khodroreview
Registered User
- تاریخ عضویت
- 15 ژانویه 2012
- نوشتهها
- 99
- لایکها
- 7
سایت خودرو: کریم حبیب حدود یک سال است که به سمت مدیر طراحی بدنه ب ام و انتخاب شده است. اما سابقه همکاری این طراح ۴۰ ساله با ب ام و طولانی است. او در لبنان متولد شد. لیسانس مهندسی مکانیک را در کانادا گرفت و طراحی خودرو را در سویس و کالیفرنیا آموخت. کارش را در سال ۱۹۹۸ در ب ام و آغاز کرد و در طول ده سال همکاریش با این کارخانه آلمانی، روی پروژههایی مختلفی از جمله نسل جدید سری ۷ و کانسپت سی اس کار کرد. او دوباره بعد از دو سال ترک ب ام و و همکاری با دایملر، سال گذشته با سمت جدید به این کارخانه برگشت. وبلاگ ب ام و در حاشیه نمایشگاه دیترویت این مصاحبه را با او انجام داد.
از بین محصولات ب ام و که شما روی آن کار کردهاید به کدامیک بیشتر افتخار میکنید؟
انتخاب خیلی سختی است چون معیارها دائم در حال تغییر است. اما پروژه اف۳۰ یا طرح جدید سری ۳ را انتخاب میکنم. حتی اگر به عنوان یک طراح خودرو سری ۳ را سالهاست بشناسید، وقتی باز هم آن را در خیابان میبینید هنوز هم نکتههای جدیدی را میتوان در آن کشف کرد. هنوز هم وقتی مدلهای سری ۳ را در خیابان میبینم تحت تاثیر قرار میگیرم به همین دلیل یکی از خودروهایی است که از همه بیشتر دوست دارم.
کمی در مورد طراحی مدل جدید سری ۳ بگویید و اینکه ب ام و چه کارهایی در سری ۳ جدید کرده است.
واضح است که سری ۳ ماشین خیلی مهمی است و همیشه در کلاس خود بهترین بوده است. به همین دلیل وقتی این پروژه را آغاز کردیم توجه زیادی داشتیم که این خودرو همچنان بهترین باقی بماند. این خودرو کمی بلندتر و کمی هم پهنتر از نسل قبلی است و از لحاظ نسبت اندازهها هم بهنظرم نسل قبلی را که ماشین خوبی بود به یک ماشین بهتر تبدیل کردهایم. از لحاظ طراحی میخواستیم روی اسپرتی بودن و وقار بیشتر کار کنیم. یکی از مشخصات مهم سری ۳، شکل جدید جلوپنجره است که برای اولین بار چراغهای جلو را به جلو پنجره وصل کردهایم. بهنظرم با این کار خودرو اسپرتیتر بهنظر میآید و با مسیری که از یک طرف جلو ماشین به آن طرف ادامه پیدا کرده، از لحاظ بصری پهنتر بهنظر میآید. قسمتهایی هم که با کروم آبکاری شده هم بیشتر شده و حالت سهبعدی بیشتری به آن داده است. انگار که کندهکاری شده باشد. سعی کردیم ماشین تجملیتر و لوکستر بهنظر بیاید.
حالا که صحبت جلو پنجره شد، ما میدانیم که استفاده از تکنولوژی پرده هوا باعث شده ضریب آیرودینامیک ماشین به ۰/۲۶ برسد. آیا کار دیگری هم برای بهتر شدن آیرودینامیک این خودرو کردید؟
برای ما به طور کلی آیرودینامیک خیلی مهم است و هر کاری بتوانیم برای بهتر شدن آن میکنیم. علاوه بر پرده هوا حتی به جزییات کوچک دیگری هم توجه کردیم. مثل تغییر شکل آینهها یا حتی نکات کوچکی مثل برجستگیای که جلوی چرخ جلو از چراغهای جلو تا پایین ادامه دارد.
ما این بخش را طوری طراحی کردیم که جزیی از هویت ظاهری ماشین باشد. معمولا برای بهتر شدن آیرودینامیک، یک سطح خیلی صاف جلوی ماشین لازم است تا بدون اینکه هوا را پرتاب کند، جریان هوا را به کنارهها بفرستد. ما کاری کردیم که سرعت هوا در گوشه بیشتر شود و هوا از گوشه ماشین تا بدنه به ماشین بچسبد. اولین بار است که چنین کاری میکنیم. اجرای این ایده را با پروژه اف۱۲ یا سری ۶ جدید شروع کردیم که برجستگی کوچکی در جلو داشت. تلاش ما این است که همیشه طراحی و آیرودینامیک از همان ابتدا در کنار هم در نظر گرفته شود.
زیر ماشین هم صاف است
آیرودینامیک را باید همه جا در نظر گرفت. نه تنها زیر ماشین، بلکه مثلا پهنای لاستیک هم مهم است. برای درست کردن این جزییات در مراحل مختلف طراحی، ماشین را در تونل باد بررسی میکنیم. طراحان را به تونل باد میفرستیم تا ایدههای مختلف را امتحان کنند و تاثیر هر یک را ببینند.
در مورد محدودیتهایی که قوانین در طراحی به وجود میآورد، مثل استانداردهای ایمنی در تصادف یا محدودیت در استفاده از موادی خاص در ساخت ماشین، چالشهای اصلی در طراحی سری ۳ جدید چه بود و چطور به آن غلبه کردید؟
میتوان به شکل کاپوت اشاره کرد که برای کاهش تاثیر تصادف عابر پیاده تغییر داده شده است. میبینیم که خود کاپوت صاف است اما نزدیک چرخ جلو کمی شیب دارد. این برای ایمنی عابر پیاده هنگام تصادف است. چون گاهی استاندارد ایمنی عابر پیاده از راههایی اندازهگیری میشود که شاید کمی دور از ذهن باشد. ما هم با استفاده از این شیب قانون را رعایت کردیم. من خودم از این هویت دوگانه کاپوت خوشم میآید. بهنظرم خیلی به ماشین شخصیت داده است.
اگر کانسپت سی اس را که شما طراحی کردید در نظر بگیریم و چهار سال بعد که گرن کوپه سری ۶ به بازار عرضه شد، آیا برای طراحی کوپه چهار در، مبنایی وجود داشت یا برای رسیدن به این طرح مسیری متفاوت را طی کردید؟
البته در مورد کانسپت سی اس، این اولین بار بود که به فکر یک کوپه چهار در برای ب ام و افتادیم و خیلی تلاش کردیم تا تولید شود اما نشد. بعد کانسپت گرن کوپه را طراحی کردیم و بعد از آن سری ۶ عرضه شد و بالاخره خود گرن کوپه هم به بازار آمد. بنابراین پاسخ شما مثبت است. ما گرن کوپه را براساس همان ایده طراحی کردیم. اما ما تنها خودروسازی نیستیم که خودرویی با این ایده به بازار عرضه کرده است. به نظر من گرن کوپه جدید خودرویی بسیار تجملی است و اینطور که شنیدم بازار هم از آن به خوبی استقبال کرده است.
طراحی داخل اتاق ب ام و خیلی خاص است. آیا شما در مورد حس کلی که خودرو به بیننده میدهد و هماهنگی با ظاهر ماشین با طراحان داخلی در ارتباط هستید؟
بله.البته. من کارم را در ب ام و از بخش طراحی داخلی شروع کردم. ما باید باهم در ارتباط باشیم چون مشتری در داخل و بیرون محصولی که ما طراحی میکنیم زندگی میکند. دفتر مارک گیرارد (مدیر طراحی داخلی ب ام و) کنار دفتر من است و واضح است که خیلی در این مورد با هم حرف میزنیم. همچنین برای محصولات جدیدمان هم کارگاههایی داریم که با کل تیم صحبت میکنیم و سعی میکنیم بهعنوان یک تیم واحد خلاق کار کنیم. این اصل یکی بودن، یکی بودن طراحی داخلی و خارجی ماشین همان چیزی است که ما میخواهیم.
فکر میکنید در آینده بین ماشینهای برند آی و خودروهای ب ام و هماهنگی وجود داشته باشد؟
اگر قرار بود این دو مثل هم باشند اصلا برند جداگانهای خلق نمیکردیم. البته باید دید تعریف شما از شباهت چیست. چون اشتراکاتی وجود دارد اما برای ما خیلی مهم است که برند آی هویت خود را داشته باشد. برای این که ارزشهایی که تبلیغ میکند مثلا با سری ام در ب ام و متفاوت است. با این حال این خودروها با این که یک دنیا با هم فاصله دارند همه ب ام و هستند. اما هرکدامنگاه متفاوتی از آینده دارند و هرکدام باید مشخصات مربوط به خود را داشته باشد.
با نگاهی به خودروهای موجود ب ام و میتوان دید که تیمهای طراحی به نوعی انسجام رسیدهاند. با چنین خودروهایی که از لحاظ کلی به هم شبیه هستند، فکر میکنید ب ام و چطور محصولات خود را از یکدیگر متمایز میکند؟
این دقیقا همان چیزی است که ما مشغول کار روی آن هستیم. حق با شماست، تمام خودروها مثل اعضای یک خانواده به هم شبیه هستند که به نظر من خیلی برای ما مهم دارد. خیلی مهم است که وقتی یک ب ام و میبینید، حالا هر مدلی باشد، یک حس مشترک از مارک به بیننده داده شود. اما در عین حال خیلی دقت میکنیم که هر مدل شخصیت خود را داشته باشد. ما همیشه میگوییم «یک خانواده و خودروهایی با شخصیت متفاوت»، و در مورد هر ماشین سعی میکنیم این نکته را رعایت کنیم. مثلا در مورد پروژه اف ۳۰ یا سری ۳ جدید میتوان دید که جلو پنجره نسبت به پروژه اف ۱۰ یا سری ۵ متفاوت است. در آینده هم همین کار را خواهیم کرد. یعنی همان دادن شخصیتی متفاوت به اعضای یک خانواده.
ما میدانیم که هر مدل ب ام و در میانه عمرش آن طور که در داخل شرکت گفته میشود دچار نوعی بازیابی میشود یا طرحش با تغییراتی تازه میشود. برنامه ریزی برای این تغییرات از چه زمانی شروع میشود؟ آیا از همان ابتدا برای این کار برنامهریزی میکنید یا وقتی به میانه عمر مدل رسیدید دربارهاش تصمیم میگیرید؟
دقیقا در همان نیمه عمر کار را شروع می کنیم. در آغاز طراحی یک مدل جدید نمیگوییم یادمان باشد این تغییر را بگذاریم برای موقع بازیابی، چون خیلی از این تغییرات به روندی بستگی دارد که در این مدت در بازار ایجاد شده باشد. بخشی از این تغییرات برای آوردن تکنولوژیهای جدید به خودرو است. تغییرات چراغهای جلو و عقب هم باید انجام شود. اما از لحاظ زیبایی شناسی هم کارمان را تکمیل میکنیم. جهان دائم در حال تکامل است و ما میخواهیم در اوج این تکامل باشیم.
آیا رسم بر این است که همان طراح اولیه تغییر چهره را هم انجام دهد یا فرد دیگری در تیم طراحی این کار را انجام میدهد؟
بعضی اوقات خود طراح این کار را انجام میدهد. اما در بیشتر مواقع فرد دیگری این کار را میکند. سعی میکنیم راه برای بقیه اعضای تیم هم باز شود.
کمی درباره خودتان و شخصیت و سلیقهتان بگویید. چه مشخصاتی در طراحی خودرو برای شما مهم است؟ از چه هنرهایی بیشتر الهام میگیرید؟ آیا چیز خاصی وجود دارد که هنگامی که میخواهید طراحی را شروع کنید از آن الهام بگیرید؟
اشاره به موردی خاص کار سختی است. در باور من مفهوم اصالت اهمیت زیادی دارد و فکر میکنم تا حد زیادی برای من الهام بخش است. هنرهای مختلف را دنبال میکنم و بیشتر به معماری و طراحی صنعتی توجه دارم. اما هر چیزی که تفکری پشتش باشد من را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. مثلا وقتی طراحان فقط به ظاهر محصولشان فکر نمیکنند و به این هم توجه دارند که این محصول چطور تولید میشود. این که از چه موادی در ساخت محصول استفاده میشود، چه کسی، چه طور و در چه محیط و شرایطی از آن استفاده میکند. و البته این نکته هم همیشه جالب است که مردم چه راهحلهایی متفاوت و نوآورانه به شما یاد میدهند.
به تازگی فیلم مستند «آبجکتیفاید» را دیدم که کریس بنگل (مدیر سابق طراحی ب ام و) در آن حضور دارد و چند طراح هستند که هیچ محصولی طراحی نمیکنند بلکه کارشان طراحی چیزی مثل یک تجربه فرهنگی است که به نظرم معرکه است. این برای من آن چیز انتزاعی در پس هر شیئ است.
به نظر من در طراحی خودرو، خودرویی خوب طراحی شده است که به بازاری که به اصطلاح به بلوغ رسیده و همه ایدهها در آن معرفی شده، نکته تازهای بیاورد. به نظر من ب ام و در این زمینه کارش خوب است. ما هیچگاه ماشینی به مشتری ارایه نکردهایم که قبلا هم در بازار بوده باشد. ب ام و واقعا چیزی جدید ارایه میکند که به نظر من همین در طراحی ماشین، معماری یا طراحی لباس و غیره تاثیرگذارترین عامل است.
آینده طراحی ب ام و را از لحاظ جزییات فنی چطور میبینید؟
مطمئنم در آینده تا حد زیادی متحول خواهیم شد. این مهم است چون دنیا در حال تغییر است و ما باید در اوج این تغییرات باشیم و در شکل دادن به ظاهر محصولاتمان پیشرو باشیم. امسال در نمایشگاههایی که در آنها حضور داریم خواهید دید، ب ام و مفهومی را که هویتش را براساس آن تعریف کرده توسعه خواهد داد. بهنظرم از لحاظ طراحی راه حلهای خوبی برای ارایه داریم.
اگر به همان اصالت که دربارهاش صحبت کردم برگردیم، برای من از لحاظ شخصی مهم است که همان قدر که به دنبال زیبایی ناب هستیم، نگاهمان به مواد هم اصالت داشته باشد. مثلا در برند آی از فیبرکربن زیاد استفاده شده است که در محصول نهایی هم دیده میشود. این که ما چطور میتوانیم این را به زبانی خاص برای طراحی مدلهای آینده خود تبدیل کنیم برای من خیلی جالب است.
به عنوان سوال آخر، اگر قرار بود با یک ب ام و کلاسیک رانندگی کنید، کدام مدل را انتخاب میکنید؟
خوب میشد اگر با ائی ۳۰ ام ۳ رانندگی میکردم و حسابی تند میرفتم. برای من این یک انتخاب کلیشهای است. اما مدل ۳.۰ سی اس هم معرکه است و پر از قطعاتی است که با کروم آبکاری شده است. اینها ماشینهایی است که میتواند به یافتن راهمان در آینده کمک کند.
برای دیدن تصاویر به سایت خودرو بروید: http://www.khodroreview.com
از بین محصولات ب ام و که شما روی آن کار کردهاید به کدامیک بیشتر افتخار میکنید؟
انتخاب خیلی سختی است چون معیارها دائم در حال تغییر است. اما پروژه اف۳۰ یا طرح جدید سری ۳ را انتخاب میکنم. حتی اگر به عنوان یک طراح خودرو سری ۳ را سالهاست بشناسید، وقتی باز هم آن را در خیابان میبینید هنوز هم نکتههای جدیدی را میتوان در آن کشف کرد. هنوز هم وقتی مدلهای سری ۳ را در خیابان میبینم تحت تاثیر قرار میگیرم به همین دلیل یکی از خودروهایی است که از همه بیشتر دوست دارم.
کمی در مورد طراحی مدل جدید سری ۳ بگویید و اینکه ب ام و چه کارهایی در سری ۳ جدید کرده است.
واضح است که سری ۳ ماشین خیلی مهمی است و همیشه در کلاس خود بهترین بوده است. به همین دلیل وقتی این پروژه را آغاز کردیم توجه زیادی داشتیم که این خودرو همچنان بهترین باقی بماند. این خودرو کمی بلندتر و کمی هم پهنتر از نسل قبلی است و از لحاظ نسبت اندازهها هم بهنظرم نسل قبلی را که ماشین خوبی بود به یک ماشین بهتر تبدیل کردهایم. از لحاظ طراحی میخواستیم روی اسپرتی بودن و وقار بیشتر کار کنیم. یکی از مشخصات مهم سری ۳، شکل جدید جلوپنجره است که برای اولین بار چراغهای جلو را به جلو پنجره وصل کردهایم. بهنظرم با این کار خودرو اسپرتیتر بهنظر میآید و با مسیری که از یک طرف جلو ماشین به آن طرف ادامه پیدا کرده، از لحاظ بصری پهنتر بهنظر میآید. قسمتهایی هم که با کروم آبکاری شده هم بیشتر شده و حالت سهبعدی بیشتری به آن داده است. انگار که کندهکاری شده باشد. سعی کردیم ماشین تجملیتر و لوکستر بهنظر بیاید.
حالا که صحبت جلو پنجره شد، ما میدانیم که استفاده از تکنولوژی پرده هوا باعث شده ضریب آیرودینامیک ماشین به ۰/۲۶ برسد. آیا کار دیگری هم برای بهتر شدن آیرودینامیک این خودرو کردید؟
برای ما به طور کلی آیرودینامیک خیلی مهم است و هر کاری بتوانیم برای بهتر شدن آن میکنیم. علاوه بر پرده هوا حتی به جزییات کوچک دیگری هم توجه کردیم. مثل تغییر شکل آینهها یا حتی نکات کوچکی مثل برجستگیای که جلوی چرخ جلو از چراغهای جلو تا پایین ادامه دارد.
ما این بخش را طوری طراحی کردیم که جزیی از هویت ظاهری ماشین باشد. معمولا برای بهتر شدن آیرودینامیک، یک سطح خیلی صاف جلوی ماشین لازم است تا بدون اینکه هوا را پرتاب کند، جریان هوا را به کنارهها بفرستد. ما کاری کردیم که سرعت هوا در گوشه بیشتر شود و هوا از گوشه ماشین تا بدنه به ماشین بچسبد. اولین بار است که چنین کاری میکنیم. اجرای این ایده را با پروژه اف۱۲ یا سری ۶ جدید شروع کردیم که برجستگی کوچکی در جلو داشت. تلاش ما این است که همیشه طراحی و آیرودینامیک از همان ابتدا در کنار هم در نظر گرفته شود.
زیر ماشین هم صاف است
آیرودینامیک را باید همه جا در نظر گرفت. نه تنها زیر ماشین، بلکه مثلا پهنای لاستیک هم مهم است. برای درست کردن این جزییات در مراحل مختلف طراحی، ماشین را در تونل باد بررسی میکنیم. طراحان را به تونل باد میفرستیم تا ایدههای مختلف را امتحان کنند و تاثیر هر یک را ببینند.
در مورد محدودیتهایی که قوانین در طراحی به وجود میآورد، مثل استانداردهای ایمنی در تصادف یا محدودیت در استفاده از موادی خاص در ساخت ماشین، چالشهای اصلی در طراحی سری ۳ جدید چه بود و چطور به آن غلبه کردید؟
میتوان به شکل کاپوت اشاره کرد که برای کاهش تاثیر تصادف عابر پیاده تغییر داده شده است. میبینیم که خود کاپوت صاف است اما نزدیک چرخ جلو کمی شیب دارد. این برای ایمنی عابر پیاده هنگام تصادف است. چون گاهی استاندارد ایمنی عابر پیاده از راههایی اندازهگیری میشود که شاید کمی دور از ذهن باشد. ما هم با استفاده از این شیب قانون را رعایت کردیم. من خودم از این هویت دوگانه کاپوت خوشم میآید. بهنظرم خیلی به ماشین شخصیت داده است.
اگر کانسپت سی اس را که شما طراحی کردید در نظر بگیریم و چهار سال بعد که گرن کوپه سری ۶ به بازار عرضه شد، آیا برای طراحی کوپه چهار در، مبنایی وجود داشت یا برای رسیدن به این طرح مسیری متفاوت را طی کردید؟
البته در مورد کانسپت سی اس، این اولین بار بود که به فکر یک کوپه چهار در برای ب ام و افتادیم و خیلی تلاش کردیم تا تولید شود اما نشد. بعد کانسپت گرن کوپه را طراحی کردیم و بعد از آن سری ۶ عرضه شد و بالاخره خود گرن کوپه هم به بازار آمد. بنابراین پاسخ شما مثبت است. ما گرن کوپه را براساس همان ایده طراحی کردیم. اما ما تنها خودروسازی نیستیم که خودرویی با این ایده به بازار عرضه کرده است. به نظر من گرن کوپه جدید خودرویی بسیار تجملی است و اینطور که شنیدم بازار هم از آن به خوبی استقبال کرده است.
طراحی داخل اتاق ب ام و خیلی خاص است. آیا شما در مورد حس کلی که خودرو به بیننده میدهد و هماهنگی با ظاهر ماشین با طراحان داخلی در ارتباط هستید؟
بله.البته. من کارم را در ب ام و از بخش طراحی داخلی شروع کردم. ما باید باهم در ارتباط باشیم چون مشتری در داخل و بیرون محصولی که ما طراحی میکنیم زندگی میکند. دفتر مارک گیرارد (مدیر طراحی داخلی ب ام و) کنار دفتر من است و واضح است که خیلی در این مورد با هم حرف میزنیم. همچنین برای محصولات جدیدمان هم کارگاههایی داریم که با کل تیم صحبت میکنیم و سعی میکنیم بهعنوان یک تیم واحد خلاق کار کنیم. این اصل یکی بودن، یکی بودن طراحی داخلی و خارجی ماشین همان چیزی است که ما میخواهیم.
فکر میکنید در آینده بین ماشینهای برند آی و خودروهای ب ام و هماهنگی وجود داشته باشد؟
اگر قرار بود این دو مثل هم باشند اصلا برند جداگانهای خلق نمیکردیم. البته باید دید تعریف شما از شباهت چیست. چون اشتراکاتی وجود دارد اما برای ما خیلی مهم است که برند آی هویت خود را داشته باشد. برای این که ارزشهایی که تبلیغ میکند مثلا با سری ام در ب ام و متفاوت است. با این حال این خودروها با این که یک دنیا با هم فاصله دارند همه ب ام و هستند. اما هرکدامنگاه متفاوتی از آینده دارند و هرکدام باید مشخصات مربوط به خود را داشته باشد.
با نگاهی به خودروهای موجود ب ام و میتوان دید که تیمهای طراحی به نوعی انسجام رسیدهاند. با چنین خودروهایی که از لحاظ کلی به هم شبیه هستند، فکر میکنید ب ام و چطور محصولات خود را از یکدیگر متمایز میکند؟
این دقیقا همان چیزی است که ما مشغول کار روی آن هستیم. حق با شماست، تمام خودروها مثل اعضای یک خانواده به هم شبیه هستند که به نظر من خیلی برای ما مهم دارد. خیلی مهم است که وقتی یک ب ام و میبینید، حالا هر مدلی باشد، یک حس مشترک از مارک به بیننده داده شود. اما در عین حال خیلی دقت میکنیم که هر مدل شخصیت خود را داشته باشد. ما همیشه میگوییم «یک خانواده و خودروهایی با شخصیت متفاوت»، و در مورد هر ماشین سعی میکنیم این نکته را رعایت کنیم. مثلا در مورد پروژه اف ۳۰ یا سری ۳ جدید میتوان دید که جلو پنجره نسبت به پروژه اف ۱۰ یا سری ۵ متفاوت است. در آینده هم همین کار را خواهیم کرد. یعنی همان دادن شخصیتی متفاوت به اعضای یک خانواده.
ما میدانیم که هر مدل ب ام و در میانه عمرش آن طور که در داخل شرکت گفته میشود دچار نوعی بازیابی میشود یا طرحش با تغییراتی تازه میشود. برنامه ریزی برای این تغییرات از چه زمانی شروع میشود؟ آیا از همان ابتدا برای این کار برنامهریزی میکنید یا وقتی به میانه عمر مدل رسیدید دربارهاش تصمیم میگیرید؟
دقیقا در همان نیمه عمر کار را شروع می کنیم. در آغاز طراحی یک مدل جدید نمیگوییم یادمان باشد این تغییر را بگذاریم برای موقع بازیابی، چون خیلی از این تغییرات به روندی بستگی دارد که در این مدت در بازار ایجاد شده باشد. بخشی از این تغییرات برای آوردن تکنولوژیهای جدید به خودرو است. تغییرات چراغهای جلو و عقب هم باید انجام شود. اما از لحاظ زیبایی شناسی هم کارمان را تکمیل میکنیم. جهان دائم در حال تکامل است و ما میخواهیم در اوج این تکامل باشیم.
آیا رسم بر این است که همان طراح اولیه تغییر چهره را هم انجام دهد یا فرد دیگری در تیم طراحی این کار را انجام میدهد؟
بعضی اوقات خود طراح این کار را انجام میدهد. اما در بیشتر مواقع فرد دیگری این کار را میکند. سعی میکنیم راه برای بقیه اعضای تیم هم باز شود.
کمی درباره خودتان و شخصیت و سلیقهتان بگویید. چه مشخصاتی در طراحی خودرو برای شما مهم است؟ از چه هنرهایی بیشتر الهام میگیرید؟ آیا چیز خاصی وجود دارد که هنگامی که میخواهید طراحی را شروع کنید از آن الهام بگیرید؟
اشاره به موردی خاص کار سختی است. در باور من مفهوم اصالت اهمیت زیادی دارد و فکر میکنم تا حد زیادی برای من الهام بخش است. هنرهای مختلف را دنبال میکنم و بیشتر به معماری و طراحی صنعتی توجه دارم. اما هر چیزی که تفکری پشتش باشد من را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. مثلا وقتی طراحان فقط به ظاهر محصولشان فکر نمیکنند و به این هم توجه دارند که این محصول چطور تولید میشود. این که از چه موادی در ساخت محصول استفاده میشود، چه کسی، چه طور و در چه محیط و شرایطی از آن استفاده میکند. و البته این نکته هم همیشه جالب است که مردم چه راهحلهایی متفاوت و نوآورانه به شما یاد میدهند.
به تازگی فیلم مستند «آبجکتیفاید» را دیدم که کریس بنگل (مدیر سابق طراحی ب ام و) در آن حضور دارد و چند طراح هستند که هیچ محصولی طراحی نمیکنند بلکه کارشان طراحی چیزی مثل یک تجربه فرهنگی است که به نظرم معرکه است. این برای من آن چیز انتزاعی در پس هر شیئ است.
به نظر من در طراحی خودرو، خودرویی خوب طراحی شده است که به بازاری که به اصطلاح به بلوغ رسیده و همه ایدهها در آن معرفی شده، نکته تازهای بیاورد. به نظر من ب ام و در این زمینه کارش خوب است. ما هیچگاه ماشینی به مشتری ارایه نکردهایم که قبلا هم در بازار بوده باشد. ب ام و واقعا چیزی جدید ارایه میکند که به نظر من همین در طراحی ماشین، معماری یا طراحی لباس و غیره تاثیرگذارترین عامل است.
آینده طراحی ب ام و را از لحاظ جزییات فنی چطور میبینید؟
مطمئنم در آینده تا حد زیادی متحول خواهیم شد. این مهم است چون دنیا در حال تغییر است و ما باید در اوج این تغییرات باشیم و در شکل دادن به ظاهر محصولاتمان پیشرو باشیم. امسال در نمایشگاههایی که در آنها حضور داریم خواهید دید، ب ام و مفهومی را که هویتش را براساس آن تعریف کرده توسعه خواهد داد. بهنظرم از لحاظ طراحی راه حلهای خوبی برای ارایه داریم.
اگر به همان اصالت که دربارهاش صحبت کردم برگردیم، برای من از لحاظ شخصی مهم است که همان قدر که به دنبال زیبایی ناب هستیم، نگاهمان به مواد هم اصالت داشته باشد. مثلا در برند آی از فیبرکربن زیاد استفاده شده است که در محصول نهایی هم دیده میشود. این که ما چطور میتوانیم این را به زبانی خاص برای طراحی مدلهای آینده خود تبدیل کنیم برای من خیلی جالب است.
به عنوان سوال آخر، اگر قرار بود با یک ب ام و کلاسیک رانندگی کنید، کدام مدل را انتخاب میکنید؟
خوب میشد اگر با ائی ۳۰ ام ۳ رانندگی میکردم و حسابی تند میرفتم. برای من این یک انتخاب کلیشهای است. اما مدل ۳.۰ سی اس هم معرکه است و پر از قطعاتی است که با کروم آبکاری شده است. اینها ماشینهایی است که میتواند به یافتن راهمان در آینده کمک کند.
برای دیدن تصاویر به سایت خودرو بروید: http://www.khodroreview.com