• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

چند شعر با حال

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
ماهنامه ادبيات و فرهنك در شماره تازه خود به تاريخ پنجم فروردين چندتا شعر كوچك بسيار زيبا گذاشته كه حيفم آمد دوستان فروم از آن بي نصيب بمانند :


محمود کویر



اردی بهشتی



ازپیاله ی نورانی نارون

درنایی آب می نوشد

و باد برایش

تنبوری خوشبو می نوازد.



باغ پیراهن


دو آلوی بخارا

به باغ پیراهنت.

دکمه بگشا !

که بوسه منم!



باران من !



باران من!

ببار!

ببار بر تابستان جانم!

بر ظهر داغ لبانم.

رنگ خنده ی تابستان است،

گیلاس تشنه ی لبانت.



بامدادی



بی گمان بامداد پنج شنبه آبی ست

و شاخه ای بهار نارنج

به گوشه ی گیسوانش

ودفی از سپیده در آغوشش.
 

daftarekhaterat

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 جولای 2003
نوشته‌ها
4,989
لایک‌ها
58
سن
42
محل سکونت
در قلب پاك او

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
هر چند كه من با شعر كلاسيك بيشتر حال مي كنم اما خيلي قشنگ بود.دستت درد نكنه.
 

Bahreyni

Registered User
تاریخ عضویت
12 آپریل 2004
نوشته‌ها
1,733
لایک‌ها
6
سن
44
محل سکونت
کرمان دیار کریمان
خداییش من هر جا الکترونیک پست میزنه یه نگاه میکنم
استاد
تو هم یه چیزی بیار
 

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
چند هايكوي زيبا ازشماره اخير مجله الكترونيك هفت سنگ:

7sang3-3-haru.jpg




akatsuki ya hokuto o hitasu haru no umi
سپيده دم
دب اکبر را خيس مي‌کند
درياچه بهاري
ماتسوسه سِيْ‌‌سِيْ‌
(1869-1937)

chouchou no mono no kuu oto no shizukana

آه!سکوتِ
صداي غذا خوردنِ
پروانه‌ها
تاکاهاما کيوشي
(1874-1956)

shiro shiro to hatake no naka no ume ippon

سفيد سفيد
در ميان کشتزار
تک درخت آلو
آوانو سه‌هو
(1899-1992)
haru no yoi ya wabishiki mono jintaizu
عصر بهاري،
چه دلتنگ‌کننده است
طرح اندامش!
ناکا تسوکا ايپه‌کي‌رو
(1887-1940)
 

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
منصور اوجي از اون پيراي عالم شعره كه تموم موهاشو تو همين عالم سپيد كرده . اينم آخرين شعر اون به نقل از روزنامه شرق:


نه، بهار

منصور اوجى


103683.jpg




نه، بهار
با خود عطر مى آورد وُ سبز
بوسه وُ لبخند
شعر وُ حيات
قالى ها را مى تكاند
گرد از همه جا برمى گيرد
حياط را مى شويد
و نقره ها را صيقل مى دهد وُ جلا
آئينه را
و دل ما را
و مى نشاندمان فارغ البال
كنار هفت سين
تا درآيد

شگفت؟

نه، بهار!
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از bahreyni :
خداییش من هر جا الکترونیک پست میزنه یه نگاه میکنم
استاد
تو هم یه چیزی بیار
قربون اقا من الان اینجا رو دیدم.والا شعر که چه عرض کنم گه گاهی از روی طبع نقیضه پردازی میکنم بعضی وقتها خیلی خوب از آب درمیاد.مثل همونی که در وصف مخابرات گفتم!
 

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
electronic جان مارو هم مستفيض كن.
 

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
دو شعر کوتاه از گروس عبدوالملکیان :
1 -
دریای بزرگ دور
یا گودال کوچک آب
فرقی نمی کند
زلال که باشی
آسمان در توست


2-
دختران شهر به روستا فکر می کنند .
دختران روستا
در آرزوی شهر می میرند
مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچ کس به خانه ای نمی رسد .



خوب دوشعر فوق اشعار ساده ای هستند شاید به پیرایش نیاز داشته باشند تا خواننده را کاملاً تسخیر خود کنند . اما با همین شکل و همین زبان خام به اندازه کافی مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهند.
 

pppdar

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2004
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
0
شعري از فروغ براي کساني که دوست دارند اشعار او را براي دوستان انگليسي زبانشان بخوانند

My nights are painted bright with your dream, sweet love
and heavy with your fragrance is my breast.
you fill my eyes with your presence, sweet love.
giving me more happiness than grief.
like rain washing through the soil
you have washed my life clean.
you are the heartbeat of my burning body;
a fire blazing in the shade of my eyelashes.
you are more bountiful than the wheat fields,
more fruit-laden than the golden boughs.
against the onslaught of darkening doubts
you are a door thrown open to the suns.
when I am with you, I fear no pain
for my only pain is a pain of happiness.
this sad heart of mine and so much light?
sounds of life from the bottom of a grave?

Your eyes are my pastures, sweet love
the stamp of your gaze burning deep into my eyes.
if I had you within me before, sweet love
I would not take anybody else for you.
oh it's a dark pain, this urge of wanting;
setting out, belittling oneself fruitlessly;
laying one's head on chests hiding a black heart;
soiling one's breast with ancient hatred;
finding a snake in a caressing hand;
discovering venom behind friendly smiles;
putting coins into deceitful hands;
getting lost in the midst of bazaars.

You are my breath of life, sweet love,
you have brought me back to life from the grave.
you have come down from the distant sky,
like a star on two golden wings
silencing my loneliness, sweet love,
Imbuing my body with odors of your embrace.
you are water to the dry streams of my breasts,
you are a torrent to the dry bed of my veins.
in a world so cold and as bleak,
in step with your steps, I proceed.

You are hidden under my skin
flowing through my every cell,
singeing my hair with your caressing hand,
leaving my cheeks sunburned with desire.
you are, sweet love, a stranger to my dress
but so familiar with the fields of my nakedness.
o bright and eternal sunrise,
the strong sunshine of southern climes,
you are fresher than early dawn,
fresher and better-watered than spring-tide.
this is no longer love, it is dazzlement,
a chandelier blazing amidst silence and darkness.
ever since love was awakened in my heart,
I have become total devotion with desire.
this is no longer me, no longer me,
oh wasted are the years I lived with "me."
my lips are the altar of your kisses, sweet love
my eyes watching out for the arrival of your kiss.

You are the convulsions of ecstasy in my body,
like a garment, the lines of your figure covering me.
oh I am going to burst open like a bud,
my joy becoming tarnished for a moment with sorrow.
oh I wish to jump to my feet
and pour down tears like a cloud

This sad heart of mine and burning incense?
music of harp and lyre in a prayer-hall?
this empty space and such flights?
this silent night and so much song?
your gaze is like a magic lullaby, sweet love,
a cradle for restless babies.
your breathing is a breeze half-asleep
washing down all my tremors of anguish;
it is hidden in the smiles of my tomorrows,
it has sunken deep into the depths of my worlds.

You have touched me with the frenzy of poetry;
pouring fire into my songs,
kindling my heart with the fever of love,
thus setting all my poems ablaze, sweet love.

ترجمه کريم امامي
نفل از اين جا


اين ترجمه را به مناسبت درگذشت كريم امامي مترجم نامدار در اين جا آوردم . وي كه بهترين ترجمه رباعيات خيام را به انگليسي از خود به يادگار گذاشته است امروز صبح بعد از ماه ها رنج از سرطان اين جهان را بدرود گفت . هميشه يادش زنده باد . يكي ديگر از بهترين ترجمه هاي او كتاب بزرگ گتسبي بزرگ است .
 
بالا