گاهی اوقات ما تو پست ها و موقعیت هایی قرار میگیریم که خیلی ها از ما انتظاراتی دارن و ما بر خلاف عقیده و نظر خودمون در اثر رودربایستی مجبور به پذیرش میشیم
مثلا : رییس جمهور این مملکت شدیم و پسر خودمون رو تو جایی مشغول کردیم که اصلا به زمینه تحصیلی اون ربطی نداره یا فردی رو به عنوان رییس میراث فرهنگی معرفی کردیم
که هیچ زمینه ای در این رابطه نداره خودتون ببینید بچه کلاس اولی از این قشنگ تر مینویسه ...
حالا کلا نظر شما چیه ؟ اگر شما یه روزی به جایی رسیدین و مثلا برادرتون ازتون خواست یه پست مهم بهش بدید خداییش اینکار رو میکنید ؟
برادر همسرتون ؟ پدرتون ؟ همسایتون ؟
حاضرید بی عدالتی کنید ؟
اگر بدجوری تو رودربایستی بودید چی ؟ مجبور میشید و یه این خواسته تن بدید ؟
اگر انجام ندادید و با سرزنش نزدیکانتون روبرو شدید چی کار میکنید ؟
اگر هم خواستید چند تا از این موارد که از نزدیک دیدید رو نام ببرید مثل مورد بالا ...
مثلا : رییس جمهور این مملکت شدیم و پسر خودمون رو تو جایی مشغول کردیم که اصلا به زمینه تحصیلی اون ربطی نداره یا فردی رو به عنوان رییس میراث فرهنگی معرفی کردیم
که هیچ زمینه ای در این رابطه نداره خودتون ببینید بچه کلاس اولی از این قشنگ تر مینویسه ...
حالا کلا نظر شما چیه ؟ اگر شما یه روزی به جایی رسیدین و مثلا برادرتون ازتون خواست یه پست مهم بهش بدید خداییش اینکار رو میکنید ؟
برادر همسرتون ؟ پدرتون ؟ همسایتون ؟
حاضرید بی عدالتی کنید ؟
اگر بدجوری تو رودربایستی بودید چی ؟ مجبور میشید و یه این خواسته تن بدید ؟
اگر انجام ندادید و با سرزنش نزدیکانتون روبرو شدید چی کار میکنید ؟
اگر هم خواستید چند تا از این موارد که از نزدیک دیدید رو نام ببرید مثل مورد بالا ...