khalvateman
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 2 آگوست 2012
- نوشتهها
- 8
- لایکها
- 2
1 . معادل « شکم » در زبان اندونزیائی perat و در زبان کره ای کهن para و در زبان ژاپنی hara می باشد . معادل سیستانی آن (pratt) نیز به این واژگان شباهت قابل تاملی را نشان می دهد!
این در حالیست که هیچ کدام از این زبان ها در ردیف زبان های خانواده هند و اروپائی (که سیستانی نیز در آن قرار دارد) جای نمی گیرند!
2 . معادل « آب » در زبان لاتین aqua می باشد و در زبان سلتی ایرلندی نیز uisce می باشد . معادل سیستانی آن (owka) نیز به این واژگان شباهت قابل تاملی را نشان می دهد!
نکته جالب تر این که واژه ویسکی (از اقسام مشروبات) نیز از همین ریشه منشعب شده است!
اهمیت خواب و خوابیدن در فرهنگ عرفی سیستانیان.
هیچ می دانستید سیستانیان برای مقوله « خواب » نزدیک به بیست واژه ی کاربردی دارند ؟ به جرأت می توان گفت زبان سیستانی، یکی از دقیق ترین زبان های حال حاضر دنیا در خصوص مسئله « خواب » می باشد!
خو (khow) : خواب.
خووه (khowa) : خواب آلود بودن (منه خووه داره : خوابم می آید).
ازخو (azkhow) : چرت کسی را پراندن / کسی را به طور ناگهانی از خواب بیدار کردن.
وا چرتیده ء (vA chortida) : با اضطراب از خواب پریدن.
شیار خو (shiAr khow) : کسی که خواب سبکی دارد.
گرو خو (gro khow) : کسی که خواب سنگینی دارد.
سیر خو (se'r khow) : سیر شدن از خواب / خواب کامل.
خو بازی (khow bAzi) : بیدار خوابی.
خو مالی (khow mAli) : بیدار خوابی کشیدن.
خووک (khowok) : کسی که بسیار می خوابد.
خسیده ء (khasida) : خسبیدن که بیشتر برای حیوانات به کار می رود.
خفت و خو (khoft o khow) : همخوابگی.
خو برده (khow barda) : به خواب رفتن.
خو گه (khow ga) : خوابگاه.
وا انگیده ء (vA angida) : در شرف بیداری.
خرناسک (khornasak) : خرناس کشیدن.
خر خر (khar khar) : خرناس کشیدن.
مئنگ (ma'ng) : خمیازه .
منبع : تالار گفتمان سیستانیان تالار گفتمان سیستانیان
این در حالیست که هیچ کدام از این زبان ها در ردیف زبان های خانواده هند و اروپائی (که سیستانی نیز در آن قرار دارد) جای نمی گیرند!
2 . معادل « آب » در زبان لاتین aqua می باشد و در زبان سلتی ایرلندی نیز uisce می باشد . معادل سیستانی آن (owka) نیز به این واژگان شباهت قابل تاملی را نشان می دهد!
نکته جالب تر این که واژه ویسکی (از اقسام مشروبات) نیز از همین ریشه منشعب شده است!
اهمیت خواب و خوابیدن در فرهنگ عرفی سیستانیان.
هیچ می دانستید سیستانیان برای مقوله « خواب » نزدیک به بیست واژه ی کاربردی دارند ؟ به جرأت می توان گفت زبان سیستانی، یکی از دقیق ترین زبان های حال حاضر دنیا در خصوص مسئله « خواب » می باشد!
خو (khow) : خواب.
خووه (khowa) : خواب آلود بودن (منه خووه داره : خوابم می آید).
ازخو (azkhow) : چرت کسی را پراندن / کسی را به طور ناگهانی از خواب بیدار کردن.
وا چرتیده ء (vA chortida) : با اضطراب از خواب پریدن.
شیار خو (shiAr khow) : کسی که خواب سبکی دارد.
گرو خو (gro khow) : کسی که خواب سنگینی دارد.
سیر خو (se'r khow) : سیر شدن از خواب / خواب کامل.
خو بازی (khow bAzi) : بیدار خوابی.
خو مالی (khow mAli) : بیدار خوابی کشیدن.
خووک (khowok) : کسی که بسیار می خوابد.
خسیده ء (khasida) : خسبیدن که بیشتر برای حیوانات به کار می رود.
خفت و خو (khoft o khow) : همخوابگی.
خو برده (khow barda) : به خواب رفتن.
خو گه (khow ga) : خوابگاه.
وا انگیده ء (vA angida) : در شرف بیداری.
خرناسک (khornasak) : خرناس کشیدن.
خر خر (khar khar) : خرناس کشیدن.
مئنگ (ma'ng) : خمیازه .
منبع : تالار گفتمان سیستانیان تالار گفتمان سیستانیان