shadishiri65
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 24 جولای 2014
- نوشتهها
- 33
- لایکها
- 8
- سن
- 39
کسب و کار در دنیای امروزی که از آن تحت عنوان کسب و کار استراتژیک نام برده می شود از سه پایه اصلی شاملِ مدیریت بازاریابی استراتژیک، مدیریت اجرایی استراتژیک و مدیریت مالی استراتژیک تشکیل شده است که بازاریابی خود روایتی متفاوت و البته نتایجی متفاوت در راستای تحقق اهداف استراتژیک کسب و کارها را به همراه دارد که متاسفانه در کشورهایی نظیر ایران به دلیل عدم اطلاع از قوانین و اصول به روز جهان ، که البته می تواند به دلایلی چون عدم حضور اساتید متخصص و مسلط، آموزش های ضعیف آکادمیک و یا ذهنیت های سنتی بروز کرده باشد، نگرش ها و رفتارهای سالیان قبلِ کشورهای صنعتی در آن جاری است و یکی از تفکرات سنتی مدیران و صاحبان کسب و کارها در طراحی لوگو نمایان می گردد.
بر حسب باور بسیاری، گمان می شود که طراحی لوگو می بایست بر عهده طراحان هنری و گرافیست ها گذاشته شود، در حالی که برای طراحی یک لوگو به یاد ماندنی و موفق این متخصصان می بایست در کنار تیمی متشکل از بخش های مربوط به پیشبرد (Promotion) در واحد بازاریابی حضور داشته باشند. و چه بسا که حضور متخصصانی در زمینه برندینگ، روابط عمومی و تبلیغات به مراتبط مهم تر از یک طراح گرافیک است.
طراحی لوگو یک تخصص پیچیده و در حیطه وظایف متخصصان بازاریابی است لذا ایشان می توانند با رعایت اصول اصلی و خطوط فکری بازاریابی در کسب و کار مد نظر مناسب ترین لوگو مورد نیاز را یافته و خلق نمایند. طراحی لوگو شما می بایست به گونه ای باشد که در آینده نیازی به اعمال تغییرات در آن نبوده و یا بدتر از آن مجبور به تغییرش نباشید. اگر چه عده بسیاری گمان می کنند که Logo همان Brand است اما به هر روی با کسب اطلاعات بیشتر و گسترده تری در زمینه برندینگ قطعاً به لزوم حساسیت هایی که در این مقاله به آنها اشاره داریم پی خواهند برد. اهمیت طراحی لوگو دقیقاً به اندازه انتخاب نام جدید برای کسب و کار و یا محصول مهم است و در صورتی که در این زمینه موفق عمل نکنید، بازاریابی استراتژیکِ کسب و کار خود را با چالش های احتمالی مواجه می کنید.
اگر چه ظاهر یک لوگو به تنهایی نمی تواند در ذهن مشتری پایدار باشد و وفاداری به برند از عواملی چون Brand Positioning (جایگاه سازی برند) نشات می گیرد، اما وجود یک لوگو خاص و قدرتمند می تواند روندِ فعالیت های مد نظر را در بخش های مربوط به برند و برندینگ تا حد بسیار زیادی بهبود و سهولت ببخشد.
برای شروع کار ابتدا می بایست تیم تحقیقات خود را آماده کنید و ایشان را موظف به تحقیقات بازار در زمینه های تاثیرگذاری بر لوگو نمائید. تحقیق بر لوگو سایر فعالین بازار در عرصه داخلی و جهانی، تحقیق درباره لوگو رقبا، شرکت ها و محصولات مشابه، تحقیق در مورد رنگ های مناسب و تاثیرگذار، نوع لوگو، فونت های قابل استفاده و مواردی از این دست و البته همچنین پس از آن تحقیقات بازاریابی در مورد لوگو پیشنهادی مهمترین اقدامات اولیه شما خواهند بود.
البته ممکن است با خواندن این دستور العمل ها با خود بگوئید آخر چه کسی که گفته است طراحی یک لوگو به این همه هزینه و انرژی نیاز دارد و پس از آن تصمیم بگیرید تا با همفکری دوستان، همکاران و یا حتی بستگان خود یک لوگو جدید طراحی و آماده کنید اما بدانید کسب و کارهایی که با ذهنیت های سنتی و غیر علمی پیش می رود همیشه ذهنیت هایی سنتی و غیر علمی به همراه خواهند داشت که همین ذهنیت ها سبب می شود تا افرادی سنتی و غیر علمی به عنوان مشتری و مصرف کننده گرداگردشان حلقه زنند و نهایتاً پس از مدتی از گود رقابت خارج خواهند شد.
فراموش نکنید که ماندگارترین و برجسته ترین آثار معماریِ عظیم آنهایی بوده اند که از ابتدای امر شالود ای عظیم برای آنها در نظر گرفته شده است. پس از آنکه پایه های کسب و کار خود را بنا کردید دیگر فرصت حفر و مهندسی شالوده نخواهید داشت، پس از همین حالا درست گام بردارید تا در آینده در برابر رقابت های بازار ناچار نمانید.
لوگو یکی از مهمترین عناصری است که کمک می کند تا یک برند و سازمان در بازار به موفقیت دست یابند. لوگو را به عنوان یک عامل بسیار مهم و تاثیرگذار در ارتباطات بین کسب و کارتان و مصرف کننده ببنید که در گام نخست در آن درک از بازار هدف، درک از مشتریان هدف و خط مشی های کسب و کار به خوبی دیده شده است. پس از آن نیز لوگو خود را به نقد و بررسی بگذارید تا اطمینان حاصل کنید که هزینه صرف شده برای طراحی و خلق آن به درستی صورت گرفته است و به کمک آن می توانید ارتباط موثری بین خود و مصرف کننده برقرار کنید . ضمناً به یاد داشته باشید بیشترین افرادی که می توانند شما را در زمینه طراحی یک لوگو راهنمایی کنند، مشتریان و افراد شرکت هستند. لذا از ایشان نیز دعوت کنید تا در کنارتان حضور داشته باشند.
قانون ۱ : قانونِ انکار ناپذیرِ اصالت و منحصر بفرد بودن
اگر اصالت نداشته باشید، مورد توجه قرار نخواهید گرفت و اگر در فضای رقابت مورد توجه قرار نگیرید یعنی موقیتهای تبدیل شدن به یک برند خاص را از کف خواهید داد. من معتقدم که قانون امروزی بازار تنها دو چیز است. یا برند باشید، یا بمیرید! اگر تبدیل به یک برند قدرتمند نشوید، پایان حیات کسب و کار شما نزدیک خواهد بود و اگر می خواهید بدانید تا چه اندازه در معرض نابودی قرار دارید کافی است به این نکته توجه داشته باشید که آیا در بازار بعنوان **** شناخته می شود و یا بازار شما را یک پیرو می داند.
هر چقدر هم که یک پیرو قدرتمند باشید اما احتمال نابودی شما به مراتب بیشتر از یک برند ناب و اصیل است. از همین روست که برندهای ناب و یا آنهایی که می خواهند به رهبران بازار تبدیل شوند همیشه از لوگوهای اصیل و بکر استفاده کرده اند.
به لوگو شرکت هایی چون مرسدس بنز، BMW، Marlboro، نوکیا، روکس یا کوکاکولا توجه کنید تا به اصالت هریک و تاثیری که این اصالت بر ذهن شما می گذارد پی ببرید.
قانون ۲ : قانونِ انکارناپذیرِ ذهنیت ساز بودن
فضای کسب و کارهای ایرانی پر است از لوگوهای نامربوط با رنگ بندی های غیر اصولی و بی دلیل که نشان دهنده عدم تحقیقات پیش از معرفی لوگو نهایی به بازار می باشد. نوع فونت مورد استفاده در طراحی لوگو و یا استفاده از نمادهای خاص و همچنین نوع و درجه رنگ می بایست به صورت دقیق با بازار شما در تماس باشد.
برای درک دقیق این قانون کافی است که در صنایع و بازارهای مختلف به لوگو شرکت ها و یا محصولاتی که ***** بازار را به عهده دارند توجه کنید. برای مثال در صنعت دخانیات لوگو محصولات Marlboro, Camel, Winston فارغ از جایگاهی که در ذهن مصرف کننده یافته اند، به نوعی تداعی کننده سیگار می باشند. همچنین توجه به این ظرافت های تاثیرگذار تا جایی بوده است که نوع فونت استفاده شده در لوگو این محصولات بیشتر مردانه به نظر می رسد.
در صنعت رسانه های خبری کافی است به لوگوهایی چون CNN, BBC, NBC یا AP توجه داشته باشید. تمامی آنها از شکل و شمایلی خاص برخوردار هستند که توانایی ارسال سیگنال های صحیح به ذهن مخاطبین خود را دارند. سیگنال هایی که در تلاشند تا به شما بگویند، ما حرفه ای و جدی هستیم.
همچنین با توجه به لوگوهایی چون Nokia, Samsung, Motorola مخاطب به راحتی می تواند درک کند که این لوگوها مربوط به صنایع ارتباطات و مخابرات هستند.
از طرفی انتخاب رنگ لوگو نیز با اهداف خاصی انجام می شود. برای مثال شرکت مک دونالدز که به داشتن مصرف کنندگانی اهل شکم و با شکم های بزرگ و پر از چربی معروف است از رنگ زرد برای تکمیل هویت لوگو خود استفاده می کند تا اشتهای مصرف کنندگان را تا آنجا که می تواند تحریک کند. اما سوال اینجاست که اگر لوگو این شرکت از قبل تا به امروز با رنگ سبز معرفی می شد چه چیزی را در ذهن مشتریان تداعی می کرد؟ پاسخ ساده است! قطعاً گیاه خواران و یا علاقه مندان به غذاهای رژیمی جای مصرف کنندگان اهل شکم را می گرفتند.
اصول، خط مشی ها، ویژگی ها و جایگاه کسب و کار خود را به دقت تحلیل و بررسی کنید. ببنید ویژگی های اصلی شما در ذهن مشتریان چه مواردی می تواند باشد و آنها را در شکل، فونت و رنگ لوگو خود اعمال کنید.
قانون ۳ : قانونِ انکار ناپذیرِ سادگی
آیا تا بحال شما با لوگو هیچیک از شرکت های مطرح جهانی مواجه شده اید که تصویری از مردی که کره زمین را بر دوش کشیده است باشد؟ آیا در هیچکدام از لوگوهای شرکت های هولدینگ چون Virgin تصاویری از گل و بوته و شاخه گندم می بینید؟ قطعا پاسخ منفی است اما آیا دلیل آنرا می دانید؟ واضح است که چنین لوگوهایی نه تنها گویایی لازم را نداشته و قابلیت به ذهن سپاری را ندارند، در یک توصیف کلی، مسخره و احمقانه به نظر می رسند!
به صورت کلی لوگوها به دو دسته تقسیم می شوند:
Logotype – LogoImage
که صنایع مختلف نسبت به ماهیت کاری خود یا از Logotype و یا از Logoimage استفاده می کنند. برای مثال در صنایع دات کام ، شرکت هایی چون Yahoo و Googleاز Logotype استفاده می کنند اما در صنایع خودروسازی در اغلب اوقات شرکتها تمایل به استفاده از Logoimage داشته اند. به هر روی چه آنهایی که تنها از فونت (لوگو تایپ ها) و چه آنهایی که از سمبل ها و تصاویر (لوگو ایمیج ها) استفاده می کنند تمایل زیادی به ساده بودن دارند. و بعضاً این سادگی تا آنجایی پیش رفته است که مصرف کنندگان با شنیدن نام هرکدام از این شرکت ها نه تنها لوگو آنها را در ذهن تداعی می کنند، به راحتی می توانند تصویر مشابهی از آن لوگوها را به روی کاغذ رسم کنند.
منبع: طراحی لوگو ، طراحی آرم ، طراحی کاتالوگ
بر حسب باور بسیاری، گمان می شود که طراحی لوگو می بایست بر عهده طراحان هنری و گرافیست ها گذاشته شود، در حالی که برای طراحی یک لوگو به یاد ماندنی و موفق این متخصصان می بایست در کنار تیمی متشکل از بخش های مربوط به پیشبرد (Promotion) در واحد بازاریابی حضور داشته باشند. و چه بسا که حضور متخصصانی در زمینه برندینگ، روابط عمومی و تبلیغات به مراتبط مهم تر از یک طراح گرافیک است.
طراحی لوگو یک تخصص پیچیده و در حیطه وظایف متخصصان بازاریابی است لذا ایشان می توانند با رعایت اصول اصلی و خطوط فکری بازاریابی در کسب و کار مد نظر مناسب ترین لوگو مورد نیاز را یافته و خلق نمایند. طراحی لوگو شما می بایست به گونه ای باشد که در آینده نیازی به اعمال تغییرات در آن نبوده و یا بدتر از آن مجبور به تغییرش نباشید. اگر چه عده بسیاری گمان می کنند که Logo همان Brand است اما به هر روی با کسب اطلاعات بیشتر و گسترده تری در زمینه برندینگ قطعاً به لزوم حساسیت هایی که در این مقاله به آنها اشاره داریم پی خواهند برد. اهمیت طراحی لوگو دقیقاً به اندازه انتخاب نام جدید برای کسب و کار و یا محصول مهم است و در صورتی که در این زمینه موفق عمل نکنید، بازاریابی استراتژیکِ کسب و کار خود را با چالش های احتمالی مواجه می کنید.
اگر چه ظاهر یک لوگو به تنهایی نمی تواند در ذهن مشتری پایدار باشد و وفاداری به برند از عواملی چون Brand Positioning (جایگاه سازی برند) نشات می گیرد، اما وجود یک لوگو خاص و قدرتمند می تواند روندِ فعالیت های مد نظر را در بخش های مربوط به برند و برندینگ تا حد بسیار زیادی بهبود و سهولت ببخشد.
برای شروع کار ابتدا می بایست تیم تحقیقات خود را آماده کنید و ایشان را موظف به تحقیقات بازار در زمینه های تاثیرگذاری بر لوگو نمائید. تحقیق بر لوگو سایر فعالین بازار در عرصه داخلی و جهانی، تحقیق درباره لوگو رقبا، شرکت ها و محصولات مشابه، تحقیق در مورد رنگ های مناسب و تاثیرگذار، نوع لوگو، فونت های قابل استفاده و مواردی از این دست و البته همچنین پس از آن تحقیقات بازاریابی در مورد لوگو پیشنهادی مهمترین اقدامات اولیه شما خواهند بود.
البته ممکن است با خواندن این دستور العمل ها با خود بگوئید آخر چه کسی که گفته است طراحی یک لوگو به این همه هزینه و انرژی نیاز دارد و پس از آن تصمیم بگیرید تا با همفکری دوستان، همکاران و یا حتی بستگان خود یک لوگو جدید طراحی و آماده کنید اما بدانید کسب و کارهایی که با ذهنیت های سنتی و غیر علمی پیش می رود همیشه ذهنیت هایی سنتی و غیر علمی به همراه خواهند داشت که همین ذهنیت ها سبب می شود تا افرادی سنتی و غیر علمی به عنوان مشتری و مصرف کننده گرداگردشان حلقه زنند و نهایتاً پس از مدتی از گود رقابت خارج خواهند شد.
فراموش نکنید که ماندگارترین و برجسته ترین آثار معماریِ عظیم آنهایی بوده اند که از ابتدای امر شالود ای عظیم برای آنها در نظر گرفته شده است. پس از آنکه پایه های کسب و کار خود را بنا کردید دیگر فرصت حفر و مهندسی شالوده نخواهید داشت، پس از همین حالا درست گام بردارید تا در آینده در برابر رقابت های بازار ناچار نمانید.
لوگو یکی از مهمترین عناصری است که کمک می کند تا یک برند و سازمان در بازار به موفقیت دست یابند. لوگو را به عنوان یک عامل بسیار مهم و تاثیرگذار در ارتباطات بین کسب و کارتان و مصرف کننده ببنید که در گام نخست در آن درک از بازار هدف، درک از مشتریان هدف و خط مشی های کسب و کار به خوبی دیده شده است. پس از آن نیز لوگو خود را به نقد و بررسی بگذارید تا اطمینان حاصل کنید که هزینه صرف شده برای طراحی و خلق آن به درستی صورت گرفته است و به کمک آن می توانید ارتباط موثری بین خود و مصرف کننده برقرار کنید . ضمناً به یاد داشته باشید بیشترین افرادی که می توانند شما را در زمینه طراحی یک لوگو راهنمایی کنند، مشتریان و افراد شرکت هستند. لذا از ایشان نیز دعوت کنید تا در کنارتان حضور داشته باشند.
قانون ۱ : قانونِ انکار ناپذیرِ اصالت و منحصر بفرد بودن
اگر اصالت نداشته باشید، مورد توجه قرار نخواهید گرفت و اگر در فضای رقابت مورد توجه قرار نگیرید یعنی موقیتهای تبدیل شدن به یک برند خاص را از کف خواهید داد. من معتقدم که قانون امروزی بازار تنها دو چیز است. یا برند باشید، یا بمیرید! اگر تبدیل به یک برند قدرتمند نشوید، پایان حیات کسب و کار شما نزدیک خواهد بود و اگر می خواهید بدانید تا چه اندازه در معرض نابودی قرار دارید کافی است به این نکته توجه داشته باشید که آیا در بازار بعنوان **** شناخته می شود و یا بازار شما را یک پیرو می داند.
هر چقدر هم که یک پیرو قدرتمند باشید اما احتمال نابودی شما به مراتب بیشتر از یک برند ناب و اصیل است. از همین روست که برندهای ناب و یا آنهایی که می خواهند به رهبران بازار تبدیل شوند همیشه از لوگوهای اصیل و بکر استفاده کرده اند.
به لوگو شرکت هایی چون مرسدس بنز، BMW، Marlboro، نوکیا، روکس یا کوکاکولا توجه کنید تا به اصالت هریک و تاثیری که این اصالت بر ذهن شما می گذارد پی ببرید.
قانون ۲ : قانونِ انکارناپذیرِ ذهنیت ساز بودن
فضای کسب و کارهای ایرانی پر است از لوگوهای نامربوط با رنگ بندی های غیر اصولی و بی دلیل که نشان دهنده عدم تحقیقات پیش از معرفی لوگو نهایی به بازار می باشد. نوع فونت مورد استفاده در طراحی لوگو و یا استفاده از نمادهای خاص و همچنین نوع و درجه رنگ می بایست به صورت دقیق با بازار شما در تماس باشد.
برای درک دقیق این قانون کافی است که در صنایع و بازارهای مختلف به لوگو شرکت ها و یا محصولاتی که ***** بازار را به عهده دارند توجه کنید. برای مثال در صنعت دخانیات لوگو محصولات Marlboro, Camel, Winston فارغ از جایگاهی که در ذهن مصرف کننده یافته اند، به نوعی تداعی کننده سیگار می باشند. همچنین توجه به این ظرافت های تاثیرگذار تا جایی بوده است که نوع فونت استفاده شده در لوگو این محصولات بیشتر مردانه به نظر می رسد.
در صنعت رسانه های خبری کافی است به لوگوهایی چون CNN, BBC, NBC یا AP توجه داشته باشید. تمامی آنها از شکل و شمایلی خاص برخوردار هستند که توانایی ارسال سیگنال های صحیح به ذهن مخاطبین خود را دارند. سیگنال هایی که در تلاشند تا به شما بگویند، ما حرفه ای و جدی هستیم.
همچنین با توجه به لوگوهایی چون Nokia, Samsung, Motorola مخاطب به راحتی می تواند درک کند که این لوگوها مربوط به صنایع ارتباطات و مخابرات هستند.
از طرفی انتخاب رنگ لوگو نیز با اهداف خاصی انجام می شود. برای مثال شرکت مک دونالدز که به داشتن مصرف کنندگانی اهل شکم و با شکم های بزرگ و پر از چربی معروف است از رنگ زرد برای تکمیل هویت لوگو خود استفاده می کند تا اشتهای مصرف کنندگان را تا آنجا که می تواند تحریک کند. اما سوال اینجاست که اگر لوگو این شرکت از قبل تا به امروز با رنگ سبز معرفی می شد چه چیزی را در ذهن مشتریان تداعی می کرد؟ پاسخ ساده است! قطعاً گیاه خواران و یا علاقه مندان به غذاهای رژیمی جای مصرف کنندگان اهل شکم را می گرفتند.
اصول، خط مشی ها، ویژگی ها و جایگاه کسب و کار خود را به دقت تحلیل و بررسی کنید. ببنید ویژگی های اصلی شما در ذهن مشتریان چه مواردی می تواند باشد و آنها را در شکل، فونت و رنگ لوگو خود اعمال کنید.
قانون ۳ : قانونِ انکار ناپذیرِ سادگی
آیا تا بحال شما با لوگو هیچیک از شرکت های مطرح جهانی مواجه شده اید که تصویری از مردی که کره زمین را بر دوش کشیده است باشد؟ آیا در هیچکدام از لوگوهای شرکت های هولدینگ چون Virgin تصاویری از گل و بوته و شاخه گندم می بینید؟ قطعا پاسخ منفی است اما آیا دلیل آنرا می دانید؟ واضح است که چنین لوگوهایی نه تنها گویایی لازم را نداشته و قابلیت به ذهن سپاری را ندارند، در یک توصیف کلی، مسخره و احمقانه به نظر می رسند!
به صورت کلی لوگوها به دو دسته تقسیم می شوند:
Logotype – LogoImage
که صنایع مختلف نسبت به ماهیت کاری خود یا از Logotype و یا از Logoimage استفاده می کنند. برای مثال در صنایع دات کام ، شرکت هایی چون Yahoo و Googleاز Logotype استفاده می کنند اما در صنایع خودروسازی در اغلب اوقات شرکتها تمایل به استفاده از Logoimage داشته اند. به هر روی چه آنهایی که تنها از فونت (لوگو تایپ ها) و چه آنهایی که از سمبل ها و تصاویر (لوگو ایمیج ها) استفاده می کنند تمایل زیادی به ساده بودن دارند. و بعضاً این سادگی تا آنجایی پیش رفته است که مصرف کنندگان با شنیدن نام هرکدام از این شرکت ها نه تنها لوگو آنها را در ذهن تداعی می کنند، به راحتی می توانند تصویر مشابهی از آن لوگوها را به روی کاغذ رسم کنند.
منبع: طراحی لوگو ، طراحی آرم ، طراحی کاتالوگ