La Dolce vita
زندگی شیرین
1960
کارگردان : فدریکو فلینی
بازیگران : مارچلو ماسترویانی، آنیتا اکبرگ و آنوک امه
زندگی شیرین، ½8 و جولیتای ارواح دوره تکامل ادراک فلینی از زندگی و به عبارت دیگر دوره واماندگی او در برابر مسئله زندگی است. دوره ای که هر متفکری در نهایت به آن میرسد.
بلا فاصله قبل از زندگی شیرین فیلم جاده را داریم که نحوه بیان و پرداخت غیر مستقیمی از این مسئله داشت. نظیر آنچه از یک فیلمساز خوب و روشنفکر معمولی و تکامل نیافته میتوان منتظر بود.
با زندگی شیرین فلینی سوال بزرگ خود را مستقیما مطرح کرده، بدون آنکه متوسل بهانه، تمثیل یا حکایتی شود. در این فیلم نیز منحصرا باید گفت که قهرمان خود فلینی است در سیمای یک روزنامه نویس در فضای خاص طبقه بالا، آنها که به زندگی شیرین مشغولند (زندگی شیرین اصطلاحا عیاشی معنی میدهد)، اهل سینما، اهل قلم.... فلینی میخواهد اول حساب خود را با زندگی در طبقه خود تسویه کند بعد به سراغ معنای کلی و عام آن برود.
روزنامه نویس این فیلم، مرد جستجو گری است، یک پیش داوری کلی به عشق عاطفی و رمانتیک دارد، از آن متنفر است، زمان را برای پرداختن به آن خیلی دیر میداند و از این بابت به معشوقه سمج خویش که او را شدیدا دوست میدارد نمی پردازد و قضیه را با بی اعتنایی برگزار میکند. مدتی به کاوش در زندگی عشق جسمانی و آزاد طبقات مرفه می پردازد، در شب زنده داریها و عیاشی های آنان شرکت میکند، یک تیپ آمریکایی هنرپیشه را می سنجد و از کنار همه اینها مایوس از حل سوال خود میگذرد، ضمن آنکه به توهم یک سراب، سراب زندگی آرام و ظاهرا خوشبخت یک روشنفکر، با معشوقه خود به دیدار او میرود. از دیدن آن همه صفا و آرامش خوانوادگی مرد روشنفکر در کنار زن و فرزندش، یک لحظه حسرت او را میخورد، اما ماهیت این سراب هم خیلی زود معلوم میشود. مرد روشنفکر و آرام خود را کشته و فرزندان خویش را هم کشته است.
زندگی شیرین فلینی، جوابی به سوال زندگی نیست، فقط فرضی است از آنکه به طریق برهان خلف پیش میرود. فلینی در این فیلم تنها توانسته این را ثابت کند که پاسخ خود را در میان طبقه روشنفکر، آنها که با کار مغزی سروکار دارند و نیز بین اشراف پیدا نکرده است و باید برای همیشه از فکر آن دست بشوید و تا هنگامی که به حل معما نرسیده، چاره ای جز تحمل و درونگرایی نیست. همانکه ½8 نشان داد.
فلینی توانسته است، فضای تلخ و سردی را که در این اثر خود به کمال زیبایی نشان دهد، سردی و تلخی که در بین آدمهای بیگانه از یکدیگر وجود دارد، آدمهایی که مجبور به زندگی با یکدیگرند و برای فراموش کردن یکدیگر، به ظواهر و اجسام خود توسل میجویند، یعنی یک مرحله قبل از پرداخت به درون.
موزیک زیبا و فیلمبرداری بسیار زیبای فیلم از امتیازات برجسته آن است، مضافا بازی ماسترویانی.
«زندگي شيرين» جنجال فوق العاده ای به پا کرد. فلینی را متهم کردند که رم را به نماد جنون زندگی، عیاشی و حیف ومیل تبدیل کرده است. دیدن این فیلم برای کاتولیکها ممنوع شد و مجازات سرپیچی اخراج از مذهب کاتولیک اعلام شد. در یکی از نمایشهای رسمی فیلم یکی از تماشاچیان به صورت فلینی تف انداخت و تماشاچیان به هنرپیشه فیلم مارچلو ماسترویانی لقب تنه لش، بی عرضه، هرزه و کمونیست دادند. مادر فلینی زن مومن و با تقوایی بود و از اینکه پسرش فیلمی ساخته بود که کلیسا محکوم کرده بود عمیقا ناراحت شده بود. فلینی جهت تسکین مادرش مجبور شد به زادگاهش باز گردد و نظر اسقف آنجا را در مورد فیلم عوض کند. اما در خارج از ایتالیا فیلم با استقبال خوبی روبرو شد و مورد تایید قرار گرفت.
منابع :
نقدی از جمشید ارجمند 1345در کتاب نقد فیلم
کتاب مصاحبه با فدریکو فلینی