بازیه مرگبار بیش از 10 شمشیر بر کمر مورسیه لاگو زد تا قدرتش را کاهش دهد. مورسیه لاگوی خون آلود نه تنها هیچ ضعفی نشان نداد بلکه بارها جان مولینو را تهدید کرد.
مولینو برای تضعیف هرچه بیشتر مورسیه لاگو در حرکاتی سریع قریب بر 10 شمشیر دیگر بر پیکر مورسیه لاگو زد ولی مورسیه لاگو هنوز قصد کشتن مولینو را داشت.
شمشیر بیستو یکم هم بر کمر مورسیه لاگو وارد شد ولی او کماکان زمین را با پا میکند و از چشمان خون آلود خود به رافائل مولینو مینگریست. شمشیر بیستو دوم در حرکتی سریع به پشت مورسیه لاگو اصابت کرد و استادیوم در نهایت اضطراب منتظر به زمین خوردنش بودند. پاهای مورسیه لاگو میلرزید استادیوم با خون او قرمز شده بود و همه میدانستند تا چند لحظه ی دیگر به زمین نشسته و جان خواهد داد.
انتظارها طولانی شده و مولینو برای تسریع کار شمشیر بیستو سوم را به مورسیه لاگوی نیمه جان زد و سپس شمشیر بیستو چهارم را به کمر او زد و دستان خود را به علامت پیروزی بالا برد.
مولینو در حالی که منتظر تشویق جمعیت بود از اینکه مردم سرپا ایستاده و نگاهشان میلرزد متوجه شد که اشکالی در کار است. مولینو وقتی برگشت دید که مورسیه لاگو با تن لرزان و پاهای نیم خیز در وسط میدان جنگ ایستاده و با نهایت تلاش سعی میکند دوباره سرپا شود.
در نهایت ناباوری تماشاگران مورسیه لاگو ایستاد و با پاهایش آرام آرام خاک را کنار زده و مولینو را نشانه گرفت.
در این لحظه مولینو که زبانش بند آمده بود با بغض به طرف درب خروجی رفته و مورسیه لاگو را بخشید . افتخار بخشیده شدن نصیب هر گاوی نمیشود زیرا ماتادور باید شکست خود برابر گاو را اعلام کند.
مورسیه لاگو بلافاصله تحت درمان قرار گرفت و به بهترین مزرعه پرورش گاو اسپانیا یعنی مزرعه دان میورا سپرده شد. نسل مورسیه لاگو ادامه پیدا کرد و امروزه هم اکثر گاوهای قدرتمند گاوبازی از نوادگان مورسیه لاگو هستند
وبگاه پرسش و پاسخ ماشین