SherlockHolmes
کاربر قدیمی پرشین تولز
- تاریخ عضویت
- 15 می 2004
- نوشتهها
- 3,068
- لایکها
- 825
شرلوك هلمز
بيش از صد سال از ظهور اين شخصيت افسانه اي ميگذرد اما گذشت اين سالها هرگز نتوانسته است از جذابيت اين شخصيت
جالب و دوست داشتني حتي اندكي كم كند.
دايرتالمعارف داستانهاي پليسي شرلوك هلمز را ((بزرگترين كار آگاه در عرصه ادب)) و (احتمالا بزرگترين مخلوق ادبي همه اعصار))
ميخواند.داستان هاي شرلوك هلمز همواره نه از زبان خالق آن و نه شخص اول آن, بلكه از زبان دكتر واتسن همخانه و دوست شرلوك هلمز نقل ميكندداستانهايي كه دكتر واتسن نقل ميكند ظاهرا در گذشته اتفاق افتاده است و وي با اجازه شرلوك هلمز هر كدام از آنها كه آموزشي تر است و به قول شرلوك "چند تا از آن نكته هاي جالب و آموزنده از استنتاج ها منحصر به فرد "را داراست نقل ميكند.
بهتر است ابتدا به نويسنده ي اين شاهكار بپردازيم.پديد آورنده اين شخصيت به ياد ماندني سر آرتور كنن دويل چشم پزشكي اسكاتلندي است با عقايد بسيار عجيب ! گفته ميشود كه در سالهاي آخر عمر كنن دويل شديدا به احضار روح عقيده پيدا كرده و چند كتاب در اين مورد نوشته است همچنين گفته ميشود در سالهاي آخر عمر يك مليون دلار!!براي اثبات وجود آدم كوچولو ها خرج كرده است! وي هرگز زير بار اين حقيقت نرفت كه شرلوك هلمز بهترين اثر خلق شده توسط اوست
تصويري از سر آرتور كنن دويل پديد آورنده شخصيت شرلوك هلمز
اين لجبازي تا جايي ادامه پيدا كرد كه در سال 1893 كنن دويل تصميم گرفت خودش را از شر اين كاراگاه لجباز ولي محبوب كه كليه نوشته هاي ديگر او را تحت شعاع گرفته بود راحت كند.پرونده آخر :داستاني كه قرار بود شرلوك هلمز افسانه اي در آن به
همراه دكتر موريارتي شرير به قعر آبشار رايشن باخ بيفتد و اين پاياني دراماتيك بر شخصيت شرلوك هلمز باشد.داستان پرونده آخر (The final problem) در حقيقت به صورت نامه ي سرگشاده ايست كه دكتر جان اچ واتسن آن را براي توضيح اتفاقات اخير براي مطبوعات نوشته است اكنون 2 سال از مرگ شرلوك ميگذرد....دكتر واتسن اينگونه داستان را شروع ميكند"نامه هاي اخير سرهنگ جيمز موريارتي به مطبوعات كه در آنها از خاطره برادرش دفاع كرده است مرا مجبور ميسازد كه حقايق امر را عينا همان طور كه اتفاق افتاده است به اطلاع همگان برسانم"واين سر آغاز داستانيست كه مرگ شرلوك را توضيح ميدهد اين داستان با پاياني دراماتيك با شرح جزئيات سقوط شرلوك به انتهاي دره همانگونه كه نويسنده ميخواهد به پايان ميرسد.و آخرين نامه شرلوك هلمز به دكتر واتسن كه در محل در گيري موريارتي و شرلوك ميابد با اين متن:
واتسن عزيزم
اين چند سطر را به لطف آقاي موريارتي مينويسم كه منتظر است كارم كه تمام شد.آخرين مباحثه خودمان را درباره مسايل فيمابين
آغاز نماييم................................وقتي فكر ميكنم كه قادر خواهم بود جامعه را از تاثيرات مخرب ادامه ي حضور موريارتي آزاد كنم احساس رضايت ميكنم هرچند كه اين كارمتاسفانه به بهايي تمام ميشود كه براي دوستان من مخصوصا براي تو واتسن عزيز رنج آور خواهد بود.............
دوستدار صميمي تو
شرلوك هلمز
شرلوك هلمز با دكتر موريارتي در كنار آبشار رايشن باخ دست به گريبان است.
اماباز هم اين شخصيت دست از سر او بر نداشت.فشار هاي زيادي براي ادامه ماجرا بر روي او وارد شد .حتي بعد از مرگ شرلوك هلمز دانشجويان دانشگاه آكسفورد براي نشان دادن غم خود روبان سياه به كلاه خود زدند. اين فشارها باعث شد كه 10 سال بعد درسال 1903 سومين سري از داستانهاي شرلوك هلمز به با نام باز گشت شرلوك هلمز(return of sherlock Holmes) و با داستاني به نام خانه خالي آغاز كرد.
اما از آخر داستان به اول داستان بر مي گرديم
افسانه شرلوك هلمز از كجا آغاز شد؟
در سال 1888 در سالنامه ي" بيتن" داستاني به نام "اتود در قرمز لاكي"(a study in scarlet) ,براي اولين بار شرلوك هلمز و دكتر واتسن با هم روبرو شدند, براي بار دوم شرلوك هلمز در سال 1890 در رمان "نشانه چهارم" (The sign of four) ظاهر ميشود.اولين داستان كوتاهي كه شرلوك هلمز در آن حضور پيدا ميكند "رسوايي در كشور بوهم" است (A scandal in Bohemia) اين كتاب در مجله استرند به صورت پاورقي چاپ شد و چاپ ماجراهاي هلمز در اين مجله ادامه يافت.تصاويري كه در كنار اين داستانها چاپ ميشد حاصل كار دو نقاش اين مجله "سيدني پجت" و "فردريك دور استيل" است كه اين تصوير پردازي در كنار داستان تا سالها ادامه داشت.و كلا تا 52 داستان ادامه پيدا كرد.شخصيت مرموز شرلوك هلمز و قدرت استدلال بي نظير او بزرگترين حسن داستانهاي شرلوك هلمز است
شخصيتي كه گفته ميشود "كنن دويل" از استاد خودش در دانشگاه پزشكي ادينبرو يعني جان بل الهام گرفته است.همانطور كه عده اي شخصيت دكتر واتسن را برگرفته از شخصيت خود كنن دويل ميدانند و عدهاي نيز هستند كه دكتر واتسن را تنها مهره اي ميدانند كه كنن دويل براي برجسته تر كردن شخصيت هلمز كنار وي قرار داده است.
بهتر است پيش از پرداختن به شخصيت شرلوك هلمز و بررسي آن, پراكنده گويي هاي خودمان را به اولين داستان شرلوك هلمز
يعني "اتود در قرمز لاكي" برسانيم جايي كه دكتر واتسون درب داغان و از جنگ برگشته بر حسب ماجرا به دانشجويي عجيب به نام شرلوك هلمز ميرسد!
:"حالتان چطور است؟تصور ميكنم شما در افغانستان بوده ايد! "
ادامه دارد
بيش از صد سال از ظهور اين شخصيت افسانه اي ميگذرد اما گذشت اين سالها هرگز نتوانسته است از جذابيت اين شخصيت
جالب و دوست داشتني حتي اندكي كم كند.
دايرتالمعارف داستانهاي پليسي شرلوك هلمز را ((بزرگترين كار آگاه در عرصه ادب)) و (احتمالا بزرگترين مخلوق ادبي همه اعصار))
ميخواند.داستان هاي شرلوك هلمز همواره نه از زبان خالق آن و نه شخص اول آن, بلكه از زبان دكتر واتسن همخانه و دوست شرلوك هلمز نقل ميكندداستانهايي كه دكتر واتسن نقل ميكند ظاهرا در گذشته اتفاق افتاده است و وي با اجازه شرلوك هلمز هر كدام از آنها كه آموزشي تر است و به قول شرلوك "چند تا از آن نكته هاي جالب و آموزنده از استنتاج ها منحصر به فرد "را داراست نقل ميكند.
بهتر است ابتدا به نويسنده ي اين شاهكار بپردازيم.پديد آورنده اين شخصيت به ياد ماندني سر آرتور كنن دويل چشم پزشكي اسكاتلندي است با عقايد بسيار عجيب ! گفته ميشود كه در سالهاي آخر عمر كنن دويل شديدا به احضار روح عقيده پيدا كرده و چند كتاب در اين مورد نوشته است همچنين گفته ميشود در سالهاي آخر عمر يك مليون دلار!!براي اثبات وجود آدم كوچولو ها خرج كرده است! وي هرگز زير بار اين حقيقت نرفت كه شرلوك هلمز بهترين اثر خلق شده توسط اوست
تصويري از سر آرتور كنن دويل پديد آورنده شخصيت شرلوك هلمز
اين لجبازي تا جايي ادامه پيدا كرد كه در سال 1893 كنن دويل تصميم گرفت خودش را از شر اين كاراگاه لجباز ولي محبوب كه كليه نوشته هاي ديگر او را تحت شعاع گرفته بود راحت كند.پرونده آخر :داستاني كه قرار بود شرلوك هلمز افسانه اي در آن به
همراه دكتر موريارتي شرير به قعر آبشار رايشن باخ بيفتد و اين پاياني دراماتيك بر شخصيت شرلوك هلمز باشد.داستان پرونده آخر (The final problem) در حقيقت به صورت نامه ي سرگشاده ايست كه دكتر جان اچ واتسن آن را براي توضيح اتفاقات اخير براي مطبوعات نوشته است اكنون 2 سال از مرگ شرلوك ميگذرد....دكتر واتسن اينگونه داستان را شروع ميكند"نامه هاي اخير سرهنگ جيمز موريارتي به مطبوعات كه در آنها از خاطره برادرش دفاع كرده است مرا مجبور ميسازد كه حقايق امر را عينا همان طور كه اتفاق افتاده است به اطلاع همگان برسانم"واين سر آغاز داستانيست كه مرگ شرلوك را توضيح ميدهد اين داستان با پاياني دراماتيك با شرح جزئيات سقوط شرلوك به انتهاي دره همانگونه كه نويسنده ميخواهد به پايان ميرسد.و آخرين نامه شرلوك هلمز به دكتر واتسن كه در محل در گيري موريارتي و شرلوك ميابد با اين متن:
واتسن عزيزم
اين چند سطر را به لطف آقاي موريارتي مينويسم كه منتظر است كارم كه تمام شد.آخرين مباحثه خودمان را درباره مسايل فيمابين
آغاز نماييم................................وقتي فكر ميكنم كه قادر خواهم بود جامعه را از تاثيرات مخرب ادامه ي حضور موريارتي آزاد كنم احساس رضايت ميكنم هرچند كه اين كارمتاسفانه به بهايي تمام ميشود كه براي دوستان من مخصوصا براي تو واتسن عزيز رنج آور خواهد بود.............
دوستدار صميمي تو
شرلوك هلمز
شرلوك هلمز با دكتر موريارتي در كنار آبشار رايشن باخ دست به گريبان است.
اماباز هم اين شخصيت دست از سر او بر نداشت.فشار هاي زيادي براي ادامه ماجرا بر روي او وارد شد .حتي بعد از مرگ شرلوك هلمز دانشجويان دانشگاه آكسفورد براي نشان دادن غم خود روبان سياه به كلاه خود زدند. اين فشارها باعث شد كه 10 سال بعد درسال 1903 سومين سري از داستانهاي شرلوك هلمز به با نام باز گشت شرلوك هلمز(return of sherlock Holmes) و با داستاني به نام خانه خالي آغاز كرد.
اما از آخر داستان به اول داستان بر مي گرديم
افسانه شرلوك هلمز از كجا آغاز شد؟
در سال 1888 در سالنامه ي" بيتن" داستاني به نام "اتود در قرمز لاكي"(a study in scarlet) ,براي اولين بار شرلوك هلمز و دكتر واتسن با هم روبرو شدند, براي بار دوم شرلوك هلمز در سال 1890 در رمان "نشانه چهارم" (The sign of four) ظاهر ميشود.اولين داستان كوتاهي كه شرلوك هلمز در آن حضور پيدا ميكند "رسوايي در كشور بوهم" است (A scandal in Bohemia) اين كتاب در مجله استرند به صورت پاورقي چاپ شد و چاپ ماجراهاي هلمز در اين مجله ادامه يافت.تصاويري كه در كنار اين داستانها چاپ ميشد حاصل كار دو نقاش اين مجله "سيدني پجت" و "فردريك دور استيل" است كه اين تصوير پردازي در كنار داستان تا سالها ادامه داشت.و كلا تا 52 داستان ادامه پيدا كرد.شخصيت مرموز شرلوك هلمز و قدرت استدلال بي نظير او بزرگترين حسن داستانهاي شرلوك هلمز است
شخصيتي كه گفته ميشود "كنن دويل" از استاد خودش در دانشگاه پزشكي ادينبرو يعني جان بل الهام گرفته است.همانطور كه عده اي شخصيت دكتر واتسن را برگرفته از شخصيت خود كنن دويل ميدانند و عدهاي نيز هستند كه دكتر واتسن را تنها مهره اي ميدانند كه كنن دويل براي برجسته تر كردن شخصيت هلمز كنار وي قرار داده است.
بهتر است پيش از پرداختن به شخصيت شرلوك هلمز و بررسي آن, پراكنده گويي هاي خودمان را به اولين داستان شرلوك هلمز
يعني "اتود در قرمز لاكي" برسانيم جايي كه دكتر واتسون درب داغان و از جنگ برگشته بر حسب ماجرا به دانشجويي عجيب به نام شرلوك هلمز ميرسد!
:"حالتان چطور است؟تصور ميكنم شما در افغانستان بوده ايد! "
ادامه دارد