حالا نمیدونم شما چرا اینطوری فک میکنید ولی خیلی از این موارد دوره خاص خودشو داره . شایدم حق با شما باشه و از اون زمان به بعد مردم احساس راحتی و شادیه بیشتری کردند . اینو از اون جهت گفتم که قبل از دوره ی خاتمی ملت جرئت نداشتند توی ماشین نوار شاد ( ترانه ! ) گوش کنند . توی خونه خیلی ها یواشکی گوش میکردند ....
در مورد بحث اصلی خودمو مثال میزنم ، از دوره ی راهنمایی که بلد شدم موهامو مرتب کنم همیشه روی موها حساس بودم و سوسول بازی در میاوردم و به همین طریق تا پایان دوره کاردانیم همیشه تا اونجایی که میتونستم به سر و وضعم میرسیدم ... بی حد و حساب .
اما دوره کارشناسی کلا بعد از چند ماه اصلا زندگی واسم اون معنای گذشتشو از دست داد . دنیا و اطرافم واسم بی اهمیت شد ، الانم همونه ، من تا همین 3 سال قبل غیر ممکن بود با موی کاملا تر و تمیز یا صورت 7 تیغ از خونه بزنم بیرون اما الان شاید ماهی 1 بار فقط شونه بکشم به موهام ، ریشمم هر وقت حسشو پیدا کنم میزنم .... یهو 1-2 هفته هم نمیزنم !
یه دلیل دیگه هم داره ، اونم اینه که دغدغه هام توی زندگی تغییر کرده . توی سن 20 سالگی همین که خوشتیپ بشی بری توی دانشگاه یه زوج ! خوب پیدا کنی واست یه دنیا ارزش داره اما الان دیگه ادم
شما هم جواب سوالتو توی خودت پیدا کن . به هر حال انسان زیبایی رو دوس داره ، شما هم مستثنی نیستی حالا اینکه چرا اینکارو نمیکنی ببین یونت گشاده یا اصلا برات بی اهمیته یا ....