arashdo
Registered User
لباس زیبایی بر تن مشکلات کنیم
ارسال شده توسط admin site در تیر ۱۱, ۱۳۹۴ در آموزش, حکایت اخلاقی |
۲۶ نظر
لباس زیبایی بر تن مشکلات کنیم
سلامی گرم خدمت همه دوستان و عزیزان و صاحبان سایت این اپلای
نظرات و حرفهای شما باعث دلگرمی ماست و همیشه با نظرات شما این سایت قوت میگیره و به راه خودش ادامه میده.
در بین نظرات اکثر نظرات رو در سایت حذف میکنم.به دو دلیل. یکی به این دلیل که سوالات خیلی تکراریه و مجبور میشیم حذفش کنیم. و یکی هم دوستانی هستند که یک چند صفحه ای از مشکلات خودشون برام مینویسند و من مجبور میشم در ایمیلشان جوابشونو بدم. در طی این دهه اخیر خیلی از نظرات در مورد مشکلات زندگی بود و این که از این سایت کمک میخواستند.اگه اجازه بدین امروز در مورد مشکلات کمی با هم حرف بزنیم. باور کنید قصد پا منبر رفتن ندارم.و دلم میخواد به عنوان یک برادر کوچک شما حتما یک بار هم که شده این پست رو بخونید.و در انتها دوست دارم نظراتتونو راجه به این پست بنویسید.تا دیگران هم مطالعه کنند.
حتما این داستانو شنیدید که روزی”زیبایی” و “زشتی” در ساحل دریا به هم رسیدند.آن دو به هم گفتند:”بیا در دریا شنا کنیم”.برهنه شدند و در آب شنا کردند.زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه های زیبایی رو پوشید و رفت.
زیبایی هم از دریا بیرون آمد و تنپوشش را نیافت.از برهنگی خودش شرم کرد و به ناچار لباس زشتی رو پوشید و به راه خود ادامه داد.
تا این زمان نیز,مردان و زنان,این دو را با هم اشتباه میگیرند.
اما اندک افرادی هم هستند که چهره “زیبایی” را میبینند و فارغ از جامه هایی که بر تن دارند,اونو میشناسند و برخی نیز چهره زشت را میشناسند و لباسهایش ,او را از چشمهای اینان پنهان نمیدارد.
و در این زندگی چه بسیار زیبایی هایی که زشت مینمایند و چه زشتیهایی که جلوه گر شده است.
زیبایی “مشکلات” اصولا ما آدمها از هر گونه سختی و دردسری بیزاریم و با شنیدن کلمه “سختی” منزجر و نگران میشیم.
این مسئله خود منعکس کننده نگاه و نگرش ما به واقعیت “مشکلات” است.
ما اغلب مشکلات و سختی ها رو به دو گونه تعبیر و توجیه میکنیم:
یکی بدشانسی و بداغبالی و دوم کیفر گناهان و اعمال ناشایست
هدف من در این پست اینه که چهره واقعی و اصیل و ارزشهای نهفته در مشکلات و بحرانها را به شما نشون بدم.
بار دیگر لباس زیبایی بر قامت مشکلات بپوشیم,به صورتی که این تغییر نگرش باعث بشه با آغوشی باز به استقبال این مهبت بزرگ الهی برید.و به جای آه و ناله و شکایت , خردمندانه در صدد حل آنها باشید.
یک کاغذ سفید بردارید و در مرکز اون نقطه ای قرار بدید. فرض کنید اون نقطه شما هستید.حالا دایره ای دور آن بکشید.نام این دایره دایره نفوذ است.
در واقع هر مسئله ای که برای شما به راحتی قابل حل شدن است و شما را به دردسر نمی اندازد,در این دایره قرار میگیره
حالا دایره ای بزرگتر دور دایره نفوذتان رسم کنید.نام این دایره,دایره نگرانیست.
وسعت دایره نفوذ نشان دهنده میزان توانمندی های شماست.هر چه انسان توانمند تر باشد,یعنی دایره نفوذ بزرگتری داشته باشد .شرایط و مسائل بیشتری در دایره نفوذ قرار میگیرد
دایره نفوذ و نگرانی انسان ها با هم متفاوت است.زیرا توانمند ها و ظرفیت های افراد ,متفاوت است. لذا ممکنه یک اتفاق برای یک نفر بحران بزرگ تلقی بشه,اما همان مسئله برای دیگری چیز مهمی محسوب نشود. مثلا کودکی را در نظر بگیرید که عروسکش شکسته است.او گریه و زاری میکنه و بزرگتر ها به او میخندند که به خاطر این مسئله کوچک به هم ریخته است.
آنها متوجه نیستند که کودک دارای حلقه نفوذ بسیار کوچکیست. لذا بیشتر اتفاقات در خارج از دایره نفوذش قرار میگیره.
هر چه بیشتر رشد کنیم و تجربیات بیشتری بدست بیاریم,دایره نفوذمون گسترده میشه و در واقع رشد, چیزی جز گسترش دایره نفوذمان نیست.
بلوغ مقوله ای به سن و سال نیست.خیلی ها از نظر سنی بالغ به نظر میرسند اما کوچکترین مسئله ای از کوره در میرند.افسرده میشن و ماتم میگیرند.چون در واقع اونها هنوز به رشد واقعی نرسیدند
به سادگی و از نوع مسائل و بحران های افراد میتوان به میزان رشد و پختگی آنها پی برد.این که یک فرد چه چیزی را مسئله و مشکل بدونه منعکس کننده میزان بلوغ اوست.
فرض کنید به خونه دوستی رفتید و از شما میخواهند که به دفتر حل مسئله ریاضی فرزندش نگاهی بندازی,تا بررسی کنی ایا مسئله رو درست حل کرده یا نه,حتی اگه کسی به شما نگه که این فرزند در چه پایه ای تحصیل میکنه,از صورت مسائل به میزان تحصیل او پی میبرین
حالا سوال مهمی که شما باید جوابشو بدید اینه که مسائل و سوالات مهم زندگیتون چیه؟؟
چه چیزی ارامش شما رو سلب میکنه؟؟ و فکرتونو به خودتون مشغول میکنه؟
همانطور که گفتم .مسائل همچون آیینه ای میزان قدرتمونو به ما نشون میده و تصویری از خودمون رو باز می تابونه.
اما سوال مهمتر اینه که با مسائل عمده و فراز و نشیب های زندگی چطور برخورد میکنی؟؟
همه ما میدونیم که افراد در برابر مشکلات دو نوع عکس العمل نشون میدن
گروه اول ترجیح میدهند که از دایره ی نفوذ خودشون خارج نشوندانها ازشرایطی که درحوزه نگرانی آنهاست فاصله میگیرندو نمی خواهند با آنها روبرو شوند حتی ممکن است به مواد مخدر پناه ببرند تا فکر به مشکلات,انها را نیازارد.
از نظر این نوع افراد بزرگترن راه حل این مسائل,پاک کردن صورت مسئله از طریق نادیده انگاشتن آن است.آنها امیدوارند با گذر زمان فرجی حاصل بشه. و مشکلات خود به خود حل شوند.
دسته دوم عده ای هستند که به استقبال مسائل و شرایط دشوار می روند,هر چند اونها آزرده میشوند.اما میدانند بهترین راه حل فائق آمدن بر دشواری هاست.
گروه دوم در واقع از طریق حل مسائل و مشکلات,دایره نفوذ خودشونو گسترش میدند.چون پس از حل هرمسائله ای ,توان فرد برابر با اندازه آن مشکل رشد میکند.
به صورتی که هر مشکل و شرایطی که به اندازه مشکل قبلی باشد به علت گسترش دایره نفوذ در این منطقه قرار میگیرد و آنها دیگر از این بابت آزرده نمیشوند.
شما هیچ مشکلی نداری.تنها مشکلی که وجود دارد این است که فراموش کردید برای چه بدنیا آمده اید.قرار نبوده زندگی ساده باشد.قرار نبود راحت و بیدردسر باشد.زندگی به این منظور طراحی شده که شما رو به چالش رشد و تغییر روبرو کند. تا انسانی خودآگاهتر و مهربانتر و کمال یافته تر بشید.
اگر زندگی را به یک کلاس ریاضی تشبیه کنیم.شاید بهتر و بیشتر متوجه اصل مطلب شویم.شما روزی در کلاس اول دبستان ,با اولین مسائل ریاضی روبرو شدید.عکس العمل شما چی بود؟ ناراحت نشدید,نگران نشدید,چون میدانستید که به مدرسه آمدید تا چیزی یاد بگیرید.و رشد کنید.از چه طریق؟ از طریق حل مسائلی که پیش رو دارید.لذا شروع به فراگیری و حل مسائل کردید.در پایه اول دبستان مسائلی چون جمع و تفریق یاد گرفتید.صورت مسائل شما مواردی از این قبیل بود
۲+۱=؟
اما این پایان کار نبود.
با حل این نوع مسائل,صورت مسئله های جدید تری را پیش روی خود میدیدید.چون شما خودتونو به سطوح بالاتری از یادگیری متعهد و آماده کرده بودید.پس به سراغ حل مسائل بزرگتر رفتید
و باز هم این روند ادامه داشت
زندگی یک کلاس و دوره فراگیری مسائل ریاضی است.آنها که فکر میکنند خوشبختی یعنی یک زندگی بدون مشکل و پیچیدگی,هنوز حقیقت زندگی را درک نکردند.
اگر مسئله ای نباشد,بحران و دردسری نباشد,انسان هیچ چیز یاد نمیگیرد. و هیچ فرصتی برای رشد و تعالی نخواهد داشت.
هدف زندگی رشد و تعالی است.هدفی که بدون وجود مشکلات راهی برای دست یافتن به آن نخواهید یافت.
مشکلات به شما انگیزه پیشرفت و رشد میدهند.
در واقع باید کلمه “مشکل” در ذهن شما به تداعی “پیشرفت” باشد.به طوری که هر زمان به مشکلی برمیخورید بلافاصله به جای ناامیدی و ترس,از این که میتونید ظرفیت وجودی خودتونو گسترش بدید شاد بشید.
میتونید از حل مشکلات برای خودتون تفریحی بسازید.این شیوه مناسبی برای نگاه کردن به مشکلات است.
آنتونی رابینز در کتابی مطلب جالبی نوشته .اون گفت:
“مهم نیست شما کی هستید و چه بر سرت اومده.هدف از زندگی رشده و مشکلی که الان برای شما رخ داده دلیلش رشد خود شماست.و اگر رشد نکنی نمیتونی خوشحال باشی.”
مشکلات و مسائل نه تنها کفاره گناهانتان نیست بلکه عالی ترین نعمت های الهی است
سلسله کوی دوست حلقه دام بلاست.
هر که در این حلقه نیست فارق از این ماجراست.
نویسنده ای میگفت: وقتی خدا بخواهد هدیه ای برای شما بفرستد.آنها را در مشکلی میپیچد و هر چه مشکل بزرگتر باشد.هدیه هم بزرگتر است.
مشکلات بد شانسی و بدبیاری هم نیستند.بلکه بزرگترین فرصتها و مجالها در دل گرفتاری هاست.
البرت اینشتین معتقده که “مجال در دل دشواریها نهفته است”
مشکلات نردبانیست برای صعود انسان به بالاترین قلعه های زندگی.
حرف اصلی من اینه که مشکلات را باید ریز ریز کنید تا به صورت شکلات در بیارید.و شرط لازم برای این کار اینه که انها را شکلات ببینید و باور کنید.که
در دل هر زحمتی,رحمتی است
بعد از هر رنجی گنجی نهفته است
و هر نقمت,نعمتی است که لباس مبدل به تن کرده است.
و سر اخر یاد حرف دوستی اوفتادم که میگفت”مشکلات انسانهای بزرگ رو متعالی و انسانهای کوچک را متلاشی می کند.”
امیدوارم که این پست بتونه شما رو قانع کنه که مشکلات رو باید به صورت زیبایی ببینید و بمعتقد باشید که مشکلات شما رو سخت و محکم میکنه و باعث رشد زندگیتون میشه.
موفق و پیروز باشید یا حق
منبع: تیم این اپلای
.
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
ارسال شده توسط admin site در تیر ۱۱, ۱۳۹۴ در آموزش, حکایت اخلاقی |
لباس زیبایی بر تن مشکلات کنیم
سلامی گرم خدمت همه دوستان و عزیزان و صاحبان سایت این اپلای
نظرات و حرفهای شما باعث دلگرمی ماست و همیشه با نظرات شما این سایت قوت میگیره و به راه خودش ادامه میده.
در بین نظرات اکثر نظرات رو در سایت حذف میکنم.به دو دلیل. یکی به این دلیل که سوالات خیلی تکراریه و مجبور میشیم حذفش کنیم. و یکی هم دوستانی هستند که یک چند صفحه ای از مشکلات خودشون برام مینویسند و من مجبور میشم در ایمیلشان جوابشونو بدم. در طی این دهه اخیر خیلی از نظرات در مورد مشکلات زندگی بود و این که از این سایت کمک میخواستند.اگه اجازه بدین امروز در مورد مشکلات کمی با هم حرف بزنیم. باور کنید قصد پا منبر رفتن ندارم.و دلم میخواد به عنوان یک برادر کوچک شما حتما یک بار هم که شده این پست رو بخونید.و در انتها دوست دارم نظراتتونو راجه به این پست بنویسید.تا دیگران هم مطالعه کنند.
حتما این داستانو شنیدید که روزی”زیبایی” و “زشتی” در ساحل دریا به هم رسیدند.آن دو به هم گفتند:”بیا در دریا شنا کنیم”.برهنه شدند و در آب شنا کردند.زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه های زیبایی رو پوشید و رفت.
زیبایی هم از دریا بیرون آمد و تنپوشش را نیافت.از برهنگی خودش شرم کرد و به ناچار لباس زشتی رو پوشید و به راه خود ادامه داد.
تا این زمان نیز,مردان و زنان,این دو را با هم اشتباه میگیرند.
اما اندک افرادی هم هستند که چهره “زیبایی” را میبینند و فارغ از جامه هایی که بر تن دارند,اونو میشناسند و برخی نیز چهره زشت را میشناسند و لباسهایش ,او را از چشمهای اینان پنهان نمیدارد.
و در این زندگی چه بسیار زیبایی هایی که زشت مینمایند و چه زشتیهایی که جلوه گر شده است.
زیبایی “مشکلات” اصولا ما آدمها از هر گونه سختی و دردسری بیزاریم و با شنیدن کلمه “سختی” منزجر و نگران میشیم.
این مسئله خود منعکس کننده نگاه و نگرش ما به واقعیت “مشکلات” است.
ما اغلب مشکلات و سختی ها رو به دو گونه تعبیر و توجیه میکنیم:
یکی بدشانسی و بداغبالی و دوم کیفر گناهان و اعمال ناشایست
هدف من در این پست اینه که چهره واقعی و اصیل و ارزشهای نهفته در مشکلات و بحرانها را به شما نشون بدم.
بار دیگر لباس زیبایی بر قامت مشکلات بپوشیم,به صورتی که این تغییر نگرش باعث بشه با آغوشی باز به استقبال این مهبت بزرگ الهی برید.و به جای آه و ناله و شکایت , خردمندانه در صدد حل آنها باشید.
یک کاغذ سفید بردارید و در مرکز اون نقطه ای قرار بدید. فرض کنید اون نقطه شما هستید.حالا دایره ای دور آن بکشید.نام این دایره دایره نفوذ است.
در واقع هر مسئله ای که برای شما به راحتی قابل حل شدن است و شما را به دردسر نمی اندازد,در این دایره قرار میگیره
حالا دایره ای بزرگتر دور دایره نفوذتان رسم کنید.نام این دایره,دایره نگرانیست.
وسعت دایره نفوذ نشان دهنده میزان توانمندی های شماست.هر چه انسان توانمند تر باشد,یعنی دایره نفوذ بزرگتری داشته باشد .شرایط و مسائل بیشتری در دایره نفوذ قرار میگیرد
دایره نفوذ و نگرانی انسان ها با هم متفاوت است.زیرا توانمند ها و ظرفیت های افراد ,متفاوت است. لذا ممکنه یک اتفاق برای یک نفر بحران بزرگ تلقی بشه,اما همان مسئله برای دیگری چیز مهمی محسوب نشود. مثلا کودکی را در نظر بگیرید که عروسکش شکسته است.او گریه و زاری میکنه و بزرگتر ها به او میخندند که به خاطر این مسئله کوچک به هم ریخته است.
آنها متوجه نیستند که کودک دارای حلقه نفوذ بسیار کوچکیست. لذا بیشتر اتفاقات در خارج از دایره نفوذش قرار میگیره.
هر چه بیشتر رشد کنیم و تجربیات بیشتری بدست بیاریم,دایره نفوذمون گسترده میشه و در واقع رشد, چیزی جز گسترش دایره نفوذمان نیست.
بلوغ مقوله ای به سن و سال نیست.خیلی ها از نظر سنی بالغ به نظر میرسند اما کوچکترین مسئله ای از کوره در میرند.افسرده میشن و ماتم میگیرند.چون در واقع اونها هنوز به رشد واقعی نرسیدند
به سادگی و از نوع مسائل و بحران های افراد میتوان به میزان رشد و پختگی آنها پی برد.این که یک فرد چه چیزی را مسئله و مشکل بدونه منعکس کننده میزان بلوغ اوست.
فرض کنید به خونه دوستی رفتید و از شما میخواهند که به دفتر حل مسئله ریاضی فرزندش نگاهی بندازی,تا بررسی کنی ایا مسئله رو درست حل کرده یا نه,حتی اگه کسی به شما نگه که این فرزند در چه پایه ای تحصیل میکنه,از صورت مسائل به میزان تحصیل او پی میبرین
حالا سوال مهمی که شما باید جوابشو بدید اینه که مسائل و سوالات مهم زندگیتون چیه؟؟
چه چیزی ارامش شما رو سلب میکنه؟؟ و فکرتونو به خودتون مشغول میکنه؟
همانطور که گفتم .مسائل همچون آیینه ای میزان قدرتمونو به ما نشون میده و تصویری از خودمون رو باز می تابونه.
اما سوال مهمتر اینه که با مسائل عمده و فراز و نشیب های زندگی چطور برخورد میکنی؟؟
همه ما میدونیم که افراد در برابر مشکلات دو نوع عکس العمل نشون میدن
گروه اول ترجیح میدهند که از دایره ی نفوذ خودشون خارج نشوندانها ازشرایطی که درحوزه نگرانی آنهاست فاصله میگیرندو نمی خواهند با آنها روبرو شوند حتی ممکن است به مواد مخدر پناه ببرند تا فکر به مشکلات,انها را نیازارد.
از نظر این نوع افراد بزرگترن راه حل این مسائل,پاک کردن صورت مسئله از طریق نادیده انگاشتن آن است.آنها امیدوارند با گذر زمان فرجی حاصل بشه. و مشکلات خود به خود حل شوند.
دسته دوم عده ای هستند که به استقبال مسائل و شرایط دشوار می روند,هر چند اونها آزرده میشوند.اما میدانند بهترین راه حل فائق آمدن بر دشواری هاست.
گروه دوم در واقع از طریق حل مسائل و مشکلات,دایره نفوذ خودشونو گسترش میدند.چون پس از حل هرمسائله ای ,توان فرد برابر با اندازه آن مشکل رشد میکند.
به صورتی که هر مشکل و شرایطی که به اندازه مشکل قبلی باشد به علت گسترش دایره نفوذ در این منطقه قرار میگیرد و آنها دیگر از این بابت آزرده نمیشوند.
شما هیچ مشکلی نداری.تنها مشکلی که وجود دارد این است که فراموش کردید برای چه بدنیا آمده اید.قرار نبوده زندگی ساده باشد.قرار نبود راحت و بیدردسر باشد.زندگی به این منظور طراحی شده که شما رو به چالش رشد و تغییر روبرو کند. تا انسانی خودآگاهتر و مهربانتر و کمال یافته تر بشید.
اگر زندگی را به یک کلاس ریاضی تشبیه کنیم.شاید بهتر و بیشتر متوجه اصل مطلب شویم.شما روزی در کلاس اول دبستان ,با اولین مسائل ریاضی روبرو شدید.عکس العمل شما چی بود؟ ناراحت نشدید,نگران نشدید,چون میدانستید که به مدرسه آمدید تا چیزی یاد بگیرید.و رشد کنید.از چه طریق؟ از طریق حل مسائلی که پیش رو دارید.لذا شروع به فراگیری و حل مسائل کردید.در پایه اول دبستان مسائلی چون جمع و تفریق یاد گرفتید.صورت مسائل شما مواردی از این قبیل بود
۲+۱=؟
اما این پایان کار نبود.
با حل این نوع مسائل,صورت مسئله های جدید تری را پیش روی خود میدیدید.چون شما خودتونو به سطوح بالاتری از یادگیری متعهد و آماده کرده بودید.پس به سراغ حل مسائل بزرگتر رفتید
و باز هم این روند ادامه داشت
زندگی یک کلاس و دوره فراگیری مسائل ریاضی است.آنها که فکر میکنند خوشبختی یعنی یک زندگی بدون مشکل و پیچیدگی,هنوز حقیقت زندگی را درک نکردند.
اگر مسئله ای نباشد,بحران و دردسری نباشد,انسان هیچ چیز یاد نمیگیرد. و هیچ فرصتی برای رشد و تعالی نخواهد داشت.
هدف زندگی رشد و تعالی است.هدفی که بدون وجود مشکلات راهی برای دست یافتن به آن نخواهید یافت.
مشکلات به شما انگیزه پیشرفت و رشد میدهند.
در واقع باید کلمه “مشکل” در ذهن شما به تداعی “پیشرفت” باشد.به طوری که هر زمان به مشکلی برمیخورید بلافاصله به جای ناامیدی و ترس,از این که میتونید ظرفیت وجودی خودتونو گسترش بدید شاد بشید.
میتونید از حل مشکلات برای خودتون تفریحی بسازید.این شیوه مناسبی برای نگاه کردن به مشکلات است.
آنتونی رابینز در کتابی مطلب جالبی نوشته .اون گفت:
“مهم نیست شما کی هستید و چه بر سرت اومده.هدف از زندگی رشده و مشکلی که الان برای شما رخ داده دلیلش رشد خود شماست.و اگر رشد نکنی نمیتونی خوشحال باشی.”
مشکلات و مسائل نه تنها کفاره گناهانتان نیست بلکه عالی ترین نعمت های الهی است
سلسله کوی دوست حلقه دام بلاست.
هر که در این حلقه نیست فارق از این ماجراست.
نویسنده ای میگفت: وقتی خدا بخواهد هدیه ای برای شما بفرستد.آنها را در مشکلی میپیچد و هر چه مشکل بزرگتر باشد.هدیه هم بزرگتر است.
مشکلات بد شانسی و بدبیاری هم نیستند.بلکه بزرگترین فرصتها و مجالها در دل گرفتاری هاست.
البرت اینشتین معتقده که “مجال در دل دشواریها نهفته است”
مشکلات نردبانیست برای صعود انسان به بالاترین قلعه های زندگی.
حرف اصلی من اینه که مشکلات را باید ریز ریز کنید تا به صورت شکلات در بیارید.و شرط لازم برای این کار اینه که انها را شکلات ببینید و باور کنید.که
در دل هر زحمتی,رحمتی است
بعد از هر رنجی گنجی نهفته است
و هر نقمت,نعمتی است که لباس مبدل به تن کرده است.
و سر اخر یاد حرف دوستی اوفتادم که میگفت”مشکلات انسانهای بزرگ رو متعالی و انسانهای کوچک را متلاشی می کند.”
امیدوارم که این پست بتونه شما رو قانع کنه که مشکلات رو باید به صورت زیبایی ببینید و بمعتقد باشید که مشکلات شما رو سخت و محکم میکنه و باعث رشد زندگیتون میشه.
موفق و پیروز باشید یا حق
منبع: تیم این اپلای
.
این مطلب را به اشتراک بگذارید: