seoclass
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 18 ژانویه 2017
- نوشتهها
- 3
- لایکها
- 0
- سن
- 36
کتاب آشپزی یا کتاب های آشپزی همیشه دو چیز در بر دارند: اخباری تازه دربارۀ روش تهیۀ نوعی غذا و اطمینان از اینکه راهی برای تهیۀ آن وجود دارد، با این باور ضمنی که اگر من روش پخت آن را بلدم میتوانم به شما هم یاد بدهم.
پیشفرض کتاب آشپزی این است که این دو بهطور طبیعی با هم متوازناند؛ اما کتاب آشپزی نشان میدهد که درواقع چنین نیست.
همیشه معلوم میشود که فاصلۀ زیادی هست بین یادگیری نکاتی دربارۀ اینکه کاری چگونه انجام میشود و یادگیری اینکه آن کار را چگونه باید انجام داد. اینکه بچهها چه درست میکنند بستگی به این دارد که مادرشان چه میداند:
“مهارتهای گوناگون و فوتوفنهایی که هیچ کتاب آشپزی نمیتواند بیانشان کند.”
دستور تهیه غذا از روی کتاب آشپزی نوعی نقشه است، اما باعث گمراهی نیز میشود، چون میخواهد فرایند زندهای را که فقط از راه تجربه قابل انتقال است در نوشتهای خلاصه بیان کند.
بااینحال، کتابهای آشپزی هنوز هم منتشر میشوند و ما همچنان صفحاتشان را ورق میزنیم؛ کتابهایی با عناوین بهظاهر ساده و نیز کتابهایی با اشاراتی ظریف به مکانهای نوستالژی .
ممکن است پس از خواندن صدها کتاب آشپزی این احساس به شما دست دهد که هر دستور و هر کتاب آشپزی تلاشی است تا شما را به ایدهآل چربیِ اشباعشده از قند و نمک برساند، بدون اینکه مجبور به مشاهدۀ رودررو باشید،
درست مثل شعر عاشقانه که میکوشد با بیانی هرچه سریعتر و شیواتر دختر یا پسری را به وصال برساند. «چگونه با روز تابستانی برابرت کنم؟ / که تو دلنشینتر و ملایمتر از آنی۲».
مارک پیل در کتاب خود راز کارش را برملا میکند و اعتراف میکند که: «ما سرآشپزها دربارۀ پورۀ سیبزمینیمان دروغ میگوییم. ما به شما نمیگوییم که وزن خامه و کرهای که استفاده کردهایم ۱٫۵ پوند و وزن سیبزمینی یک و سهچهارم پوند است. لازم نیست بدانید.»
(ژول روبوشان، سلطان آشپزهای فرانسوی در نسل خود، ابتدا بهخاطر نوعی پوره معروف شد که در آن نسبت کرۀ مخلوطشده با نشاسته بهمراتب بیشتر بود.)
پیشفرض کتاب آشپزی این است که این دو بهطور طبیعی با هم متوازناند؛ اما کتاب آشپزی نشان میدهد که درواقع چنین نیست.
همیشه معلوم میشود که فاصلۀ زیادی هست بین یادگیری نکاتی دربارۀ اینکه کاری چگونه انجام میشود و یادگیری اینکه آن کار را چگونه باید انجام داد. اینکه بچهها چه درست میکنند بستگی به این دارد که مادرشان چه میداند:
“مهارتهای گوناگون و فوتوفنهایی که هیچ کتاب آشپزی نمیتواند بیانشان کند.”
دستور تهیه غذا از روی کتاب آشپزی نوعی نقشه است، اما باعث گمراهی نیز میشود، چون میخواهد فرایند زندهای را که فقط از راه تجربه قابل انتقال است در نوشتهای خلاصه بیان کند.
بااینحال، کتابهای آشپزی هنوز هم منتشر میشوند و ما همچنان صفحاتشان را ورق میزنیم؛ کتابهایی با عناوین بهظاهر ساده و نیز کتابهایی با اشاراتی ظریف به مکانهای نوستالژی .
ممکن است پس از خواندن صدها کتاب آشپزی این احساس به شما دست دهد که هر دستور و هر کتاب آشپزی تلاشی است تا شما را به ایدهآل چربیِ اشباعشده از قند و نمک برساند، بدون اینکه مجبور به مشاهدۀ رودررو باشید،
درست مثل شعر عاشقانه که میکوشد با بیانی هرچه سریعتر و شیواتر دختر یا پسری را به وصال برساند. «چگونه با روز تابستانی برابرت کنم؟ / که تو دلنشینتر و ملایمتر از آنی۲».
مارک پیل در کتاب خود راز کارش را برملا میکند و اعتراف میکند که: «ما سرآشپزها دربارۀ پورۀ سیبزمینیمان دروغ میگوییم. ما به شما نمیگوییم که وزن خامه و کرهای که استفاده کردهایم ۱٫۵ پوند و وزن سیبزمینی یک و سهچهارم پوند است. لازم نیست بدانید.»
(ژول روبوشان، سلطان آشپزهای فرانسوی در نسل خود، ابتدا بهخاطر نوعی پوره معروف شد که در آن نسبت کرۀ مخلوطشده با نشاسته بهمراتب بیشتر بود.)