• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

کمک کنید

Hell-Golden

Registered User
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2007
نوشته‌ها
1,269
لایک‌ها
463
با سلام
یه مشکل فوقالعاده وحشتناک برام پیش اومد
چند روز قبل خواهرزاده ی 4 ماهه من فوت کرد و من به همراه پدر و مادرم به خونه ی خواهرم رفته بودیم.
فردای اون روز من به منزل خودمون برگشتم و پدر و مادرم منزل خواهرم موندن.
هن.ز یکساعت از برگشتنم نگذشته بود که زنگ تلفنمون به صدا در اومد
من توی ایدی کالر گوشی شماره پدرم رودیدم و گوشی رو برداشتم که دیدم اونطرف گوشی صدای یه خانوم اومد
که گفت الو
منم گفتم بله
و اون گفت ببخشید اشتباه گرفتم و قطع کرد
هنوز یک دقیقه نگزشته بود که دوباره گوشی زنگ خورد و شماره پدرم تو نمایشگر افتاد
منم گوشی رو برداشتم و دیدم پدرم با صدای عصبانی میگه اون خانوم کیبود که گوشی رو ورداشت؟
منم هرچی بهش میگم بابا اشتباه شده و اتفاقا شماره تو تو گوشی افتاده بود و از اونور صدای یه زن میومد.
ولی پدرم گوشش بدهکار نیست و فکر میکنه من اونروز یه زنو اورده بودم خونه
هرچی بهشم میگم والا من این کارو نکردم و مگه دیوونم که روز بعد از فوت خواهر زادم دست به همچین کاری بزنم
ولی اون گوشش بدهکار نیست و از اون روز به بعد رفتارش کلا با من عوض شده.
حالا میگین چه خاکی توسرم کنم؟
چطوری بیگناهیمو ثابت کنم؟
در ضمن زمانی که اون خانوم تماس گرفت . قبل از شماره پدرم شماره 0098 بود که فکر کنم کد بینالمللی ایران باشه
لطفا راهنماییم کنید
 

ROOZBEH33

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2005
نوشته‌ها
971
لایک‌ها
372
سن
39
محل سکونت
Sacramento, CA
این اتفاق خیلی میوفته برای من هم.منظورم خط رو خط شدنه. شماره مثلا داداشم میوفته بر میدارم یه نفر دیگه جواب میده و داداشمم با یه نفر دیگه صحبت می کنه.

نمی دونم دقیقا چکار باید بکنی. بری مخابرات هم احتمالا پرینت بگیری همون شماره پدرت که دوبار زنگ زده رو نشون میده. اگه بهتون بدن تازه. باید یه بار این اتفاق برای پدرت بیوفته تا باور کنه که همچین سیستم مخابراتی تخمیئی داریم.
 

پسرِ انسان

Registered User
تاریخ عضویت
11 می 2007
نوشته‌ها
125
لایک‌ها
2
محل سکونت
کاخ سفید
زدن تایپک های با نام کمک کنید تور خدا و .. . .در این فروم ممنوع است . و ...
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
با سلام
یه مشکل فوقالعاده وحشتناک برام پیش اومد
چند روز قبل خواهرزاده ی 4 ماهه من فوت کرد و من به همراه پدر و مادرم به خونه ی خواهرم رفته بودیم.
فردای اون روز من به منزل خودمون برگشتم و پدر و مادرم منزل خواهرم موندن.
هن.ز یکساعت از برگشتنم نگذشته بود که زنگ تلفنمون به صدا در اومد
من توی ایدی کالر گوشی شماره پدرم رودیدم و گوشی رو برداشتم که دیدم اونطرف گوشی صدای یه خانوم اومد
که گفت الو
منم گفتم بله
و اون گفت ببخشید اشتباه گرفتم و قطع کرد
هنوز یک دقیقه نگزشته بود که دوباره گوشی زنگ خورد و شماره پدرم تو نمایشگر افتاد
منم گوشی رو برداشتم و دیدم پدرم با صدای عصبانی میگه اون خانوم کیبود که گوشی رو ورداشت؟
منم هرچی بهش میگم بابا اشتباه شده و اتفاقا شماره تو تو گوشی افتاده بود و از اونور صدای یه زن میومد.
ولی پدرم گوشش بدهکار نیست و فکر میکنه من اونروز یه زنو اورده بودم خونه
هرچی بهشم میگم والا من این کارو نکردم و مگه دیوونم که روز بعد از فوت خواهر زادم دست به همچین کاری بزنم
ولی اون گوشش بدهکار نیست و از اون روز به بعد رفتارش کلا با من عوض شده.
حالا میگین چه خاکی توسرم کنم؟
چطوری بیگناهیمو ثابت کنم؟
در ضمن زمانی که اون خانوم تماس گرفت . قبل از شماره پدرم شماره 0098 بود که فکر کنم کد بینالمللی ایران باشه
لطفا راهنماییم کنید

بذار يك مقدار كه آروم تر شد ببرش تو اتاق و بگو پدر جان بيا منطقي صحبت كنيم آخه 1 روز بعد از فوت خواهر زاده

من ميام چنين كاري بكنم ؟ به نظر شما منطقيه ؟ بعد چه دليلي داره اصلااون دختر بخواد جواب تلفن بده ؟

اگر بگيم حرف شما درسته اون براي چي بايد تلفن رو برداره ؟

مطمين باش اين حرفا رو بزني توي منطق خودش ميفهمه كه داره اشتباه ميكنه

اينو بدون توي بعضي شرايط سخت انسان چيزي رو كه ميدونه غلطه ميخواد بلقولونه كه درسته

يا چيزي كه درسته بقبولونه به خودش غلطه ... چون فشار روحي و رواني باعث ميشه آدم اون جوري كه

دوست داره فكر كنه نه اونجوري كه واقعيت هست ;)
 

loyal280

Registered User
تاریخ عضویت
28 جولای 2006
نوشته‌ها
253
لایک‌ها
4
آخه به بابات بگو مگه من دور از جون خرم كه بدم اون جواب بده،اونم وقتي شماره بابات باشه
 

mahtabbbb

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
11
اولا بهتون تسلیت میگم. امیدوارم غم آخرتون باشه.
دوم اینکه تو این شرایط روحی اصلا سعی نکنین خودتون رو تبرئه کنین. آروم باشین انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. بگذارید این مصیبت بگذره. انشاءالله مدتی بعد که پدرتون آروم شدن با یه واسطه سعی در حل مشکل ذهنی که در مورد شما پیش اومده بکنید. رفتار شما خودبخود میتونه هر سوءتفاهمی رو از بین ببره. نگران نباشید.
با تشکر فریبا
 

GraphX

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2009
نوشته‌ها
8,066
لایک‌ها
7,756
محل سکونت
دنيای مجازی
تسليت ميگم دوست عزيز
بايد بزاري گذر زمان حلش كنه ضمن اين كه منطقي صحبت كني و مجابشون كني
 

TakDVD

Registered User
تاریخ عضویت
17 آپریل 2007
نوشته‌ها
78
لایک‌ها
2
من تو اينجور مواقع كه هرچي ميگم مثلا من اينكار رو نكردم و كسي باورش نميشه .... مي زنم به سيم آخر و مي گم آره من اين كار رو كردم ... دلم خواست ... آره ... دلم خواست ... دوست داشتم ...
و اونها هم دست از سرم بر ميدارن ! :cool:
 

Amirbahal3

Registered User
تاریخ عضویت
3 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
3,197
لایک‌ها
538
من تو اينجور مواقع كه هرچي ميگم مثلا من اينكار رو نكردم و كسي باورش نميشه .... مي زنم به سيم آخر و مي گم آره من اين كار رو كردم ... دلم خواست ... آره ... دلم خواست ... دوست داشتم ...
و اونها هم دست از سرم بر ميدارن ! :cool:

بابا ایول!
قصد اهانت ندارم رفیق :))
بیچاره اطرافیات :)) ، البته قبول دارم که بعضی مواقع هم کار شما بهترین راه حله !
 
بالا