• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

پدران سینما

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
قبلا یه تاپیک داشتیم به نام پدران سینمایی که به شخصیت ارائه شده از پدرها تو فیلمهای سینمایی اختصاص داشت. اینو گفتم تا این تاپیک که پدران سینماست رو با اون اشتباه نکنید، اینجا ما در مورد کسانی صحبت خواهیم کرد که روی روند فیلمسازی در سینما تاثیر زیادی گذاشتند.

در طول بیش از یک قرن که از تاریخ بوجود اومدن سینما میگذره، شاهکارهای سینمایی وجود داشتند، که نشون دادند که سینما چه قابلیتها و استعدادهایی میتونه داشته باشه و با ساخته شدنشون، تاثیر زیادی رو روند فیلمسازی بعد از خودشون گذاشتند. تو این تاپیک ده اثر از ده کارگردان بزرگ سینما رو که به عقیده بسیاری جزو این دسته هستند رو مختصرا معرفی خواهیم کرد.
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
اینم لیست این ده فیلم:

1- مترو پلیس ساخته فریتز لنگ کارگردان آلمانی در سال 1926
2- رزمناو پوتمکین ساخته سرگئی میخائیلویچ آیزنشتاین کارکردان روسی در سال 1925
3- دلیجان ساخته جان فورد کارگردان امریکایی در سال 1939
4- همشهری کین ساخته اورسن ولز کارگردان امریکایی در سال 1941
5- رم شهر بی دفاع ساخته روبرتو رسلینی کارگردان ایتالیایی در سال 1945
6- پنجره پشتی ساخته آلفرد هیچکاک کارگردان بریتانیایی در سال 1954
7- زندگی جنایی آرچی بالدو دلا کروز ساخته لوئیس بونوئل کارگردان اسپانیایی در سال 1955
8- زندگی شیرین ساخته فدریکو فلینی کارگردان ایتالیایی در سال 1960
9- 2001: اودیسه فضایی ساخته استنلی کوبریک کارگردان آمریکایی در سال 1968
10- حلقه ساخته آکیرا کوروساوا کارگردان ژاپنی در سال 1985
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3

Metropolis
مترو پلیس
1926


کارگردان : فریتز لنگ (Fritz Lang)
بازیگران: آلفرد آبل ، گوستاف فرولیخ ، بریگیته هلم ،...
صامت، سیاه و سفید، محصول آلمان

metro.JPG


در این فیلم تخیلی، مترو پلیس نام شهر پیشرفته صنعتی در قرن بیست ویکم است که در آن کارگران در زیر زمین به کار گرفته شده اند، در حالی که حاکمان در قصرهای باشکوه در روی زمین زندگی میکنند.
کارگران که از این وضعیت به ستوه آمده اند در صدد شورش هستند و ماریا **** آنان دختری است که با وعده ظهور یک منجی سعی دارد آنها را آرام کند.
یون فردسن حاکم شهر با کمک یک مخترع، روبوتی به شکل ماریا میسازند و به میان کارگران میفرستند و از این طریق موفق به منحرف کردن شورش میشوند. خانه های کارگران به زیر آب میرود و ماریای مصنوعی نیز از بین میرود. اما در نهایت نماینده کارگران و یون فردسن به توافق میرسند و با هم دست دوستی می دهند.

گذشته از طراحی صحنه بسیار دقیق، این فیلم دغدغه های انسان معاصر را که همیشه نگران از نفوذ ماشینها در زندگی روزمره خود بوده است را به تصویر کشیده است. البته هدف آلمانیها از این فیلم القای تفکرات فاشیستی و همچنین عرضه اندام در مقابل سینمای پیشرفته هالیود بوده است.

lang.JPG


فریتز لنگ کارگردان اطریشی تبار، فیلمهای زیادی از جمله متروپلیس را در آلمان ساخته است. وی برای رهایی از فشار آلمانها جهت همکاری با آنان، در سال 1935 به آمریکا میرود، و فیلمهای زیادی را نیز در آنجا کارگردانی میکند.
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
Roma cita aperta
رم شهر بی دفاع
1945


opencity.JPG


کارگردان: روبرتو روسلینی
فیلمنامه: روبرتو روسلینی، فدریکو فلینی، سرجو آمیدئی و آلبرتو کونسیگیو
موزیک: رنتزو رو سلینی
بازیگران: آلدو فابریتزی، آنا مانیانی، مارچلو پالی یرو، فرانچسکو گران ژاکت، هری فایست، جووانا گالتی،ماریا میچی، کارلا روورا، ژوپ ون هواش
مدت زمان : 100 دقیقه

داستان فیلم در طول زمان اشغال شهر رم توسط آلمانها در سپتامبر 1943 تا آزاد سازی آن توسط متفقین در ژوئن 1944 اتفاق میافتد.

جورجومانفردی (پالی یرو) یکی از رهبران نهضت مقاومت است.
فرانچسکو (گران ژاکت) در یک روزنامه مخفی کار میکند.
پینا (مانیانی) نامزد فرانچسکو و هماهنگ کننده فعالیتهای زنان محله است.
مارچلو پسر فعال و سیاسی پیناست.
دن پی یترو (فابریتزی) کشیشی است پشتیبان پارتیزانها.

سرگرد برگمن (فایست) **** گشتاپو و در پی به دام انداختن افراد فوق است.
اینگرید (گالتی) زنی شریر است که به برگمن کمک میکند.
مارینا (میچی) که معشوقه سابق مانفردی بوده است، خبرچینی است که آلت دست نازیها شده است.

آلمانها به دنبال دستگیری مانفردی به آپارتمان او میروند، اما وی از پشت بام میگریزد و نزد فرانچسکو که درصدد ازدواج با پینا است، میرود. در همین اوضاع گروهی از بچه ها در یک کامیون حامل بنزین دینامیت میگذارند و نازیها جهت دستگیری پارتیزانها به محل میآیند و فرانچسکو را دستگیر میکنند و نامزدش هنگامی که به دنبال کامیون حامل فرانچسکو میدوید، با آتش مسلسل کشته می شود. مانفردی از مهله میگریزد و با گروهی موفق به آزاد کردن زندانیان از جمله فرانچسکو میشود و هر دو در آپارتمان مارینا پناه میگیرند، اما مارینا آنها را به نازیها لو میدهد. فرانچسکو میگریزد، اما مانفردی و دن پی یترو به همراه یک سرباز فراری اتریشی دستگیر میشوند. مانفردی زیر شکنجه میمیرد، دن پی یترو اعدام میشود و سرباز اتریشی نیز خودکشی میکند.
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
در سال 1943 متفقین به سیسیل در جنوب ایتالیا حمله کردند و پیشروی خود را به سمت شمال آغاز کردند. موسولینی به شمال ایتالیا گریخت. در ژوئن 1944 رم آزاد شد و در 1945 موسولینی به دست گروهی از پارتیزانها افتاد و اعدام شد. در همین سال بود که فیلم رم شهر بی دفاع ساخته شد، داغ داغ.
استدیوها آماده نبودند، تجهیزات فنی موجود نبود و فیلم خام به سختی تهیه میشد. به همین دلیل بود که روسلینی در مکانهای واقعی و با نور طبیعی فیلمبرداری میکرد. فیلم خام از منابع مختلف تهیه میشد و یکدست نبود، برق کم و زیاد میشد و همه این عوامل باعث میشد که کیفیت بصری فیلم نهایی چندان تمیز نباشد.

فیلمنامه فیلم از روی وقایع واقعی الهام گرفته شده بود:

فرار مانفردی از فرار آمیدئی پارتیزان از روی پشت بام
اعدام دن پی یترو از اعدام یک کشیش پارتیزان واقعی به نام دن موروزینی
مرگ پینا از یک حادثه واقعی که فابریتزی به چشم دیده بود.
و در نهایت منفجر کردن کامیون از یک اقدام واقعی بچه های عضو نهضت مقاومت.

این فیلم موج رئالیسم (واقع گرایی) سینمای ایتالیا را که قبل از آن با فیلمهایی چون وسوسه لوکینو ویسکونتی آغاز شده بود را ادامه میدهد. این سبک روایت های مرسوم سینما را به هم میریزد. به عنوان مثال در یک فیلم کلاسیک فرانچسکو که شاهد کشته شدن پینا بود، باقی فیلم را صرف انتقام جویی از قاتل او میکرد، اما در اینجا قاتل ناشناس باقی میماند و مرگ پینا تماشاگران را که در آن زمان آمادگیش را نداشتند، شوکه میکند. در واقع مرگ پینا در این فیلم یاداور این نکته است که برخلاف فیلمها، در زندگی واقعی آدمهای خوب ممکن است بدون هیچ دلیلی بمیرند و این نکات اینچنینی است که فیلم رم شهر بی دفاع را به زندگی واقعی نزدیکتر کرده است.

برای اجرای نقش دون موروزینی، روسلینی و آمیدئی، فابریزی را در نظر داشتند ولی میترسیدند پول گزافی طلب کند. در آن زمان فابریزی در سالن مارگریتا بازی میکرد. شبی بعد از برنامه به سراغش رفتند و آمیدئی با لحنی جانگداز به توصیف نقشی که او باید بازی کند پرداخت. وقتی حرفش تمام شد، چشمان فابریزی پر از اشک شده بود. روسلینی و آمیدئی زیر چشمی نگاهی به هم کردند و با خود فکر کردند که حالا دیگر این نقش را مجانی بازی خواهد کرد، اما همان موقع فابریزی گفت :" من یک میلیون میخواهم" و آنها را برجا میخکوب کرد.
فلینی دوست نزدیک فابریزی بود، بنابراین روسلینی از وی کمک خواست. فلینی هم که میدانست چطور از نفوذ خود استفاده کند، فابریزی را راضی کرد که این نقش را در ازای چهارصدهزار لیر بازی کند. بعدها این مبلغ کمتر و کمتر شد و به جند هزار لیر رسید!

روسلینی این فیلم را نه تنها بدون پول، بلکه بدون هیچ چیز دیگری ساخت. نه امکانات تکنیکی داشت، نه فیلمبردار و نه حتی یک دستیار. از زبان خودش بشنوید:

" فیلم را با پول کمی که با زحمت زیاد از این گوشه و آن گوشه و کم کم جمع کرده بودم درست کردم، اما این پول فقط برای تهیه فیلم خام میرسید، حتی آن را برای چاپ هم نمی توانستم بفرستم، چون پول لابراتوار را نداشتم. برای اتمام فیلم حتی آخر کار هم سرعتمان را زیاد نکردیم. بعدها چون باز هم پول کمی به دستم آمده بود، مونتاژ فیلم را انجام دادم و آن را به جمع کوچکی از افراد مطلع، منتقد و دوستان نشان دادم که تقریبا برای همه آنان نامید کننده بود."
این فیلم اولین بار در در سپتامبر 1945 در تئاتر کرینوی رم به نمایش عمومی در آمد. استقبال مردم از فیلم مودبانه ولی یخ بود. کسانی هم که تحت تاثیر قرار گرفته بودند، سعی میکردند آنرا پنهان کنند و وقتی کلمه پایان روی اکران آمد همه کف اجباری زند.
نقدها هم در مجموع منفی بود. اما وقتی روسلینی نقدها را در روزنامه خواند به آنا مانیازی زنگ زد و گفت :
" فیلم بزرگی ساخته ایم!"
و مانیانی هم در جواب گفت :
" یکی دیگر هم درست میکنیم. میخواهم فیلم دیگری با تو بسازم، چون تو احمق بزرگی هستی ولی همه چیز را خوب فهمیده ای!"

با این وجود، بعدها فیلم برای عموم محبوبیت زیادی پیدا کرد و تبدیل به یکی از فیلمهای مهم رئالیستی ایتالیا گردید.
 

Hoomaan

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 فوریه 2005
نوشته‌ها
277
لایک‌ها
57
محل سکونت
شیکاگو , ایالات متحده Posts: 17,859
دست کاوه درد نکنه با این مطالب مفید...

اگر امکان داره منابع و ماخذ رو هم بنویسید .
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
به نقل از Hoomaan :
دست کاوه درد نکنه با این مطالب مفید...

اگر امکان داره منابع و ماخذ رو هم بنویسید .

ضمن تشکر از نظر لطف شما.
خدمت دوست گرامیم عرض کنم که برای تهیه این مطالب از منابع گوناگونی استفاده میکنم و این مطالب منحصر به یک منبع نیست. ایده این تاپیک رو از دایره المعارف انکارتا گرفتم که تو یه قسمتی به نام استادان سینما این ده تا فیلم رو لیست کرده بود.

برای توضیح خود فیلمها هم چندجا نگاه کردم، دایره المعرف انکارتا، سینمانیا، IMDB و مجلات سینمایی. برای نوشتن توضیحات اضافی فیلم رم شهر بی دفاع هم از کتاب مصاحبه با فدریکو فلینی استفاده کردم. برای بقیه فیلمها هم اگه از منبعی جز اینایی که گفتم استفاده کردم اعلام میکنم.:)
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
La Dolce vita
زندگی شیرین
1960


dolce-vita-oscar.JPG


کارگردان : فدریکو فلینی
بازیگران : مارچلو ماسترویانی، آنیتا اکبرگ و آنوک امه

زندگی شیرین، ½8 و جولیتای ارواح دوره تکامل ادراک فلینی از زندگی و به عبارت دیگر دوره واماندگی او در برابر مسئله زندگی است. دوره ای که هر متفکری در نهایت به آن میرسد.
بلا فاصله قبل از زندگی شیرین فیلم جاده را داریم که نحوه بیان و پرداخت غیر مستقیمی از این مسئله داشت. نظیر آنچه از یک فیلمساز خوب و روشنفکر معمولی و تکامل نیافته میتوان منتظر بود.

با زندگی شیرین فلینی سوال بزرگ خود را مستقیما مطرح کرده، بدون آنکه متوسل بهانه، تمثیل یا حکایتی شود. در این فیلم نیز منحصرا باید گفت که قهرمان خود فلینی است در سیمای یک روزنامه نویس در فضای خاص طبقه بالا، آنها که به زندگی شیرین مشغولند (زندگی شیرین اصطلاحا عیاشی معنی میدهد)، اهل سینما، اهل قلم.... فلینی میخواهد اول حساب خود را با زندگی در طبقه خود تسویه کند بعد به سراغ معنای کلی و عام آن برود.

روزنامه نویس این فیلم، مرد جستجو گری است، یک پیش داوری کلی به عشق عاطفی و رمانتیک دارد، از آن متنفر است، زمان را برای پرداختن به آن خیلی دیر میداند و از این بابت به معشوقه سمج خویش که او را شدیدا دوست میدارد نمی پردازد و قضیه را با بی اعتنایی برگزار میکند. مدتی به کاوش در زندگی عشق جسمانی و آزاد طبقات مرفه می پردازد، در شب زنده داریها و عیاشی های آنان شرکت میکند، یک تیپ آمریکایی هنرپیشه را می سنجد و از کنار همه اینها مایوس از حل سوال خود میگذرد، ضمن آنکه به توهم یک سراب، سراب زندگی آرام و ظاهرا خوشبخت یک روشنفکر، با معشوقه خود به دیدار او میرود. از دیدن آن همه صفا و آرامش خوانوادگی مرد روشنفکر در کنار زن و فرزندش، یک لحظه حسرت او را میخورد، اما ماهیت این سراب هم خیلی زود معلوم میشود. مرد روشنفکر و آرام خود را کشته و فرزندان خویش را هم کشته است.

زندگی شیرین فلینی، جوابی به سوال زندگی نیست، فقط فرضی است از آنکه به طریق برهان خلف پیش میرود. فلینی در این فیلم تنها توانسته این را ثابت کند که پاسخ خود را در میان طبقه روشنفکر، آنها که با کار مغزی سروکار دارند و نیز بین اشراف پیدا نکرده است و باید برای همیشه از فکر آن دست بشوید و تا هنگامی که به حل معما نرسیده، چاره ای جز تحمل و درونگرایی نیست. همانکه ½8 نشان داد.

فلینی توانسته است، فضای تلخ و سردی را که در این اثر خود به کمال زیبایی نشان دهد، سردی و تلخی که در بین آدمهای بیگانه از یکدیگر وجود دارد، آدمهایی که مجبور به زندگی با یکدیگرند و برای فراموش کردن یکدیگر، به ظواهر و اجسام خود توسل میجویند، یعنی یک مرحله قبل از پرداخت به درون.
موزیک زیبا و فیلمبرداری بسیار زیبای فیلم از امتیازات برجسته آن است، مضافا بازی ماسترویانی.

dolcevita.JPG


«زندگي شيرين» جنجال فوق العاده ای به پا کرد. فلینی را متهم کردند که رم را به نماد جنون زندگی، عیاشی و حیف ومیل تبدیل کرده است. دیدن این فیلم برای کاتولیکها ممنوع شد و مجازات سرپیچی اخراج از مذهب کاتولیک اعلام شد. در یکی از نمایشهای رسمی فیلم یکی از تماشاچیان به صورت فلینی تف انداخت و تماشاچیان به هنرپیشه فیلم مارچلو ماسترویانی لقب تنه لش، بی عرضه، هرزه و کمونیست دادند. مادر فلینی زن مومن و با تقوایی بود و از اینکه پسرش فیلمی ساخته بود که کلیسا محکوم کرده بود عمیقا ناراحت شده بود. فلینی جهت تسکین مادرش مجبور شد به زادگاهش باز گردد و نظر اسقف آنجا را در مورد فیلم عوض کند. اما در خارج از ایتالیا فیلم با استقبال خوبی روبرو شد و مورد تایید قرار گرفت.

منابع :

نقدی از جمشید ارجمند 1345در کتاب نقد فیلم
کتاب مصاحبه با فدریکو فلینی
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
Rear window
پنجره عقبی
1954


کارگردان: آلفرد هیچکاک
فیلمنامه : جان مایکل هایز بر اساس داستانی از کورنل وولریچ
بازیگران: جیمز استوارات، گریس کلی، وندل کوری، تلما ریتر، ریموند بر ...
112 دقیقه، رنگی

rearwindow.JPG


جف (جیمز استوارات) خبرنگاری حرفه ای است که در جریان عکاسی از یک مسابقه دچار حادثه شده و پایش میشکند، بنابراین مجبور است مدت شش هفته در آپارتمانش روی ویلچر سر کند. لیزا (گریس کلی) دختر جوانی است که به جف علاقه مند است، اما جف چندان اهمیتی به او نمیدهد.

جف برای وقت گذرانی از پشت پنجره اعمال ساکنان آپارتمان روبرو را در نظر میگیرد، و حرکات مشکوک یکی از اهالی آن آپارتمان توجهش را جلب میکند. در ادامه او و لیزا پی میبرند که وی همسرش را به قتل رسانده و جسدش را در باغچه پشتی دفن کرده است. پلیس به حرفهای آنان اعتنایی نمیکند، به همین جهت آین دو سعی میکنند که راز این قتل را خودشان کشف کنند...

این فیلم از استادانه ترین کارهای هیچکاک به شمار میاید. هیچکاک گفته است: « در بین همه فیلمهایی که ساخته ام، پنجره عقبی از همه سینمایی تر است.» تمام ماجرای فیلم در یک اتاق و از دریچه یک دوربین اتفاق میافتد، اما هیچگاه از سرعت و هیجان فیلم کاسته نمیشود. در آثار دلهره آور استاد سینما هیچکاک، برخلاف کلیشه های رایج سینمایی که قاتل در انتهای فیلم شناخته میشود، قاتل از همان ابتدا معرفی میشود. فیلمهای اعتراف به گناه، طناب، روح و پنجره عقبی از این دسته هستند و در این فیلمها تنها به چگونگی تلاش برای به دام انداختن قاتل و مبارزه او برای رهایی پرداخته میشود.

در این فیلم هم مانند دیگر فیلمهای هیچکاک، او را میتوان در صحنه هایی مشاهده کرد. اینجا هم وی در صحنه ای، داخل آپارتمان آهنگساز در حال پیچاندن ساعت است.
از نکته های جالب دیگر این فیلم، ساختن بیش از 31 آپارتمان کامل برای این فیلم بوده است که از بزرگترین پروژههایی بود که تا آن زمان در استدیوی پارامونت انجام شده بود.
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3

2001: A Space Odyssey
2001: یک ادیسه فضایی
1968


کارگردان : استانلی کوبریک
فیلمنامه : استانلی کوبریک و آرتور سی کلارک
بازیگران : که یر دالی، گری لوک وود، ویلیام سیلوستر،...
رنگی 139 دقیقه

2001.JPG


دیوید بومن (که یر دالی) فضانوردی است که در سال 2010 به دنبال رویت شی اسرار آمیز هرمی شکل ماموریت میابد که برای تحقیق به سیاره ژوپیتر مسافرت کند، اما هال 9000 سوپر کامپیوترسفینه کنترل را به دست میگیرد و جان افراد را به مخاطره میاندازد...

این فیلم را که میتوان مهمترین فیلم تخیلی دانست که تا به امروز ساخته شده است، به علت نمایشی واقعی از مسافرتی فضایی و تمی حماسی از ارتباط با بیگانگان به عنوان فیلم علمی تخیلی کلاسیک شناخته میشود.

منتقدین در ابتدا این فیلم را سنگین، پر مدعا و گنگ ارزیابی کردند اما موفقیت گسترده تجاری فیلم و مقبولیت آن میان تماشاگران، رای منتقدین را نیز تغییر داد.

فیلم با تکیه بر تصاویر قوی و چشم نواز (حدود چهل دقیقه از فیلم هیچ گفتگویی ندارد!) و جلوه های ویژه زیبا نامش را در تاریخ سینما به عنوان فرهنگ بصری مدرن ثبت کرد.

این فیلم در حقیقت اقتباسی است از داستان کوتاه دیده بان اثر آرتور سی کلارک. استانلی کوبریک قبلا نیز با ساخت فیلمهای در راههای افتخار(1985)، لولیتا (1962)، پرتقال کوکی (1969)، باری لیندون (1975) و درخشش (1980) علاقه خود را به ادبیات نشان داده بود و در این فیلم نیز همراه با آرتورسی کلارک نویسنده داستانهای علمی ، تخیلی این داستان را به فیلمنامه تبدیل میکند.

این فیلم در سال 1968 چهار جایزه اسکار بابت بهترین جلوه های ویژه، بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی و بهترین صدا برداری دریافت میکند.
 

mehdi25

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
2
محل سکونت
طهران
آقا کاوه دستت درد نکنه ، واقعاً خسته نباشید .

مطالب شما بسیار مفید می باشد .
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3
به نقل از mehdi25 :
آقا کاوه دستت درد نکنه ، واقعاً خسته نباشید .

مطالب شما بسیار مفید می باشد .

با تشکر از شما که روحیه میدید، سعی میکنم از بقیه آثارهم مطالبی تهیه کنم و بزودی معرفی کنم.:)
 

kaveh_d

Guest
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2005
نوشته‌ها
305
لایک‌ها
3

Stagecoach
دلیجان
1939


کارگردان : جان فورد
فیلمنامه : دادلی نیکولز
بازیگران : جان وین، کلیر ترور، جان کارادین، توماس میشل، ...
سیاه و سفید 96 دقیقه
بر اساس داستان به سوی لردزبورگ از ارنست هیکاکس

delijan.JPG


این فیلم روایت هشت شخصیت متضاد است که همراه باهم در دلیجانی سفری پرخطر را در جنوب شرقی آمریکا آغاز میکنند، که در دهه 1870 مورد تاخت و تاز آپاچی ها قرار داشت. طرحهای جانبی داستان در هم میآمیزند و در نهایت با یورش سرخپوستها به اوج خود میرسد.
فیلمی درباره همه چیز، ماجرا، عشق، جوانمردی، همه یه صورتی ساده و قابل قبول.

دلیجان شاخص ترین فیلم ژانر وسترن به شمار میرود و به چند دلیل آن را میتوان نقطه تحول در تاریخ سینمای وسترن دانست.

اولا این فیلم جایگاه جان وین را به عنوان هنرپیشه کابوی و جان فورد را به عنوان پیشتاز ژانر وسترن تثبیت کرد.

ثانیا سنتهای وسترن را از سطح یک سینمای درجه دو که انباشته از شخصیتهای خوب در مقابل شخصیتهای شریر بود، به سطح یک سینمای جدی و پخته بالا برد.

این فیلم به جای استفاده از کلیشه های معمولی مثل کابوی، خواننده و قهرمانهای یک بعدی، از شخصیتهای واقعی که دارای حالاتی ورای الگوهای معمولی هستند، بهره گرفت.

دلیجان به خاط چشم اندازهای وسیع و اجراهای متنوع « گراند هتل پرخرج» نامیده شده است.

گرچه این فیلم به نامز بهترین فیلم اسکار شده بود، اما اسکار را به فیلم برباد رفته واگذار کرد و تنها به کسب دو اسکار، یکی برای توماس میشل بابت بازیگر نقش دوم و دیگری هم بابت موسیقی فیلم بسنده کرد.

امروزه نسخه رنگی شده توسط کامپیوتر این فیلم هم در دسترس است. در سال 1966 نسخه رقت انگیزی از این فیلم توسط گردن داگلاس به صورت فیلمی تلوزیونی باز سازی میشود که سرو صدای زیادی به پا میکند.
 
بالا